تفسیر فقهی: تفاوت بین نسخهها
(افزودن الگو) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | ||
− | |||
− | + | ==تفسير فقهی== | |
− | تفسير فقهی، يكی از گرايشهای تفسيری قرآن كه به تفكيك و دستهبندی و تحليل و تفسير آياتی | + | تفسير فقهی، يكی از گرايشهای تفسيری قرآن كه به تفكيك و دستهبندی و تحليل و تفسير آياتی می پردازد كه با [[احكام]] فقهی ارتباط می يابد، تفسير فقهی است. بدون شك دو دانش تفسير و [[فقه]] در يك بستر تاريخی به وجود آمدند<ref>رجوع کنید به شهابی، ج1، ص478.</ref> و از اين رو در اصول و شيوههای فهم و منابع با يكديگر در ارتباطاند، زيرا در اعتقاد اسلامی اولين و مهمترين منبع تشريع و استنباط احكام قرآن است. |
− | |||
− | + | به نظر معرفت اگر از زاويه خاص سياسی و اجتماعی كه گذشتگان از آن غافل ماندهاند به [[قرآن]] توجه شود، شمار آيات فقهی متجاوز از دوهزار خواهد بود، اما بنابر قول مشهور شيعه<ref>برای نمونه رجوع کنید به علامه حلی، ج1، ص526.</ref><ref>فاضل مقداد، ج1، ص5.</ref><ref>شهيد ثانی، ج3، ص63ـ64.</ref><ref>حرانی، ج1، ص27.</ref> تعداد اين قسم از آيات، حدود پانصدتاست. اين آيات كه بيانگر احكام عملی و تكاليف فقهی مسلمانان است، موضوعات متنوعی نظير احكام خانواده و احكام اجتماعی و اقتصادی را دربردارد.<ref>برای تفصيل بيشتر درباره دستهبندی آيات احكام رجوع کنید به مسعودی، ص55ـ61.</ref> | |
− | + | در [[قرآن]] احكام عملی معمولاً به صورت كلی بيان شده است. در بسياری از آيات نيز حكم با الفاظی بيان می شود كه دلالت آن قطعی و ظاهر نيست و راه را برای [[اجتهاد]] و دخالت ذهن هموار می سازد. علاوه بر اين، گاهی تأثير رأی لغوی و نحويِ مفسر يا فقيه و نظر او درباره برخی از مباحث اصول فقه، مانند عموم و خصوص يا اطلاق و تقييد و همچنين مسئله صحت و سقم و درجه اعتبار روايات، باعث ايجاد اختلاف در استنباط احكام می شود.<ref>رجوع کنید به آل جعفر، ص157.</ref> | |
− | + | اين اختلافات از همان ابتدا با وفات پيامبر آغاز شد، چنانكه گاهی صحابه نيز در فهم يك آيه و [[احكام]] ناشی از آن اختلافنظر پيدا می كردند.<ref>برای نمونه رجوع کنید به خضری، ص97ـ105.</ref><ref>ذهبی، ج2، ص415.</ref> | |
− | + | اين وضع تا زمان شكلگيری رسمی مذاهب فقهی ادامه يافت، ضمن اين كه مسائل جديدی نيز برای مسلمانان پيش آمد. در اين ميان پيشوايان مذاهب با ادله و براهين مختلف و به دور از اغراض شخصی به آنچه از نظر خود صحيح می دانستند، فتوا می دادند اما پس از اين دوران، جريان تقليد از فقيهان و مكاتب فقهی شكل گرفت و هر مكتب فقهی با جانبداری از [[احكام]] و آرای فقهی پيشوای خود سعی در ترويج آن و ابطال آرای مخالفان داشت و با روی آوردن به تأويل و احياناً قول به نسخ يا تخصيص تلاش می كرد آيات قرآن را شاهد بر رأی فقهی خود يا دست كم غيرمعارض با آن نشان دهد،<ref>ذهبی، ج2، ص414ـ417.</ref> به گونهای كه می توان قرن دوم و سوم را علاوه بر شكلگيری مذاهب فقهی، عصر تنظيم و ترتيب يافتن فقه و تفسير فقهی بر پايه مذاهب دانست.<ref>ايازی، ص89ـ90.</ref> | |
− | |||
