جرجیس: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(مآخذ)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]}}
 +
 
جِرجْیس، یکی از بندگان موحد و صالح خدا است.
 
جِرجْیس، یکی از بندگان موحد و صالح خدا است.
== زمان حیات جرجیس ==
 
  
جرجیس بنابر اخبار و روایات در فاصلۀ زمانی میان عیسى(ع) و محمد(ص) می‌زیست. نام او در قرآن کریم نیامده است، اما در برخی از تفاسیر، روایات و قصص اسلامی از نام و سرگذشت او به عنوان یکی از پیامبران الٰهی پس از عیسى(ع) یاد شده است <ref> ترجمۀ تفسیر...، 3/695؛ </ref> <ref> بلعمی، 599؛ </ref> <ref> مجلسی، حیوة...، 2/1293. </ref>
+
==زمان حیات جرجیس==
 +
 
 +
جرجیس بنابر اخبار و روایات در فاصله زمانی میان [[حضرت عیسى]] علیه السلام و [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله می‌زیست. نام او در [[قرآن کریم]] نیامده است، اما در برخی از تفاسیر، روایات و قصص اسلامی از نام و سرگذشت او به عنوان یکی از پیامبران الٰهی پس از عیسى علیه السلام یاد شده است.<ref>ترجمه تفسیر...، 3/695.</ref> <ref>بلعمی، 599.</ref> <ref>مجلسی، حیوة...، 2/1293.</ref>
 +
 
 +
==سرگذشت جرجیس==
 +
 
 +
آنچه در منابع مختلف اسلامی درباره سرگذشت او آمده، با اختلافاتی جزئی در شکل، سرانجام و نحوه روایت به اختصار چنین است: جرجیس در فلسطین بازماندگان حواریون مسیح را یافت و آیین صحیح مسیحیت را از آنان فراگرفت<ref>طبری، 1(2)/48.</ref> <ref>بلعمی، همانجا.</ref> <ref>میرخواند، 1/479.</ref> و پس از آن به سبب اوضاع نامساعد سیاسی و اجتماعی فلسطین به موصل یا شام مهاجرت کرد.<ref>طبری، همانجا.</ref> <ref>مقدسی، 134.</ref> <ref>راوندی، 238.</ref> <ref>جزایری، 505-506.</ref>
 +
 
 +
پادشاه بت‌پرست آنجا، داذیانه یا رازانه مسیحیان را شکنجه می‌کرد و می‌کشت. جرجیس او را به یکتاپرستی فراخواند و با براهین روشن به بطلان بت‌پرستی پرداخت؛ ولی دعوت او به نتیجه‌ای نرسید و شاه از او خواست که بر بت او افلون سجده کند اما جرجیس از این کار سرباز زد.<ref>ثعلبی، 386-387.</ref> <ref>ابن اثیر، 1/239.</ref> <ref>مجمل...، 223.</ref><ref>دینوری، 45.</ref> <ref>مجلسی، بحار...، 14/445.</ref>
 +
 
 +
از این‌رو، شاه فرمان داد که او را به زندان افکنند و بارها شکنجه کنند. با این‌ همه جرجیس هربار شکنجه‌ها را تحمل می‌کرد و زنده می‌ماند تا این که از جانب خداوند به او [[وحی]] شد که: «نترس و صبور باش که خداوند با تو ست. آنها 4 بار تو را می‌کشند و من روانت را بازمی‌گردانم و بار چهارم جانت را می‌پذیرم و پاداشت می‌دهم».<ref>طبری، 1(2)/49-50.</ref> <ref>ثعلبی، 387-388.</ref> <ref> جزایری، 506-507.</ref> بنابر قولی دیگر: «در چهارمین بار تو را بر وی مسلط می‌کنم، آنگاه شاه را می‌کشی و دین حق را آشکار می‌کنی».<ref>ترجمه تفسیر، 3/698-699.</ref> <ref>سورآبادی، 56.</ref> <ref>نیشابوری، 471.</ref><ref>حمدالله، 61.</ref>
  
