محمد بن‌ سعید بوصیری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(مآخذ)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]}}
بوصیری، ابوعبدالله شرف‌الدین محمدبن‌سعیدبن‌حماد دَلاصی(608-694ق/1211-1295یا1296م)، شاعر، فقیه، کاتب و حسابدار.
 
  
== خاندان بوصیری ==
+
بوصیری، ابوعبدالله شرف‌الدین محمد بن‌ سعید بن‌ حماد دَلاصی (608-694ق/1211-1295یا1296م)، شاعر، فقیه، کاتب و حسابدار.
  
نیاکان وی ظاهراً از قبیله ی بزرگ صنهاجه بودند، اما خود او به بوصیر مصر که زادگاه پدرش بوده، منسوب است.
+
==خاندان بوصیری==
  
== لقب دیگر بوصیری ==
+
نیاکان وی ظاهراً از قبیله ی بزرگ صنهاجه بودند، اما خود او به بوصیر [[مصر]] که زادگاه پدرش بوده، منسوب است.
  
نسبت دلاصی را نیز از زادگاه مادرش دلاص گرفته است. با درهم آمیختن این دو نسبت گاه او را دلاصیری نیز خوانده‌اند<ref> ابن‌شاکر، 3/362. </ref>
+
==لقب دیگر بوصیری==
  
== فعالیت های بوصیری ==
+
نسبت دلاصی را نیز از زادگاه مادرش دلاص گرفته است. با درهم آمیختن این دو نسبت گاه او را دلاصیری نیز خوانده‌اند.<ref>ابن‌ شاکر، 3/362.</ref>
  
وی در دلاص یا بَهشیم(منطقۀ بَهنَسا) زاده شد. گفته‌اند: درآغاز به تصوف روی آورد و به ابوالعباس مرسی(د 686ق/1287م)، خلیفۀ ابوالحسن شاذلی(د 656ق/1258م) پیوست، اما ظاهراً شیوۀ زندگی او میان مردم با تصوف واقعی همساز نبود<ref> فروخ، 3/673؛ </ref> سپس گویا حدود 10 سال در قدس و مدینه و پس از آن 13سال در مکه اقامت گزید و به تعلیم قرآن مشغول شد. حدود سال 659ق به مصر بازگشت و در دستگاه دیوانی، دربلبیس شرقی به عنوان کاتب(مباشر) به کار پرداخت؛ اما پس از 4سال بهتر آن دید که خود مکتب‌خانه‌ای برای تعلیم قرآن در بلبیس و سپس در قاهره تأسیس کند<ref> همو، 3/673-67؛ GAL,S,I/467. </ref>
+
==فعالیت های بوصیری==
  
== اساتید و شاگردان بوصیری ==
+
وی در دلاص یا بَهشیم (منطقه بَهنَسا) زاده شد. گفته‌اند: در آغاز به تصوف روی آورد و به ابوالعباس مرسی (د686ق/1287م)، خلیفه ابوالحسن شاذلی (د656ق/1258م) پیوست، اما ظاهراً شیوه زندگی او میان مردم با تصوف واقعی همساز نبود.<ref>فروخ، 3/673.</ref> سپس گویا حدود 10 سال در قدس و [[مدینه]] و پس از آن 13 سال در [[مکه]] اقامت گزید و به تعلیم [[قرآن]] مشغول شد. حدود سال 659ق به مصر بازگشت و در دستگاه دیوانی، در بلبیس شرقی به عنوان کاتب (مباشر) به کار پرداخت؛ اما پس از 4 سال بهتر آن دید که خود مکتب‌خانه‌ای برای تعلیم قرآن در بلبیس و سپس در قاهره تأسیس کند.<ref>همو، 3/673-67؛ GAL,S,I/467.</ref>
  
بوصیری با شاعران بزرگی هم عصر بود، از آن جمله اند: ابن نبیه (د 619ق )، ابن فارض (د632ق ) ابن مطروح (د 649ق) و بهاء زهیر (د656ق ) و جز آنان <ref> مصطفى، 3/267 ؛ </ref> اما بی گمان او از ابوالعباس مرسی بیش از دیگران درس آموخت. چند تن از مشاهیر نیز در شمار شاگردان و راویان اخبار و قصاید او در مدح پیامبر (ص) بوده‌اند؛ مشهورترین آنها اینان‌اند: نحوشناس معروف ابوحیان غرناطی (د745ق)، ابوالفتح ابن سیدالناس یعمری (د 734ق) و عزالدین ابن جماعه که مدتی قاضی القضات مصر بود<ref>  همو، 3/267_268. </ref>
+
==اساتید و شاگردان بوصیری==
  