− | + | پس از اين دوره، پيروان هر مذهب فقهی بر حسب قواعدشان به استنباط احكام از آيات پرداختند و تفاسيری برای آيات احكام نوشتند كه اختلافات مذاهب فقهی در آنها منعكس بود. در اين آثار معمولاً مؤلف به هنگام تفسير آيات، ابتدا آرای فقها و بزرگان مذاهب ديگر را به همراه دلايل آنان بيان می كند، سپس با استفاده از دانش لغوی و نحوی و اصولی خود و با ارائه شواهد قرآنی و حديثی نظرش را كه همواره منطبق بر يكی از مذاهب شناخته شده فقهی است، به اثبات می رساند. مثلاً در آيه ششم [[سوره مائده]] (آيه [[وضو]]) كه دارای مسائل و احكام عبادی بسياری است،<ref>ابنعربی، قسم2، ص557ـ558.</ref> قواعد نحوی و اصولی، اشتراك معنايی حرف «واو» و روايات رسيده در اين باب باعث اختلاف فراوان و در نتيجه قول به وجوب يا عدم وجوب ترتيب در وضو گرديده است.<ref>رجوع کنید به جَصّاص، ج2، ص360ـ364.</ref><ref>ابن عربی، قسم2، ص561ـ562.</ref><ref>قرطبی، ج3، جزء6، ص98ـ99.</ref><ref>فاضل مقداد، ج1، ص19ـ22.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | تفسير فقهی تنها به احكام تكليفی و وضعی می پردازد.<ref>معرفت، ج2، ص354.</ref> در اين روش سعی مفسر بر استنباط حكم از آياتی است كه به صراحت يا اشاره متضمن حكمی شرعی است،<ref>ايازی، ص88.</ref> از اين رو می توان آن را يكی از قديمترين انواع تفسير موضوعی به حساب آورد. اين نوع تفسير را از آن جهت كه فقها آن را بر عهده دارند، از دقيقترين تفاسير دانستهاند.<ref>رجوع کنید به انصاری، مقدمه معرفت، ص9.</ref> تفاسير فقهی همه احكام مرتبط با موضوع آيه را مطرح می نمايند، چنانكه به نظر رومی بين اين تفاسير و كتب فقه فرق چندانی نيست؛ اما در تفاسير ديگر، مفسران در ذيل آيات مربوط به احكام تنها به ارائه حكم فقهی صريح و رأی خودشان بسنده می كنند.<ref>برای تفصيل بيشتر رجوع کنید به آلجعفر، ص146.</ref> | |
− | + | مؤلفان تفاسير فقهی در ترتيب اين كتب معمولاً دو روش را بكار بردهاند: | |
− | |||
− | + | # تفسير آيات احكام به ترتيب سورهها و آيات | |
− | + | # تنظيم آيات فقهی قرآن بر اساس ابواب رايج در كتب فقه. مفسران اهل سنت غالباً روش اول را برگزيدهاند و مفسران [[شيعه]] به طريق دوم رفتهاند.<ref>ايازی، ص90ـ91؛ قس مديرشانهچی، ص5.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | + | احاديث فقهی پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و توضيح و تبيين آنها از جانب صحابه و امامان شيعه، بخشی از تفاسير فقهی محسوب می گردد ، <ref>معرفت، ج2، ص355.</ref>هر چند به گفته ذهبی<ref>ج2، ص418.</ref> قبل از عصر تدوين جز مطالبی پراكنده از فقهای صحابه و تابعين، تفسير فقهی ديگری يافت نمی شود. ابن نديم در ميان مؤلفان كتب احكامالقرآن نام محمد بن سائب كلبی (متوفی 146)، از اصحاب خاص [[امام باقر]] و [[امام صادق]] عليهماالسلام را ذكر كرده و سيد حسن صدر (ص 321) بر اين اساس وی را اولين نويسنده احكامالقرآن دانسته است. اثری از اين كتاب در دست نيست. | |
− | تفسير | + | قديمترين تفسير فقهيِ بر جای مانده، متعلق به محمد بن ادريس شافعی (متوفی 204) است كه احمد بن حسين بيهقی (متوفی 458) آن را گرد آورده است. پس از وی ابوبكر احمد بن علی جَصّاص (متوفی 370) از علمای حنفی، احكامالقرآن را نوشت و از آن پس تأليف اين قبيل كتابها ادامه يافت (انصاری، همان مقدمه، ص 9ـ10)، چنانكه ابوالحسن علی بن محمد كياهراسی (متوفی 504) از عالمان شافعی، ابوبكر محمد بن عبداللّه ابن عربی (متوفی 543) و ابوعبداللّه محمد بن احمد قرطبی (متوفی 671) از مالكيان و محمد بن حسين بن قاسم (متوفی 1067) از زيديان كتابهايی در اين زمينه تأليف كردند.<ref>ذهبی، ج2، ص418ـ419.</ref> |