== سرگذشت جرجیس ==
+
در این دوره ــ که ظاهراً 7 سال طول کشید ــ جرجیس به انواع گوناگون مانند پاره پاره کردن اندامها، سوزاندن و خاکستر شدن و... شکنجه می‌شد و می‌مرد، اما هربار به اراده خداوند زنده می‌گشت. چگونگی این شکنجه‌ها به تفصیل در منابع اسلامی آمده است.<ref>نک‌: طبری، 1(2)/50-54.</ref> شمار ایمان‌آورندگان به او در این دوران را 4 هزار <ref>نیشابوری، 473.</ref> و برخی دیگر 34 هزار تن گفته‌اند.<ref>طبری، 1(2)/55.</ref> <ref>سورآبادی، همانجا.</ref> <ref>ابن اثیر، 1/243.</ref> همسر پادشاه، اسکندره نیز از گروندگان بود و مانند بسیاری دیگر از مؤمنان شکنجه و شهید شد.<ref>طبری، 1(2)/54-55.</ref> <ref>نیشابوری، 477.</ref> <ref>ثعلبی، 392.</ref> سرانجام وعده خداوند تحقق یافت و جرجیس پس از مرگ چهارم دیگر زنده نشد و کافران نیز با نفرین وی و عذاب الٰهی نابود شدند.<ref>طبری، 1(2)/55.</ref>
  
آنچه در منابع مختلف اسلامی دربارۀ سرگذشت او آمده، با اختلافاتی جزئی در شکل، سرانجام و نحوۀ روایت، به اختصار چنین است: جرجیس در فلسطین بازماندگان حواریون مسیح را یافت و آیین صحیح مسیحیت را از آنان فرا گرفت <ref> طبری، 1(2)/ 48؛ </ref> <ref> بلعمی، همانجا؛ </ref> <ref> میرخواند، 1/479 </ref> و پس از آن، به سبب اوضاع نامساعد سیاسی و اجتماعی فلسطین به موصل یا شام مهاجرت کرد <ref> طبری، همانجا؛ </ref><ref>  مقدسی، 134؛ </ref> <ref> راوندی، 238؛ </ref> <ref> جزایری، 505-506 </ref>. پادشاه بت‌پرست آنجا، داذیانه یا رازانه، مسیحیان را شکنجه می‌کرد و می‌کشت. جرجیس او را به یکتاپرستی فرا خواند و با براهین روشن به بطلان بت‌پرستی پرداخت؛ ولی دعوت او به نتیجه‌ای نرسید و شاه از او خواست که بر بت او، افلون، سجده کند، اما جرجیس از این کار سر باز زد <ref> ثعلبی، 386-387؛ </ref> <ref> ابن اثیر، 1/239؛ </ref> <ref> مجمل...، 223؛ </ref><ref>  دینوری، 45؛ </ref> <ref> مجلسی، بحار...، 14/445</ref>. از این‌رو، شاه فرمان داد که او را به زندان افکنند و بارها شکنجه کنند. با این‌همه، جرجیس هربار شکنجه‌ها را تحمل می‌کرد و زنده می‌ماند، تا اینکه از جانب خداوند به او وحی شد که: «نترس و صبور باش که خداوند با تو ست. آنها 4 بار تو را می‌کشند و من روانت را باز می‌گردانم و بار چهارم جانت را می‌پذیرم و پاداشت می‌دهم» <ref> طبری، 1(2)/49-50؛ </ref> <ref> ثعلبی، 387-388؛ </ref> <ref> جزایری، 506-507. </ref> بنابر قولی دیگر: «در چهارمین بار تو را بر وی مسلط می‌کنم، آنگاه شاه را می‌کشی و دین حق را آشکار می‌کنی» <ref> ترجمۀ تفسیر، 3/698-699؛ </ref> <ref> سورآبادی، 56؛ </ref> <ref> نیشابوری، 471؛ </ref><ref>  حمدالله، 61 </ref>
+
==معجزات جرجیس==
در ایـن دوره ــ کـه ظاهراً 7 سال طول کشید ــ جرجیس به انواع گوناگون مانند پاره پاره کردن اندامها، سوزاندن و خاکستر شدن و... شکنجه می‌شد و می‌مرد، اما هربار به ارادۀ خداوند زنده می‌گشت. چگونگی این شکنجه‌ها به تفصیل در منابع اسلامی آمده است <ref> نک‌ : طبری، 1(2)/50-54</ref> شمار ایمان‌آورندگان به او در این دوران را 4 هزار <ref> نیشابوری، 473 </ref> و برخی دیگر 34 هزار تن گفته‌اند <ref> طبری، 1(2)/55؛ </ref> <ref> سورآبادی، همانجا؛ </ref> <ref> ابن اثیر،1/243. </ref> همسر پادشاه، اسکندره نیز از گروندگان بود و مانند بسیاری دیگر از مؤمنان شکنجه و شهید شد<ref>  طبری، 1(2)/54-55؛ </ref> <ref> نیشابوری، 477؛ </ref> <ref> ثعلبی، 392. </ref> سرانجام وعدۀ خداوند تحقق یافت و جرجیس پس از مرگ چهارم دیگر زنده نشد و کافران نیز با نفرین وی و عذاب الٰهی نابود شدند <ref> طبری، 1(2)/55 </ref>.
 