== نثر بوصیری ==
+
بوصیری با شاعران بزرگی هم عصر بود، از آن جمله اند: ابن نبیه (د619ق)، ابن فارض (د632ق) ابن مطروح (د649ق) و بهاء زهیر (د656ق) و جز آنان <ref>مصطفى، 3/267.</ref> اما بی گمان او از ابوالعباس مرسی بیش از دیگران درس آموخت. چند تن از مشاهیر نیز در شمار شاگردان و راویان اخبار و قصاید او در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله بوده‌اند؛ مشهورترین آنها اینان‌اند: نحوشناس معروف ابوحیان غرناطی (د745ق)، ابوالفتح ابن سیدالناس یعمری (د734ق) و عزالدین ابن جماعه که مدتی قاضی القضات مصر بود.<ref> همو، 3/267-268.</ref>
  
بوصیری به سبب اشتغال به کار کتابت و تعلیم در دستگاه دولت، در نثر مهارت تمام یافته بود، چنان‌که در تعلیقهایی که بر قصیدۀ معروف خویش، المخرج و المردود علی النصارى و الیهود نگاشته، اسلوبی مرسَل و بی‌تکلف به کاربرده، هر چند که به قول فروخ<ref> 3/674-677، </ref> از زیبایی هنری و نوآوری تهی است. اما در شعر، وی به خصوص با سرودن قصایدی در مدح حضرت پیامبر(ص) شهرت یافت.
+
==نثر بوصیری==
  
== انواع شعر بوصیری ==
+
بوصیری به سبب اشتغال به کار کتابت و تعلیم در دستگاه دولت در نثر مهارت تمام یافته بود، چنان‌که در تعلیق هایی که بر قصیده معروف خویش، المخرج والمردود علی النصارى والیهود نگاشته، اسلوبی مرسَل و بی‌تکلف بکار برده، هر چند که به قول فروخ <ref> 3/674-677</ref.> از زیبایی هنری و نوآوری تهی است. اما در شعر، وی به خصوص با سرودن قصایدی در مدح حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله شهرت یافت.
  
شعر او را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: 1. شعر اجتماعی که بیشتر در مدح و هجا و شکایت از روزگار و خلاصه امور مربوط به زندگی روزمره است؛ 2. اشعاری که در مدح پیامبر(ص) سروده است <ref> رکابی، 175. </ref> دربارۀ ارزش ادبی گروه نخست، عقاید متفاوت و حتى متضاد است. گروهی می‌پندارند که بافت این اشعار ناهمگون است، در آنها سستی و استواری درهم آمیخته، از معانی برازنده تهی است، عباراتش عامیانه است <ref> نک‌: مصطفى، 3/269 </ref>. روح عامی‌گرایی و تعابیر مردمی روزمره سراسر آنها را پوشانده است، اسلوب آنها سخت ناهنجار است <ref> رکابی، 178و </ref> عموماً از اسلوب و کلمات شاعران دیگر حتى در استفاده از الفاظ نوخاسته و هجاهای گزنده تقلید کرده است <ref> اسکندری، 311. </ref> برخی دیگر به عکس، آن اشعار را سخت دل‌انگیز و خوش ترکیب وصف کرده‌اند<ref> ابن شاکر، 3/364. </ref> حتى گفته‌اند که از شعر جزّاز و ورّاق نیز برتر است<ref> مقریزی، 5/663،  از قول ابن‌سیدالناس؛</ref> <ref> سیوطی، 1/570 </ref> و هر کس نیک در شعر او بنگرد به مزایای آن پی خواهد برد<ref> ابن عماد، 5/432، </ref> چه، الفاظ آراسته و قافیه‌ای استوار دارد و از تکلف ناپسند به دور استم<ref> صطفى، 3/270. </ref>
+
==انواع شعر بوصیری==
برخی نیز در توجیه هرزه‌گوییهای او چنین اظهارنظر کرده‌اند که وی از سر طبع و ذوق شاعرانه شعر می‌سروده است و به همین سبب، در شعر او زشت و زیبا به هم آمیخته، و به آرایه‌های لفظی عنایت نشده است؛ و خلاصه قصاید او در گاه برحسب طبع شاعر سخت دراز شده است(مثلاً قصیدۀ او در مدح امیر ایدمر ترکی به 310 بیت، و همزیۀ او در مدح پیامبر(ص) به 636 بیت بالغ می‌گردد)<ref> همو، 3/271، 273. </ref>
 
