سید محمد حسین طباطبائی: تفاوت بین نسخهها
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) |
Heidariyan47 (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۹۱: | سطر ۹۱: | ||
[http://www.rohama.org/fa/news/27465/علامه-سید-محمد-حسین-طباطبایی علامه سید محمد حسین طباطبائی ، سایت رحماء (بخش دانشنامه شخصیت ها)] بازیابی: بیست و یکم مرداد 1394 | [http://www.rohama.org/fa/news/27465/علامه-سید-محمد-حسین-طباطبایی علامه سید محمد حسین طباطبائی ، سایت رحماء (بخش دانشنامه شخصیت ها)] بازیابی: بیست و یکم مرداد 1394 | ||
+ | |||
+ | [[رده: علمای معاصر]] |
نسخهٔ ۱۲ اوت ۲۰۱۵، ساعت ۰۶:۲۶
مهر خوبان دل و دين از همه بي پروا برد.... رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زيبا برد
محتویات
ولادت
علامه سيدمحمدحسين طباطبايي در سال 1281 در روستاي شادآباد تبريز متولد شد. در پنج سالگي، آغوش گرم و مهربان مادر را از دست داد و چهار سال بعد سايه اميدبخش پدر را . به مدت شش سال ، پس از آموزش قرآن - که در روش درسي آن روزها ، قبل از هر چيز تدريس مي شد آثاري چون گلستان ، بوستان ، نصاب الصبيان ، انوار سهيلي ، تاريخ عجم ، منشات امير نظام ، و ارشادالحساب را به همراه پدرش ، سيدمحمد حسن ، در مکتبخانه زير نظر «شيخ علي سرائي» فرا گرفت و علاوه بر آموختن ادبيات ، به آموزش خوش نويسي نزد «ميرزا علينقي خطاط» پرداخت. سپس در سال 1297به مدرسه «طالبيه» تبريز وارد شد و تحصيل در رشته هاي علوم ديني (ادبيات عرب ، علوم عقلي ، نقلي ، فقه و اصول) را آغاز کرد. او با «عنايت خدايي» ، نوعي شيفتگي و بي تابي نسبت به تحصيل کمال در وجودش حس مي کرد و هرگز نسبت به تعليم و تفکر ، احساس خستگي و دلسردي نداشت. زشت و زيباي جهان را فراموش کرد و بساط معاشرت با غير اهل علم را به کلي برچيده بود.
مهاجرت به نجف
همين اشتياق به تحصيل علم باعث شد تا در سال 1304 به شهر «نجف اشرف» مهاجرت کند و در مدت يازده سال ، مدارج بالاي علمي و عرفاني را نزد اساتيد برجسته اي هم چون : آيت ا... محمدحسين اصفهاني ، آيت ا... ناييني ، آيت ا... سيدابوالحسن اصفهاني ، آيت ا... حجت کوه کمري ، آقا سيدحسين بادکوبي ، آقا سيدابوالقاسم خوانساري و حاج ميرزاعلي آقا قاضي طي نمايد. او از محضر اين بزرگان ، در رشته هاي فلسفه ، رياضيات ، علم رجال ، عرفان و حکمت عملي ، خوشه ها چيد. ده سال بعد ، به دليل تنگناهاي مالي به زادگاهش بازگشت و تا سال 1324 به کشاورزي پرداخت. علامه از اين دوران به «دوران خسارت» ياد مي کند ؛ چرا که از تدريس و تفکر علمي بازمانده بود و پيوسته در يک شکنجه دروني به سر مي برد.
بازگشت به قم
در بهار سال 1325 رهسپار شهر قم شد و تا پايان عمر به فعاليت هاي علمي و پژوهشي خود تداوم بخشيد. علامه طباطبايي که دکتر علي شريعتي ، او را «نماينده تاريخ و تمدن عظيم و گنجينه اي گرانبها از افکار فلسفي ، نبوغ هاي انساني و معنويت هاي اخلاقي و احساس ها و زيبايي هاي شگفت عرفاني و هنري و ادبي » مي داند ضمن تربيت شاگردان شايسته و بااستعدادي نظير علامه مرتضي مطهري ، آيت ا... سيدمحمد بهشتي ، آيت ا... ابراهيم اميني ، آيت ا... موسي صدر ، آيت ا... جعفر سبحاني ، علامه سيدمحمدحسين حسيني تهراني ، آيت ا... جوادي آملي ، آيت ا... حسن زاده آملي ، سيد عزالدين زنجاني و . . . ، خالق آثار علمي جاودانه اي در حوزه «دين شناسي» (تفسير ، فلسفه ، کلام و . . . ) شد.
