سبک عراقی: تفاوت بین نسخهها
(←ویژگی های سبک عراقی) |
|||
سطر ۱۵: | سطر ۱۵: | ||
الف) به لحاظ چهارچوب زبان ، همان چهارچوب فارسی قدیم، یعنی سبك خراسانی است كه بسیاری از مختصات كهن خود را از دست داده است و در عوض تا حدودی مختصات جدید یافته است و آن مقدار از مختصات سبك خراسانی كه در آن مانده است به لحاظ بسامد با دورۀ قدیم متفاوت است. | الف) به لحاظ چهارچوب زبان ، همان چهارچوب فارسی قدیم، یعنی سبك خراسانی است كه بسیاری از مختصات كهن خود را از دست داده است و در عوض تا حدودی مختصات جدید یافته است و آن مقدار از مختصات سبك خراسانی كه در آن مانده است به لحاظ بسامد با دورۀ قدیم متفاوت است. | ||
میتوان گفت كه زبان از دیدگاه خوانندۀ امروزی مأنوستر است، لغات فارسی اصیل قدیم كم شده و به جای آن لغات عربی جایگزین شده است. مختصات آوایی كهن از قبیل تشدید مخفف و تخفیف مشدد و تغییر در هیأت كلمات به ضرورت كم میشود. «می» اندك اندك جای «همی» را میگیرد؛ «در» به جای «اندر» در حال جایگزین شدن است. استعمال «مر» تقریباً نادر است و همین طور واژههای ابدون، ایدر، ابا، ابر و... بسیار كم به كار میرود. میتوان گفت سبك عراقی مابین زبان كهن خراسانی و زبان جدید سبك هندی به بعد است. | میتوان گفت كه زبان از دیدگاه خوانندۀ امروزی مأنوستر است، لغات فارسی اصیل قدیم كم شده و به جای آن لغات عربی جایگزین شده است. مختصات آوایی كهن از قبیل تشدید مخفف و تخفیف مشدد و تغییر در هیأت كلمات به ضرورت كم میشود. «می» اندك اندك جای «همی» را میگیرد؛ «در» به جای «اندر» در حال جایگزین شدن است. استعمال «مر» تقریباً نادر است و همین طور واژههای ابدون، ایدر، ابا، ابر و... بسیار كم به كار میرود. میتوان گفت سبك عراقی مابین زبان كهن خراسانی و زبان جدید سبك هندی به بعد است. | ||
− | مهمترین مختصۀ زبانی سبك عراقی، درهمآمیختگی مختصات كهن و جدید است كه گاهی در یك شعر كوتاه در كنار هم دیده میشود. البته توجه سبكشناسان در زبان عراقی باید بر مختصات جدید باشد نه مختصات سبك خراسانی كه تغییر بسامد در این سبك هم مرسوم | + | مهمترین مختصۀ زبانی سبك عراقی، درهمآمیختگی مختصات كهن و جدید است كه گاهی در یك شعر كوتاه در كنار هم دیده میشود. البته توجه سبكشناسان در زبان عراقی باید بر مختصات جدید باشد نه مختصات سبك خراسانی كه تغییر بسامد در این سبك هم مرسوم است؛مثلاً در این دوره «یكی» به معنای كسی به كار رفته است<ref>شمسیا : 1375: ص 258 </ref>: |
− | + | {{بیت|یكی بر سر شاخ و بن میبرید|خداوند بستان نگه كردو دید}} | |
− | {{بیت|یكی بر سر شاخ و بن میبرید|خداوند بستان نگه كردو دید}} | ||
استاد بهار مینویسد: ... و این هم تازه است و از شعر و نثر وارد شده و در نثر قدیم نظیرش دیده نشده و قدما در این موارد كسی و مردی و مانند آن میآورند. <ref> بهار: ج 1، 1373: ص 417 </ref> | استاد بهار مینویسد: ... و این هم تازه است و از شعر و نثر وارد شده و در نثر قدیم نظیرش دیده نشده و قدما در این موارد كسی و مردی و مانند آن میآورند. <ref> بهار: ج 1، 1373: ص 417 </ref> | ||