  
== معجزات جرجیس ==
+
معجزات متعددی به جرجیس نبی منسوب است که از میان آنها می‌توان به زنده کردن مردگان، سبز کردن چوب خشک و بینایی بخشیدن به کوران اشاره کرد.<ref>نک‌ : طبری، 1(2)/51-53.</ref> مدفن جرجیس نامعلوم است. برخی آن را در شهر شوشتر <ref>اقتداری، 1/819.</ref> <ref>غروی، 45.</ref> <ref>پاپلی یزدی، 628.</ref> و برخی دیگر در موصل عراق <ref>هروی، 69.</ref> EI2, II/553 دانسته‌اند.
  
معجزات متعددی به جرجیس نبی منسوب است که از میان آنها می‌توان به زنده کردن مردگان، سبز کردن چوب خشک، و بینایی بخشیدن به کوران اشاره کرد <ref> نک‌ : طبری، 1(2)/51-53 </ref>. مدفن جرجیس نامعلوم است. برخی آن را در شهر شوشتر <ref> اقتداری، 1/819؛ </ref> <ref> غروی، 45؛ </ref> <ref> پاپلی یزدی، 628 </ref> و برخی دیگر در موصل عراق <ref> هروی، 69؛ </ref> EI2, II/553 دانسته‌اند.
+
جرجیس همانند ایوب نماد بردباری و استقامت در راه حق است و نکته برجسته در داستان زندگی او مقاومت باور ـ نکردنی‌اش در برابر شکنجه کافران و چندین‌ بار کشته و دوباره زنده شدن اوست و از این‌ رو از وی به عنوان نماد رستاخیز هم یاد شده است.<ref>پورنامداریان، 265، 267؛ EI2، همانجا.</ref>
جرجیـس همانند ایوب نماد بردبـاری و استقـامت در راه حـق است و نکتۀ برجسته در داستان زندگـی او مقاومت باور ـ نکردنی‌اش در برابر شکنجۀ کافران، و چندین‌بار کشته و دوباره زنده شدن او ست و از این‌رو، از وی به عنوان نماد رستاخیز هم یاد شده است <ref> پورنامداریان، 265، 267؛ EI2، همانجا </ref>. جرجیس در فرهنگ و ادب فارسی، و بیش از همه در اشعار عرفانی عطار و مولانا حضور چشمگیری دارد. او نماد عاشقان وفاداری است که مرگ در راه معشوق را زندگی می‌دانند و آرزو می‌کنند که در این راه بارها بمیرند و زنده شوند <ref> عطار، 365؛ </ref> <ref> مولوی، مثنوی...، دفتر 6، بیت 1541؛ </ref><ref>  پورخالقی، 143 </ref>. به باور مولانا، خداوند هم از عاشقان خود انتظار دارد که مانند جرجیس در آزمون عشق او شهامت صدها بار کشته شدن را داشته باشند <ref> مولوی، کلیات...، 310 </ref>.
 
  
== جرجیس در دین مسیح ==
+
جرجیس در فرهنگ و ادب فارسی و بیش از همه در اشعار عرفانی عطار و مولانا حضور چشمگیری دارد. او نماد عاشقان وفاداری است که مرگ در راه معشوق را زندگی می‌دانند و آرزو می‌کنند که در این راه بارها بمیرند و زنده شوند.<ref>عطار، 365.</ref> <ref>مولوی، مثنوی...، دفتر 6، بیت 1541.</ref><ref>پورخالقی، 143.</ref> به باور مولانا، خداوند هم از عاشقان خود انتظار دارد که مانند جرجیس در آزمون عشق او شهامت صدها بار کشته شدن را داشته باشند.<ref>مولوی، کلیات...، 310.</ref>
  
