جرجیس: تفاوت بین نسخهها
(←مآخذ) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | |||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]}} | ||
+ | |||
جِرجْیس، یکی از بندگان موحد و صالح خدا است. | جِرجْیس، یکی از بندگان موحد و صالح خدا است. | ||
− | |||
− | جرجیس بنابر اخبار و روایات در | + | ==زمان حیات جرجیس== |
+ | |||
+ | جرجیس بنابر اخبار و روایات در فاصله زمانی میان [[حضرت عیسى]] علیه السلام و [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله میزیست. نام او در [[قرآن کریم]] نیامده است، اما در برخی از تفاسیر، روایات و قصص اسلامی از نام و سرگذشت او به عنوان یکی از پیامبران الٰهی پس از عیسى علیه السلام یاد شده است.<ref>ترجمه تفسیر...، 3/695.</ref> <ref>بلعمی، 599.</ref> <ref>مجلسی، حیوة...، 2/1293.</ref> | ||
+ | |||
+ | ==سرگذشت جرجیس== | ||
+ | |||
+ | آنچه در منابع مختلف اسلامی درباره سرگذشت او آمده، با اختلافاتی جزئی در شکل، سرانجام و نحوه روایت به اختصار چنین است: جرجیس در فلسطین بازماندگان حواریون مسیح را یافت و آیین صحیح مسیحیت را از آنان فراگرفت<ref>طبری، 1(2)/48.</ref> <ref>بلعمی، همانجا.</ref> <ref>میرخواند، 1/479.</ref> و پس از آن به سبب اوضاع نامساعد سیاسی و اجتماعی فلسطین به موصل یا شام مهاجرت کرد.<ref>طبری، همانجا.</ref> <ref>مقدسی، 134.</ref> <ref>راوندی، 238.</ref> <ref>جزایری، 505-506.</ref> | ||
+ | |||
+ | پادشاه بتپرست آنجا، داذیانه یا رازانه مسیحیان را شکنجه میکرد و میکشت. جرجیس او را به یکتاپرستی فراخواند و با براهین روشن به بطلان بتپرستی پرداخت؛ ولی دعوت او به نتیجهای نرسید و شاه از او خواست که بر بت او افلون سجده کند اما جرجیس از این کار سرباز زد.<ref>ثعلبی، 386-387.</ref> <ref>ابن اثیر، 1/239.</ref> <ref>مجمل...، 223.</ref><ref>دینوری، 45.</ref> <ref>مجلسی، بحار...، 14/445.</ref> | ||
+ | |||
+ | از اینرو، شاه فرمان داد که او را به زندان افکنند و بارها شکنجه کنند. با این همه جرجیس هربار شکنجهها را تحمل میکرد و زنده میماند تا این که از جانب خداوند به او [[وحی]] شد که: «نترس و صبور باش که خداوند با تو ست. آنها 4 بار تو را میکشند و من روانت را بازمیگردانم و بار چهارم جانت را میپذیرم و پاداشت میدهم».<ref>طبری، 1(2)/49-50.</ref> <ref>ثعلبی، 387-388.</ref> <ref> جزایری، 506-507.</ref> بنابر قولی دیگر: «در چهارمین بار تو را بر وی مسلط میکنم، آنگاه شاه را میکشی و دین حق را آشکار میکنی».<ref>ترجمه تفسیر، 3/698-699.</ref> <ref>سورآبادی، 56.</ref> <ref>نیشابوری، 471.</ref><ref>حمدالله، 61.</ref> | ||
