اسعد بن زراره: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی '(اسعد الخير) ابوامامة‌ بن زرارة ‌بن ‌عُدَس خزرجى.<ref> انساب الاشراف، ج‌ 1، ص‌ 282...' ایجاد کرد)
 
جز
سطر ۱: سطر ۱:
(اسعد الخير) ابوامامة‌ بن زرارة ‌بن ‌عُدَس خزرجى.<ref> انساب الاشراف، ج‌ 1، ص‌ 282؛ اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 205.</ref>
+
(اسعد الخیر) ابوامامة‌ بن زرارة ‌بن ‌عُدَس خزرجى.<ref> انساب الاشراف، ج‌ 1، ص‌ 282؛ اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 205.</ref>
  
او از تيره بنى‌نجار<ref> السيرة النبويه، ج‌ 2، ص‌ 429؛ المحبر، ص‌ 269.</ref> و از يكتاپرستان عصر جاهلى بود.<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 1، ص‌ 169؛ المنتظم، ج‌ 3، ص‌ 203.</ref> نقل‌ها درباره [[اسلام]] وى متفاوت است؛ بنا به نقلى او همراه ذكوان ‌بن ‌عبد قيس به [[مكه]] آمد و با شنيدن آوازه پيامبر صلى الله عليه و آله نزد حضرت رفته، مسلمان شد<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص‌ 456؛ الاستيعاب، ج‌ 1، ص‌ 175‌ـ‌176؛ قصص الانبياء، ص‌ 329‌ـ‌330.</ref> و براساس روايت ديگرى وى با 6‌ يا‌ 8<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 1، ص‌ 169؛ دلائل النبوه، ج ‌1، ص‌ 306.</ref> نفر از مردم [[مدينه]] در [[مكه]] و در عقبه با پيامبر صلى الله عليه و آله ملاقات كرد و اسلام آورد، به هر روى وى از نخستين اسلام آورندگان مدينه بود و با تبليغ او اسلام به آنجا راه يافت.<ref> الاستيعاب، ج‌ 1، ص‌ 175‌ـ‌176؛ اسدالغابه، ج‌ 1، ص ‌205.</ref>
+
او از تیره بنى‌نجار<ref> السیرة النبویه، ج‌ 2، ص‌ 429؛ المحبر، ص‌ 269.</ref> و از یكتاپرستان عصر جاهلى بود.<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 1، ص‌ 169؛ المنتظم، ج‌ 3، ص‌ 203.</ref> نقل‌ها درباره [[اسلام]] وى متفاوت است؛ بنا به نقلى او همراه ذكوان ‌بن ‌عبد قیس به [[مكه]] آمد و با شنیدن آوازه پیامبر صلى الله علیه و آله نزد حضرت رفته، مسلمان شد<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص‌ 456؛ الاستیعاب، ج‌ 1، ص‌ 175‌ـ‌176؛ قصص الانبیاء، ص‌ 329‌ـ‌330.</ref> و براساس روایت دیگرى وى با 6‌ یا‌ 8<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 1، ص‌ 169؛ دلائل النبوه، ج ‌1، ص‌ 306.</ref> نفر از مردم [[مدینه]] در [[مكه]] و در عقبه با پیامبر صلى الله علیه و آله ملاقات كرد و اسلام آورد، به هر روى وى از نخستین اسلام آورندگان مدینه بود و با تبلیغ او اسلام به آنجا راه یافت.<ref> الاستیعاب، ج‌ 1، ص‌ 175‌ـ‌176؛ اسدالغابه، ج‌ 1، ص ‌205.</ref>
  
اسعد در سال بعد با 12 نفر از مردم خزرج به ديدار پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و در نخستين بيعت عقبه شركت كرد<ref> السيرة‌النبويه، ج‌ 2، ص‌ 431؛ انساب الاشراف، ج‌ 1، ص‌ 275.</ref> و چون حضرت، مصعب ‌بن ‌عمير را براى تبليغ اسلام با آنان همراه كرد، وى ميزبانى مصعب را به عهده گرفت.<ref> السيرة‌النبويه، ج‌ 2، ص‌ 434؛ الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 1، ص‌ 171؛ تاريخ يعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 38.</ref>
+
اسعد در سال بعد با 12 نفر از مردم خزرج به دیدار پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و در نخستین بیعت عقبه شركت كرد<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 2، ص‌ 431؛ انساب الاشراف، ج‌ 1، ص‌ 275.</ref> و چون حضرت، مصعب ‌بن ‌عمیر را براى تبلیغ اسلام با آنان همراه كرد، وى میزبانى مصعب را به عهده گرفت.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 2، ص‌ 434؛ الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 1، ص‌ 171؛ تاریخ یعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 38.</ref>
  
