شهید حسین خرازی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | شهید حسین خرازی | + | '''شهید حسین خرازی''' (۱۳۶۵-۱۳۳۶ ش) فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) بود و در عملیات های متعددی در جنگ تحمیلی حضوری فعال و مؤثر داشت. او سرانجام هشتم اسفندماه ۱۳۶۵، در شلمچه و در عملیات کربلای ۵، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید. |
− | + | [[پرونده:Kharazi.jpg|بندانگشتی|شهید حسین خرازی]] | |
− | + | ==فعالیتهای سیاسی و مذهبی== | |
− | + | حسین خرازی دهکردی متولد سال ۱۳۳۶ ششمسی در [[اصفهان]] بود. حسین در زمان فراگیری دانش کلاسیک، از آموزش مسائل دینی غافل نبود. به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران [[طاغوت]] گرایش زیادی به مطالعه جزوهها و کتب [[اسلام|اسلامی]] نشان داد. | |
− | + | در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل [[علوم قرآن|علوم قرآنی]] در مجامع مذهبی مبادرت ورزید. | |
− | + | در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت [[امام خمینی|امام خمینی]] مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانه ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خلیل عظیم امت اسلامی پیوستند. آنها در این مدت، دائماً در تکاپوی فعالیتهای انقلابی و با تشکلهای انقلابی محل در تماس بودند. | |
− | + | ==پس از پیروزی انقلاب اسلامی== | |
− | + | شهید حاج حسین خرازی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگهای کردستان بود و لحظه ای آرام نداشت. به خاطر روحیه نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت، مسؤولیتهایی را در [[اصفهان]] پذیرفت و با شروع فعالیت ضد انقلابیون در گنبد، ماموریتی به آن خطه داشت. | |
− | + | دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه ای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله کردستان را آفرید و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیریها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادتهایی که در زمینه آزاد کردن شهر سنندج (همران با شهید علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قویترین گردان آن زمان محسوب می شد، وارد عمل گردید و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضد انقلاب وارد آورد. | |
− | |||
− | == | + | ==حضور در دفاع مقدس== |
− | + | شهید خرازی با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای همرزمان خود، پس از یکسال خدمت صادقانه در کردستان راهی منطقه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقیها در جاده آبادان- اهواز در منطقه دار خوین تشکیل شده بود در آمد. او بعداً در میان رزمندگان [[اسلام]]، به «خط شیر» معروف شد؛ خطی که نه ماه در برابر مزدوران [[عراق|عراقی]] دفاع جانانه ای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت کرد. این در حالی بود که رزمندگان از نظر تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی شدیداً در مضیقه بودند. | |
− | + | در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت. همچنین در آزادسازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه های رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمند طریق القدس بود که تیپ امام حسین(ع) متشکل از رزمندگان اصفهان تشکیل شد. چیزی نگذشت که این یگان به لشگر ارتقاء یافت و حاج حسین در مقام فرماندهی آن رشادتهای بی نظیری خلق کرد. | |
− | + | در عملیات فتح المبین، دشمن را در جاده عین خوش با همان تدبیر فرماندهی اش حدود ۱۵ کیلومتر دور زد و آنها را غافلگیر نمود. یگان او در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر سهم بسزایی داشت. او همچنین در عملیات مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۴ و خیبر در سمت فرماندهی لشکر امام حسین(ع)، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد. تا اینکه در عملیات خیبر یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گردید و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد. | |
− | + | در عملیات والفجر ۸، لشکر امام حسین(ع) تحت فرماندهی او به عنوان یکی از بهترین یگانهای عمل کننده پیروزیهای چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیده ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد. در عملیات کربلای ۵ لشکر او توانست با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت نهر جاسم ادامه داشت شکست سختی به عراقی ها وارد آورد. عبور از این نهر عامل سقوط یکی از دژهای شرق [[بصره]] بود که در کنار هم قرار داشتند. | |
− | + | ==خصوصیات اخلاقی== | |
− | + | شهید خرازی با [[قرآن]] و مفاهیم آن مانوس بود و قرآن را با صدای بسیار خوبی قرائت می کرد. روزهای [[عاشورا]] با پای برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشکر امام حسین(ع) در بیابانهای خوزستان به [[سینه زنی|سینه زنی]] و عزاداری می پرداخت و مقید بود که شخصاً در این روز [[زیارت عاشورا|زیارت عاشورا]] بخواند. | |
− | + | او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، [[شجاعت]] کم نظیری داشت. با همه مشکلات و سختیها، در طول سالیان جنگ و [[جهاد]] از خود ضعفی نشان نداد. قاطعیت و صلابتش برای همه فرماندهان گردانها و محورها، نمونه و از ابهت فرماندهی خاصی برخوردار بود. حساسیت فوق العاده ای نسبت به مصرف [[بیت المال|بیت المال]] داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش می کرد. | |