− | + | در این دوره ــ که ظاهراً 7 سال طول کشید ــ جرجیس به انواع گوناگون مانند پاره پاره کردن اندامها، سوزاندن و خاکستر شدن و... شکنجه میشد و میمرد، اما هربار به اراده خداوند زنده میگشت. چگونگی این شکنجهها به تفصیل در منابع اسلامی آمده است.<ref>نک: طبری، 1(2)/50-54.</ref> شمار ایمانآورندگان به او در این دوران را 4 هزار <ref>نیشابوری، 473.</ref> و برخی دیگر 34 هزار تن گفتهاند.<ref>طبری، 1(2)/55.</ref> <ref>سورآبادی، همانجا.</ref> <ref>ابن اثیر، 1/243.</ref> همسر پادشاه، اسکندره نیز از گروندگان بود و مانند بسیاری دیگر از مؤمنان شکنجه و شهید شد.<ref>طبری، 1(2)/54-55.</ref> <ref>نیشابوری، 477.</ref> <ref>ثعلبی، 392.</ref> سرانجام وعده خداوند تحقق یافت و جرجیس پس از مرگ چهارم دیگر زنده نشد و کافران نیز با نفرین وی و عذاب الٰهی نابود شدند.<ref>طبری، 1(2)/55.</ref> | |
− | + | ==معجزات جرجیس== | |
− | |||
− | + | معجزات متعددی به جرجیس نبی منسوب است که از میان آنها میتوان به زنده کردن مردگان، سبز کردن چوب خشک و بینایی بخشیدن به کوران اشاره کرد.<ref>نک : طبری، 1(2)/51-53.</ref> مدفن جرجیس نامعلوم است. برخی آن را در شهر شوشتر <ref>اقتداری، 1/819.</ref> <ref>غروی، 45.</ref> <ref>پاپلی یزدی، 628.</ref> و برخی دیگر در موصل عراق <ref>هروی، 69.</ref> EI2, II/553 دانستهاند. | |
− | + | جرجیس همانند ایوب نماد بردباری و استقامت در راه حق است و نکته برجسته در داستان زندگی او مقاومت باور ـ نکردنیاش در برابر شکنجه کافران و چندین بار کشته و دوباره زنده شدن اوست و از این رو از وی به عنوان نماد رستاخیز هم یاد شده است.<ref>پورنامداریان، 265، 267؛ EI2، همانجا.</ref> | |
− | |||
− | + | جرجیس در فرهنگ و ادب فارسی و بیش از همه در اشعار عرفانی عطار و مولانا حضور چشمگیری دارد. او نماد عاشقان وفاداری است که مرگ در راه معشوق را زندگی میدانند و آرزو میکنند که در این راه بارها بمیرند و زنده شوند.<ref>عطار، 365.</ref> <ref>مولوی، مثنوی...، دفتر 6، بیت 1541.</ref><ref>پورخالقی، 143.</ref> به باور مولانا، خداوند هم از عاشقان خود انتظار دارد که مانند جرجیس در آزمون عشق او شهامت صدها بار کشته شدن را داشته باشند.<ref>مولوی، کلیات...، 310.</ref> | |
− | باید اشاره کرد که در تاریخ و فرهنگ مسیحی قدیس شهیدی به نام جرج یا جرجیوس وجود دارد که نام و سرگذشت او شباهت زیادی با احوال جرجیس نبی دارد و واقعیت تاریخی او درگذر تحولات کلیساهای شرقی با افسانه درآمیخته است. بنابر روایات سنتی، جرج مسیحی دلاوری بود که به سبب ایستادگی بر سر ایمانش چندین بار کشته و دوباره زنده شد و مرگهای او هر بار همراه با شکنجههای طاقتفرسا بود. وی ظاهراً معجزاتی نیز داشته است که بسیار شبیه به معجزات جرجیس است. بنابر | + | ==جرجیس در دین مسیح== |
− | از جمله محققانی که به شباهت میان جرج و جرجیس توجه کردهاند، | + | |
− | ==پانویس == | + | باید اشاره کرد که در تاریخ و فرهنگ مسیحی قدیس شهیدی به نام جرج یا جرجیوس وجود دارد که نام و سرگذشت او شباهت زیادی با احوال جرجیس نبی دارد و واقعیت تاریخی او درگذر تحولات کلیساهای شرقی با افسانه درآمیخته است. بنابر روایات سنتی، جرج مسیحی دلاوری بود که به سبب ایستادگی بر سر ایمانش چندین بار کشته و دوباره زنده شد و مرگهای او هر بار همراه با شکنجههای طاقتفرسا بود. وی ظاهراً معجزاتی نیز داشته است که بسیار شبیه به معجزات جرجیس است. بنابر روایت های مسیحی، در نتیجه بردباری و پایداری جرج، مسیحیت به گستردگی جایگزین کفر گردید و حتى کسانی چون ملکه الکساندرا نیز به او [[ایمان]] آوردند و همانند او شکنجه و کشته شدند.<ref>نک: تورستن، npn.</ref> به این ترتیب، مهمترین عنصر تاریخی که از ابتدا با نام و شخصیت جرج آمیخته و همراه شده است، شهادت اوست.<ref>هوید، 354.</ref> |