اسعد پيش از آمدن مصعب به مدينه و بنا به نقل واقدى حتى پس از آن مسلمانان مدينه را در نمازهاى پنج‌گانه امامت مى‌كرد.<ref> انساب الاشراف، ج‌ 1، ص‌ 276، 282.</ref> وى همچنين نخستين [[نماز‌‌ جمعه]] مدينه را اقامه كرد.<ref> السيرة النبويه، ج‌ 2، ص‌ 435؛ روض الانف، ج‌ 4، ص‌ 100‌ـ‌101؛ مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 431.</ref>
+
اسعد پیش از آمدن مصعب به مدینه و بنا به نقل واقدى حتى پس از آن مسلمانان مدینه را در نمازهاى پنج‌گانه امامت مى‌كرد.<ref> انساب الاشراف، ج‌ 1، ص‌ 276، 282.</ref> وى همچنین نخستین [[نماز‌‌ جمعه]] مدینه را اقامه كرد.<ref> السیرة النبویه، ج‌ 2، ص‌ 435؛ روض الانف، ج‌ 4، ص‌ 100‌ـ‌101؛ مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 431.</ref>
  
اسعد بعد از رواج اسلام در مدينه با 70 نفر از مسلمانان اين شهر به مكه آمد و در دومين بيعت عقبه شركت جست.<ref> السيرة النبويه، ج‌ 2، ص‌ 435، 466؛ مسنداحمد، ج 4، ص 268؛ انساب‌الاشراف، ج 1، ص 277‌ـ‌278.</ref> بنا به روايتى، وى نخستين كسى بود كه با پيامبر بيعت كرد و جزو يكى از نُقباى دوازده‌گانه قرار گرفت.<ref> السيرة‌النبويه، ج‌ 2، ص ‌466، 477؛ الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 1، ص‌ 172.</ref>
+
اسعد بعد از رواج اسلام در مدینه با 70 نفر از مسلمانان این شهر به مكه آمد و در دومین بیعت عقبه شركت جست.<ref> السیرة النبویه، ج‌ 2، ص‌ 435، 466؛ مسنداحمد، ج 4، ص 268؛ انساب‌الاشراف، ج 1، ص 277‌ـ‌278.</ref> بنا به روایتى، وى نخستین كسى بود كه با پیامبر بیعت كرد و جزو یكى از نُقباى دوازده‌گانه قرار گرفت.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 2، ص ‌466، 477؛ الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 1، ص‌ 172.</ref>
  
به گفته بلاذرى، پيامبر صلى الله عليه و آله او را نقيب النقباء قرار داد.<ref> انساب الاشراف، ج‌ 1، ص‌ 296.</ref> شايد به همين جهت، برخى او را رأس النقباء خوانده‌اند.<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص‌ 459.</ref> سخنانش در شب بيعت عقبه<ref> مسند احمد، ج‌ 4، ص‌ 268؛ دلائل النبوه، ج‌ 1، ص‌ 302.</ref> و هنگام ورود پيامبر صلى الله عليه و آله به قبا و [[مدينه]] و نيكي‌هاى او به حضرت<ref> اعلام الورى، ص‌ 76، 78؛ البداية والنهايه، ج‌ 3، ص‌ 159.</ref> حكايت از شدت [[ايمان]] و علاقه‌اش به ايشان دارد. وى در مدتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در قبا بود، همواره به زيارتش مى‌آمد و در نمازهاى جماعت حضرت نيز شركت مى‌كرد.<ref> اعلام الورى، ص‌ 76.</ref>
+
به گفته بلاذرى، پیامبر صلى الله علیه و آله او را نقیب النقباء قرار داد.<ref> انساب الاشراف، ج‌ 1، ص‌ 296.</ref> شاید به همین جهت، برخى او را رأس النقباء خوانده‌اند.<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص‌ 459.</ref> سخنانش در شب بیعت عقبه<ref> مسند احمد، ج‌ 4، ص‌ 268؛ دلائل النبوه، ج‌ 1، ص‌ 302.</ref> و هنگام ورود پیامبر صلى الله علیه و آله به قبا و [[مدینه]] و نیكی‌هاى او به حضرت<ref> اعلام الورى، ص‌ 76، 78؛ البدایة والنهایه، ج‌ 3، ص‌ 159.</ref> حكایت از شدت [[ایمان]] و علاقه‌اش به ایشان دارد. وى در مدتى كه رسول خدا صلى الله علیه و آله در قبا بود، همواره به زیارتش مى‌آمد و در نمازهاى جماعت حضرت نیز شركت مى‌كرد.<ref> اعلام الورى، ص‌ 76.</ref>
  