بزرگترین اثر ایشان
بي ترديد بزرگ ترين اثر علامه ، تفسير جاودانه او يعني «تفسير الميزان» است. وي پايه گذار روش نوين در تفسير قرآن گرديد.؛ يعني : «تفسير قرآن به قرآن». او قرآن را به وسيله قرآن تفسير مي کرد و با تدبري که خود قرآن به آن دعوت کرده است ، معني هر آيه اي را با آيات ديگر آن روشن مي کرد. نگارش «تفسيرالميزان» از سال 1333 شروع شد و در شب قدر سال 1350به پايان رسيد. علامه در نگارش الميزان به بيش از 180 منبع تفسيري ، روايي ، لغوي ، تاريخي ، علمي و . . . مراجعه کرد. اين اثر، نخست در بيست جلد به زبان عربي چاپ شد و سپس به وسيله عده اي از فضلا و علماي قم در چهل جلد و توسط حجت الاسلام محمدباقر موسوي همداني در 20 جلد ، به زبان فارسي ترجمه گرديد.
صاحب نظر در علوم عقلی و فلسفی
علامه در علوم عقلي و فلسفي ، صاحب نظريات بکر و خلاق بود و به تعبير علامه مرتضي مطهري ، شايد لازم باشد يک قرن بگذرد تا فلاسفه جهان به کنه نظريات فلسفي او پي ببرند.
برخی از آثار
اسامي برخي از کتاب هاي علامه طباطبايي عبارتند از :
شيعه در اسلام ،
روابط اجتماعي در اسلام ،
عقايد و دستورهاي ديني ،
بررسي هاي اسلامي ،
آموزش دين ،
قرآن در اسلام ،
سنن النبي (ص) ،
معنويت تشيع ،
علي و فلسفه الهي و . . .
رحلت علامه
روح آسماني علامه در 89 سالگي در صبح يک شنبه 24 آبان 1360 به ملکوت اعلي پيوست. پيکر پاک اين عالم رباني در مسجد بالاي سر حرم حضرت معصومه (س) در شهر قم به خاک سپرده شد.
عظمت قرآن
حجت الاسلام محمدباقر موسوي همداني مي گويد: «در يکي از روزها که مشغول ترجمه الميزان بودم، قرآن دستم بود و تفسير هم رو به رويم. در اين حالت مي خواستم کتاب ديگري را باز کنم، اما چون احتمال داشت آن صفحه مورد نظر قرآن بسته شود و به هم بخورد، قرآن را پشت رو، روي زمين گذاشتم. علامه فوري قرآن را برداشت، بر آن بوسه زد و گفت: «ديگر از اين کارها نکنيد!» و اين ادب علامه را نسبت به عظمت کتاب الهي نشان مي داد.» تحقيق علمي در شب قدر آيت ا... حسن زاده آملي مي گويد: «علامه طباطبايي شب قدر را با بحث و تحقيق آيات قرآني احيا مي کرد و تفسيرش در اين شب فرخنده به پايان رسيد.»
اخلاق قرآني
آيت ا... جوادي آملي تعريف مي کند:«اخلاق علامه، اخلاق قرآني بود، هر خلق کريمه اي که خدا در قرآن نصب العين انسان کامل مي داند، ما در حد انساني که بتواند مبين و مفسر قرآن باشد در اين فرد بزرگ مي يافتيم. مجلس ايشان، مجلس ادب اسلامي و خلق الهي بود و ترک اولي، کم تر در ايشان اتفاق مي افتاد. نام کسي را به بد نمي برد، بدِ کسي را نمي خواست و سعي مي کرد خير و سعادت همگان را بخواهد.»
