شیخ جعفر شوشتری: تفاوت بین نسخهها
(بخش بندی متن و اصلاح الگو) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | ==ولادت جعفر شوشتری== | |
− | |||
− | |||
− | == ولادت == | ||
شیخ جعفر شوشتری در سال 1230 ه.ق در شهر شوشتر متولد شد. این تاریخ، از نوشته میرزا محمد همدانی بر می آید كه قدیمی ترین شرح حال او را به نام (غنیمه السفر) نوشته است وی در این كتاب، كه در 1303 ه.ق نوشته عمر آن مرحوم را هفتاد و سه سال بیان می كند. | شیخ جعفر شوشتری در سال 1230 ه.ق در شهر شوشتر متولد شد. این تاریخ، از نوشته میرزا محمد همدانی بر می آید كه قدیمی ترین شرح حال او را به نام (غنیمه السفر) نوشته است وی در این كتاب، كه در 1303 ه.ق نوشته عمر آن مرحوم را هفتاد و سه سال بیان می كند. | ||
− | == تحصیلات == | + | ==تحصیلات ایشان== |
شیخ، در اوان عمر برای تحصیل علم، همراه پدرش به نجف اشرف رفت. این سفر، در زمانی بود كه شیخ مرتضی انصاری در رأس حوزه علمیه نجف اشرف بود. در سال 1255 ه.ق به شوشتر بازگشت، رساله عملیه منهج الرشاد را نوشت، و حسینیه ای در شوشتر بنا كرد. | شیخ، در اوان عمر برای تحصیل علم، همراه پدرش به نجف اشرف رفت. این سفر، در زمانی بود كه شیخ مرتضی انصاری در رأس حوزه علمیه نجف اشرف بود. در سال 1255 ه.ق به شوشتر بازگشت، رساله عملیه منهج الرشاد را نوشت، و حسینیه ای در شوشتر بنا كرد. | ||
− | == اساتید == | + | ==اساتید شیخ شوشتری== |
اساتید شیخ كه در كتب رجال و تاریخ به آنها اشاره شده عبارت است. | اساتید شیخ كه در كتب رجال و تاریخ به آنها اشاره شده عبارت است. | ||
سطر ۱۶: | سطر ۱۳: | ||
1. شیخ اسماعیل كاظمی، فرزند صاحب مقابیس. 2. شیخ محمد حسن صاحب جواهر. 3. شیخ مرتضی انصاری. 4. شیخ علی بن جعفر كاشف الغطا. 5. شیخ حسن بن جعفر كاشف الغطا صاحب (انوار الفقاهه). 6. شیخ راضی نجفی. 7. شیخ محمد حسین صاحب فصول. | 1. شیخ اسماعیل كاظمی، فرزند صاحب مقابیس. 2. شیخ محمد حسن صاحب جواهر. 3. شیخ مرتضی انصاری. 4. شیخ علی بن جعفر كاشف الغطا. 5. شیخ حسن بن جعفر كاشف الغطا صاحب (انوار الفقاهه). 6. شیخ راضی نجفی. 7. شیخ محمد حسین صاحب فصول. | ||
− | == شاگردان == | + | ==شاگردان وی== |
فقهای بسیاری از محضر با بركت شیخ كسب فیض نموده اند كه برای تبرك و تیمن اسم چند نفر از آنان را ذكر می كنیم. | فقهای بسیاری از محضر با بركت شیخ كسب فیض نموده اند كه برای تبرك و تیمن اسم چند نفر از آنان را ذكر می كنیم. | ||
سطر ۲۲: | سطر ۱۹: | ||
1. میرزا محمد همدانی. 2. مرحوم سید عبدالصمد جزایری. 3. آقا میرزا ابراهیم. 4. آخوند ملا احمد نراقی. 5. مرحوم شیخ علی بن رضا كاشف الغطا. | 1. میرزا محمد همدانی. 2. مرحوم سید عبدالصمد جزایری. 3. آقا میرزا ابراهیم. 4. آخوند ملا احمد نراقی. 5. مرحوم شیخ علی بن رضا كاشف الغطا. | ||
− | == تألیفات == | + | ==تألیفات شیخ جعفر شوشتری== |
آثاری از شیخ بر جای مانده كه هر كدام، دلیلی بر علو مقام علمی و عملی آن عالم ربانی است. از آن جمله: | آثاری از شیخ بر جای مانده كه هر كدام، دلیلی بر علو مقام علمی و عملی آن عالم ربانی است. از آن جمله: | ||
سطر ۲۸: | سطر ۲۵: | ||