− | <references /> | + | |
+ | از جمله محققانی که به شباهت میان جرج و جرجیس توجه کردهاند، نویسنده مقاله جرجیس در دائرةالمعارف اسلام است که داستان کامل جرجیس در نسخه فارسی طبری را آورده است.<ref> EI2، همانجا.</ref> با این همه، افسانهزدایی از شخصیت جرج و جستوجو برای کشف حقیقت تاریخی او توسط محققان غربی نتیجه چندانی نداشته و تنها به طرح نظریات مختلفی انجامیده است.<ref>نک: استوکس، 390.</ref> بنابر یافتههای این محققان، زائران اولیه مسیحی دیوسپولیس در لیدیای فلسطین را محل دفن بقایای پیکر او و نیز محل بزرگداشت وی دانستهاند و شواهدی از کتیبههای موجود در برخی کلیساهای کهن در سوریه نیز مبنی بر تقدیم این بناها ــ که روزگاری معابد بتپرستان بودهاند ــ به جرج قدیس و تبدیل آنها به کلیسا در دست است.<ref>تورستن، نیز کالینز، npn.</ref> <ref> هوید، همانجا.</ref> <ref>استوکس، 388.</ref> به این ترتیب، میتوان گفت که چنین شواهدی وجود تاریخی جرج را اثبات میکند، اما درباره جزئیات زندگی و سرنوشت دردناک وی مطلبی دربر ندارد. چنین به نظر میرسد که از سده 6 م به بعد، افسانهپردازی درباره شخصیت جرج قدیس به تدریج افزایش یافت و در قرون وسطى به اوج خود رسید، چندانکه از وی چهرهای کاملاً افسانهای ساخت.<ref>همو، 389.</ref><ref> تورستن، npn. </ref> وی به عنوان قدیس حامی انگلستان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی شناخته میشود و 23 آوریل روز یادبود اوست.<ref>کالینز، npn.</ref> <ref> کاکرین، 38.</ref> | ||
+ | |||
+ | ==پانویس== | ||
+ | <references/> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | *دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد17، صفحه6497، مدخل "جرجیس" | + | * دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد17، صفحه6497، مدخل "جرجیس" از آمنه صادقی شهمیرزادی، در دسترس در [http://lib.eshia.ir/23022/17/6497 کتابخانه مدرسه فقاهت]. |
+ | |||
[[رده:پیامبران]] | [[رده:پیامبران]] |
نسخهٔ ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۴۳
جِرجْیس، یکی از بندگان موحد و صالح خدا است.
زمان حیات جرجیس
جرجیس بنابر اخبار و روایات در فاصله زمانی میان حضرت عیسى علیه السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله میزیست. نام او در قرآن کریم نیامده است، اما در برخی از تفاسیر، روایات و قصص اسلامی از نام و سرگذشت او به عنوان یکی از پیامبران الٰهی پس از عیسى علیه السلام یاد شده است.[۱] [۲] [۳]
سرگذشت جرجیس
آنچه در منابع مختلف اسلامی درباره سرگذشت او آمده، با اختلافاتی جزئی در شکل، سرانجام و نحوه روایت به اختصار چنین است: جرجیس در فلسطین بازماندگان حواریون مسیح را یافت و آیین صحیح مسیحیت را از آنان فراگرفت[۴] [۵] [۶] و پس از آن به سبب اوضاع نامساعد سیاسی و اجتماعی فلسطین به موصل یا شام مهاجرت کرد.[۷] [۸] [۹] [۱۰]
