دیوان بیت المال: تفاوت بین نسخهها
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} تعبیر «بیت مال المسلمین » در صدر اسلام برای مکانی که در آن ...' ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | تعبیر «بیت مال المسلمین» در صدر [[اسلام]] برای مکانی که در آن اموال عمومی و منقول دولت اسلامی بکار می رفت، سپس تعبیر «[[بیت المال]]» جانشین آن شد و همان معنی را افاده کرد. پس از تأسیس نهاد بیت المال و برقراری [[دیوان (تشکیلات اداری)|دیوان]] های اداری، بیت المال به صورت مؤسسه مالی ناظر بر درآمدها و مصارف دولت اسلامی درآمد.<ref name="دانشنامه جهان اسلام">، دانشنامه جهان اسلام، مدخل بیت المال.</ref> | |
− | تعبیر «بیت مال | ||
− | ==بیت المال | + | ==حاکمان اسلامی و بیتالمال== |
+ | '''رفتار پیامبر اکرم با بیت المال:''' | ||
− | جزیرة العرب قبل از اسلام دولت واحد و نظام مالی خاص نداشت و نظام و عرف قبیله ای بر آن منطقه حاکم بود. پس از انتشار دعوت اسلام و پیشرفت | + | [[شبه جزیره عربستان|جزیرة العرب]] قبل از [[اسلام]] دولت واحد و نظام مالی خاص نداشت و نظام و عرف قبیله ای بر آن منطقه حاکم بود. پس از انتشار دعوت اسلام و پیشرفت آن، [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی اللّه علیه و آله و سلم به سازماندهی و تنظیم شئون اداری ـ مالی حکومت اسلامی پرداخت. |
− | + | اولین درآمدهای این حکومت غنایمی بود که در [[غزوات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله|غزوات]] بدست مسلمانان می افتاد و به دستور پیامبر اکرم بین همه مسلمانان تقسیم می شد. | |
− | + | '''بیت المال در زمان ابوبکر:''' | |
− | + | پس از سال سیزدهم، فتوحات گسترده مسلمانان اموال منقول و غیرمنقول بسیاری نصیب ایشان کرد. این امر مقتضی وجود مرکزی برای حفظ اموال و دستگاهی برای رسیدگی به آنها بود. بنیان بیت المال رسمی حکومتی در زمان [[ابوبکر]] نهاده شد. در برخی متون تاریخی آورده اند که ابوبکر، [[عمر بن خطاب]] را متولی بیت المال خود کرده بود.<ref name="دانشنامه جهان اسلام" /> | |
− | + | '''تأسیس دیوان در زمان عمر:''' | |
− | + | اولین کسى که [[دیوان (تشکیلات اداری)|دیوان]] را در اسلام پایه گذارى نمود، [[عمر بن خطاب]] بود. دلیل این امر سرازیر شدن اموال به دنبال کثرت فتوحات و دستیابى به ثروتهاى پادشاهان بود. مسلمانان نمىدانستند با این اموال چه کنند و چگونه از آنها نگهدارى کنند. گفتهاند یکى از اشخاص هنگامى که مشاهده کرد خلیفه دوم در چگونگى توزیع اموال تردید دارد، به او گفت: پادشاهان شام دیوانى دارند که اسامى لشکریان در آن ثبت است. وى عمر را به تدوین دیوان تشویق کرد. | |
− | |||
− | |||
− | + | برخى گفتهاند: عمر در این رابطه با [[امام على]] علیه السلام مشاوره نمود، آن حضرت به او فرمود: اموال را هر سال تقسیم نما و چیزى از آن را نگه ندار. [[عثمان بن عفان|عثمان]] گفت: اموال زیادى را مشاهده مىکنم که براى تمامى مردم کافى است. [[خالد بن ولید|خالد بن ولید]] گفت: من در [[شام]] دیدم که ملوک آن دیار دفاترى جهت تدوین امور لشکریان خود داشتند. پس از مباحثاتى قرار شد اسم افراد نوشته و ملاک، قرابت به [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و سابقه در [[اسلام]] شود. | |