پيامبر صلى الله عليه و آله نيز به او علاقه فراوانى داشت، به ‌طورى كه به محض ورودش به مدينه درباره او پرسيد<ref> مسند احمد، ج‌ 5، ص‌ 26.</ref> و در بيمارى از او عيادت و براى درمانش اقدام كرد.<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج ‌3، ص‌ 458؛ الاستيعاب، ج‌ 1، ص‌ 175.</ref>
+
پیامبر صلى الله علیه و آله نیز به او علاقه فراوانى داشت، به ‌طورى كه به محض ورودش به مدینه درباره او پرسید<ref> مسند احمد، ج‌ 5، ص‌ 26.</ref> و در بیمارى از او عیادت و براى درمانش اقدام كرد.<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج ‌3، ص‌ 458؛ الاستیعاب، ج‌ 1، ص‌ 175.</ref>
  
اسعد سرانجام در سال نخست هجرت از دنيا رفت،<ref> السيرة‌النبويه، ج‌ 2، ص‌ 457؛ الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص 459؛ تاريخ ابن ‌خياط، ص‌ 29.</ref> گرچه آراى ديگرى نيز در اين ‌باره وجود دارد.<ref> الطبقات، ابن ‌خياط، ص‌ 159؛ المحبر، ص‌ 271.</ref> پيامبر در تجهيز و تشييع ‌جنازه او حاضر شد<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص‌ 459.</ref> و بر وى نماز گزارد و ‌اين نخستين نماز ميتى بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله در مدينه به جاى آورد.<ref> تاريخ‌المدينه، ج 1، ص 96؛ الاصابه، ج‌ 1، ص‌ 209.</ref>
+
اسعد سرانجام در سال نخست هجرت از دنیا رفت،<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 2، ص‌ 457؛ الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص 459؛ تاریخ ابن ‌خیاط، ص‌ 29.</ref> گرچه آراى دیگرى نیز در این ‌باره وجود دارد.<ref> الطبقات، ابن ‌خیاط، ص‌ 159؛ المحبر، ص‌ 271.</ref> پیامبر در تجهیز و تشییع ‌جنازه او حاضر شد<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص‌ 459.</ref> و بر وى نماز گزارد و ‌این نخستین نماز میتى بود كه پیامبر صلى الله علیه و آله در مدینه به جاى آورد.<ref> تاریخ‌المدینه، ج 1، ص 96؛ الاصابه، ج‌ 1، ص‌ 209.</ref>
  
انصار معتقدند وى نخستين ‌مسلمانى است كه در بقيع به خاك سپرده ‌شد. او هنگام مرگ درباره سه دخترش به [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله سفارش كرد و حضرت سرپرستى آنان را بر عهده گرفت.<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص‌ 458‌ـ‌459.</ref> ابن‌حزم از پسر و نوادگان‌ پسرى او نيز نام برده ‌است.<ref> جمهرة انساب العرب، ص‌ 349.</ref>
+
انصار معتقدند وى نخستین ‌مسلمانى است كه در بقیع به خاك سپرده ‌شد. او هنگام مرگ درباره سه دخترش به [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله سفارش كرد و حضرت سرپرستى آنان را بر عهده گرفت.<ref> الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص‌ 458‌ـ‌459.</ref> ابن‌حزم از پسر و نوادگان‌ پسرى او نیز نام برده ‌است.<ref> جمهرة انساب العرب، ص‌ 349.</ref>
  
 
'''اسعد ‌بن ‌زراره در شأن نزول:'''
 
