اَصحاب عَقَبَه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'منافقان سوء قصد كننده به جان پيامبر صلی الله علیه و آله. عقبه در لغت به معناى را...' ایجاد کرد)
 
جز
سطر ۱: سطر ۱:
منافقان سوء قصد كننده به جان پيامبر صلی الله علیه و آله.
+
منافقان سوء قصد كننده به جان پیامبر صلی الله علیه و آله.
  
عقبه در لغت به معناى راه دشوار در كوه است<ref> مفردات، ص‌ 576، «عقب».</ref> كه در فارسى به گردنه و گريوه موسوم است.<ref> لغت‌نامه، ج‌ 10، ص‌ 14098، «عقبه»؛ فرهنگ فارسى، ج‌ 3، ص‌ 3297، «گريوه».</ref> اين عنوان يادآور دو رخداد مهم در [[تاريخ اسلام]] است كه در دو مكان مشهور به عقبه به وقوع پيوست: يكى بيعت گروهى از اهل يثرب در سال‌هاى دوازدهم و سيزدهم<ref> المنتظم، ج‌ 2، ص‌ 154، 162، 166.</ref> بعثت با پيامبر صلی الله علیه و آله در عقبه منا (در راه منا به مكه) كه برخى منابع از ايشان با عنوان اصحاب عقبه ياد كرده‌اند<ref> الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 170‌ـ‌172؛ ج‌ 3، ص‌ 321؛ تاريخ يعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 38.</ref> و تعبير از پيمان آنان به بيعت عقبه شهرت بيشترى دارد (‌=>‌ بيعت ‌عقبه) و ديگرى سوء قصد نافرجام به جان پيامبر صلی الله علیه و آله است كه در عقبه‌اى واقع در مسير تبوك به [[مدينه]] صورت‌ گرفت.<ref> المغازى، ج‌ 3، ص‌ 1042؛ دلائل النبوه، ج‌ 5، ص‌ 256.</ref>
+
عقبه در لغت به معناى راه دشوار در كوه است<ref> مفردات، ص‌ 576، «عقب».</ref> كه در فارسى به گردنه و گریوه موسوم است.<ref> لغت‌نامه، ج‌ 10، ص‌ 14098، «عقبه»؛ فرهنگ فارسى، ج‌ 3، ص‌ 3297، «گریوه».</ref> این عنوان یادآور دو رخداد مهم در [[تاریخ اسلام]] است كه در دو مكان مشهور به عقبه به وقوع پیوست: یكى بیعت گروهى از اهل یثرب در سال‌هاى دوازدهم و سیزدهم<ref> المنتظم، ج‌ 2، ص‌ 154، 162، 166.</ref> بعثت با پیامبر صلی الله علیه و آله در عقبه منا (در راه منا به مكه) كه برخى منابع از ایشان با عنوان اصحاب عقبه یاد كرده‌اند<ref> الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 170‌ـ‌172؛ ج‌ 3، ص‌ 321؛ تاریخ یعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 38.</ref> و تعبیر از پیمان آنان به بیعت عقبه شهرت بیشترى دارد (‌=>‌ بیعت ‌عقبه) و دیگرى سوء قصد نافرجام به جان پیامبر صلی الله علیه و آله است كه در عقبه‌اى واقع در مسیر تبوك به [[مدینه]] صورت‌ گرفت.<ref> المغازى، ج‌ 3، ص‌ 1042؛ دلائل النبوه، ج‌ 5، ص‌ 256.</ref>
  
بنا به نوشته برخى از مورخان و مفسران، اصحاب عقبه كسانى بودند كه در بازگشت [[رسول ‌خدا]] صلی الله علیه و آله از غزوه تبوك در سال نهم هجرى، تصميم داشتند شب هنگام شتر آن حضرت را بِرَمانند و از گردنه‌اى خطرناك پرتاب كنند؛ اما قبل از عملى ساختن نقشه خود، پيامبر صلی الله علیه و آله از توطئه آن‌ها آگاه شد و به حذيفة ‌بن ‌يمان كه از پشت سر شتر آن حضرت را مى‌راند، فرمود: تا ايشان را دور كرده به آن‌ها بگويد كه اگر كنار نروند پيامبر صلی الله علیه و آله آنان را با ‌نام‌هاى پدران و قبيله‌هايشان صدا خواهد زد.
+
بنا به نوشته برخى از مورخان و مفسران، اصحاب عقبه كسانى بودند كه در بازگشت [[رسول ‌خدا]] صلی الله علیه و آله از غزوه تبوك در سال نهم هجرى، تصمیم داشتند شب هنگام شتر آن حضرت را بِرَمانند و از گردنه‌اى خطرناك پرتاب كنند؛ اما قبل از عملى ساختن نقشه خود، پیامبر صلی الله علیه و آله از توطئه آن‌ها آگاه شد و به حذیفة ‌بن ‌یمان كه از پشت سر شتر آن حضرت را مى‌راند، فرمود: تا ایشان را دور كرده به آن‌ها بگوید كه اگر كنار نروند پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را با ‌نام‌هاى پدران و قبیله‌هایشان صدا خواهد زد.
  