− | |||
− | + | تشکیل دیوان در سال ۲۰ هجرى به انجام رسید و دفاتر نوشته شد و اسامى مردم به حسب قرابت به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سابقه در اسلام در دفاتر ثبت شد. این دیوان داراى چند بخش بود: امور لشکرى، حقوق و رسوم و کارها، امور کارگزاران و بیت المال.<ref>پژوهشى در بیت المال، ناصر رفیعی محمدی، فصلنامه فرهنگ جهاد، شماره ۴۱-۴۲ (پاییز و زمستان ۱۳۸۴) در دسترس در [http://www.shareh.com/persian/magazine/jahad/41-42/ شبکه شارح]، بازیابی: ۲۵ بهمن ۱۳۹۱.</ref> | |
− | در | + | برخی منابع گفته اند این دیوان، «[[دیوان جِیش|دیوان الجند]]» نام داشت و در مورد آن گفته اند: «دیوان جند مشتمل بر تمامی اهالی [[مدینه]]، یعنی نیروهای شرکت کننده در فتوحات و مهاجرانی که به همراه خانواده هایشان به پادگان های ولایات پیوسته بودند، می شد. نام برخی موالی نیز در این دیوان ثبت شده بود ولی این کار دوام نیافت. همراه اسامی افراد، پرداخت ها و میزان آن هم ذکر می گردید».<ref>دیوان در صدر اسلام، عبدالعزیز الدوری/ ترجمه: عباس احمدوند و منصوره مؤمنی، ماهنامه تاریخ اسلام، شماره ۱۰ در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/84289 سایت حوزه] به نقل از: (ابوعبید، الاموال، شماره های ۵۶۲، ۵۶۷، ۵۶۸؛ طبری، ۴/ ۱۶۳).</ref> |
− | + | '''رفتار عثمان با بیت المال:''' | |
− | در | + | در دوره [[عثمان بن عفان|عثمان]]، برخلاف دوره دو خلیفه اول، اطرافیان خلیفه و به ویژه افراد خاندان [[بنی امیه|اموی]] از اموال [[بیت المال]] ثروتمند شدند و همین امر سبب اعتراض مسلمانان شد.<ref name="دانشنامه جهان اسلام" /> |
− | + | '''رفتار امیرالمومنین با بیت المال:''' | |
− | |||
− | + | در زمان خلافت [[امام علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی]] علیه السلام سیره [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] در مساوی دانستن مردم در برخورداری از اموال عمومی و نیز تقسیم فوری این اموال احیا شد. ایشان مکان بیت المال را پس از تقسیم اموال جاروب می کرد و در آن [[نماز]] می خواند.<ref name="دانشنامه جهان اسلام" /> | |
+ | ==دیوان بیتالمال و دیوانهای دیگر== | ||
+ | به درستی نمیدانیم که دیوان [[بیت المال|بیتالمال]] از چه وقت پدید آمده است، ولی [[دیوان خراج]] که کهنترین دواوینِ دولت اسلامی است، مهمترین بخش از وظایف بیتالمال یعنی تشخیص و محاسبه و گردآوری انواع مالیات ها را بر عهده داشت و بعداً دیوان های دیگری مانند دیوان نفقات هم پدید آمد که بخش دیگری از وظایف بیتالمال به آن محول شد. دیوان بیتالمال که سازمانی جدا از خود بیتالمال داشت به عنوان نهادی اداری به طور نظری به خرج و دخل اموال عمومی رسیدگی میکرد ولی از جنبه عملی، حفظ و پخش اموال عمومی در دست صاحب بیتالمال بود که زیردست رئیس دیوان بیتالمال کار میکرد. | ||