− | + | حاج حسین معتقد به [[نظم]] و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و از اهتمام به آموزش نظامی برادران و تربیت کادرهای کارآمد غافل نبود. او به وضع تدارکات رزمندگان به صورت جدی رسیدگی می کرد. | |
− | + | شهید خرازی یک [[عارف]] بود. همیشه با [[وضو]] بود. [[نماز|نمازش]] توام با گریه و شور و حال بود و [[نماز شب|نماز شبش]] ترک نمی شد. صفا، [[صداقت]]، سادگی و بی پیرایگی از دیگر ویژگیهای او بود. | |
− | + | ==شهادت== | |
− | + | شهید خرازی با آنکه یک دست بیشتر نداشت، ولی با جنب و جوش و تلاش فوق العاده اش هیچ گاه احساس کمبود نمی کرد و برای تامین و تدارک نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی می نمود. سرانجام در عملیات کربلای ۵، زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پیگیر جدی این کار شد، که در همان حال خمپاره ای در نزدیکی اش منفجر شد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفندماه ۱۳۶۵ در جوار قرب الهی مأوا گزید. مزار او در زادگاهش -[[اصفهان]]- قرار دارد. | |
− | + | ==وصیتنامه شهید== | |
− | + | بسم رب الصدیقین؛ | |
− | + | خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام: | |
− | - | + | - ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] (ع) را در آغوش بگیریم کلامی و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.» |
− | - | + | - اگر در پیروزیها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست. |
− | - من | + | - اگر برای خدا جنگ میکنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟ |
− | + | - در مشکلات است که انسانها آزمایش میشوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم. | |
− | + | - هر چه که میکشیم و هر چه که بر سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد. | |
− | + | - سهلانگاری و سستی در اعمال عبادی تأثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد. | |
− | + | - همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارساییها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی میجنگیم نه به قصد پیروزی تنها. | |
− | + | - مطبوعات ما جنگ را درشت مینویسد، درست نمینویسد. | |
− | + | - مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل میشود. | |
+ | - همواره سعیمان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند. | ||
− | == | + | - من علاقمندم که با بیآلایشی تمام، همیشه در میان بسیجیها باشم و به درد دل آنها برسم. |
+ | ==منابع== | ||
− | + | * دانشنامه فرهنگ ایثار جهاد و شهادت | |
+ | * موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان | ||
− | + | [[رده:شهدای هشت سال دفاع مقدس|خرازی دهکردی، حسین]] | |
+ | [[رده:سرداران شهید سپاه پاسداران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۵
شهید حسین خرازی (۱۳۶۵-۱۳۳۶ ش) فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) بود و در عملیات های متعددی در جنگ تحمیلی حضوری فعال و مؤثر داشت. او سرانجام هشتم اسفندماه ۱۳۶۵، در شلمچه و در عملیات کربلای ۵، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
محتویات
فعالیتهای سیاسی و مذهبی
حسین خرازی دهکردی متولد سال ۱۳۳۶ ششمسی در اصفهان بود. حسین در زمان فراگیری دانش کلاسیک، از آموزش مسائل دینی غافل نبود. به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد و در شرایط فساد و خفقان دوران طاغوت گرایش زیادی به مطالعه جزوهها و کتب اسلامی نشان داد.
در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید.
در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگانها و سربازخانه ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خلیل عظیم امت اسلامی پیوستند. آنها در این مدت، دائماً در تکاپوی فعالیتهای انقلابی و با تشکلهای انقلابی محل در تماس بودند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
شهید حاج حسین خرازی از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگهای کردستان بود و لحظه ای آرام نداشت. به خاطر روحیه نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت، مسؤولیتهایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیت ضد انقلابیون در گنبد، ماموریتی به آن خطه داشت.
دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه ای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله کردستان را آفرید و شهید حاج حسین خرازی در اوج درگیریها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادتهایی که در زمینه آزاد کردن شهر سنندج (همران با شهید علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه) از خود نشان داد، در سمت فرماندهی گردان ضربت که قویترین گردان آن زمان محسوب می شد، وارد عمل گردید و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیواندره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری را ایفا نمود و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضد انقلاب وارد آورد.
حضور در دفاع مقدس
شهید خرازی با شروع جنگ تحمیلی بنا به تقاضای همرزمان خود، پس از یکسال خدمت صادقانه در کردستان راهی منطقه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقیها در جاده آبادان- اهواز در منطقه دار خوین تشکیل شده بود در آمد. او بعداً در میان رزمندگان اسلام، به «خط شیر» معروف شد؛ خطی که نه ماه در برابر مزدوران عراقی دفاع جانانه ای را انجام داد و دلاورانی قدرتمند را تربیت کرد. این در حالی بود که رزمندگان از نظر تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی شدیداً در مضیقه بودند.