باید اشاره کرد که در تاریخ و فرهنگ مسیحی قدیس شهیدی به نام جرج یا جرجیوس وجود دارد که نام و سرگذشت او شباهت زیادی با احوال جرجیس نبی دارد و واقعیت تاریخی او درگذر تحولات کلیساهای شرقی با افسانه درآمیخته است. بنابر روایات سنتی، جرج مسیحی دلاوری بود که به سبب ایستادگی بر سر ایمانش چندین بار کشته و دوباره زنده شد و مرگهای او هر بار همراه با شکنجه‌های طاقت‌فرسا بود. وی ظاهراً معجزاتی نیز داشته است که بسیار شبیه به معجزات جرجیس است. بنابر روایتهای مسیحی، در نتیجۀ بردباری و پایداری جرج، مسیحیت به گستردگی جایگزین کفر گردید و حتى کسانی چون ملکه الکساندرا نیز به او ایمان آوردند و همانند او شکنجه و کشته شدند <ref> نک‌ : تورستن، npn. </ref>. به این ترتیب، مهم‌ترین عنصر تاریخی که از ابتدا با نام و شخصیت جرج آمیخته و همراه شده است، شهادت او ست<ref> هوید، 354. </ref>
+
==جرجیس در دین مسیح==
از جمله محققانی که به شباهت میان جرج و جرجیس توجه کرده‌اند، نویسندۀ مقالۀ جرجیس در دائرةالمعارف اسلام است که داستان کامل جرجیس در نسخۀ فارسی طبری را آورده است <ref> EI2، همانجا. </ref> با این همه، افسانه‌زدایی از شخصیت جرج و جست‌وجو برای کشف حقیقت تاریخی او توسط محققان غربی نتیجۀ چندانی نداشته، و تنها به طرح نظریات مختلفی انجامیده است <ref> نک‌ : استوکس، 390 </ref>. بنابر یافته‌های این محققان، زائران اولیۀ مسیحی دیوسپولیس در لیدیای فلسطین را محل دفن بقایای پیکر او، و نیز محل بزرگداشت وی دانسته‌اند و شواهدی از کتیبه‌های موجود در برخی کلیساهای کهن در سوریه نیز مبنی بـر تقدیم ایـن بناهـا ــ کـه روزگاری معابد بت‌پرستان بوده‌اند ــ به جرج قدیس، و تبدیل آنها به کلیسا در دست است <ref> تورستن، نیز کالینز، npn.؛ </ref> <ref> هوید، همانجا؛ </ref> ا<ref> ستوکس، 388 </ref>. به این ترتیب، می‌توان گفت که چنین شواهدی وجود تاریخی جرج را اثبات می‌کند، اما دربارۀ جزئیات زندگی و سرنوشت دردناک وی مطلبی در بر ندارد. چنین به نظر می‌رسد که از سدۀ 6 م به بعد، افسانه‌پردازی دربارۀ شخصیت جرج قدیس به تدریج افزایش یافت و در قرون وسطى به اوج خود رسید، چندان‌که از وی چهره‌ای کاملاً افسانه‌ای ساخت <ref> همو، 389؛ </ref><ref> تورستن، npn. </ref>. وی به عنوان قدیس حامی انگلستان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی شناخته می‌شود و 23 آوریل روز یادبود او ست <ref> کالینز، npn.؛ </ref> <ref> کاکرین،38 </ref>.
+
 
==پانویس ==
+
باید اشاره کرد که در تاریخ و فرهنگ مسیحی قدیس شهیدی به نام جرج یا جرجیوس وجود دارد که نام و سرگذشت او شباهت زیادی با احوال جرجیس نبی دارد و واقعیت تاریخی او درگذر تحولات کلیساهای شرقی با افسانه درآمیخته است. بنابر روایات سنتی، جرج مسیحی دلاوری بود که به سبب ایستادگی بر سر ایمانش چندین بار کشته و دوباره زنده شد و مرگهای او هر بار همراه با شکنجه‌های طاقت‌فرسا بود. وی ظاهراً معجزاتی نیز داشته است که بسیار شبیه به معجزات جرجیس است. بنابر روایت های مسیحی، در نتیجه بردباری و پایداری جرج، مسیحیت به گستردگی جایگزین کفر گردید و حتى کسانی چون ملکه الکساندرا نیز به او [[ایمان]] آوردند و همانند او شکنجه و کشته شدند.<ref>نک‌: تورستن، npn.</ref> به این ترتیب، مهم‌ترین عنصر تاریخی که از ابتدا با نام و شخصیت جرج آمیخته و همراه شده است، شهادت اوست.<ref>هوید، 354.</ref>
<references />
+
 
 +
از جمله محققانی که به شباهت میان جرج و جرجیس توجه کرده‌اند، نویسنده مقاله جرجیس در دائرةالمعارف اسلام است که داستان کامل جرجیس در نسخه فارسی طبری را آورده است.<ref> EI2، همانجا.</ref> با این همه، افسانه‌زدایی از شخصیت جرج و جست‌وجو برای کشف حقیقت تاریخی او توسط محققان غربی نتیجه چندانی نداشته و تنها به طرح نظریات مختلفی انجامیده است.<ref>نک‌: استوکس، 390.</ref> بنابر یافته‌های این محققان، زائران اولیه مسیحی دیوسپولیس در لیدیای فلسطین را محل دفن بقایای پیکر او و نیز محل بزرگداشت وی دانسته‌اند و شواهدی از کتیبه‌های موجود در برخی کلیساهای کهن در سوریه نیز مبنی بر تقدیم این بناها ــ که روزگاری معابد بت‌پرستان بوده‌اند ــ به جرج قدیس و تبدیل آنها به کلیسا در دست است.<ref>تورستن، نیز کالینز، npn.</ref> <ref> هوید، همانجا.</ref> <ref>استوکس، 388.</ref> به این ترتیب، می‌توان گفت که چنین شواهدی وجود تاریخی جرج را اثبات می‌کند، اما درباره جزئیات زندگی و سرنوشت دردناک وی مطلبی دربر ندارد. چنین به نظر می‌رسد که از سده 6 م به بعد، افسانه‌پردازی درباره شخصیت جرج قدیس به تدریج افزایش یافت و در قرون وسطى به اوج خود رسید، چندان‌که از وی چهره‌ای کاملاً افسانه‌ای ساخت.<ref>همو، 389.</ref><ref> تورستن، npn. </ref> وی به عنوان قدیس حامی انگلستان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی شناخته می‌شود و 23 آوریل روز یادبود اوست.<ref>کالینز، npn.</ref> <ref> کاکرین، 38.</ref>
 +
 
 +
==پانویس==
 +
<references/>
  
 
==منابع==
 
==منابع==
*دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد17، صفحه6497، مدخل "جرجیس" ازآمنه صادقی شهمیرزادی، در دسترس در[http://lib.eshia.ir/23022/17/6497 کتابخانه مدرسه فقاهت]
+
* دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد17، صفحه6497، مدخل "جرجیس" از آمنه صادقی شهمیرزادی، در دسترس در [http://lib.eshia.ir/23022/17/6497 کتابخانه مدرسه فقاهت].
 +
 
 
[[رده:پیامبران]]
 
[[رده:پیامبران]]

نسخهٔ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۵:۴۳

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


جِرجْیس، یکی از بندگان موحد و صالح خدا است.

زمان حیات جرجیس

جرجیس بنابر اخبار و روایات در فاصله زمانی میان حضرت عیسى علیه السلام و حضرت محمد صلی الله علیه و آله می‌زیست. نام او در قرآن کریم نیامده است، اما در برخی از تفاسیر، روایات و قصص اسلامی از نام و سرگذشت او به عنوان یکی از پیامبران الٰهی پس از عیسى علیه السلام یاد شده است.[۱] [۲] [۳]

سرگذشت جرجیس

آنچه در منابع مختلف اسلامی درباره سرگذشت او آمده، با اختلافاتی جزئی در شکل، سرانجام و نحوه روایت به اختصار چنین است: جرجیس در فلسطین بازماندگان حواریون مسیح را یافت و آیین صحیح مسیحیت را از آنان فراگرفت[۴] [۵] [۶] و پس از آن به سبب اوضاع نامساعد سیاسی و اجتماعی فلسطین به موصل یا شام مهاجرت کرد.[۷] [۸] [۹] [۱۰]

پادشاه بت‌پرست آنجا، داذیانه یا رازانه مسیحیان را شکنجه می‌کرد و می‌کشت. جرجیس او را به یکتاپرستی فراخواند و با براهین روشن به بطلان بت‌پرستی پرداخت؛ ولی دعوت او به نتیجه‌ای نرسید و شاه از او خواست که بر بت او افلون سجده کند اما جرجیس از این کار سرباز زد.[۱۱] [۱۲] [۱۳][۱۴] [۱۵]

از این‌رو، شاه فرمان داد که او را به زندان افکنند و بارها شکنجه کنند. با این‌ همه جرجیس هربار شکنجه‌ها را تحمل می‌کرد و زنده می‌ماند تا این که از جانب خداوند به او وحی شد که: «نترس و صبور باش که خداوند با تو ست. آنها 4 بار تو را می‌کشند و من روانت را بازمی‌گردانم و بار چهارم جانت را می‌پذیرم و پاداشت می‌دهم».[۱۶] [۱۷] [۱۸] بنابر قولی دیگر: «در چهارمین بار تو را بر وی مسلط می‌کنم، آنگاه شاه را می‌کشی و دین حق را آشکار می‌کنی».[۱۹] [۲۰] [۲۱][۲۲]

در این دوره ــ که ظاهراً 7 سال طول کشید ــ جرجیس به انواع گوناگون مانند پاره پاره کردن اندامها، سوزاندن و خاکستر شدن و... شکنجه می‌شد و می‌مرد، اما هربار به اراده خداوند زنده می‌گشت. چگونگی این شکنجه‌ها به تفصیل در منابع اسلامی آمده است.[۲۳] شمار ایمان‌آورندگان به او در این دوران را 4 هزار [۲۴] و برخی دیگر 34 هزار تن گفته‌اند.[۲۵] [۲۶] [۲۷] همسر پادشاه، اسکندره نیز از گروندگان بود و مانند بسیاری دیگر از مؤمنان شکنجه و شهید شد.[۲۸] [۲۹] [۳۰] سرانجام وعده خداوند تحقق یافت و جرجیس پس از مرگ چهارم دیگر زنده نشد و کافران نیز با نفرین وی و عذاب الٰهی نابود شدند.[۳۱]

معجزات جرجیس

معجزات متعددی به جرجیس نبی منسوب است که از میان آنها می‌توان به زنده کردن مردگان، سبز کردن چوب خشک و بینایی بخشیدن به کوران اشاره کرد.[۳۲] مدفن جرجیس نامعلوم است. برخی آن را در شهر شوشتر [۳۳] [۳۴] [۳۵] و برخی دیگر در موصل عراق [۳۶] EI2, II/553 دانسته‌اند.

جرجیس همانند ایوب نماد بردباری و استقامت در راه حق است و نکته برجسته در داستان زندگی او مقاومت باور ـ نکردنی‌اش در برابر شکنجه کافران و چندین‌ بار کشته و دوباره زنده شدن اوست و از این‌ رو از وی به عنوان نماد رستاخیز هم یاد شده است.[۳۷]

جرجیس در فرهنگ و ادب فارسی و بیش از همه در اشعار عرفانی عطار و مولانا حضور چشمگیری دارد. او نماد عاشقان وفاداری است که مرگ در راه معشوق را زندگی می‌دانند و آرزو می‌کنند که در این راه بارها بمیرند و زنده شوند.[۳۸] [۳۹][۴۰] به باور مولانا، خداوند هم از عاشقان خود انتظار دارد که مانند جرجیس در آزمون عشق او شهامت صدها بار کشته شدن را داشته باشند.[۴۱]

جرجیس در دین مسیح

باید اشاره کرد که در تاریخ و فرهنگ مسیحی قدیس شهیدی به نام جرج یا جرجیوس وجود دارد که نام و سرگذشت او شباهت زیادی با احوال جرجیس نبی دارد و واقعیت تاریخی او درگذر تحولات کلیساهای شرقی با افسانه درآمیخته است. بنابر روایات سنتی، جرج مسیحی دلاوری بود که به سبب ایستادگی بر سر ایمانش چندین بار کشته و دوباره زنده شد و مرگهای او هر بار همراه با شکنجه‌های طاقت‌فرسا بود. وی ظاهراً معجزاتی نیز داشته است که بسیار شبیه به معجزات جرجیس است. بنابر روایت های مسیحی، در نتیجه بردباری و پایداری جرج، مسیحیت به گستردگی جایگزین کفر گردید و حتى کسانی چون ملکه الکساندرا نیز به او ایمان آوردند و همانند او شکنجه و کشته شدند.[۴۲] به این ترتیب، مهم‌ترین عنصر تاریخی که از ابتدا با نام و شخصیت جرج آمیخته و همراه شده است، شهادت اوست.[۴۳]