منافقان كه از نقشه خود طرفى نبسته بودند با ‌اقدام حذيفه گريخته و خود را در ميان سپاه پنهان ساختند. روايت شده كه حذيفه گفته است: من نام ايشان و نام‌هاى پدران و قبيله‌هاى آنان را مى‌دانم.<ref> تاريخ يعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 68؛ دلائل النبوه، ج‌ 5، ص‌ 256‌ـ‌258؛ مجمع البيان، ج‌ 5، ص‌ 70.</ref> بنا به گزارش واقدى افزون بر حذيفه، پيامبر صلی الله علیه و آله عمار را نيز از نام آن‌ها آگاه ساخته ‌بود.<ref> المغازى، ج‌ 3، ص‌ 1044؛ التبيان، ج‌ 5، ص‌ 261.</ref>
+
منافقان كه از نقشه خود طرفى نبسته بودند با ‌اقدام حذیفه گریخته و خود را در میان سپاه پنهان ساختند. روایت شده كه حذیفه گفته است: من نام ایشان و نام‌هاى پدران و قبیله‌هاى آنان را مى‌دانم.<ref> تاریخ یعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 68؛ دلائل النبوه، ج‌ 5، ص‌ 256‌ـ‌258؛ مجمع البیان، ج‌ 5، ص‌ 70.</ref> بنا به گزارش واقدى افزون بر حذیفه، پیامبر صلی الله علیه و آله عمار را نیز از نام آن‌ها آگاه ساخته ‌بود.<ref> المغازى، ج‌ 3، ص‌ 1044؛ التبیان، ج‌ 5، ص‌ 261.</ref>
  
عده‌اى سوء قصد به جان پيامبر صلی الله علیه و آله  را نه در عقبه مسير تبوك بلكه در عقبه ديگرى دانسته‌اند.<ref> تفسير قمى، ج‌ 1، ص‌ 300.</ref> چنين به نظر مى‌رسد كه گويا دو يا سه بار قتل [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله طراحى شده بود.
+
عده‌اى سوء قصد به جان پیامبر صلی الله علیه و آله  را نه در عقبه مسیر تبوك بلكه در عقبه دیگرى دانسته‌اند.<ref> تفسیر قمى، ج‌ 1، ص‌ 300.</ref> چنین به نظر مى‌رسد كه گویا دو یا سه بار قتل [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله طراحى شده بود.
  
 
'''''اصحاب عقبه در شأن نزول:'''''
 
'''''اصحاب عقبه در شأن نزول:'''''
  
# ‌برخى از مفسران تنها جمله «...‌و هَمّوا بِما‌لَم ‌يَنالوا‌...».([[سوره توبه]]/9، 74) را درباره اقدام اصحاب عقبه ذكر كرده‌اند،<ref> تفسير ماوردى، ج‌ 2، ص‌ 383؛ الكشاف، ج‌ 2، ص‌ 291؛ مجمع البيان، ج‌ 5، ص‌ 79.</ref> هر چند قولى ديگر تمام اين آيه را در شأن آن‌ها دانسته و آورده‌اند كه چون ايشان از آگاهى پيامبر صلی الله علیه و آله نسبت به سوء قصدشان باخبر شدند، سوگند ياد كردند كه چنين تصميمى نداشته‌اند.
+
# ‌برخى از مفسران تنها جمله «...‌و هَمّوا بِما‌لَم ‌یَنالوا‌...».([[سوره توبه]]/9، 74) را درباره اقدام اصحاب عقبه ذكر كرده‌اند،<ref> تفسیر ماوردى، ج‌ 2، ص‌ 383؛ الكشاف، ج‌ 2، ص‌ 291؛ مجمع البیان، ج‌ 5، ص‌ 79.</ref> هر چند قولى دیگر تمام این آیه را در شأن آن‌ها دانسته و آورده‌اند كه چون ایشان از آگاهى پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به سوء قصدشان باخبر شدند، سوگند یاد كردند كه چنین تصمیمى نداشته‌اند.
  