اخلاص
يکي از فضلاي حوزه علميه قم مي گفت: «از تفسير الميزان در حضور علامه تعريف کردم. فرمودند:«تعريف نکن که خوشم نمي آيد و ممکن است خلوص و قصد قربتم از بين برود.»
روحيه و انصاف علمي
آيت ا... مکارم شيرازي نقل مي کند:«علامه طباطبايي روزي فرستادند دنبال من که مايلم تفسير الميزان ترجمه شود و عقيده دارم شما اين کار را بکنيد. پذيرفتم و دو جلد را ترجمه کردم. جلد اول تفسير الميزان با جلدهاي ديگر تفاوت دارد و مطالب آن فشرده است. يک بار خدمت ايشان رسيدم و عرض کردم:«آقا! شما استاديد و بزرگوار و صاحب نظر، ولي من يک آدمي هستم که نمي توانم در مسائل تقليد کنم. بنابراين در بحث هاي شما که ترجمه مي کنم، اگر جايي اختلاف نظر داشتم اجازه بفرمائيد در پاورقي برخي نکات را بنويسم.» علامه فرمود:«ما بايد خودمان بحث هاي خودمان را نقد کنيم، نه اينکه بيگانگان بيايند و نقد کنند.» ايشان با آغوش باز اين پيشنهاد را پذيرفتند و فرمودند:«اگر شما ايرادي نوشتيد با هم بحث مي کنيم. اگر من، شما را قانع کردم که هيچ، اما اگر قانع نشديد،در پاورقي هم ايراد خودتان را بنويسيد و هم جواب مرا. قضاوت را به خوانندگان واگذار کنيد.»
حفظ آداب
علامه سيدمحمدحسين حسيني تهراني مي گويد:«آنقدر متواضع و مودب و در حفظ آداب سعي بليغ داشت که من کراراً خدمتشان عرض کردم: «آخر اين درجه از ادب شما و ملاحظات شما ، ما را بي ادب مي کندشما را به خدا، فکري به حال بکنيد!» از نزديک به چهل سال پيش تا به حال، ديده نشد که ايشان در مجلس به متکا و بالش تکيه بزند، بلکه پيوسته در مقابل ديگران، مودب قدري جلوتر از ديوار مي نشستند. روزي به ديدنشان رفتم. ديدم در اتاق روي تشکي نشسته اند. به علت کسالت، طبيب دستور داده بود روي زمين سخت ننشينند. ايشان از روي تشک برخاستند و مرا به نشستن روي آن تعارف کردند. من خودداري کردم. فرمودند: «بنشينيد تا جمله اي را عرض کنم.» اطاعت کردم و نشستم. ايشان روي زمين نشستند و بعد فرمودن: «جمله اي که مي خواستم عرض کنم اين است که آن جا نرم تر است!»
دلباخته اهل بيت
يکي از فضلاي حوزه علميه قم مي گفت: «به مرحوم شهيد مطهري عرض کردم: «چرا شما فوق العاده از علامه طباطبايي تجليل مي کنيد و به تعبير «روحي فداه» (جانم فدايش باد) را در مورد ايشان به کار مي بريد؟» فرمود: «من فيلسوف و عارف بسيار ديده ام، اما احترام مخصوص من به علامه طباطبايي نه به دليل اين است که ايشان يک فيلسوف است؛ بلکه به اين جهت است که او عاشق و دلباخته اهل بيت (عليهم السلام) است. علامه طباطبايي در ماه رمضان، روزه خود را با بوسه بر ضريح مقدس حضرت معصومه (سلام ا... عليها) افطار مي کرد. ابتدا پياده به حرم مطهر مشرف مي شد، ضريح مقدس را مي بوسيد. سپس به خانه مي رفت و غذا مي خورد. اين ويژگي اوست که مرا به شدت شيفته ايشان کرده است.»
منبع
علامه سید محمد حسین طباطبائی ، سایت رحماء (بخش دانشنامه شخصیت ها) بازیابی: بیست و یکم مرداد 1394