از جمله محققانی که به شباهت میان جرج و جرجیس توجه کرده‌اند، نویسنده مقاله جرجیس در دائرةالمعارف اسلام است که داستان کامل جرجیس در نسخه فارسی طبری را آورده است.[۴۴] با این همه، افسانه‌زدایی از شخصیت جرج و جست‌وجو برای کشف حقیقت تاریخی او توسط محققان غربی نتیجه چندانی نداشته و تنها به طرح نظریات مختلفی انجامیده است.[۴۵] بنابر یافته‌های این محققان، زائران اولیه مسیحی دیوسپولیس در لیدیای فلسطین را محل دفن بقایای پیکر او و نیز محل بزرگداشت وی دانسته‌اند و شواهدی از کتیبه‌های موجود در برخی کلیساهای کهن در سوریه نیز مبنی بر تقدیم این بناها ــ که روزگاری معابد بت‌پرستان بوده‌اند ــ به جرج قدیس و تبدیل آنها به کلیسا در دست است.[۴۶] [۴۷] [۴۸] به این ترتیب، می‌توان گفت که چنین شواهدی وجود تاریخی جرج را اثبات می‌کند، اما درباره جزئیات زندگی و سرنوشت دردناک وی مطلبی دربر ندارد. چنین به نظر می‌رسد که از سده 6 م به بعد، افسانه‌پردازی درباره شخصیت جرج قدیس به تدریج افزایش یافت و در قرون وسطى به اوج خود رسید، چندان‌که از وی چهره‌ای کاملاً افسانه‌ای ساخت.[۴۹][۵۰] وی به عنوان قدیس حامی انگلستان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی شناخته می‌شود و 23 آوریل روز یادبود اوست.[۵۱] [۵۲]

پانویس

  1. ترجمه تفسیر...، 3/695.
  2. بلعمی، 599.
  3. مجلسی، حیوة...، 2/1293.
  4. طبری، 1(2)/48.
  5. بلعمی، همانجا.
  6. میرخواند، 1/479.
  7. طبری، همانجا.
  8. مقدسی، 134.
  9. راوندی، 238.
  10. جزایری، 505-506.
  11. ثعلبی، 386-387.
  12. ابن اثیر، 1/239.
  13. مجمل...، 223.
  14. دینوری، 45.
  15. مجلسی، بحار...، 14/445.
  16. طبری، 1(2)/49-50.
  17. ثعلبی، 387-388.
  18. جزایری، 506-507.
  19. ترجمه تفسیر، 3/698-699.
  20. سورآبادی، 56.
  21. نیشابوری، 471.
  22. حمدالله، 61.
  23. نک‌: طبری، 1(2)/50-54.
  24. نیشابوری، 473.
  25. طبری، 1(2)/55.
  26. سورآبادی، همانجا.
  27. ابن اثیر، 1/243.
  28. طبری، 1(2)/54-55.
  29. نیشابوری، 477.
  30. ثعلبی، 392.
  31. طبری، 1(2)/55.
  32. نک‌ : طبری، 1(2)/51-53.
  33. اقتداری، 1/819.
  34. غروی، 45.
  35. پاپلی یزدی، 628.
  36. هروی، 69.
  37. پورنامداریان، 265، 267؛ EI2، همانجا.
  38. عطار، 365.
  39. مولوی، مثنوی...، دفتر 6، بیت 1541.
  40. پورخالقی، 143.
  41. مولوی، کلیات...، 310.
  42. نک‌: تورستن، npn.
  43. هوید، 354.
  44. EI2، همانجا.
  45. نک‌: استوکس، 390.
  46. تورستن، نیز کالینز، npn.
  47. هوید، همانجا.
  48. استوکس، 388.
  49. همو، 389.
  50. تورستن، npn.
  51. کالینز، npn.
  52. کاکرین، 38.

منابع

  • دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد17، صفحه6497، مدخل "جرجیس" از آمنه صادقی شهمیرزادی، در دسترس در کتابخانه مدرسه فقاهت.