در اين ‌باره آيه «يَحلِفونَ بِاللّهِ ما قالوا ولَقَد قالوا كَلِمَةَ الكُفرِ وكَفَروا بَعدَ اِسلمِهِم و هَمّوا بِمالَم يَنالوا...؛ به خدا سوگند ياد مى‌كنند كه (در غياب پيامبر، سخنان نادرست) نگفته‌اند، در ‌حالى كه قطعاً سخنان كفرآميز گفته‌اند و پس از اسلام آوردنشان كافر شدند و تصميم به ‌كارى (خطرناك) گرفتند كه به آن نرسيدند» نازل شد و نيت آنان را آشكار كرد.<ref> روض الجنان، ج‌ 9، ص‌ 298؛ الدر المنثور، ج‌ 4، ص‌ 242‌ـ‌243.</ref>
+
در این ‌باره آیه «یَحلِفونَ بِاللّهِ ما قالوا ولَقَد قالوا كَلِمَةَ الكُفرِ وكَفَروا بَعدَ اِسلمِهِم و هَمّوا بِمالَم یَنالوا...؛ به خدا سوگند یاد مى‌كنند كه (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفته‌اند، در ‌حالى كه قطعاً سخنان كفرآمیز گفته‌اند و پس از اسلام آوردنشان كافر شدند و تصمیم به ‌كارى (خطرناك) گرفتند كه به آن نرسیدند» نازل شد و نیت آنان را آشكار كرد.<ref> روض الجنان، ج‌ 9، ص‌ 298؛ الدر المنثور، ج‌ 4، ص‌ 242‌ـ‌243.</ref>
  
# طبرسى ماجراى اصحاب عقبه را افزون بر آيه‌ 74 سوره توبه/9 در ذيل آيات 64‌ـ‌65 سوره توبه/9 «يَحذَرُ المُنفِقونَ اَن تُنَزَّلَ عَلَيهِم سورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِما فى قُلوبِهِم...؛ منافقان مى‌ترسند از اين كه سوره‌اى بر <(عليه) آنان فرود آيد كه آن‌ها را به ‌آنچه در دل‌هايشان دارند آگاه سازد‌...» نيز آورده و نزول اين آيات را به نقلى در اين ‌باره دانسته ‌است.<ref> مجمع البيان، ج‌ 5، ص‌ 70‌ـ‌71.</ref>
+
# طبرسى ماجراى اصحاب عقبه را افزون بر آیه‌ 74 سوره توبه/9 در ذیل آیات 64‌ـ‌65 سوره توبه/9 «یَحذَرُ المُنفِقونَ اَن تُنَزَّلَ عَلَیهِم سورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِما فى قُلوبِهِم...؛ منافقان مى‌ترسند از این كه سوره‌اى بر <(علیه) آنان فرود آید كه آن‌ها را به ‌آنچه در دل‌هایشان دارند آگاه سازد‌...» نیز آورده و نزول این آیات را به نقلى در این ‌باره دانسته ‌است.<ref> مجمع البیان، ج‌ 5، ص‌ 70‌ـ‌71.</ref>
  
# از [[امام رضا]]‌ علیه‌السلام روايت شده كه مراد از «...‌اِنَّمَا ‌استَزَلَّهُمُ الشَّيطنُ بِبَعضِ ما كَسَبوا...؛ همانا شيطان آنان را به سبب برخى از آنچه كرده ‌بودند، بلغزانيد». ([[سوره آل ‌عمران]]/3، 155) اصحاب عقبه هستند.<ref> تفسير عياشى، ج 1، ص 201؛ الصافى، ج 1، ص‌ 394.</ref>
+
# از [[امام رضا]]‌ علیه‌السلام روایت شده كه مراد از «...‌اِنَّمَا ‌استَزَلَّهُمُ الشَّیطنُ بِبَعضِ ما كَسَبوا...؛ همانا شیطان آنان را به سبب برخى از آنچه كرده ‌بودند، بلغزانید». ([[سوره آل ‌عمران]]/3، 155) اصحاب عقبه هستند.<ref> تفسیر عیاشى، ج 1، ص 201؛ الصافى، ج 1، ص‌ 394.</ref>
  