1. منهج الرشاد. 2. الخصایص الحسینیه: این كتاب، در پی رویای صادقه شیخ بوده است. 3. دمع العین. 4. لوائح اللواحین. 5. فیوضات مسعودیه. 6. الدر النضید فی خصایص الحسین الشهید. 7. اصول دین. 8. مجالس المواعظ. 9. فواید الشماهد و نتایج المقاصد. | 1. منهج الرشاد. 2. الخصایص الحسینیه: این كتاب، در پی رویای صادقه شیخ بوده است. 3. دمع العین. 4. لوائح اللواحین. 5. فیوضات مسعودیه. 6. الدر النضید فی خصایص الحسین الشهید. 7. اصول دین. 8. مجالس المواعظ. 9. فواید الشماهد و نتایج المقاصد. | ||
− | == خصوصیات اخلاقی == | + | ==خصوصیات اخلاقی ایشان== |
محدث نوری در (دارالسلام)، به نقل از خود آن مرحوم آورده كه: بعد از فراغ از تحصیل و حصول درجه اجتهاد از نجف اشرف، به وطن خویش مراجعت و مشغول به تبلیغ احكام بودم. و چون در وعظ و منبر مهارتی نداشتم، ماه مبارك رمضان از تفسیر صافی، و ایام عاشورا از روی كتاب روضه الشهدا ملا حسین كاشفی قرائت می كردم. سال اول به این منوال گذشت و محرم رسید. شبی فكر نمودم تا كی از روی كتاب بخوانم. در این خیال رفتم كه دیگر از كتاب در منبر مستغنی شوم. ملول شده به خواب رفتم. در خواب دیدم گویا (كربلا) هستم و همان موقعی است كه حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در آن سرزمین نزول اجلال فرموده. (من در خیمه آن حضرت رفته، سلام كردم. حضرت مرا در نزد خویش نشاند، و به حبیب بن مظاهر اسدی فرمود كه: فلانی میهمان ماست اما از آب چیزی نزد ما نیست، ولی آرد و روغن داریم، بر خیز و طعامی برای او تهیه كن. در آن دم، حبیب بر خاسته طعامی درست نموده، آورده جلو من گذاشت. من چند لقمه كوچكی از آن طعام تناول كردم و از خواب بیدار شدم. اینك از بركت آن طعام به اخبار مصایب و لطایف و كنایات آثار ائمه صلوات الله علیهم اجمعین مطلع گشته ام. | محدث نوری در (دارالسلام)، به نقل از خود آن مرحوم آورده كه: بعد از فراغ از تحصیل و حصول درجه اجتهاد از نجف اشرف، به وطن خویش مراجعت و مشغول به تبلیغ احكام بودم. و چون در وعظ و منبر مهارتی نداشتم، ماه مبارك رمضان از تفسیر صافی، و ایام عاشورا از روی كتاب روضه الشهدا ملا حسین كاشفی قرائت می كردم. سال اول به این منوال گذشت و محرم رسید. شبی فكر نمودم تا كی از روی كتاب بخوانم. در این خیال رفتم كه دیگر از كتاب در منبر مستغنی شوم. ملول شده به خواب رفتم. در خواب دیدم گویا (كربلا) هستم و همان موقعی است كه حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در آن سرزمین نزول اجلال فرموده. (من در خیمه آن حضرت رفته، سلام كردم. حضرت مرا در نزد خویش نشاند، و به حبیب بن مظاهر اسدی فرمود كه: فلانی میهمان ماست اما از آب چیزی نزد ما نیست، ولی آرد و روغن داریم، بر خیز و طعامی برای او تهیه كن. در آن دم، حبیب بر خاسته طعامی درست نموده، آورده جلو من گذاشت. من چند لقمه كوچكی از آن طعام تناول كردم و از خواب بیدار شدم. اینك از بركت آن طعام به اخبار مصایب و لطایف و كنایات آثار ائمه صلوات الله علیهم اجمعین مطلع گشته ام. | ||
سطر ۳۶: | سطر ۳۳: | ||
اما بیان رسا و بلیغ شیخ در مواعظ و بیانات منبری كه از تقوا و زهد والای او نشات می گرفت، آنچنان به او شهرت واعظ بخشیده كه فقاهت او را تحت الشعاع قرار داده است. در واقع، اگر بدانیم كه پیامبر هدف از بعثت را تتمیم مكارم اخلاق مردم می داند، آنگاه به ارزش وعظ و خطابه آگاه می شویم، بویژه آنگاه كه سخن از دل برآید و لاجرم بر دل نشیند. و بیان شیخ، اینگونه بود. | اما بیان رسا و بلیغ شیخ در مواعظ و بیانات منبری كه از تقوا و زهد والای او نشات می گرفت، آنچنان به او شهرت واعظ بخشیده كه فقاهت او را تحت الشعاع قرار داده است. در واقع، اگر بدانیم كه پیامبر هدف از بعثت را تتمیم مكارم اخلاق مردم می داند، آنگاه به ارزش وعظ و خطابه آگاه می شویم، بویژه آنگاه كه سخن از دل برآید و لاجرم بر دل نشیند. و بیان شیخ، اینگونه بود. | ||