− | + | تفسير زادالمسير فی علم التفسير ابن جوزی (متوفی 597) نيز اگر چه خاص آيات الاحكام نيست، اما بر مبنای آرای فقهی مذهب حنبلی نوشته شده است<ref>ابن جوزی، ص72؛ قس ذهبی، ج2، ص414ـ420.</ref> كه اشارهای به تفاسير فقهی حنبليان نكرده است؛<ref>رومی، ج2، ص417.</ref><ref>برای آگاهی از تفاسير فقهی اهل سنت رجوع کنید به حاجی خليفه، ج1، ستون20؛ ايازی، ص837.</ref> | |
− | |||
− | + | در ميان اماميه نيز قديمترين كتاب مستقل در اين باب، نوشته قطبالدين ابوالحسين سعيد بن هبه اللّه راوندی (متوفی 573) است. پس از او فاضل مقداد سيّوری (متوفی 826) يكی از جامعترين اين تفاسير را نوشت.<ref>برای آگاهی از تفاسير فقهی [[شيعه]] رجوع کنید به [[آقا بزرگ تهرانی]]، ج1، ص40ـ44؛ ايازی، ص91ـ92.</ref> | |
− | تفسير فقهی | + | تأليفات جديد در زمينه تفسير فقهی اندك است و تفاوتهای بسياری با كتب كهن و متقدم دارد. اهم ويژگيهای تفاسير فقهی جديد بدين قرار است: بيان كليات و مطالب مهم و اجتناب از تطويل؛ دوری از تعصب و عدم پايبندی به يك مذهب فقهی خاص؛ اهتمام به رد برخی شبهات نسبت به احكامی چون قطع دست سارق و رجم زانی و پرداختن به بخشی از آيات احكام، نه همه آنها از آن رو كه اين كتابها بيشتر برای دانشجويان رشتههای علوم قرآنی نوشته شده و جنبه آموزشی دارد.<ref>رومی، ج2، ص418ـ419؛ برای آگاهی از تفاسير جديد رجوع کنید به همان، ج2، ص436؛ مديرشانهچی، ص3ـ4.</ref> |
− | |||
− | + | امروزه گاهی به دليل شخصيت ممتاز علمی يك مفسر يا فقيه متقدم كه خود تفسير فقهی مستقلی ننوشته است، آرای پراكنده فقهی وی در ذيل آيات احكام، از لابلای تفسير يا كتب فقهی او جمعآوری می شود و به صورت مجموعهای مستقل به چاپ میرسد، نظير الاحكام الفقهيه للامامالطبری: مجموعه من كتاب التفسيرله (بيروت 1420/2000) تدوين محمدحسن اسماعيل كه به ترتيب ابواب فقه سامان يافته والانظار التفسيريه للشيخ الانصاری (قم 1376 ش) تدوين صاحبعلی محبّی كه به ترتيب سورههای قرآن تنظيم شده است.<ref>برای آگاهی از كتابشناسی آثار تأليف شده در باب تفسير فقهی رجوع کنید به هاشمزاده، ص169ـ184.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | == منابع == | + | ==منابع== |
− | *تفسیر فقهی، محسن قاسم پور،[http://lib.eshia.ir/23019/1/5012/ دانشنامه جهان اسلام ] تاریخ بازیابی 24 شهریور 1392. | + | * تفسیر فقهی، محسن قاسم پور، [http://lib.eshia.ir/23019/1/5012/ دانشنامه جهان اسلام]، تاریخ بازیابی: 24 شهریور 1392. |
+ | |||
[[رده:تفسیر قرآن]] | [[رده:تفسیر قرآن]] |
نسخهٔ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۰۱
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
تفسير فقهی
تفسير فقهی، يكی از گرايشهای تفسيری قرآن كه به تفكيك و دستهبندی و تحليل و تفسير آياتی می پردازد كه با احكام فقهی ارتباط می يابد، تفسير فقهی است. بدون شك دو دانش تفسير و فقه در يك بستر تاريخی به وجود آمدند[۱] و از اين رو در اصول و شيوههای فهم و منابع با يكديگر در ارتباطاند، زيرا در اعتقاد اسلامی اولين و مهمترين منبع تشريع و استنباط احكام قرآن است.