پادشاه بتپرست آنجا، داذیانه یا رازانه مسیحیان را شکنجه میکرد و میکشت. جرجیس او را به یکتاپرستی فراخواند و با براهین روشن به بطلان بتپرستی پرداخت؛ ولی دعوت او به نتیجهای نرسید و شاه از او خواست که بر بت او افلون سجده کند اما جرجیس از این کار سرباز زد.[۱۱] [۱۲] [۱۳][۱۴] [۱۵]
از اینرو، شاه فرمان داد که او را به زندان افکنند و بارها شکنجه کنند. با این همه جرجیس هربار شکنجهها را تحمل میکرد و زنده میماند تا این که از جانب خداوند به او وحی شد که: «نترس و صبور باش که خداوند با تو ست. آنها 4 بار تو را میکشند و من روانت را بازمیگردانم و بار چهارم جانت را میپذیرم و پاداشت میدهم».[۱۶] [۱۷] [۱۸] بنابر قولی دیگر: «در چهارمین بار تو را بر وی مسلط میکنم، آنگاه شاه را میکشی و دین حق را آشکار میکنی».[۱۹] [۲۰] [۲۱][۲۲]
در این دوره ــ که ظاهراً 7 سال طول کشید ــ جرجیس به انواع گوناگون مانند پاره پاره کردن اندامها، سوزاندن و خاکستر شدن و... شکنجه میشد و میمرد، اما هربار به اراده خداوند زنده میگشت. چگونگی این شکنجهها به تفصیل در منابع اسلامی آمده است.[۲۳] شمار ایمانآورندگان به او در این دوران را 4 هزار [۲۴] و برخی دیگر 34 هزار تن گفتهاند.[۲۵] [۲۶] [۲۷] همسر پادشاه، اسکندره نیز از گروندگان بود و مانند بسیاری دیگر از مؤمنان شکنجه و شهید شد.[۲۸] [۲۹] [۳۰] سرانجام وعده خداوند تحقق یافت و جرجیس پس از مرگ چهارم دیگر زنده نشد و کافران نیز با نفرین وی و عذاب الٰهی نابود شدند.[۳۱]
معجزات جرجیس
معجزات متعددی به جرجیس نبی منسوب است که از میان آنها میتوان به زنده کردن مردگان، سبز کردن چوب خشک و بینایی بخشیدن به کوران اشاره کرد.[۳۲] مدفن جرجیس نامعلوم است. برخی آن را در شهر شوشتر [۳۳] [۳۴] [۳۵] و برخی دیگر در موصل عراق [۳۶] EI2, II/553 دانستهاند.
جرجیس همانند ایوب نماد بردباری و استقامت در راه حق است و نکته برجسته در داستان زندگی او مقاومت باور ـ نکردنیاش در برابر شکنجه کافران و چندین بار کشته و دوباره زنده شدن اوست و از این رو از وی به عنوان نماد رستاخیز هم یاد شده است.[۳۷]
جرجیس در فرهنگ و ادب فارسی و بیش از همه در اشعار عرفانی عطار و مولانا حضور چشمگیری دارد. او نماد عاشقان وفاداری است که مرگ در راه معشوق را زندگی میدانند و آرزو میکنند که در این راه بارها بمیرند و زنده شوند.[۳۸] [۳۹][۴۰] به باور مولانا، خداوند هم از عاشقان خود انتظار دارد که مانند جرجیس در آزمون عشق او شهامت صدها بار کشته شدن را داشته باشند.[۴۱]
جرجیس در دین مسیح
باید اشاره کرد که در تاریخ و فرهنگ مسیحی قدیس شهیدی به نام جرج یا جرجیوس وجود دارد که نام و سرگذشت او شباهت زیادی با احوال جرجیس نبی دارد و واقعیت تاریخی او درگذر تحولات کلیساهای شرقی با افسانه درآمیخته است. بنابر روایات سنتی، جرج مسیحی دلاوری بود که به سبب ایستادگی بر سر ایمانش چندین بار کشته و دوباره زنده شد و مرگهای او هر بار همراه با شکنجههای طاقتفرسا بود. وی ظاهراً معجزاتی نیز داشته است که بسیار شبیه به معجزات جرجیس است. بنابر روایت های مسیحی، در نتیجه بردباری و پایداری جرج، مسیحیت به گستردگی جایگزین کفر گردید و حتى کسانی چون ملکه الکساندرا نیز به او ایمان آوردند و همانند او شکنجه و کشته شدند.[۴۲] به این ترتیب، مهمترین عنصر تاریخی که از ابتدا با نام و شخصیت جرج آمیخته و همراه شده است، شهادت اوست.[۴۳]