دستۀ دوم اشعار او، قصایدی است که در مدح پیامبر(ص) سروده است و عموماً آنها را اشعاری استوار پنداشته‌اند. در این نوع اشعار شاعر از قدما بسیار تقلید کرده، و تعابیر و تصاویر زندگی بیابانی را عیناً تکرار کرده است؛ چنان‌که اصرار بسیار بر آن دارد که نامهای جغرافیایی را که میان شاعران حجاز و نیز در مدایح پیامبر(ص) رایج است، تکرارکند و آگاهی خود را از زبان عربی و اسرار شعر سرایی سنتی به اثبات رساند<ref> رکابی، 176-178 </ref>.
 
  
== معروف ترین قصیدۀ بوصیری ==
+
شعر او را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:
  
معروف ترین قصیدۀ بوصیری همانا الکواکب الدریۀ فی مدح خیرالبریۀ است که بیشتر به نام «بُرده» شهرت یافته، و در آن با قصیدۀ بردۀ کعب بن زهیر به معارضه برخاسته است<ref> دربارۀ این نام‌گذاری، نسخه های خطی و شروح آن: نک‌: ه‌ د، برده. </ref>
+
* 1. شعر اجتماعی که بیشتر در مدح و هجا و شکایت از روزگار و خلاصه امور مربوط به زندگی روزمره است.
 +
* 2. اشعاری که در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله سروده است.<ref>رکابی، 175.</ref>
 +
 
 +
درباره ارزش ادبی گروه نخست، عقاید متفاوت و حتى متضاد است. گروهی می‌پندارند که بافت این اشعار ناهمگون است، در آنها سستی و استواری درهم آمیخته از معانی برازنده تهی است، عباراتش عامیانه است.<ref>نک‌: مصطفى، 3/269.</ref> روح عامی‌گرایی و تعابیر مردمی روزمره سراسر آنها را پوشانده است، اسلوب آنها سخت ناهنجار است.<ref>رکابی، 178.</ref> عموماً از اسلوب و کلمات شاعران دیگر حتى در استفاده از الفاظ نوخاسته و هجاهای گزنده تقلید کرده است.<ref>اسکندری، 311.</ref> برخی دیگر به عکس، آن اشعار را سخت دل‌انگیز و خوش ترکیب وصف کرده‌اند.<ref>ابن شاکر، 3/364.</ref> حتى گفته‌اند که از شعر جزّاز و ورّاق نیز برتر است.<ref>مقریزی، 5/663، از قول ابن‌ سیدالناس.</ref><ref>سیوطی، 1/570.</ref> و هر کس نیک در شعر او بنگرد به مزایای آن پی خواهد برد.<ref>ابن عماد، 5/432.</ref> چه الفاظ آراسته و قافیه‌ای استوار دارد و از تکلف ناپسند به دور است.<ref>مصطفى، 3/270.</ref>
 +
 
 +
برخی نیز در توجیه هرزه‌گویی های او چنین اظهارنظر کرده‌اند که وی از سر طبع و ذوق شاعرانه شعر می‌سروده است و به همین سبب، در شعر او زشت و زیبا به هم آمیخته و به آرایه‌های لفظی عنایت نشده است و خلاصه قصاید او در گاه بر حسب طبع شاعر سخت دراز شده است.(مثلاً قصیده او در مدح امیر ایدمر ترکی به 310 بیت، و همزیه او در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله به 636 بیت بالغ می‌گردد).<ref>همو، 3/271، 273.</ref>
 +
 