− | + | ماوردی که دیوان بیتالمال را از دواوین چهارگانه دولت شمرد، به همین معنی تصریح کرده و آورده است که وظیفه کاتب دیوان بیتالمال و در واقع صاحب ذمامِ آن ـ که باید واجد دو خصیصه [[عدالت]] و کفایت باشد ـ عبارت است از حفظ و استیفای حقوق بیتالمال و صرف اموال در راههای تعیین شده؛ نیز محاسبه اموالی را که به بیتالمال وارد یا از آن خارج میشود و مثلاً به دیوان هایی چون دیوان نفقات میرود، از وظایف دیوان بیتالمال شمرده و آوردهاند که صاحب دیوان بیتالمال دارای علامت و مهر مخصوص بود که اسناد مالی و چک ها و حوالهها را با آن ممهور میکرد و اگر سند و حوالهای بدون این مهر صادر میشد، در دیگر دوایر دولتی اعتبار نداشت و آن را به دیوان مذکور بازمیگرداندند. | |
− | + | اسنادی هم که از شهرها به دیوان بیتالمال میرسید، باید در اینجا بررسی و تأیید میشد. ممکن بود اسناد مالی این دیوان توسط وزیر یا نماینده او مورد بازرسی قرار گیرد. در واقع در دورانی که وزیران رشته کارها را در دست داشتند، دیوان بیتالمال نیز مانند برخی از دیگر دواوین مهم غالباً به طور مستقیم زیرنظر آنان قرار داشت. حتی به روزگار وزارت علی بن عیسی جراح ـ که مورخان از کارگزاران و دیوانیان برجسته او مانند رؤیای دیوان نفقات و [[خراج]] و خزاین و ضیاع نام بردهاند (ه د، ابن جراح) ـ از صاحب دیوان بیتالمال یاد نکردهاند و این نشان میدهد که این دیوان احتمالاً در دست خود او بوده است؛ از سوی دیگر مؤید این معنی است که در طی قرون و در قلمرو دولت های مختلف در جهان اسلام، دواوین متعددی از دیوان بیتالمال متفرع شده یا در اطراف آن پدید آمده است. | |
+ | چنانکه اشاره شد، [[دیوان خراج]] یک وقت بخش مهمی از محاسبه و تعیین و دریافت بخشی از درآمدهای بیتالمال را در دست داشت. وظیفه محاسبه اموال در طی قرون برعهده دواوین دیگری نیز نهاده شد؛ مثلاً یک وقت دیوان زمام متصدی این کار بود و صاحب بیتالمال هر ماه و بعداً هر هفته روزنامه (صورت مخارج و درآمد) را به رئیس دیوان زمام میداد. | ||
+ | |||
+ | صورت خرج و دخل ماهانه را که جِهبذ (منشی) تهیه میکرد، ختمه و صورت سالیانه را جامعه مینامیدند. برخی از این اسناد مالی اکنون نیز دردست است و میتوان شکل محاسبه را از روی آنها بررسی کرد.<ref> [http://www.cgie.org.ir/shavad.asp?id=130&avaid=5336 دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "بیت المال" از صادق سجادی].</ref> | ||
+ | |||
+ | ==نظام بیتالمال در عصر عباسی== | ||
+ | |||
+ | در دوره [[عباسیان]] نظام کاملی برای [[بیت المال]] تدوین و سمت هایی در نظر گرفته شد که پس از این دوره نیز تا مدت ها برقرار بود. اهمّ این سمت ها عبارت بود از: | ||
+ | |||
+ | #صاحب بیت المال: وی ناظر بر درآمدها و مصارف دیوان بود و آنها را در اسناد خاصی ثبت می کرد و مهر وی اسناد بیت المال را اعتبار می بخشید. | ||
+ | #مباشر بیت المال: وظیفه وی ضبط دخل و خرج و تنظیم اسناد هر یک از کارها یا مصارف مختلف بیت المال بود. درخواست ها، رسیدها و مقرری ها را او ثبت و ضبط می کرد. | ||
+ | #ناظر: وظیفه وی دقت در محاسبات بیت المال و بررسی اسناد آن بود. عنوان «مشارف» نیز تقریباً مترادف عنوان «ناظر» بوده است. | ||
+ | #متولی دیوان: ناظر بر معاملات بیت المال بود و امانت یا پرداخت یا ضمانت اموال را او انجام می داد. متولی به مرور زمان، به نام «صاحب دیوان» مشهور شد. | ||
+ | #مستوفی: تنظیم سیاست های مالی و رعایت مصالح بیت المال وظیفه وی بود و این مقام بسیار مهم شمرده می شد. | ||
+ | #مُعین: همکار مستوفی و معاون وی در وظایفش بود. | ||