سطر ۲۴: | سطر ۲۳: | ||
بدین ترتیب ادبیات این دوره بر خلاف ادبیات سبك خراسانی ادبیاتی است درونگرا، عشق گرا، محزون و غیر رئالیستی كه بیش از آن كه به آفاق نظر داشته باشد به انفس نظر دارد. <ref> شمسیا: 1375، ص 295 </ref> | بدین ترتیب ادبیات این دوره بر خلاف ادبیات سبك خراسانی ادبیاتی است درونگرا، عشق گرا، محزون و غیر رئالیستی كه بیش از آن كه به آفاق نظر داشته باشد به انفس نظر دارد. <ref> شمسیا: 1375، ص 295 </ref> | ||
پ) از نظر ادبی: قالب مسلط در این دوره غزل است كه اندك اندك به لحاظ تعداد ابیات و تخلص، وصفی ثابت مییابد. تخلص در شعر قبل از مغول، وضع ثابتی نداشت و حتی سعدی گاهی در بیت ماقبل آخر تخلص كرده است. توجه به بیان و بدیع زیاد میشود و شاعران به هنرهای گوناگونی كه هرگز در شعر سبك خراسانی وجود نداشت دست مییابند. شمسیا: <ref> 1375: ص 259 </ref> | پ) از نظر ادبی: قالب مسلط در این دوره غزل است كه اندك اندك به لحاظ تعداد ابیات و تخلص، وصفی ثابت مییابد. تخلص در شعر قبل از مغول، وضع ثابتی نداشت و حتی سعدی گاهی در بیت ماقبل آخر تخلص كرده است. توجه به بیان و بدیع زیاد میشود و شاعران به هنرهای گوناگونی كه هرگز در شعر سبك خراسانی وجود نداشت دست مییابند. شمسیا: <ref> 1375: ص 259 </ref> | ||
+ | |||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> |
نسخهٔ ۲ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۳۰
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
سبك، روش مشخص بیان مطلب است؛ یعنی گوینده به چه نحو خاص و مشخصی مطالب خود را ایراد كرده است و جهت درك این نحوۀ خاص بیان، باید در انتخاب لغات، شكل جملات و اصطلاحات صنایع ادبی، عروض و قافیه ...گوینده دقت شود.
آغاز سبک عراقی
یكی از سبكهای مهم ادبیات فارسی، سبك عراقی است كه از سدۀ هفتم تا سدۀ نهم هجری طول كشید و اغلب در عراق عجم یعنی اصفهان و دیگر نواحی مركزی ایران و فارس و كرمان رواج داشت و به همین سبب این سبك در دوران اخیر سبك عراقی نام گرفت.
شاعران سبک عراقی
از مهمترین شاعران این دوره میتوان به عطار، مولوی، سعدی، امیرخسرو دهلوی، خواجوی كرمانی، جامی و حافظ اشاره كرد. از سدۀ ششم هجری به بعد بر اثر تحولات درونی و بیرونی جامعه ایرانی، سبك قدیمی رو به سستی نهاد و طلیعه سبك نوینی پدیدار گشت. شاعران به جای پرداختن به الفاظ و معانی رسمی و تشریفاتی، به حدیث نفس گراییدند و برای بیان افكار و عواطف خود به غزل و مثنوی و رباعی كه آزادتر از قطعه و قصیده بود، روی آورند. هر چند با هجوم مغولان این دگرگونیها سریعتر شكل گرفت و اقتصاد جامعه درهمشكست، كانونهای فرهنگی نابود شد و نگرانی و غفلت و نومیدی شیوع یافت؛ عرفان گسترش پیدا كرد و وسیلهای شد برای فرو نشاندن دردها و كسب آرامش؛ شعر صوفیانه و غزل توسعه یافت و ادبیات درونگرا شد.[۱] سبك عراقی به مدت 300 سال در زمان مغولان و ایلخانان مغول و تیموریان سبك ادبیات فارسی بوده است.
