کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابراهیم دیزج: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (دیزج را به ابراهیم دیزج منتقل کرد)
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{مدخل دائره المعارف|کتاب [[فرهنگ عاشورا(کتاب)|فرهنگ عاشورا]]}}
+
{{خوب}}
 +
«ابراهیم دیزج» فردی [[یهود|یهودى]] بوده که به ظاهر [[اسلام]] آورده بود. او کسى است که از سوى [[متوکل (خلیفه عباسی)|متوکل عباسى]] مأموریت‌ یافت براى متفرق ساختن [[شیعه|‌شیعیان]] و تجمع آنان پیرامون قبر [[سیدالشهدا]] علیه السلام، قبر آن حضرت را در [[کربلا]] خراب کند. این عمل، در سال ۲۳۶ هجرى واقع شد.<ref>تتمة المنتهى، محدث قمى، ص ۲۳۹.</ref>
  
ابراهيم ديزج، كسى بود كه از سوى متوكل عباسى ماموريت‌ يافت براى متفرق ساختن [[‌شيعه]] و تجمع آنان پيرامون قبر [[سیدالشهدا]] علیه السلام، قبر آن حضرت را خراب كند.
+
همراه او در این جنایت، هارون مغربى بود. کارگرانى گرفتند ولى نتوانستند خراب کنند. براى تخریب‌ و شخم آن محل، از گاو استفاده کردند ولى گاوها هم پیش نمى ‌رفتند. دیزج در تخریب قبر، خودش با بیلى که در دست گرفته بود، مباشرت در کار داشت. این دو نفر، پس از آن، گرفتاری هایى دیدند که در کتب تاریخ ثبت است.<ref>مناقب، ج ۴، ص ۶۴؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۹۴.</ref>
  
همراه او در اين جنايت، هارون مغربى بود. كارگرانى گرفتند ولى نتوانستند خراب كنند. براى تخريب‌ و شخم آن محل، از گاو استفاده كردند ولى گاوها هم پيش نمى‌رفتند. اين دو نفر، پس از آن گرفتاري هايى ديدند كه در كتب تاريخ ثبت است.<ref>مناقب، ج 4، ص 64؛ بحارالانوار، ج 45، ص 394.</ref>
+
در کتاب [[الأمالی شیخ طوسی (کتاب)|امالی شیخ طوسی]] این ماجرا چنین آمده است: «ابراهیم دیزج نقل می‌کند: متوکل مرا به کربلا فرستاد تا قبر حسین(ع) را تخریب کنم و نیز نامه‌ای برای جعفر بن محمّد بن عمار قاضى فرستاد، و او را مأمور کرد تا مراقبم باشد که آیا به دستور عمل می‌کنم، یا نه! من طبق دستور عمل کردم و به جعفر بن محمّد گفتم: طبق دستور عمل کردم، اما چیزی را در قبر ندیدم و نیافتم! جعفر قاضی گفت: مقداری عمیق‌تر می‌کندی! پاسخ دادم: که عمیق‌تر هم کندم اما چیزی ندیدم. جعفر اظهارات مرا برای متوکل فرستاد و افزود: من هم دستور دادم تا آنجا را به آب بسته و زمینش را با گاو شخم بزنند!
 
 
ديزج، يهودى بود و به ظاهر [[اسلام]] آورده بود و در تخريب قبر، خودش با بيلى كه در دست گرفته بود، مباشرت در كار داشت. اين عمل، در سال 236 هجرى بود.<ref>تتمة المنتهى، محدث قمى، ص 239.</ref>
 