گزارش‌ها در تعداد اصحاب عقبه، همسانى ندارد. شمار آنان را از 12 تا 15 تن برشمرده‌اند.<ref> الكشاف، ج‌ 2، ص‌ 291؛ مجمع البيان، ج‌ 5، ص‌ 79؛ المغازى، ج‌ 3، ص‌ 1044.</ref> از [[امام باقر]] علیه‌السلام نقل شده كه شمار آنها 12 تن، 8‌ تن از قريش و 4 تن از ساير عرب<ref> التبيان، ج‌ 5، ص‌ 261؛ مجمع البيان، ج‌ 5، ص‌ 79.</ref> بوده ‌است.
+
گزارش‌ها در تعداد اصحاب عقبه، همسانى ندارد. شمار آنان را از 12 تا 15 تن برشمرده‌اند.<ref> الكشاف، ج‌ 2، ص‌ 291؛ مجمع البیان، ج‌ 5، ص‌ 79؛ المغازى، ج‌ 3، ص‌ 1044.</ref> از [[امام باقر]] علیه‌السلام نقل شده كه شمار آنها 12 تن، 8‌ تن از قریش و 4 تن از سایر عرب<ref> التبیان، ج‌ 5، ص‌ 261؛ مجمع البیان، ج‌ 5، ص‌ 79.</ref> بوده ‌است.
  
[[شيخ صدوق]] بر اساس روايتى 12 تن از آنان را از بنى‌اميه و 5 تن را از ساير مردم دانسته است.<ref> الخصال، ج‌ 2، ص‌ 398.</ref> بيهقى و سيوطى، نام‌هاى ايشان را چنين آورده‌اند: عبدالله‌ بن‌ ابى ‌سعد، سعد ‌بن ‌ابى ‌سرح، ابوحاضر (حاصر) الأعرابى، عامر، ابوعامر، جُلاس ‌بن ‌سويد، مجمع ‌بن ‌حارثه، مليحا تيمى، حصين ‌بن ‌نمير، طعمة ‌بن ‌ابيرق، عبداللّه ‌بن ‌عيينه و مرة ‌بن ‌ربيع، گويا رئيس ايشان ابوعامر بوده ‌است.<ref> دلائل النبوه، ج‌ 5، ص‌ 259؛ الدرالمنثور، ج‌ 4، ص‌ 243.</ref>
+
[[شیخ صدوق]] بر اساس روایتى 12 تن از آنان را از بنى‌امیه و 5 تن را از سایر مردم دانسته است.<ref> الخصال، ج‌ 2، ص‌ 398.</ref> بیهقى و سیوطى، نام‌هاى ایشان را چنین آورده‌اند: عبدالله‌ بن‌ ابى ‌سعد، سعد ‌بن ‌ابى ‌سرح، ابوحاضر (حاصر) الأعرابى، عامر، ابوعامر، جُلاس ‌بن ‌سوید، مجمع ‌بن ‌حارثه، ملیحا تیمى، حصین ‌بن ‌نمیر، طعمة ‌بن ‌ابیرق، عبداللّه ‌بن ‌عیینه و مرة ‌بن ‌ربیع، گویا رئیس ایشان ابوعامر بوده ‌است.<ref> دلائل النبوه، ج‌ 5، ص‌ 259؛ الدرالمنثور، ج‌ 4، ص‌ 243.</ref>
  
برخى منابع نام‌هاى ديگرى براى آن‌ها ذكر كرده و بيشتر اين افراد را از صحابه سرشناس و نيز برخى از كسانى دانسته‌اند كه پس از [[رحلت پيامبر]] صلی الله علیه و آله عهده‌دار امور حكومت بوده‌اند.<ref> الخصال، ج‌ 2، ص‌ 499.</ref>
+
برخى منابع نام‌هاى دیگرى براى آن‌ها ذكر كرده و بیشتر این افراد را از صحابه سرشناس و نیز برخى از كسانى دانسته‌اند كه پس از [[رحلت پیامبر]] صلی الله علیه و آله عهده‌دار امور حكومت بوده‌اند.<ref> الخصال، ج‌ 2، ص‌ 499.</ref>
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
سطر ۲۹: سطر ۲۹:
 
===منابع===
 
===منابع===
  
سيد محمود سامانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 437-439
+
سید محمود سامانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 437-439
  
 
[[رده: شخصیت‌ های شان نزول آیات]]
 
[[رده: شخصیت‌ های شان نزول آیات]]

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۴۰

منافقان سوء قصد كننده به جان پیامبر صلی الله علیه و آله.