− | == مقام علمی == | + | ==مقام علمی شیخ جعفر== |
مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری (قدس سره) فقیهی نامدار بود كه دقت نظر را به سلاست بیان و شهرت و نفوذ فراوان جمع كرده بود و در این مقام، رساله (منهج الرشاد) او كافی است. | مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری (قدس سره) فقیهی نامدار بود كه دقت نظر را به سلاست بیان و شهرت و نفوذ فراوان جمع كرده بود و در این مقام، رساله (منهج الرشاد) او كافی است. | ||
− | == مسافرت == | + | ==مسافرت وی== |
سفر تاریخی شیخ به ایران، در سال 1302 ه.ق بود، در كتاب (غنیمه السفر) شرح مفصل وقایع این سفر تاریخی آمده است، و در اینجا خلاصه ای از آن را نقل می كنیم: پس از ورود شیخ به شهر ری، جماعتی از علمای بزرگ تهران و امنای شاه و سایر طبقات به دیدار او شتافته، درخواست كردند كه ایشان به تهران بیاید، شیخ پذیرفت و در تهران بر مرحوم حاج ملا علی كنی وارد شد، و در مسجد مروی به اقامه جماعت و وعظ و ارشاد پرداخت. | سفر تاریخی شیخ به ایران، در سال 1302 ه.ق بود، در كتاب (غنیمه السفر) شرح مفصل وقایع این سفر تاریخی آمده است، و در اینجا خلاصه ای از آن را نقل می كنیم: پس از ورود شیخ به شهر ری، جماعتی از علمای بزرگ تهران و امنای شاه و سایر طبقات به دیدار او شتافته، درخواست كردند كه ایشان به تهران بیاید، شیخ پذیرفت و در تهران بر مرحوم حاج ملا علی كنی وارد شد، و در مسجد مروی به اقامه جماعت و وعظ و ارشاد پرداخت. | ||
سطر ۵۰: | سطر ۴۷: | ||
شیخ در جواب فرمود: (دوست داشتم زیارت من، مثل زیارت اعراب بادیه نشین باشد كه جان خود را در كف دست گرفته، از راههای دور، با تحمل زحمت و مشقت به حرمهای ائمه اطهار (علیهم السلام) مشرف می شوند، در حالی كه پیاده و پابرهنه هستند، توشه راه آنها سویق (غذای ساده جو) و رفیق آنها توفیق است. اما بیماری مرا از این توفیق محروم ساخت و من مجبور شدم بر روی تخت بیماری به زیارت بروم.) شاه پیشنهاد كرد كه شیخ در تهران بماند. شیخ در جواب فرمود: (دوست دارم این مشت استخوان در جوار حضرت ابوتراب صلوات الله علیه به تیره تراب سپرده شود.) شاه كه بیماری شیخ را دریافت، پزشكان را نزد او فرستاد تا حال او قدری بهبود یابد. امرای كشور، هدایای زیادی برای شیخ فرستادند كه هیچكدام را نپذیرفت، شیخ، تهران را به قصد نجف ترك گفت. | شیخ در جواب فرمود: (دوست داشتم زیارت من، مثل زیارت اعراب بادیه نشین باشد كه جان خود را در كف دست گرفته، از راههای دور، با تحمل زحمت و مشقت به حرمهای ائمه اطهار (علیهم السلام) مشرف می شوند، در حالی كه پیاده و پابرهنه هستند، توشه راه آنها سویق (غذای ساده جو) و رفیق آنها توفیق است. اما بیماری مرا از این توفیق محروم ساخت و من مجبور شدم بر روی تخت بیماری به زیارت بروم.) شاه پیشنهاد كرد كه شیخ در تهران بماند. شیخ در جواب فرمود: (دوست دارم این مشت استخوان در جوار حضرت ابوتراب صلوات الله علیه به تیره تراب سپرده شود.) شاه كه بیماری شیخ را دریافت، پزشكان را نزد او فرستاد تا حال او قدری بهبود یابد. امرای كشور، هدایای زیادی برای شیخ فرستادند كه هیچكدام را نپذیرفت، شیخ، تهران را به قصد نجف ترك گفت. | ||
− | == | + | ==وات شیخ جعفر شوشتری== |
مرحوم سید محمد حسین جزایری در ملحقات تذكره شوشتری می نویسد: وفات شیخ جعفر شوشتری در كرند، عصر 28 صفر سنه 1303 ه.ق اتفاق افتاده است. | مرحوم سید محمد حسین جزایری در ملحقات تذكره شوشتری می نویسد: وفات شیخ جعفر شوشتری در كرند، عصر 28 صفر سنه 1303 ه.ق اتفاق افتاده است. | ||
− | == | + | ==منابع== |
اندیشه قم | اندیشه قم | ||
[[رده:علمای قرن چهاردهم]] | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] |
نسخهٔ ۱ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۳۳
محتویات
ولادت جعفر شوشتری
شیخ جعفر شوشتری در سال 1230 ه.ق در شهر شوشتر متولد شد. این تاریخ، از نوشته میرزا محمد همدانی بر می آید كه قدیمی ترین شرح حال او را به نام (غنیمه السفر) نوشته است وی در این كتاب، كه در 1303 ه.ق نوشته عمر آن مرحوم را هفتاد و سه سال بیان می كند.
تحصیلات ایشان
شیخ، در اوان عمر برای تحصیل علم، همراه پدرش به نجف اشرف رفت. این سفر، در زمانی بود كه شیخ مرتضی انصاری در رأس حوزه علمیه نجف اشرف بود. در سال 1255 ه.ق به شوشتر بازگشت، رساله عملیه منهج الرشاد را نوشت، و حسینیه ای در شوشتر بنا كرد.
اساتید شیخ شوشتری
اساتید شیخ كه در كتب رجال و تاریخ به آنها اشاره شده عبارت است.
1. شیخ اسماعیل كاظمی، فرزند صاحب مقابیس. 2. شیخ محمد حسن صاحب جواهر. 3. شیخ مرتضی انصاری. 4. شیخ علی بن جعفر كاشف الغطا. 5. شیخ حسن بن جعفر كاشف الغطا صاحب (انوار الفقاهه). 6. شیخ راضی نجفی. 7. شیخ محمد حسین صاحب فصول.
شاگردان وی
فقهای بسیاری از محضر با بركت شیخ كسب فیض نموده اند كه برای تبرك و تیمن اسم چند نفر از آنان را ذكر می كنیم.
1. میرزا محمد همدانی. 2. مرحوم سید عبدالصمد جزایری. 3. آقا میرزا ابراهیم. 4. آخوند ملا احمد نراقی. 5. مرحوم شیخ علی بن رضا كاشف الغطا.
تألیفات شیخ جعفر شوشتری
آثاری از شیخ بر جای مانده كه هر كدام، دلیلی بر علو مقام علمی و عملی آن عالم ربانی است. از آن جمله:
1. منهج الرشاد. 2. الخصایص الحسینیه: این كتاب، در پی رویای صادقه شیخ بوده است. 3. دمع العین. 4. لوائح اللواحین. 5. فیوضات مسعودیه. 6. الدر النضید فی خصایص الحسین الشهید. 7. اصول دین. 8. مجالس المواعظ. 9. فواید الشماهد و نتایج المقاصد.
خصوصیات اخلاقی ایشان
محدث نوری در (دارالسلام)، به نقل از خود آن مرحوم آورده كه: بعد از فراغ از تحصیل و حصول درجه اجتهاد از نجف اشرف، به وطن خویش مراجعت و مشغول به تبلیغ احكام بودم. و چون در وعظ و منبر مهارتی نداشتم، ماه مبارك رمضان از تفسیر صافی، و ایام عاشورا از روی كتاب روضه الشهدا ملا حسین كاشفی قرائت می كردم. سال اول به این منوال گذشت و محرم رسید. شبی فكر نمودم تا كی از روی كتاب بخوانم. در این خیال رفتم كه دیگر از كتاب در منبر مستغنی شوم. ملول شده به خواب رفتم. در خواب دیدم گویا (كربلا) هستم و همان موقعی است كه حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در آن سرزمین نزول اجلال فرموده. (من در خیمه آن حضرت رفته، سلام كردم. حضرت مرا در نزد خویش نشاند، و به حبیب بن مظاهر اسدی فرمود كه: فلانی میهمان ماست اما از آب چیزی نزد ما نیست، ولی آرد و روغن داریم، بر خیز و طعامی برای او تهیه كن. در آن دم، حبیب بر خاسته طعامی درست نموده، آورده جلو من گذاشت. من چند لقمه كوچكی از آن طعام تناول كردم و از خواب بیدار شدم. اینك از بركت آن طعام به اخبار مصایب و لطایف و كنایات آثار ائمه صلوات الله علیهم اجمعین مطلع گشته ام.
شیخ، در زهد و تقوای خود، راه سلوك شرعی یعنی تبعیت محض از آیات قرآن و كلمات خاندان وحی را پیش چشم داشت. لذا با صوفیان بشدت در تعارض و تضاد بود، چرا كه آنان با راههای خود ساخته بدعت آلود، مردم را از راه حق منحرف می كنند.
اما بیان رسا و بلیغ شیخ در مواعظ و بیانات منبری كه از تقوا و زهد والای او نشات می گرفت، آنچنان به او شهرت واعظ بخشیده كه فقاهت او را تحت الشعاع قرار داده است. در واقع، اگر بدانیم كه پیامبر هدف از بعثت را تتمیم مكارم اخلاق مردم می داند، آنگاه به ارزش وعظ و خطابه آگاه می شویم، بویژه آنگاه كه سخن از دل برآید و لاجرم بر دل نشیند. و بیان شیخ، اینگونه بود.
مقام علمی شیخ جعفر
مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری (قدس سره) فقیهی نامدار بود كه دقت نظر را به سلاست بیان و شهرت و نفوذ فراوان جمع كرده بود و در این مقام، رساله (منهج الرشاد) او كافی است.
مسافرت وی
سفر تاریخی شیخ به ایران، در سال 1302 ه.ق بود، در كتاب (غنیمه السفر) شرح مفصل وقایع این سفر تاریخی آمده است، و در اینجا خلاصه ای از آن را نقل می كنیم: پس از ورود شیخ به شهر ری، جماعتی از علمای بزرگ تهران و امنای شاه و سایر طبقات به دیدار او شتافته، درخواست كردند كه ایشان به تهران بیاید، شیخ پذیرفت و در تهران بر مرحوم حاج ملا علی كنی وارد شد، و در مسجد مروی به اقامه جماعت و وعظ و ارشاد پرداخت.
شیخ، در اول ماه شوال همان سال به سوی خراسان رفت. در خراسان بیمار شد، با این حال، در مشهد، به نماز جماعت حاضر می شد و مردم را موعظه می كرد.
اقامت شیخ در خراسان یك ماه نكشید و دوباره به تهران بازگشت. ورود او به تهران، اول محرم الحرام بود. دهه اول و قسمتی از دهه دوم را در تهران منبر رفت. در این ایام، صدر اعظم و بسیاری از مردم به دیدار شیخ رفتند. شاه نیز به دیدن او رفت و احوال او و سفر خراسان او را پرسید.
شیخ در جواب فرمود: (دوست داشتم زیارت من، مثل زیارت اعراب بادیه نشین باشد كه جان خود را در كف دست گرفته، از راههای دور، با تحمل زحمت و مشقت به حرمهای ائمه اطهار (علیهم السلام) مشرف می شوند، در حالی كه پیاده و پابرهنه هستند، توشه راه آنها سویق (غذای ساده جو) و رفیق آنها توفیق است. اما بیماری مرا از این توفیق محروم ساخت و من مجبور شدم بر روی تخت بیماری به زیارت بروم.) شاه پیشنهاد كرد كه شیخ در تهران بماند. شیخ در جواب فرمود: (دوست دارم این مشت استخوان در جوار حضرت ابوتراب صلوات الله علیه به تیره تراب سپرده شود.) شاه كه بیماری شیخ را دریافت، پزشكان را نزد او فرستاد تا حال او قدری بهبود یابد. امرای كشور، هدایای زیادی برای شیخ فرستادند كه هیچكدام را نپذیرفت، شیخ، تهران را به قصد نجف ترك گفت.
وات شیخ جعفر شوشتری
مرحوم سید محمد حسین جزایری در ملحقات تذكره شوشتری می نویسد: وفات شیخ جعفر شوشتری در كرند، عصر 28 صفر سنه 1303 ه.ق اتفاق افتاده است.
منابع
اندیشه قم