  
 +
ابوعلی عمارى می‌گوید: من بعدها واقعیت را از ابراهیم دیزج جویا شدم. او هم گفت: من با کمک نوکران ویژه خود قبر حسین بن علی(ع) را نبش کردم و در آنجا بوریای تازه‌ای دیدم که پیکرش بر روى آن بوده و بوى مشک از آن به مشام می‌رسید. من پیکر را به حال خود وا نهادم و دستور دادم تا خاک روى آن ریختند. سپس آب بر قبر بستم و گاو را راندم تا آن قبر را شخم زده و آماده برای کشاورزی کند، اما گاو بر روی آن قبر قدم نمی‌گذاشت و هر وقت به آن سو می‌رفت، برمی‌گشت. من در برابر نوکرانم به خداوند سوگند خوردم که اگر فردی از آنان، این ماجرا را فاش کند، او را خواهم کشت».<ref>شیخ طوسی، امالی، ص ۳۲۶.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
+
* [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، جواد محدثی، نشر معروف.
 +
* [http://www.islamquest.net/fa/archive/fa97277 پایگاه اسلام کوئست].
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= متوسط
 +
|رده=دارد
 +
}}
 +
[[رده:دشمنان اهل البیت علیهم السلام]]
 +
[[رده:حرم امام حسین علیه السلام]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۳

«ابراهیم دیزج» فردی یهودى بوده که به ظاهر اسلام آورده بود. او کسى است که از سوى متوکل عباسى مأموریت‌ یافت براى متفرق ساختن ‌شیعیان و تجمع آنان پیرامون قبر سیدالشهدا علیه السلام، قبر آن حضرت را در کربلا خراب کند. این عمل، در سال ۲۳۶ هجرى واقع شد.[۱]

همراه او در این جنایت، هارون مغربى بود. کارگرانى گرفتند ولى نتوانستند خراب کنند. براى تخریب‌ و شخم آن محل، از گاو استفاده کردند ولى گاوها هم پیش نمى ‌رفتند. دیزج در تخریب قبر، خودش با بیلى که در دست گرفته بود، مباشرت در کار داشت. این دو نفر، پس از آن، گرفتاری هایى دیدند که در کتب تاریخ ثبت است.[۲]

در کتاب امالی شیخ طوسی این ماجرا چنین آمده است: «ابراهیم دیزج نقل می‌کند: متوکل مرا به کربلا فرستاد تا قبر حسین(ع) را تخریب کنم و نیز نامه‌ای برای جعفر بن محمّد بن عمار قاضى فرستاد، و او را مأمور کرد تا مراقبم باشد که آیا به دستور عمل می‌کنم، یا نه! من طبق دستور عمل کردم و به جعفر بن محمّد گفتم: طبق دستور عمل کردم، اما چیزی را در قبر ندیدم و نیافتم! جعفر قاضی گفت: مقداری عمیق‌تر می‌کندی! پاسخ دادم: که عمیق‌تر هم کندم اما چیزی ندیدم. جعفر اظهارات مرا برای متوکل فرستاد و افزود: من هم دستور دادم تا آنجا را به آب بسته و زمینش را با گاو شخم بزنند!

ابوعلی عمارى می‌گوید: من بعدها واقعیت را از ابراهیم دیزج جویا شدم. او هم گفت: من با کمک نوکران ویژه خود قبر حسین بن علی(ع) را نبش کردم و در آنجا بوریای تازه‌ای دیدم که پیکرش بر روى آن بوده و بوى مشک از آن به مشام می‌رسید. من پیکر را به حال خود وا نهادم و دستور دادم تا خاک روى آن ریختند. سپس آب بر قبر بستم و گاو را راندم تا آن قبر را شخم زده و آماده برای کشاورزی کند، اما گاو بر روی آن قبر قدم نمی‌گذاشت و هر وقت به آن سو می‌رفت، برمی‌گشت. من در برابر نوکرانم به خداوند سوگند خوردم که اگر فردی از آنان، این ماجرا را فاش کند، او را خواهم کشت».[۳]

پانویس

  1. تتمة المنتهى، محدث قمى، ص ۲۳۹.
  2. مناقب، ج ۴، ص ۶۴؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۹۴.
  3. شیخ طوسی، امالی، ص ۳۲۶.

منابع