ملا محمد اشرفی مازندرانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی '{<I>منبع اين نوشتار يک سايت است. آن را با نوشته خودتان جايگزين کنيد.</I>} حاج ملا مح...' ایجاد کرد)
 
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
  
 
منبع:سایت شعائر
 
منبع:سایت شعائر
 +
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]

نسخهٔ ‏۷ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۵۲

{منبع اين نوشتار يک سايت است. آن را با نوشته خودتان جايگزين کنيد.}

حاج ملا محمد فرزند ملا محمد مهدی بارفروش مازندرانی معروف به حاج اشرفی یکی از مفاخر بزرگ مکتب ما در اوايل قرن چهاردهم هجری است. معظم له عالمی ربانی، مجتهدی سبحانی و عارفی صمدانی، صاحب کرامات و مقامات بود، و از ارادتمندان واقعی به خاندان آل اطهار، که از کثرت عشق و علاقه و محبت به اين خاندان و به جهت صفای باطنش مورد توجه ائمه اطهار سلام الله عليهم اجمعين قرار گرفت.

حاج اشرفی از شاگردان سعيد العلما و شيخ انصاری بود و سالها در مازندران اقامت داشت و سرانجام هم در سال 1315 در بابل وفات نمود. حاج اشرفی مجتهدی عامل و زاهدی بارع و مجتهدی خاشع و دانشمندی با معرفت و کمال بود و در فقه و اصول و حديث و تفسير مهارت یافت.

اسرار الشهاده و شعائر الاسلام از تأليفات اوست و علمائی متعدد شاگردان او و فضلا و شيعيانی از مقلدين او بودند. حاج اشرفی هم پهلوان علم و شريعت بود و هم عارفی در مسير عشق و کمال که در علم و عمل و عرفان و معرفت گوی سبقت را از سايرين ربود.

نوشته اند چون خواص اصحاب و شاگردان او خواستند از مازندران به قصد مشهد علی بن موسی عليه السلام به زيارت روند، به اين استاد گويد قصد زيارت سرور دو جهان دارم اگر مرا امری است بفرمائيد. او با چشمی گريان و دلی سوزان گويد: سلام مرا به آقا برسان و اين رقعه به ضريح مبارک رسان. و با چنين جملاتی که آقا مدتها است ما را فراموش نموده و فقير را به عشق فراق سوزانده! باشد که گوشه چشمی به ما کند! اين عالم صالح در مشهد مدتی پيام اين عالم ربانی را فراموش نمود، ناگهان به مواقعی خلوت به هنگام سلام عودت، به یاد پيغام و نامه افتاد که اين بيت را در جواب شنيد:

آينه شود جمال پری طلعتان طلب جاروب کــــــن خانه و پـــس ميهمــــان طلــــب

مرد صالح بيت مذکور را به خاطر سپرد و خرسند بود که پاسخی برای استاد بازگو گرديده. جالب آنکه همينکه اين عالم به ديار خويش رسيد پيش از آنکه سخنی در اين مورد گويد، شيخ اشرف با دلی شکسته و اشکی ريزان خطاب به اين عالم همان بيت را زمزمه می کند که آری می بايست: آئينه شو و جمال... رو شرح حالش برخوان و از من فقير سلامی به او رسان، که نه فقط جناب حاج اشرفی، بلکه راه رسيدن به مراتب کمال همه را باز است. اگر تمايلات گوناگون بخوابد و شياطين و نفس اماره بگذارد و تشعشعاتی به صفای درون بتابد، مسلما فطرتی پاک و گوهری شريف و ذری خالص به بايد بود که چون به کنار ضريح ائمه رسد به گوشه خزد و با قلبی مملو از عشق و بصيرت فقط معشوق را ببيند! او بدين نازد و اين بدو گريد، که طرق معرفت و رسيدن به کمال همه را باز و اشرفيها رفتند، و با آنکه خلوص و صفای باطن داشت سرور دو جهان شفافيت بيشتر انتظار دارد.

اما اغلب ما کجا هستيم و به چه امور می انديشيم. هدف از زندگی را نيافتيم. روح ملکوتی و علوی را بدينجا پر و بالی نداديم، که فردا ميليونها سال نوری در پيش و ديدن کهکشانها و عرش برين روحی مصفا را در خويش، که راهی بس طولانی تا قاب قوسين او ادنی در پيش است و برخی خالصانه به جنات عدن و فردوس برين به کنار هم رسيدند، و فقيران را به ديار خاکين به افکاری پست رهانيدند. و از دور نظاره گر زمينيان گرديدند و فرياد زدند که «کل نفس بما کسبت رهينه».

منبع:سایت شعائر