+ | #ناسخ: از نامه های ارسالی و رسیده رونوشت برمی داشت و در صورت دخل و تصرف در آن بازخواست می شد. | ||
+ | #عامل: ابتدا نام امیر و متولی بیت المال بود و سپس به کسی اطلاق می شد که حسابداری و حسابرسی بیت المال را بر عهده داشت. | ||
+ | #کاتب: قائم مقام عامل بود. | ||
+ | #جِهبِذ: منشی بود و وظیفه اش دریافت مال، دادن رسید و ثبت آن در دفاتر و مطالبه دریافت ها بود. | ||
+ | #شاهد: وظیفه وی ضبط هر آن چیزی بود که در امور بیت المال مشاهده می کرد.<ref>ابن مماتی، ص ۳۰۱ـ۳۰۵؛ قلقشندی، ۱۳۸۳، ج۵، ص۴۶۶؛ حریری، ص۱۷۵ـ۱۷۶.</ref> | ||
+ | |||
+ | این عناوین در طول شکل گیری نهاد بیت المال تا اواخر خلافت [[عباسیان]] بکار می رفت و بعدها نیز برخی از آنها همچنان کاربرد داشت.<ref name="دانشنامه جهان اسلام" /> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:سازمان های اداری تمدن اسلامی]] | [[رده:سازمان های اداری تمدن اسلامی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۳۴
تعبیر «بیت مال المسلمین» در صدر اسلام برای مکانی که در آن اموال عمومی و منقول دولت اسلامی بکار می رفت، سپس تعبیر «بیت المال» جانشین آن شد و همان معنی را افاده کرد. پس از تأسیس نهاد بیت المال و برقراری دیوان های اداری، بیت المال به صورت مؤسسه مالی ناظر بر درآمدها و مصارف دولت اسلامی درآمد.[۱]
محتویات
حاکمان اسلامی و بیتالمال
رفتار پیامبر اکرم با بیت المال:
جزیرة العرب قبل از اسلام دولت واحد و نظام مالی خاص نداشت و نظام و عرف قبیله ای بر آن منطقه حاکم بود. پس از انتشار دعوت اسلام و پیشرفت آن، پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم به سازماندهی و تنظیم شئون اداری ـ مالی حکومت اسلامی پرداخت.
اولین درآمدهای این حکومت غنایمی بود که در غزوات بدست مسلمانان می افتاد و به دستور پیامبر اکرم بین همه مسلمانان تقسیم می شد.
بیت المال در زمان ابوبکر:
پس از سال سیزدهم، فتوحات گسترده مسلمانان اموال منقول و غیرمنقول بسیاری نصیب ایشان کرد. این امر مقتضی وجود مرکزی برای حفظ اموال و دستگاهی برای رسیدگی به آنها بود. بنیان بیت المال رسمی حکومتی در زمان ابوبکر نهاده شد. در برخی متون تاریخی آورده اند که ابوبکر، عمر بن خطاب را متولی بیت المال خود کرده بود.[۱]
تأسیس دیوان در زمان عمر:
اولین کسى که دیوان را در اسلام پایه گذارى نمود، عمر بن خطاب بود. دلیل این امر سرازیر شدن اموال به دنبال کثرت فتوحات و دستیابى به ثروتهاى پادشاهان بود. مسلمانان نمىدانستند با این اموال چه کنند و چگونه از آنها نگهدارى کنند. گفتهاند یکى از اشخاص هنگامى که مشاهده کرد خلیفه دوم در چگونگى توزیع اموال تردید دارد، به او گفت: پادشاهان شام دیوانى دارند که اسامى لشکریان در آن ثبت است. وى عمر را به تدوین دیوان تشویق کرد.
برخى گفتهاند: عمر در این رابطه با امام على علیه السلام مشاوره نمود، آن حضرت به او فرمود: اموال را هر سال تقسیم نما و چیزى از آن را نگه ندار. عثمان گفت: اموال زیادى را مشاهده مىکنم که براى تمامى مردم کافى است. خالد بن ولید گفت: من در شام دیدم که ملوک آن دیار دفاترى جهت تدوین امور لشکریان خود داشتند. پس از مباحثاتى قرار شد اسم افراد نوشته و ملاک، قرابت به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سابقه در اسلام شود.