 +
دسته دوم اشعار او قصایدی است که در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله سروده است و عموماً آنها را اشعاری استوار پنداشته‌اند. در این نوع اشعار شاعر از قدما بسیار تقلید کرده و تعابیر و تصاویر زندگی بیابانی را عیناً تکرار کرده است؛ چنان‌که اصرار بسیار بر آن دارد که نامهای جغرافیایی را که میان شاعران حجاز و نیز در مدایح پیامبر صلی الله علیه و آله رایج است، تکرار کند و آگاهی خود را از زبان عربی و اسرار شعر سرایی سنتی به اثبات رساند.<ref>رکابی، 176-178.</ref>
 +
 
 +
==معروفترین قصیده بوصیری==
 +
 
 +
معروفترین قصیده بوصیری همانا الکواکب الدریه فی مدح خیرالبریه است که بیشتر به نام «بُرده» شهرت یافته، و در آن با قصیده برده کعب بن زهیر به معارضه برخاسته است.<ref>درباره این نام‌گذاری، نسخه های خطی و شروح آن: نک‌: ه‌ د، برده.</ref>
 +
 
 +
==دیگر مدیحه‌های مشهور او==
 +
 
 +
عبارت‌اند:
 +
 
 +
* 1. القصیدة الهمزیة فی المدائح النبویة، یا اُم القُرى فی مدح خیر الورى که 18 شرح، 11تخمیس و 2 تشطیر دارد.<ref>GAL,I/313;GAL, S,I/470-471.</ref>
 +
* 2. ذخرالمعاد على وزن بانت سعاد، یا الکلمه الطیبة والدیمة الصیبة فی مدح الرسول صلی الله علیه و آله.
 +
* 3. القصیدة الخمریة، که 3 شرح دارد و یکی از آنها را جامی با نام لوامع القصیدة الخمریة به فارسی نگاشته است.<ref> GAL, I/313-314: GAL, S, I/471-472.</ref>
 +
* 4. القصیدة المضریة فی الصلاة على خیرالبریة که علاوه بر شرح عربی، یک ترجمه و شرح به ترکی دارد و 3 بار نیز تخمیس شده است.<ref>GAL,I/314.</ref>
 +
* 5. التوسل بالقرآن، و آن دعایی است شامل نام همه سوره های قرآن که به قصد نابودی ظالم خوانده می شود.
 +
* 6. یائیه که سیوطی (د911ق) و بورینی (د1024ق) آن را شرح کرده اند.
 +
* 7. لامیه در مدح حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله که در معارضه با بانت سعا سروده شده است.
 +
* 8. لامیه‌ای دیگر به نام المخرج والمردود علی النصارى والیهود در رد عقاید مسیحیان و یهودیان.
 +
* 9. قصیده‌ای در مدح ابوالعباس مرسی و تسلیت‌گویی به مناسبت وفات شیخ وی ابوالحسن شاذلی.<ref>همانجا.</ref>
 +
 
 +
==پانویس==
 +
<references/>
 +
 
 +
==منابع==
 +
* دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 13، صفحه 5178، مدخل "بوصیری" از حامد صدقی، در دسترس در [http://lib.eshia.ir/23022/13/5178 کتابخانه مدرسه فقاهت].
  
== دیگر مدیحه‌های مشهور او ==
 
عبارت‌اند 1. القصیدة الهمزیة فی المدائح النبویة، یا اُم القُرى فی مدح خیر الورى که 18 شرح، 11تخمیس و 2 تشطیر دارد<ref> GAL,I/313;GAL, S, I/470-471. 2 </ref>. ذخرالمعاد على وزن بانت سعاد، یا الکلمۀ الطیبة و الدیمة الصیبة فی مدح الرسول(ص). 3. القصیدة الخمریة، که 3 شرح دارد و یکی از آنها را جامی با نام لوامع القصیدة الخمریة به فارسی نگاشته است<ref> GAL, I/313-314: GAL, S, I/471-472. 4 </ref>. القصیدة المضریة فی الصلاة على خیرالبریة، که علاوه بر شرح عربی، یک ترجمه و شرح به ترکی دارد و 3بار نیز تخمیس شده است<ref> GAL,I/314. 5 </ref>. التوسل بالقرآن، و آن دعایی است شامل نام همۀ سوره های قرآن که به قصد نابودی ظالم خوانده می شود. 6. یائیه، که سیوطی(د 911ق) و بورینی(د 1024ق) آن را شرح کرده اند. 7. لامیه، در مدح حضرت پیامبر(ص) که در معارضه با بانت سعا سروده شده است. 8. لامیه‌ای دیگر به نام المخرج والمردود علی النصارى و الیهود در رد عقاید مسیحیان و یهودیان. 9. قصیده‌ای در مدح ابوالعباس مرسی و تسلیت‌گویی به مناسبت وفات شیخ وی ابوالحسن شاذلی<ref> همانجا. </ref>
 