عقبه در لغت به معناى راه دشوار در كوه است[۱] كه در فارسى به گردنه و گریوه موسوم است.[۲] این عنوان یادآور دو رخداد مهم در تاریخ اسلام است كه در دو مكان مشهور به عقبه به وقوع پیوست: یكى بیعت گروهى از اهل یثرب در سال‌هاى دوازدهم و سیزدهم[۳] بعثت با پیامبر صلی الله علیه و آله در عقبه منا (در راه منا به مكه) كه برخى منابع از ایشان با عنوان اصحاب عقبه یاد كرده‌اند[۴] و تعبیر از پیمان آنان به بیعت عقبه شهرت بیشترى دارد (‌=>‌ بیعت ‌عقبه) و دیگرى سوء قصد نافرجام به جان پیامبر صلی الله علیه و آله است كه در عقبه‌اى واقع در مسیر تبوك به مدینه صورت‌ گرفت.[۵]

بنا به نوشته برخى از مورخان و مفسران، اصحاب عقبه كسانى بودند كه در بازگشت رسول ‌خدا صلی الله علیه و آله از غزوه تبوك در سال نهم هجرى، تصمیم داشتند شب هنگام شتر آن حضرت را بِرَمانند و از گردنه‌اى خطرناك پرتاب كنند؛ اما قبل از عملى ساختن نقشه خود، پیامبر صلی الله علیه و آله از توطئه آن‌ها آگاه شد و به حذیفة ‌بن ‌یمان كه از پشت سر شتر آن حضرت را مى‌راند، فرمود: تا ایشان را دور كرده به آن‌ها بگوید كه اگر كنار نروند پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را با ‌نام‌هاى پدران و قبیله‌هایشان صدا خواهد زد.

منافقان كه از نقشه خود طرفى نبسته بودند با ‌اقدام حذیفه گریخته و خود را در میان سپاه پنهان ساختند. روایت شده كه حذیفه گفته است: من نام ایشان و نام‌هاى پدران و قبیله‌هاى آنان را مى‌دانم.[۶] بنا به گزارش واقدى افزون بر حذیفه، پیامبر صلی الله علیه و آله عمار را نیز از نام آن‌ها آگاه ساخته ‌بود.[۷]

عده‌اى سوء قصد به جان پیامبر صلی الله علیه و آله را نه در عقبه مسیر تبوك بلكه در عقبه دیگرى دانسته‌اند.[۸] چنین به نظر مى‌رسد كه گویا دو یا سه بار قتل رسول خدا صلی الله علیه و آله طراحى شده بود.

اصحاب عقبه در شأن نزول:

  1. ‌برخى از مفسران تنها جمله «...‌و هَمّوا بِما‌لَم ‌یَنالوا‌...».(سوره توبه/9، 74) را درباره اقدام اصحاب عقبه ذكر كرده‌اند،[۹] هر چند قولى دیگر تمام این آیه را در شأن آن‌ها دانسته و آورده‌اند كه چون ایشان از آگاهى پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به سوء قصدشان باخبر شدند، سوگند یاد كردند كه چنین تصمیمى نداشته‌اند.

در این ‌باره آیه «یَحلِفونَ بِاللّهِ ما قالوا ولَقَد قالوا كَلِمَةَ الكُفرِ وكَفَروا بَعدَ اِسلمِهِم و هَمّوا بِمالَم یَنالوا...؛ به خدا سوگند یاد مى‌كنند كه (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفته‌اند، در ‌حالى كه قطعاً سخنان كفرآمیز گفته‌اند و پس از اسلام آوردنشان كافر شدند و تصمیم به ‌كارى (خطرناك) گرفتند كه به آن نرسیدند» نازل شد و نیت آنان را آشكار كرد.[۱۰]