در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت. همچنین در آزادسازی بستان بهترین مانور عملیاتی را با دور زدن دشمن از چزابه و تپه های رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات پیروزمند طریق القدس بود که تیپ امام حسین(ع) متشکل از رزمندگان اصفهان تشکیل شد. چیزی نگذشت که این یگان به لشگر ارتقاء یافت و حاج حسین در مقام فرماندهی آن رشادتهای بی نظیری خلق کرد.
در عملیات فتح المبین، دشمن را در جاده عین خوش با همان تدبیر فرماندهی اش حدود ۱۵ کیلومتر دور زد و آنها را غافلگیر نمود. یگان او در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر سهم بسزایی داشت. او همچنین در عملیات مختلف همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر ۴ و خیبر در سمت فرماندهی لشکر امام حسین(ع)، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد. تا اینکه در عملیات خیبر یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گردید و پیکر زخم خورده او به عقب فرستاده شد.
در عملیات والفجر ۸، لشکر امام حسین(ع) تحت فرماندهی او به عنوان یکی از بهترین یگانهای عمل کننده پیروزیهای چشمگیری را در منطقه فاو و کارخانه نمک که جزو پیچیده ترین مناطق جنگی بود، به دست آورد. در عملیات کربلای ۵ لشکر او توانست با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت نهر جاسم ادامه داشت شکست سختی به عراقی ها وارد آورد. عبور از این نهر عامل سقوط یکی از دژهای شرق بصره بود که در کنار هم قرار داشتند.
خصوصیات اخلاقی
شهید خرازی با قرآن و مفاهیم آن مانوس بود و قرآن را با صدای بسیار خوبی قرائت می کرد. روزهای عاشورا با پای برهنه به همراه برادران رزمنده خود در لشکر امام حسین(ع) در بیابانهای خوزستان به سینه زنی و عزاداری می پرداخت و مقید بود که شخصاً در این روز زیارت عاشورا بخواند.
او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، شجاعت کم نظیری داشت. با همه مشکلات و سختیها، در طول سالیان جنگ و جهاد از خود ضعفی نشان نداد. قاطعیت و صلابتش برای همه فرماندهان گردانها و محورها، نمونه و از ابهت فرماندهی خاصی برخوردار بود. حساسیت فوق العاده ای نسبت به مصرف بیت المال داشت، همیشه نیروها را به پرهیز از اسراف سفارش می کرد.
حاج حسین معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و از اهتمام به آموزش نظامی برادران و تربیت کادرهای کارآمد غافل نبود. او به وضع تدارکات رزمندگان به صورت جدی رسیدگی می کرد.
شهید خرازی یک عارف بود. همیشه با وضو بود. نمازش توام با گریه و شور و حال بود و نماز شبش ترک نمی شد. صفا، صداقت، سادگی و بی پیرایگی از دیگر ویژگیهای او بود.
شهادت
شهید خرازی با آنکه یک دست بیشتر نداشت، ولی با جنب و جوش و تلاش فوق العاده اش هیچ گاه احساس کمبود نمی کرد و برای تامین و تدارک نیروهای رزمنده در خط مقدم جبهه، تلاش فراوانی می نمود. سرانجام در عملیات کربلای ۵، زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شده بود، خود پیگیر جدی این کار شد، که در همان حال خمپاره ای در نزدیکی اش منفجر شد و این سردار بزرگ در روز هشتم اسفندماه ۱۳۶۵ در جوار قرب الهی مأوا گزید. مزار او در زادگاهش -اصفهان- قرار دارد.
وصیتنامه شهید
بسم رب الصدیقین؛
خطاب به فرماندهان و رزمندگان اسلام:
- ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم کلامی و دعایی جز این نباید داشته باشیم: «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»
- اگر در پیروزیها خودمان را دخیل بدانیم این حجاب است برای ما، این شاید انکار خداست.
- اگر برای خدا جنگ میکنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟
- در مشکلات است که انسانها آزمایش میشوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
- هر چه که میکشیم و هر چه که بر سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
- سهلانگاری و سستی در اعمال عبادی تأثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.
- همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارساییها بنا به فرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی میجنگیم نه به قصد پیروزی تنها.
- مطبوعات ما جنگ را درشت مینویسد، درست نمینویسد.
- مسأله من تنها جنگ است و در همان جا هم مسأله من حل میشود.
- همواره سعیمان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.
- من علاقمندم که با بیآلایشی تمام، همیشه در میان بسیجیها باشم و به درد دل آنها برسم.
منابع
- دانشنامه فرهنگ ایثار جهاد و شهادت
- موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان