حمران بن اعین شیبانی: تفاوت بین نسخهها
جز (حمران بن اعين شيبانى را به حمران بن اعین شیبانی منتقل کرد) |
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | وی برادر [[زراره]] است كه از حواريين حضرت [[امام محمدباقر]] عليه السلام و [[امام جعفرصادق]] عليه السلام بشمار رفته و حضرت [[امام باقر]] عليه السلام به او فرموده: که تو از [[شيعه]] مايى در دنيا و آخرت.<ref> [[رجال كشى]] ، 1/414.</ref> | |
+ | و حضرت [[امام صادق]] عليه السلام بعد از رحلت او فرموده: «ماتَ وَاللّهِ مُؤمِنا؛ به خدا قسم! به حالت [[ايمان]] از دنيا رفت».<ref> رجال [[علامه حلى]]، ص 63.</ref> و وقتى به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد: «ما شيعيان چه مقدار كم میباشيم؛ لَوِاجْتَمَعْنا عَلى شاةٍ مااَفَنَيْناهاَ» فرمود: میخواهيد من عجيبتر از اين شما را خبر دهم؟ گفتم: بلى، فرمود: مهاجر و انصار رفتند و اشاره به دست خود فرمود مگر سه نفر، و مراد آن حضرت از اين سه نفر: [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[مقداد]] است. | ||
+ | چنانچه در روايت امام باقر علیه السلام است: «اِرتَدَّ النّاسُ اِلاّ ثَلثَةٌ: سَلْمانُ وَ اَبُوذَرٍ وَالْمِقدادُ، قال الرّاوى فَقُلْتُ: عَمّارُ! قالَ عليه السلام: كانَ حاصَ حَيْصَةً ثُمَّ رَجَعَ ثُمَّ. قال عليه السلام: اَنْ اَرَدْتَ الَّذى لَمْ يَشُكَّ وَلَمْ يَدْخُلْهُ شَىءٌ فَالْمِقْدادُ».<ref> رجال كشى، 1/47.</ref> | ||
+ | در روايت ديگر است كه حضرت [[امام صادق]] عليه السلام احوال حمران را از [[بكير بن اعين]] پرسيد، بكير عرض نمود: كه امسال حج نيامده با آن كه شوق شديدى داشت كه خدمت شما برسد ولكن سلام بر شما رسانيده، حضرت فرمود: بر تو و بر او سلام باد! حمران مؤمن است از اهل جنت كه مرتاب نخواهد شد هرگز نه به خدا نه به خدا، <ref> همان مأخذ، ص 415.</ref> | ||
− | + | در روايت آمده است كه موالى حضرت صادق عليه السلام نزد آن حضرت مناظره مینمودند و حمران ساكت بود. حضرت فرمود: اى حمران! چرا تو ساكتى تكلم نمیكنى؟ عرض کرد: اى آقاى من! من قسم خوردهام كه تلكم نكنم در مجلسى كه شما در آن جا باشيد، فرمود: من اذن دادم تو را در كلام، تكلم كن.<ref> [[بحارالانوار]]، 66/3.</ref> | |
− | و | + | و [[حسن بن على بن يقطين]] از مشايخ خود روايت كرده كه حمران و زراره و عبدالملك و بكير و عبدالرحمان اولاد اعين، تمامی مستقيم بودند و چهار نفر ايشان در زمان حضرت صادق عليه السلام وفات كردند و از اصحاب حضرت صادق عليه السلام بودند، و زراره تا زمان حضرت [[امام كاظم]] عليه السلام بود و امام کاظم را ملاقات كرد . <ref> رجال كشى، 1/328.</ref> |
− | + | روايت است كه حمران هرگاه با اصحاب مینشست پيوسته با ايشان از آل محمد عليهم السلام روايت میكرد، پس هرگاه ايشان از غير آل محمد چيزى میگفتند ايشان را رد میكرد . از اهل بيت عليهمالسلام تا سه دفعه چنين میكرد اگر به همان حال باقى میماندند برمیخاست و میرفت.<ref> مجالس المؤمنين، 1/347.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
مؤلف گويد: كه قريب به همين از سيد حميرى نقل شده از بعضى از اهل فضل كه گفت: در نزد ابوعمرو علاء نشسته بوديم و مشغول مذاكره بوديم كه سيد حمير وارد شد و نشست و ما مشغول شديم به ذكر زرع و نخل يك ساعتى، سيد برخاست ما گفتيم: اى ابوهاشم! براى چه برخاستى؟ گفت: | مؤلف گويد: كه قريب به همين از سيد حميرى نقل شده از بعضى از اهل فضل كه گفت: در نزد ابوعمرو علاء نشسته بوديم و مشغول مذاكره بوديم كه سيد حمير وارد شد و نشست و ما مشغول شديم به ذكر زرع و نخل يك ساعتى، سيد برخاست ما گفتيم: اى ابوهاشم! براى چه برخاستى؟ گفت: | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==پانویس == | ==پانویس == |
نسخهٔ ۸ دسامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۰:۴۹
وی برادر زراره است كه از حواريين حضرت امام محمدباقر عليه السلام و امام جعفرصادق عليه السلام بشمار رفته و حضرت امام باقر عليه السلام به او فرموده: که تو از شيعه مايى در دنيا و آخرت.[۱]
و حضرت امام صادق عليه السلام بعد از رحلت او فرموده: «ماتَ وَاللّهِ مُؤمِنا؛ به خدا قسم! به حالت ايمان از دنيا رفت».[۲] و وقتى به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد: «ما شيعيان چه مقدار كم میباشيم؛ لَوِاجْتَمَعْنا عَلى شاةٍ مااَفَنَيْناهاَ» فرمود: میخواهيد من عجيبتر از اين شما را خبر دهم؟ گفتم: بلى، فرمود: مهاجر و انصار رفتند و اشاره به دست خود فرمود مگر سه نفر، و مراد آن حضرت از اين سه نفر: سلمان، ابوذر، مقداد است.
چنانچه در روايت امام باقر علیه السلام است: «اِرتَدَّ النّاسُ اِلاّ ثَلثَةٌ: سَلْمانُ وَ اَبُوذَرٍ وَالْمِقدادُ، قال الرّاوى فَقُلْتُ: عَمّارُ! قالَ عليه السلام: كانَ حاصَ حَيْصَةً ثُمَّ رَجَعَ ثُمَّ. قال عليه السلام: اَنْ اَرَدْتَ الَّذى لَمْ يَشُكَّ وَلَمْ يَدْخُلْهُ شَىءٌ فَالْمِقْدادُ».[۳]
در روايت ديگر است كه حضرت امام صادق عليه السلام احوال حمران را از بكير بن اعين پرسيد، بكير عرض نمود: كه امسال حج نيامده با آن كه شوق شديدى داشت كه خدمت شما برسد ولكن سلام بر شما رسانيده، حضرت فرمود: بر تو و بر او سلام باد! حمران مؤمن است از اهل جنت كه مرتاب نخواهد شد هرگز نه به خدا نه به خدا، [۴]
در روايت آمده است كه موالى حضرت صادق عليه السلام نزد آن حضرت مناظره مینمودند و حمران ساكت بود. حضرت فرمود: اى حمران! چرا تو ساكتى تكلم نمیكنى؟ عرض کرد: اى آقاى من! من قسم خوردهام كه تلكم نكنم در مجلسى كه شما در آن جا باشيد، فرمود: من اذن دادم تو را در كلام، تكلم كن.[۵]
و حسن بن على بن يقطين از مشايخ خود روايت كرده كه حمران و زراره و عبدالملك و بكير و عبدالرحمان اولاد اعين، تمامی مستقيم بودند و چهار نفر ايشان در زمان حضرت صادق عليه السلام وفات كردند و از اصحاب حضرت صادق عليه السلام بودند، و زراره تا زمان حضرت امام كاظم عليه السلام بود و امام کاظم را ملاقات كرد . [۶]
روايت است كه حمران هرگاه با اصحاب مینشست پيوسته با ايشان از آل محمد عليهم السلام روايت میكرد، پس هرگاه ايشان از غير آل محمد چيزى میگفتند ايشان را رد میكرد . از اهل بيت عليهمالسلام تا سه دفعه چنين میكرد اگر به همان حال باقى میماندند برمیخاست و میرفت.[۷]
مؤلف گويد: كه قريب به همين از سيد حميرى نقل شده از بعضى از اهل فضل كه گفت: در نزد ابوعمرو علاء نشسته بوديم و مشغول مذاكره بوديم كه سيد حمير وارد شد و نشست و ما مشغول شديم به ذكر زرع و نخل يك ساعتى، سيد برخاست ما گفتيم: اى ابوهاشم! براى چه برخاستى؟ گفت:
پانویس
منبع
حاج شیخ عباس قمی, منتهی الآمال، قسمت دوم، باب نهم: در تاريخ حضرت صادق عليه السلام