محمد بن حجاج نیلى بغدادى: تفاوت بین نسخهها
سطر ۳۷: | سطر ۳۷: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=18643دایرةالمعارف طهور]، تاریخ بازیابی: 25 شهریور 1392. | * [http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=18643دایرةالمعارف طهور]، تاریخ بازیابی: 25 شهریور 1392. | ||
− | + | [[رده:شعرا]] | |
[[رده: شعرای اهل البیت]] | [[رده: شعرای اهل البیت]] | ||
+ | [[رده:شعرای عرب]] |
نسخهٔ ۱۳ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۱۴
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
ابن حجاج بغدادی
ابوعبدالله، حسین بن احمد بن محمد بن جعفر بن محمد بن حجاج نیلى بغدادى از استوانه هاى تشیع و اعیان علماى مذهب و سرآمدى از سرآمدان علم و ادب است.
قافیه پردازى فنى از هنرهاى او است چنان که دبیرى و نویسندگى از امتیازات فراوانش است و او را معلم ثانى شمرده اند. مقام بلندش در علوم دینى و مهارت و کاردانى و حتى شهرتش در مجامع مذهبى بدان پایه بود که مکرر در مرکز خلافت اسلامى آن روز یعنى بغداد، سرپرستى امور حسبیه را عهده دار گشت. این سرپرستى، خود منصبى از مناصب باشکوه علمى بود که عهده دارى و تولیت آن مخصوص پیشوایان دین و رهبران مذهب و اکابر ملت بوده است، از جمله اشعار او غدیریه است که در رابطه با واقعه غدیرخم سروده اند.
غدیربه
یا صاحب القبة البیضاء فی النجف من زار قبرک و استشفى لدیک شفی
زوروا أباالحسن الهادی لعلکم تحظون بالأجر والإقبال والزلف
زوروا لمن تسمع النجوى لدیه فمن یزره بالقبر ملهوفا لدیه کفی
إذا وصلت فأحرم قبل تدخله ملبیا و اسع سعیا حوله و طف
حتى إذا طفت سبعا حول قبته تأمل الباب تلقى وجهه فقف
و قل سلام من الله السلام على أهل السلام و أهل العلم والشرف
إنی أتیتک یا مولای من بلدی مستمسکا من حبال الحق بالطرف
راج بأنک یا مولای تشفع لی و تسقنی من رحیق شافی اللهف
لأنک العروة الوثقى فمن علقت بها یداه فلن یشقى ولم یخف
و إن أسماءک الحسنى إذا تلیت على مریض شفی من سقمه الدنف
لأن شأنک شأن غیر منتقص و إن نورک نور غیر منکسف
و إنک الآیة الکبرى التی ظهرت للعارفین بأنواع من الطرف
هذی ملائکة الرحمن دائمة یهبطن نحوک بالألطاف والتحف
کالسطل والجام والمندیل جاء به جبریل لاأحد فیه بمختلف
کان النبی إذا استکفاک معضلة من الأمور و قد أعیت لدیه کفی
و قصة الطائر المشوی عن أنس تخبر بما نصه المختار من شرف
والحب والقضب والزیتون حین أتوا تکرما من إله العرش ذی اللطف
والخیل راکعة فی النقع ساجدة والمشرفیات قد ضجت على الحجف
بعثت أغصان بان فی جموعهم فأصبحوا کرماد غیر منتسف
لوشئت مسخهم فی دورهم مسخوا أو شئت قلت لهم یا أرض إنخسفی
والموت طوعک والأرواح تملکها و قد حکمت فلم تظلم ولم تحف
لاقدس الله قوما قال قائلهم خ بخ لک من فضل و من شرف
و بایعوک بخم ثم أکدها محمد بمقال منه غیر خفی
عاقوک و اطرحوا قول النبی ولم یمنعهم قوله هذا أخی خلفی
هذا ولیکم بعدی فمن علقت به یداه فلن یخشى ولم یخف
منابع
- طهور، تاریخ بازیابی: 25 شهریور 1392.