==پانویس ==
 
<references />
 
== منابع ==
 
*دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد13، صفحه5178، مدخل "بوصیری" از حامدصدقی، در دسترس در[http://lib.eshia.ir/23022/13/5178 کتابخانه مدرسه فقاهت] 
 
 
[[رده:شعرای عرب]]
 
[[رده:شعرای عرب]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]

نسخهٔ ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۴۸

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


بوصیری، ابوعبدالله شرف‌الدین محمد بن‌ سعید بن‌ حماد دَلاصی (608-694ق/1211-1295یا1296م)، شاعر، فقیه، کاتب و حسابدار.

خاندان بوصیری

نیاکان وی ظاهراً از قبیله ی بزرگ صنهاجه بودند، اما خود او به بوصیر مصر که زادگاه پدرش بوده، منسوب است.

لقب دیگر بوصیری

نسبت دلاصی را نیز از زادگاه مادرش دلاص گرفته است. با درهم آمیختن این دو نسبت گاه او را دلاصیری نیز خوانده‌اند.[۱]

فعالیت های بوصیری

وی در دلاص یا بَهشیم (منطقه بَهنَسا) زاده شد. گفته‌اند: در آغاز به تصوف روی آورد و به ابوالعباس مرسی (د686ق/1287م)، خلیفه ابوالحسن شاذلی (د656ق/1258م) پیوست، اما ظاهراً شیوه زندگی او میان مردم با تصوف واقعی همساز نبود.[۲] سپس گویا حدود 10 سال در قدس و مدینه و پس از آن 13 سال در مکه اقامت گزید و به تعلیم قرآن مشغول شد. حدود سال 659ق به مصر بازگشت و در دستگاه دیوانی، در بلبیس شرقی به عنوان کاتب (مباشر) به کار پرداخت؛ اما پس از 4 سال بهتر آن دید که خود مکتب‌خانه‌ای برای تعلیم قرآن در بلبیس و سپس در قاهره تأسیس کند.[۳]

اساتید و شاگردان بوصیری

بوصیری با شاعران بزرگی هم عصر بود، از آن جمله اند: ابن نبیه (د619ق)، ابن فارض (د632ق) ابن مطروح (د649ق) و بهاء زهیر (د656ق) و جز آنان [۴] اما بی گمان او از ابوالعباس مرسی بیش از دیگران درس آموخت. چند تن از مشاهیر نیز در شمار شاگردان و راویان اخبار و قصاید او در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله بوده‌اند؛ مشهورترین آنها اینان‌اند: نحوشناس معروف ابوحیان غرناطی (د745ق)، ابوالفتح ابن سیدالناس یعمری (د734ق) و عزالدین ابن جماعه که مدتی قاضی القضات مصر بود.[۵]

نثر بوصیری

بوصیری به سبب اشتغال به کار کتابت و تعلیم در دستگاه دولت در نثر مهارت تمام یافته بود، چنان‌که در تعلیق هایی که بر قصیده معروف خویش، المخرج والمردود علی النصارى والیهود نگاشته، اسلوبی مرسَل و بی‌تکلف بکار برده، هر چند که به قول فروخ خطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد

درباره ارزش ادبی گروه نخست، عقاید متفاوت و حتى متضاد است. گروهی می‌پندارند که بافت این اشعار ناهمگون است، در آنها سستی و استواری درهم آمیخته از معانی برازنده تهی است، عباراتش عامیانه است.[۶] روح عامی‌گرایی و تعابیر مردمی روزمره سراسر آنها را پوشانده است، اسلوب آنها سخت ناهنجار است.[۷] عموماً از اسلوب و کلمات شاعران دیگر حتى در استفاده از الفاظ نوخاسته و هجاهای گزنده تقلید کرده است.[۸] برخی دیگر به عکس، آن اشعار را سخت دل‌انگیز و خوش ترکیب وصف کرده‌اند.[۹] حتى گفته‌اند که از شعر جزّاز و ورّاق نیز برتر است.[۱۰][۱۱] و هر کس نیک در شعر او بنگرد به مزایای آن پی خواهد برد.[۱۲] چه الفاظ آراسته و قافیه‌ای استوار دارد و از تکلف ناپسند به دور است.[۱۳]