ویژگی های سبک عراقی
سبك عراقی را از سه جهت میتوان مورد بررسی قرار داد: الف) به لحاظ چهارچوب زبان ، همان چهارچوب فارسی قدیم، یعنی سبك خراسانی است كه بسیاری از مختصات كهن خود را از دست داده است و در عوض تا حدودی مختصات جدید یافته است و آن مقدار از مختصات سبك خراسانی كه در آن مانده است به لحاظ بسامد با دورۀ قدیم متفاوت است. میتوان گفت كه زبان از دیدگاه خوانندۀ امروزی مأنوستر است، لغات فارسی اصیل قدیم كم شده و به جای آن لغات عربی جایگزین شده است. مختصات آوایی كهن از قبیل تشدید مخفف و تخفیف مشدد و تغییر در هیأت كلمات به ضرورت كم میشود. «می» اندك اندك جای «همی» را میگیرد؛ «در» به جای «اندر» در حال جایگزین شدن است. استعمال «مر» تقریباً نادر است و همین طور واژههای ابدون، ایدر، ابا، ابر و... بسیار كم به كار میرود. میتوان گفت سبك عراقی مابین زبان كهن خراسانی و زبان جدید سبك هندی به بعد است. مهمترین مختصۀ زبانی سبك عراقی، درهمآمیختگی مختصات كهن و جدید است كه گاهی در یك شعر كوتاه در كنار هم دیده میشود. البته توجه سبكشناسان در زبان عراقی باید بر مختصات جدید باشد نه مختصات سبك خراسانی كه تغییر بسامد در این سبك هم مرسوم است؛مثلاً در این دوره «یكی» به معنای كسی به كار رفته است[۲]:
یكی بر سر شاخ و بن میبرید خداوند بستان نگه كردو دید
استاد بهار مینویسد: ... و این هم تازه است و از شعر و نثر وارد شده و در نثر قدیم نظیرش دیده نشده و قدما در این موارد كسی و مردی و مانند آن میآورند. [۳] ب) از نظر فكری؛ اگر شعری عاشقانه باشد دیگر مقام معشوق پست نیست بلكه چنان والاست كه قابل اشتباه با معبود است و اگر عرفانی باشد، عرفانی است كه دیگر از شرع و پند و اندرز و اخلاق (كه در قرن ششم مرسوم بود) دور شده است و حتی مسائلی به آن افزوده شده كه در عبارت مشایخ قدیم سابقه نداشته است. مسائل مهم عرفانی مطرح در شعر این دوره عبارت است از: وحدت وجود، تفوق عشق بر عقل، استناد به حدیث قدسی كنت كنزاً، مسأله تجلی و ظهور، ستایش شراب و بی خودی و بی خردی. اما، در كنار همه اینها حمله به زاهد وصوفی هم مرسوم است. بدین ترتیب ادبیات این دوره بر خلاف ادبیات سبك خراسانی ادبیاتی است درونگرا، عشق گرا، محزون و غیر رئالیستی كه بیش از آن كه به آفاق نظر داشته باشد به انفس نظر دارد. [۴] پ) از نظر ادبی: قالب مسلط در این دوره غزل است كه اندك اندك به لحاظ تعداد ابیات و تخلص، وصفی ثابت مییابد. تخلص در شعر قبل از مغول، وضع ثابتی نداشت و حتی سعدی گاهی در بیت ماقبل آخر تخلص كرده است. توجه به بیان و بدیع زیاد میشود و شاعران به هنرهای گوناگونی كه هرگز در شعر سبك خراسانی وجود نداشت دست مییابند. شمسیا: [۵]
پانویس
منابع
1-انوشه، حسن؛ فرهنگ نامۀ ادبی فارسی، گزیدۀ اصطلاحات، مضامین و موضوعات ادب فارسی/ دانش نامۀ ادب فارسی (2)، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1376، چاپ یكم، ص 794. 2- شمسیا، سیروس؛ سبك شناسی شعر، تهران، فردوس، 1375، چاپ دوم، ص 261- 258. 3-بهار، محمدتقی؛ سبك شناسی، تهران، چاپخانه سپهر، 1373، چاپ هفتم، ص 147.
منابع
- رقیه ابراهیمی، سبک عراقی، پژوهشکده باقرالعلوم، بازیابی: 10 آبان 1392.