  1. طبرسى ماجراى اصحاب عقبه را افزون بر آیه‌ 74 سوره توبه/9 در ذیل آیات 64‌ـ‌65 سوره توبه/9 «یَحذَرُ المُنفِقونَ اَن تُنَزَّلَ عَلَیهِم سورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِما فى قُلوبِهِم...؛ منافقان مى‌ترسند از این كه سوره‌اى بر <(علیه) آنان فرود آید كه آن‌ها را به ‌آنچه در دل‌هایشان دارند آگاه سازد‌...» نیز آورده و نزول این آیات را به نقلى در این ‌باره دانسته ‌است.[۱۱]
  1. از امام رضا‌ علیه‌السلام روایت شده كه مراد از «...‌اِنَّمَا ‌استَزَلَّهُمُ الشَّیطنُ بِبَعضِ ما كَسَبوا...؛ همانا شیطان آنان را به سبب برخى از آنچه كرده ‌بودند، بلغزانید». (سوره آل ‌عمران/3، 155) اصحاب عقبه هستند.[۱۲]

گزارش‌ها در تعداد اصحاب عقبه، همسانى ندارد. شمار آنان را از 12 تا 15 تن برشمرده‌اند.[۱۳] از امام باقر علیه‌السلام نقل شده كه شمار آنها 12 تن، 8‌ تن از قریش و 4 تن از سایر عرب[۱۴] بوده ‌است.

شیخ صدوق بر اساس روایتى 12 تن از آنان را از بنى‌امیه و 5 تن را از سایر مردم دانسته است.[۱۵] بیهقى و سیوطى، نام‌هاى ایشان را چنین آورده‌اند: عبدالله‌ بن‌ ابى ‌سعد، سعد ‌بن ‌ابى ‌سرح، ابوحاضر (حاصر) الأعرابى، عامر، ابوعامر، جُلاس ‌بن ‌سوید، مجمع ‌بن ‌حارثه، ملیحا تیمى، حصین ‌بن ‌نمیر، طعمة ‌بن ‌ابیرق، عبداللّه ‌بن ‌عیینه و مرة ‌بن ‌ربیع، گویا رئیس ایشان ابوعامر بوده ‌است.[۱۶]

برخى منابع نام‌هاى دیگرى براى آن‌ها ذكر كرده و بیشتر این افراد را از صحابه سرشناس و نیز برخى از كسانى دانسته‌اند كه پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله عهده‌دار امور حكومت بوده‌اند.[۱۷]

پانویس

  1. مفردات، ص‌ 576، «عقب».
  2. لغت‌نامه، ج‌ 10، ص‌ 14098، «عقبه»؛ فرهنگ فارسى، ج‌ 3، ص‌ 3297، «گریوه».
  3. المنتظم، ج‌ 2، ص‌ 154، 162، 166.
  4. الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 170‌ـ‌172؛ ج‌ 3، ص‌ 321؛ تاریخ یعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 38.
  5. المغازى، ج‌ 3، ص‌ 1042؛ دلائل النبوه، ج‌ 5، ص‌ 256.
  6. تاریخ یعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 68؛ دلائل النبوه، ج‌ 5، ص‌ 256‌ـ‌258؛ مجمع البیان، ج‌ 5، ص‌ 70.
  7. المغازى، ج‌ 3، ص‌ 1044؛ التبیان، ج‌ 5، ص‌ 261.
  8. تفسیر قمى، ج‌ 1، ص‌ 300.
  9. تفسیر ماوردى، ج‌ 2، ص‌ 383؛ الكشاف، ج‌ 2، ص‌ 291؛ مجمع البیان، ج‌ 5، ص‌ 79.
  10. روض الجنان، ج‌ 9، ص‌ 298؛ الدر المنثور، ج‌ 4، ص‌ 242‌ـ‌243.
  11. مجمع البیان، ج‌ 5، ص‌ 70‌ـ‌71.
  12. تفسیر عیاشى، ج 1، ص 201؛ الصافى، ج 1، ص‌ 394.
  13. الكشاف، ج‌ 2، ص‌ 291؛ مجمع البیان، ج‌ 5، ص‌ 79؛ المغازى، ج‌ 3، ص‌ 1044.
  14. التبیان، ج‌ 5، ص‌ 261؛ مجمع البیان، ج‌ 5، ص‌ 79.
  15. الخصال، ج‌ 2، ص‌ 398.
  16. دلائل النبوه، ج‌ 5، ص‌ 259؛ الدرالمنثور، ج‌ 4، ص‌ 243.
  17. الخصال، ج‌ 2، ص‌ 499.

منابع

سید محمود سامانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 437-439