برخی نیز در توجیه هرزه‌گویی های او چنین اظهارنظر کرده‌اند که وی از سر طبع و ذوق شاعرانه شعر می‌سروده است و به همین سبب، در شعر او زشت و زیبا به هم آمیخته و به آرایه‌های لفظی عنایت نشده است و خلاصه قصاید او در گاه بر حسب طبع شاعر سخت دراز شده است.(مثلاً قصیده او در مدح امیر ایدمر ترکی به 310 بیت، و همزیه او در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله به 636 بیت بالغ می‌گردد).[۱۴]

دسته دوم اشعار او قصایدی است که در مدح پیامبر صلی الله علیه و آله سروده است و عموماً آنها را اشعاری استوار پنداشته‌اند. در این نوع اشعار شاعر از قدما بسیار تقلید کرده و تعابیر و تصاویر زندگی بیابانی را عیناً تکرار کرده است؛ چنان‌که اصرار بسیار بر آن دارد که نامهای جغرافیایی را که میان شاعران حجاز و نیز در مدایح پیامبر صلی الله علیه و آله رایج است، تکرار کند و آگاهی خود را از زبان عربی و اسرار شعر سرایی سنتی به اثبات رساند.[۱۵]

معروفترین قصیده بوصیری

معروفترین قصیده بوصیری همانا الکواکب الدریه فی مدح خیرالبریه است که بیشتر به نام «بُرده» شهرت یافته، و در آن با قصیده برده کعب بن زهیر به معارضه برخاسته است.[۱۶]

دیگر مدیحه‌های مشهور او

عبارت‌اند:

  • 1. القصیدة الهمزیة فی المدائح النبویة، یا اُم القُرى فی مدح خیر الورى که 18 شرح، 11تخمیس و 2 تشطیر دارد.[۱۷]
  • 2. ذخرالمعاد على وزن بانت سعاد، یا الکلمه الطیبة والدیمة الصیبة فی مدح الرسول صلی الله علیه و آله.
  • 3. القصیدة الخمریة، که 3 شرح دارد و یکی از آنها را جامی با نام لوامع القصیدة الخمریة به فارسی نگاشته است.[۱۸]
  • 4. القصیدة المضریة فی الصلاة على خیرالبریة که علاوه بر شرح عربی، یک ترجمه و شرح به ترکی دارد و 3 بار نیز تخمیس شده است.[۱۹]
  • 5. التوسل بالقرآن، و آن دعایی است شامل نام همه سوره های قرآن که به قصد نابودی ظالم خوانده می شود.
  • 6. یائیه که سیوطی (د911ق) و بورینی (د1024ق) آن را شرح کرده اند.
  • 7. لامیه در مدح حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله که در معارضه با بانت سعا سروده شده است.
  • 8. لامیه‌ای دیگر به نام المخرج والمردود علی النصارى والیهود در رد عقاید مسیحیان و یهودیان.
  • 9. قصیده‌ای در مدح ابوالعباس مرسی و تسلیت‌گویی به مناسبت وفات شیخ وی ابوالحسن شاذلی.[۲۰]

پانویس

  1. ابن‌ شاکر، 3/362.
  2. فروخ، 3/673.
  3. همو، 3/673-67؛ GAL,S,I/467.
  4. مصطفى، 3/267.
  5. همو، 3/267-268.
  6. نک‌: مصطفى، 3/269.
  7. رکابی، 178.
  8. اسکندری، 311.
  9. ابن شاکر، 3/364.
  10. مقریزی، 5/663، از قول ابن‌ سیدالناس.
  11. سیوطی، 1/570.
  12. ابن عماد، 5/432.
  13. مصطفى، 3/270.
  14. همو، 3/271، 273.
  15. رکابی، 176-178.
  16. درباره این نام‌گذاری، نسخه های خطی و شروح آن: نک‌: ه‌ د، برده.
  17. GAL,I/313;GAL, S,I/470-471.
  18. GAL, I/313-314: GAL, S, I/471-472.
  19. GAL,I/314.
  20. همانجا.

منابع