'''اسعد ‌بن ‌زراره در شأن نزول:'''
  
# 1. ‌گروهى از ياران پيامبر از جمله اسعد ‌بن ‌زراره، قبل از تغيير قبله از دنيا رفتند. خانواده‌هاى آنان بر اثر وسوسه برخى علماى يهود<ref> تفسير بغوى، ج‌ 1، ص‌ 123.</ref> از پيامبر درباره نمازهاى آن‌ها كه رو به بيت المقدس گزارده بودند، پرسيدند. در پاسخ آنان اين بخش از آيه 143 [[سوره بقره]]/2 نازل شد:<ref> اسباب النزول، ص‌ 43؛ مجمع البيان، ج‌ 1، ص‌ 417.</ref> «وما كانَ اللّهُ لِيُضِيعَ ايمنَكُم اِنَّ اللّهَ بِالنّاسِ لَرَءوفٌ رَحيم» و از ضايع نشدن ايمان آنان خبر داد.
+
# 1. ‌گروهى از یاران پیامبر از جمله اسعد ‌بن ‌زراره، قبل از تغییر قبله از دنیا رفتند. خانواده‌هاى آنان بر اثر وسوسه برخى علماى یهود<ref> تفسیر بغوى، ج‌ 1، ص‌ 123.</ref> از پیامبر درباره نمازهاى آن‌ها كه رو به بیت المقدس گزارده بودند، پرسیدند. در پاسخ آنان این بخش از آیه 143 [[سوره بقره]]/2 نازل شد:<ref> اسباب النزول، ص‌ 43؛ مجمع البیان، ج‌ 1، ص‌ 417.</ref> «وما كانَ اللّهُ لِیُضِیعَ ایمنَكُم اِنَّ اللّهَ بِالنّاسِ لَرَءوفٌ رَحیم» و از ضایع نشدن ایمان آنان خبر داد.
  
# 2. از مقاتل نقل است كه ثعلبة ‌بن ‌غنم از قبيله اوس و اسعد ‌بن ‌زراره از خزرج با يكديگر به تفاخر برخاستند. ثعلبه گفت: خزيمه ذوالشهادتين و حنظله غسيل الملائكه و عاصم ‌بن ‌ثابت كه از دين حمايت كرد و سعد بن ‌معاذ كه خداوند به حكم او درباره بنى‌قريظه راضى شد از ما هستند.
+
# 2. از مقاتل نقل است كه ثعلبة ‌بن ‌غنم از قبیله اوس و اسعد ‌بن ‌زراره از خزرج با یكدیگر به تفاخر برخاستند. ثعلبه گفت: خزیمه ذوالشهادتین و حنظله غسیل الملائكه و عاصم ‌بن ‌ثابت كه از دین حمایت كرد و سعد بن ‌معاذ كه خداوند به حكم او درباره بنى‌قریظه راضى شد از ما هستند.
  
اسعد گفت: ابىّ ‌بن ‌كعب، معاذ ‌بن ‌جبل، زيد‌ بن ‌ثابت و ابوزيد كه حامل و حافظ [[قرآن]] بودند و سعد ‌بن ‌عباده رئيس و خطيب انصار از ما هستند. كارشان به مشاجره كشيد و هر يك با خشم، قبيله خويش را به يارى خواسته، دست به سلاح بردند.
+
اسعد گفت: ابىّ ‌بن ‌كعب، معاذ ‌بن ‌جبل، زید‌ بن ‌ثابت و ابوزید كه حامل و حافظ [[قرآن]] بودند و سعد ‌بن ‌عباده رئیس و خطیب انصار از ما هستند. كارشان به مشاجره كشید و هر یك با خشم، قبیله خویش را به یارى خواسته، دست به سلاح بردند.
  