تشکیل دیوان در سال ۲۰ هجرى به انجام رسید و دفاتر نوشته شد و اسامى مردم به حسب قرابت به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سابقه در اسلام در دفاتر ثبت شد. این دیوان داراى چند بخش بود: امور لشکرى، حقوق و رسوم و کارها، امور کارگزاران و بیت المال.[۲]
برخی منابع گفته اند این دیوان، «دیوان الجند» نام داشت و در مورد آن گفته اند: «دیوان جند مشتمل بر تمامی اهالی مدینه، یعنی نیروهای شرکت کننده در فتوحات و مهاجرانی که به همراه خانواده هایشان به پادگان های ولایات پیوسته بودند، می شد. نام برخی موالی نیز در این دیوان ثبت شده بود ولی این کار دوام نیافت. همراه اسامی افراد، پرداخت ها و میزان آن هم ذکر می گردید».[۳]
رفتار عثمان با بیت المال:
در دوره عثمان، برخلاف دوره دو خلیفه اول، اطرافیان خلیفه و به ویژه افراد خاندان اموی از اموال بیت المال ثروتمند شدند و همین امر سبب اعتراض مسلمانان شد.[۱]
رفتار امیرالمومنین با بیت المال:
در زمان خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام سیره پیامبر اکرم در مساوی دانستن مردم در برخورداری از اموال عمومی و نیز تقسیم فوری این اموال احیا شد. ایشان مکان بیت المال را پس از تقسیم اموال جاروب می کرد و در آن نماز می خواند.[۱]
دیوان بیتالمال و دیوانهای دیگر
به درستی نمیدانیم که دیوان بیتالمال از چه وقت پدید آمده است، ولی دیوان خراج که کهنترین دواوینِ دولت اسلامی است، مهمترین بخش از وظایف بیتالمال یعنی تشخیص و محاسبه و گردآوری انواع مالیات ها را بر عهده داشت و بعداً دیوان های دیگری مانند دیوان نفقات هم پدید آمد که بخش دیگری از وظایف بیتالمال به آن محول شد. دیوان بیتالمال که سازمانی جدا از خود بیتالمال داشت به عنوان نهادی اداری به طور نظری به خرج و دخل اموال عمومی رسیدگی میکرد ولی از جنبه عملی، حفظ و پخش اموال عمومی در دست صاحب بیتالمال بود که زیردست رئیس دیوان بیتالمال کار میکرد.
ماوردی که دیوان بیتالمال را از دواوین چهارگانه دولت شمرد، به همین معنی تصریح کرده و آورده است که وظیفه کاتب دیوان بیتالمال و در واقع صاحب ذمامِ آن ـ که باید واجد دو خصیصه عدالت و کفایت باشد ـ عبارت است از حفظ و استیفای حقوق بیتالمال و صرف اموال در راههای تعیین شده؛ نیز محاسبه اموالی را که به بیتالمال وارد یا از آن خارج میشود و مثلاً به دیوان هایی چون دیوان نفقات میرود، از وظایف دیوان بیتالمال شمرده و آوردهاند که صاحب دیوان بیتالمال دارای علامت و مهر مخصوص بود که اسناد مالی و چک ها و حوالهها را با آن ممهور میکرد و اگر سند و حوالهای بدون این مهر صادر میشد، در دیگر دوایر دولتی اعتبار نداشت و آن را به دیوان مذکور بازمیگرداندند.
اسنادی هم که از شهرها به دیوان بیتالمال میرسید، باید در اینجا بررسی و تأیید میشد. ممکن بود اسناد مالی این دیوان توسط وزیر یا نماینده او مورد بازرسی قرار گیرد. در واقع در دورانی که وزیران رشته کارها را در دست داشتند، دیوان بیتالمال نیز مانند برخی از دیگر دواوین مهم غالباً به طور مستقیم زیرنظر آنان قرار داشت. حتی به روزگار وزارت علی بن عیسی جراح ـ که مورخان از کارگزاران و دیوانیان برجسته او مانند رؤیای دیوان نفقات و خراج و خزاین و ضیاع نام بردهاند (ه د، ابن جراح) ـ از صاحب دیوان بیتالمال یاد نکردهاند و این نشان میدهد که این دیوان احتمالاً در دست خود او بوده است؛ از سوی دیگر مؤید این معنی است که در طی قرون و در قلمرو دولت های مختلف در جهان اسلام، دواوین متعددی از دیوان بیتالمال متفرع شده یا در اطراف آن پدید آمده است.