از جمله محققانی که به شباهت میان جرج و جرجیس توجه کردهاند، نویسنده مقاله جرجیس در دائرةالمعارف اسلام است که داستان کامل جرجیس در نسخه فارسی طبری را آورده است.[۴۴] با این همه، افسانهزدایی از شخصیت جرج و جستوجو برای کشف حقیقت تاریخی او توسط محققان غربی نتیجه چندانی نداشته و تنها به طرح نظریات مختلفی انجامیده است.[۴۵] بنابر یافتههای این محققان، زائران اولیه مسیحی دیوسپولیس در لیدیای فلسطین را محل دفن بقایای پیکر او و نیز محل بزرگداشت وی دانستهاند و شواهدی از کتیبههای موجود در برخی کلیساهای کهن در سوریه نیز مبنی بر تقدیم این بناها ــ که روزگاری معابد بتپرستان بودهاند ــ به جرج قدیس و تبدیل آنها به کلیسا در دست است.[۴۶] [۴۷] [۴۸] به این ترتیب، میتوان گفت که چنین شواهدی وجود تاریخی جرج را اثبات میکند، اما درباره جزئیات زندگی و سرنوشت دردناک وی مطلبی دربر ندارد. چنین به نظر میرسد که از سده 6 م به بعد، افسانهپردازی درباره شخصیت جرج قدیس به تدریج افزایش یافت و در قرون وسطى به اوج خود رسید، چندانکه از وی چهرهای کاملاً افسانهای ساخت.[۴۹][۵۰] وی به عنوان قدیس حامی انگلستان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی شناخته میشود و 23 آوریل روز یادبود اوست.[۵۱] [۵۲]
پانویس
- ↑ ترجمه تفسیر...، 3/695.
- ↑ بلعمی، 599.
- ↑ مجلسی، حیوة...، 2/1293.
- ↑ طبری، 1(2)/48.
- ↑ بلعمی، همانجا.
- ↑ میرخواند، 1/479.
- ↑ طبری، همانجا.
- ↑ مقدسی، 134.
- ↑ راوندی، 238.
- ↑ جزایری، 505-506.
- ↑ ثعلبی، 386-387.
- ↑ ابن اثیر، 1/239.
- ↑ مجمل...، 223.
- ↑ دینوری، 45.
- ↑ مجلسی، بحار...، 14/445.
- ↑ طبری، 1(2)/49-50.
- ↑ ثعلبی، 387-388.
- ↑ جزایری، 506-507.
- ↑ ترجمه تفسیر، 3/698-699.
- ↑ سورآبادی، 56.
- ↑ نیشابوری، 471.
- ↑ حمدالله، 61.
- ↑ نک: طبری، 1(2)/50-54.
- ↑ نیشابوری، 473.
- ↑ طبری، 1(2)/55.
- ↑ سورآبادی، همانجا.
- ↑ ابن اثیر، 1/243.
- ↑ طبری، 1(2)/54-55.
- ↑ نیشابوری، 477.
- ↑ ثعلبی، 392.
- ↑ طبری، 1(2)/55.
- ↑ نک : طبری، 1(2)/51-53.
- ↑ اقتداری، 1/819.
- ↑ غروی، 45.
- ↑ پاپلی یزدی، 628.
- ↑ هروی، 69.
- ↑ پورنامداریان، 265، 267؛ EI2، همانجا.
- ↑ عطار، 365.
- ↑ مولوی، مثنوی...، دفتر 6، بیت 1541.
- ↑ پورخالقی، 143.
- ↑ مولوی، کلیات...، 310.
- ↑ نک: تورستن، npn.
- ↑ هوید، 354.
- ↑ EI2، همانجا.
- ↑ نک: استوکس، 390.
- ↑ تورستن، نیز کالینز، npn.
- ↑ هوید، همانجا.
- ↑ استوکس، 388.
- ↑ همو، 389.
- ↑ تورستن، npn.
- ↑ کالینز، npn.
- ↑ کاکرین، 38.
منابع
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد17، صفحه6497، مدخل "جرجیس" از آمنه صادقی شهمیرزادی، در دسترس در کتابخانه مدرسه فقاهت.