در پى اين ماجرا، آيات 102‌ـ‌103 [[سوره آل ‌عمران]]/3 بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و آنان را به تقواى الهى، وحدت و همدلى فراخواند. آنان پس از تلاوت حضرت، با يكديگر صلح كردند:<ref> كشف الاسرار، ج‌ 2، ص‌ 229؛ مجمع البيان، ج‌ 2، ص‌ 804.</ref>
+
در پى این ماجرا، آیات 102‌ـ‌103 [[سوره آل ‌عمران]]/3 بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شد و آنان را به تقواى الهى، وحدت و همدلى فراخواند. آنان پس از تلاوت حضرت، با یكدیگر صلح كردند:<ref> كشف الاسرار، ج‌ 2، ص‌ 229؛ مجمع البیان، ج‌ 2، ص‌ 804.</ref>
  
«ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اتَّقوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ ولا تَموتُنَّ اِلاّ واَنتُم مُسلِمون × واعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَميعـًا ولا تَفَرَّقوا واذكُروا نِعمَتَ اللّهِ عَلَيكُم اِذ كُنتُم اَعداءً فَاَلَّفَ بَينَ قُلوبِكُم فَاَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ اِخونـًا‌...».
+
«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ ولا تَموتُنَّ اِلاّ واَنتُم مُسلِمون × واعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَمیعـًا ولا تَفَرَّقوا واذكُروا نِعمَتَ اللّهِ عَلَیكُم اِذ كُنتُم اَعداءً فَاَلَّفَ بَینَ قُلوبِكُم فَاَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ اِخونـًا‌...».
  
اما با توجه به اين كه برخى از افتخارات نقل شده در روايت پيشين، پس از وفات اسعد ‌بن ‌زراره (اول ‌هجرى) اتفاق افتاده است، نسبت دادن چنين داستانى به او صحيح به نظر نمى‌رسد؛ مثلاً حنظله در اُحد به [[شهادت]] رسيد و داستان بنى‌قريظه و سعد ‌بن ‌معاذ در سال پنجم هجرى اتفاق افتاد. بعيد نيست اين واقعه به سعد برادر اسعد، مربوط باشد كه به روايتى از منافقان بوده است.<ref> المغازى، ج‌ 3، ص‌ 1009.</ref>
+
اما با توجه به این كه برخى از افتخارات نقل شده در روایت پیشین، پس از وفات اسعد ‌بن ‌زراره (اول ‌هجرى) اتفاق افتاده است، نسبت دادن چنین داستانى به او صحیح به نظر نمى‌رسد؛ مثلاً حنظله در اُحد به [[شهادت]] رسید و داستان بنى‌قریظه و سعد ‌بن ‌معاذ در سال پنجم هجرى اتفاق افتاد. بعید نیست این واقعه به سعد برادر اسعد، مربوط باشد كه به روایتى از منافقان بوده است.<ref> المغازى، ج‌ 3، ص‌ 1009.</ref>
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
سطر ۳۵: سطر ۳۵:
 
===منابع===
 
===منابع===
  
سيد عبدالرسول حسينى‌زاده، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 234-236
+
سید عبدالرسول حسینى‌زاده، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 234-236
  
 
[[رده: اصحاب پیامبر]]
 
[[رده: اصحاب پیامبر]]
  
 
[[رده: شخصیت‌ های شان نزول آیات قرآن]]
 
[[رده: شخصیت‌ های شان نزول آیات قرآن]]

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۸

(اسعد الخیر) ابوامامة‌ بن زرارة ‌بن ‌عُدَس خزرجى.[۱]

او از تیره بنى‌نجار[۲] و از یكتاپرستان عصر جاهلى بود.[۳] نقل‌ها درباره اسلام وى متفاوت است؛ بنا به نقلى او همراه ذكوان ‌بن ‌عبد قیس به مكه آمد و با شنیدن آوازه پیامبر صلى الله علیه و آله نزد حضرت رفته، مسلمان شد[۴] و براساس روایت دیگرى وى با 6‌ یا‌ 8[۵] نفر از مردم مدینه در مكه و در عقبه با پیامبر صلى الله علیه و آله ملاقات كرد و اسلام آورد، به هر روى وى از نخستین اسلام آورندگان مدینه بود و با تبلیغ او اسلام به آنجا راه یافت.[۶]

اسعد در سال بعد با 12 نفر از مردم خزرج به دیدار پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و در نخستین بیعت عقبه شركت كرد[۷] و چون حضرت، مصعب ‌بن ‌عمیر را براى تبلیغ اسلام با آنان همراه كرد، وى میزبانى مصعب را به عهده گرفت.[۸]

اسعد پیش از آمدن مصعب به مدینه و بنا به نقل واقدى حتى پس از آن مسلمانان مدینه را در نمازهاى پنج‌گانه امامت مى‌كرد.[۹] وى همچنین نخستین نماز‌‌ جمعه مدینه را اقامه كرد.[۱۰]