چنانکه اشاره شد، دیوان خراج یک وقت بخش مهمی از محاسبه و تعیین و دریافت بخشی از درآمدهای بیتالمال را در دست داشت. وظیفه محاسبه اموال در طی قرون برعهده دواوین دیگری نیز نهاده شد؛ مثلاً یک وقت دیوان زمام متصدی این کار بود و صاحب بیتالمال هر ماه و بعداً هر هفته روزنامه (صورت مخارج و درآمد) را به رئیس دیوان زمام میداد.
صورت خرج و دخل ماهانه را که جِهبذ (منشی) تهیه میکرد، ختمه و صورت سالیانه را جامعه مینامیدند. برخی از این اسناد مالی اکنون نیز دردست است و میتوان شکل محاسبه را از روی آنها بررسی کرد.[۴]
نظام بیتالمال در عصر عباسی
در دوره عباسیان نظام کاملی برای بیت المال تدوین و سمت هایی در نظر گرفته شد که پس از این دوره نیز تا مدت ها برقرار بود. اهمّ این سمت ها عبارت بود از:
- صاحب بیت المال: وی ناظر بر درآمدها و مصارف دیوان بود و آنها را در اسناد خاصی ثبت می کرد و مهر وی اسناد بیت المال را اعتبار می بخشید.
- مباشر بیت المال: وظیفه وی ضبط دخل و خرج و تنظیم اسناد هر یک از کارها یا مصارف مختلف بیت المال بود. درخواست ها، رسیدها و مقرری ها را او ثبت و ضبط می کرد.
- ناظر: وظیفه وی دقت در محاسبات بیت المال و بررسی اسناد آن بود. عنوان «مشارف» نیز تقریباً مترادف عنوان «ناظر» بوده است.
- متولی دیوان: ناظر بر معاملات بیت المال بود و امانت یا پرداخت یا ضمانت اموال را او انجام می داد. متولی به مرور زمان، به نام «صاحب دیوان» مشهور شد.
- مستوفی: تنظیم سیاست های مالی و رعایت مصالح بیت المال وظیفه وی بود و این مقام بسیار مهم شمرده می شد.
- مُعین: همکار مستوفی و معاون وی در وظایفش بود.
- ناسخ: از نامه های ارسالی و رسیده رونوشت برمی داشت و در صورت دخل و تصرف در آن بازخواست می شد.
- عامل: ابتدا نام امیر و متولی بیت المال بود و سپس به کسی اطلاق می شد که حسابداری و حسابرسی بیت المال را بر عهده داشت.
- کاتب: قائم مقام عامل بود.
- جِهبِذ: منشی بود و وظیفه اش دریافت مال، دادن رسید و ثبت آن در دفاتر و مطالبه دریافت ها بود.
- شاهد: وظیفه وی ضبط هر آن چیزی بود که در امور بیت المال مشاهده می کرد.[۵]
این عناوین در طول شکل گیری نهاد بیت المال تا اواخر خلافت عباسیان بکار می رفت و بعدها نیز برخی از آنها همچنان کاربرد داشت.[۱]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ، دانشنامه جهان اسلام، مدخل بیت المال.
- ↑ پژوهشى در بیت المال، ناصر رفیعی محمدی، فصلنامه فرهنگ جهاد، شماره ۴۱-۴۲ (پاییز و زمستان ۱۳۸۴) در دسترس در شبکه شارح، بازیابی: ۲۵ بهمن ۱۳۹۱.
- ↑ دیوان در صدر اسلام، عبدالعزیز الدوری/ ترجمه: عباس احمدوند و منصوره مؤمنی، ماهنامه تاریخ اسلام، شماره ۱۰ در دسترس در سایت حوزه به نقل از: (ابوعبید، الاموال، شماره های ۵۶۲، ۵۶۷، ۵۶۸؛ طبری، ۴/ ۱۶۳).
- ↑ دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "بیت المال" از صادق سجادی.
- ↑ ابن مماتی، ص ۳۰۱ـ۳۰۵؛ قلقشندی، ۱۳۸۳، ج۵، ص۴۶۶؛ حریری، ص۱۷۵ـ۱۷۶.