اسعد بعد از رواج اسلام در مدینه با 70 نفر از مسلمانان این شهر به مكه آمد و در دومین بیعت عقبه شركت جست.[۱۱] بنا به روایتى، وى نخستین كسى بود كه با پیامبر بیعت كرد و جزو یكى از نُقباى دوازده‌گانه قرار گرفت.[۱۲]

به گفته بلاذرى، پیامبر صلى الله علیه و آله او را نقیب النقباء قرار داد.[۱۳] شاید به همین جهت، برخى او را رأس النقباء خوانده‌اند.[۱۴] سخنانش در شب بیعت عقبه[۱۵] و هنگام ورود پیامبر صلى الله علیه و آله به قبا و مدینه و نیكی‌هاى او به حضرت[۱۶] حكایت از شدت ایمان و علاقه‌اش به ایشان دارد. وى در مدتى كه رسول خدا صلى الله علیه و آله در قبا بود، همواره به زیارتش مى‌آمد و در نمازهاى جماعت حضرت نیز شركت مى‌كرد.[۱۷]

پیامبر صلى الله علیه و آله نیز به او علاقه فراوانى داشت، به ‌طورى كه به محض ورودش به مدینه درباره او پرسید[۱۸] و در بیمارى از او عیادت و براى درمانش اقدام كرد.[۱۹]

اسعد سرانجام در سال نخست هجرت از دنیا رفت،[۲۰] گرچه آراى دیگرى نیز در این ‌باره وجود دارد.[۲۱] پیامبر در تجهیز و تشییع ‌جنازه او حاضر شد[۲۲] و بر وى نماز گزارد و ‌این نخستین نماز میتى بود كه پیامبر صلى الله علیه و آله در مدینه به جاى آورد.[۲۳]

انصار معتقدند وى نخستین ‌مسلمانى است كه در بقیع به خاك سپرده ‌شد. او هنگام مرگ درباره سه دخترش به رسول خدا صلی الله علیه و آله سفارش كرد و حضرت سرپرستى آنان را بر عهده گرفت.[۲۴] ابن‌حزم از پسر و نوادگان‌ پسرى او نیز نام برده ‌است.[۲۵]

اسعد ‌بن ‌زراره در شأن نزول:

  1. 1. ‌گروهى از یاران پیامبر از جمله اسعد ‌بن ‌زراره، قبل از تغییر قبله از دنیا رفتند. خانواده‌هاى آنان بر اثر وسوسه برخى علماى یهود[۲۶] از پیامبر درباره نمازهاى آن‌ها كه رو به بیت المقدس گزارده بودند، پرسیدند. در پاسخ آنان این بخش از آیه 143 سوره بقره/2 نازل شد:[۲۷] «وما كانَ اللّهُ لِیُضِیعَ ایمنَكُم اِنَّ اللّهَ بِالنّاسِ لَرَءوفٌ رَحیم» و از ضایع نشدن ایمان آنان خبر داد.
  1. 2. از مقاتل نقل است كه ثعلبة ‌بن ‌غنم از قبیله اوس و اسعد ‌بن ‌زراره از خزرج با یكدیگر به تفاخر برخاستند. ثعلبه گفت: خزیمه ذوالشهادتین و حنظله غسیل الملائكه و عاصم ‌بن ‌ثابت كه از دین حمایت كرد و سعد بن ‌معاذ كه خداوند به حكم او درباره بنى‌قریظه راضى شد از ما هستند.

اسعد گفت: ابىّ ‌بن ‌كعب، معاذ ‌بن ‌جبل، زید‌ بن ‌ثابت و ابوزید كه حامل و حافظ قرآن بودند و سعد ‌بن ‌عباده رئیس و خطیب انصار از ما هستند. كارشان به مشاجره كشید و هر یك با خشم، قبیله خویش را به یارى خواسته، دست به سلاح بردند.

در پى این ماجرا، آیات 102‌ـ‌103 سوره آل ‌عمران/3 بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شد و آنان را به تقواى الهى، وحدت و همدلى فراخواند. آنان پس از تلاوت حضرت، با یكدیگر صلح كردند:[۲۸]

«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ ولا تَموتُنَّ اِلاّ واَنتُم مُسلِمون × واعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَمیعـًا ولا تَفَرَّقوا واذكُروا نِعمَتَ اللّهِ عَلَیكُم اِذ كُنتُم اَعداءً فَاَلَّفَ بَینَ قُلوبِكُم فَاَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ اِخونـًا‌...».

اما با توجه به این كه برخى از افتخارات نقل شده در روایت پیشین، پس از وفات اسعد ‌بن ‌زراره (اول ‌هجرى) اتفاق افتاده است، نسبت دادن چنین داستانى به او صحیح به نظر نمى‌رسد؛ مثلاً حنظله در اُحد به شهادت رسید و داستان بنى‌قریظه و سعد ‌بن ‌معاذ در سال پنجم هجرى اتفاق افتاد. بعید نیست این واقعه به سعد برادر اسعد، مربوط باشد كه به روایتى از منافقان بوده است.[۲۹]

پانویس

  1. انساب الاشراف، ج‌ 1، ص‌ 282؛ اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 205.
  2. السیرة النبویه، ج‌ 2، ص‌ 429؛ المحبر، ص‌ 269.
  3. الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 1، ص‌ 169؛ المنتظم، ج‌ 3، ص‌ 203.
  4. الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص‌ 456؛ الاستیعاب، ج‌ 1، ص‌ 175‌ـ‌176؛ قصص الانبیاء، ص‌ 329‌ـ‌330.
  5. الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 1، ص‌ 169؛ دلائل النبوه، ج ‌1، ص‌ 306.
  6. الاستیعاب، ج‌ 1، ص‌ 175‌ـ‌176؛ اسدالغابه، ج‌ 1، ص ‌205.
  7. السیرة‌النبویه، ج‌ 2، ص‌ 431؛ انساب الاشراف، ج‌ 1، ص‌ 275.
  8. السیرة‌النبویه، ج‌ 2، ص‌ 434؛ الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 1، ص‌ 171؛ تاریخ یعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 38.
  9. انساب الاشراف، ج‌ 1، ص‌ 276، 282.
  10. السیرة النبویه، ج‌ 2، ص‌ 435؛ روض الانف، ج‌ 4، ص‌ 100‌ـ‌101؛ مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 431.
  11. السیرة النبویه، ج‌ 2، ص‌ 435، 466؛ مسنداحمد، ج 4، ص 268؛ انساب‌الاشراف، ج 1، ص 277‌ـ‌278.
  12. السیرة‌النبویه، ج‌ 2، ص ‌466، 477؛ الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 1، ص‌ 172.
  13. انساب الاشراف، ج‌ 1، ص‌ 296.
  14. الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص‌ 459.
  15. مسند احمد، ج‌ 4، ص‌ 268؛ دلائل النبوه، ج‌ 1، ص‌ 302.
  16. اعلام الورى، ص‌ 76، 78؛ البدایة والنهایه، ج‌ 3، ص‌ 159.
  17. اعلام الورى، ص‌ 76.
  18. مسند احمد، ج‌ 5، ص‌ 26.
  19. الطبقات، ابن ‌سعد، ج ‌3، ص‌ 458؛ الاستیعاب، ج‌ 1، ص‌ 175.
  20. السیرة‌النبویه، ج‌ 2، ص‌ 457؛ الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص 459؛ تاریخ ابن ‌خیاط، ص‌ 29.
  21. الطبقات، ابن ‌خیاط، ص‌ 159؛ المحبر، ص‌ 271.
  22. الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص‌ 459.
  23. تاریخ‌المدینه، ج 1، ص 96؛ الاصابه، ج‌ 1، ص‌ 209.
  24. الطبقات، ابن ‌سعد، ج‌ 3، ص‌ 458‌ـ‌459.
  25. جمهرة انساب العرب، ص‌ 349.
  26. تفسیر بغوى، ج‌ 1، ص‌ 123.
  27. اسباب النزول، ص‌ 43؛ مجمع البیان، ج‌ 1، ص‌ 417.
  28. كشف الاسرار، ج‌ 2، ص‌ 229؛ مجمع البیان، ج‌ 2، ص‌ 804.
  29. المغازى، ج‌ 3، ص‌ 1009.

منابع

سید عبدالرسول حسینى‌زاده، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 234-236