به نظر معرفت اگر از زاويه خاص سياسی و اجتماعی كه گذشتگان از آن غافل ماندهاند به قرآن توجه شود، شمار آيات فقهی متجاوز از دوهزار خواهد بود، اما بنابر قول مشهور شيعه[۲][۳][۴][۵] تعداد اين قسم از آيات، حدود پانصدتاست. اين آيات كه بيانگر احكام عملی و تكاليف فقهی مسلمانان است، موضوعات متنوعی نظير احكام خانواده و احكام اجتماعی و اقتصادی را دربردارد.[۶]
در قرآن احكام عملی معمولاً به صورت كلی بيان شده است. در بسياری از آيات نيز حكم با الفاظی بيان می شود كه دلالت آن قطعی و ظاهر نيست و راه را برای اجتهاد و دخالت ذهن هموار می سازد. علاوه بر اين، گاهی تأثير رأی لغوی و نحويِ مفسر يا فقيه و نظر او درباره برخی از مباحث اصول فقه، مانند عموم و خصوص يا اطلاق و تقييد و همچنين مسئله صحت و سقم و درجه اعتبار روايات، باعث ايجاد اختلاف در استنباط احكام می شود.[۷]
اين اختلافات از همان ابتدا با وفات پيامبر آغاز شد، چنانكه گاهی صحابه نيز در فهم يك آيه و احكام ناشی از آن اختلافنظر پيدا می كردند.[۸][۹]
اين وضع تا زمان شكلگيری رسمی مذاهب فقهی ادامه يافت، ضمن اين كه مسائل جديدی نيز برای مسلمانان پيش آمد. در اين ميان پيشوايان مذاهب با ادله و براهين مختلف و به دور از اغراض شخصی به آنچه از نظر خود صحيح می دانستند، فتوا می دادند اما پس از اين دوران، جريان تقليد از فقيهان و مكاتب فقهی شكل گرفت و هر مكتب فقهی با جانبداری از احكام و آرای فقهی پيشوای خود سعی در ترويج آن و ابطال آرای مخالفان داشت و با روی آوردن به تأويل و احياناً قول به نسخ يا تخصيص تلاش می كرد آيات قرآن را شاهد بر رأی فقهی خود يا دست كم غيرمعارض با آن نشان دهد،[۱۰] به گونهای كه می توان قرن دوم و سوم را علاوه بر شكلگيری مذاهب فقهی، عصر تنظيم و ترتيب يافتن فقه و تفسير فقهی بر پايه مذاهب دانست.[۱۱]
پس از اين دوره، پيروان هر مذهب فقهی بر حسب قواعدشان به استنباط احكام از آيات پرداختند و تفاسيری برای آيات احكام نوشتند كه اختلافات مذاهب فقهی در آنها منعكس بود. در اين آثار معمولاً مؤلف به هنگام تفسير آيات، ابتدا آرای فقها و بزرگان مذاهب ديگر را به همراه دلايل آنان بيان می كند، سپس با استفاده از دانش لغوی و نحوی و اصولی خود و با ارائه شواهد قرآنی و حديثی نظرش را كه همواره منطبق بر يكی از مذاهب شناخته شده فقهی است، به اثبات می رساند. مثلاً در آيه ششم سوره مائده (آيه وضو) كه دارای مسائل و احكام عبادی بسياری است،[۱۲] قواعد نحوی و اصولی، اشتراك معنايی حرف «واو» و روايات رسيده در اين باب باعث اختلاف فراوان و در نتيجه قول به وجوب يا عدم وجوب ترتيب در وضو گرديده است.[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶]
تفسير فقهی تنها به احكام تكليفی و وضعی می پردازد.[۱۷] در اين روش سعی مفسر بر استنباط حكم از آياتی است كه به صراحت يا اشاره متضمن حكمی شرعی است،[۱۸] از اين رو می توان آن را يكی از قديمترين انواع تفسير موضوعی به حساب آورد. اين نوع تفسير را از آن جهت كه فقها آن را بر عهده دارند، از دقيقترين تفاسير دانستهاند.[۱۹] تفاسير فقهی همه احكام مرتبط با موضوع آيه را مطرح می نمايند، چنانكه به نظر رومی بين اين تفاسير و كتب فقه فرق چندانی نيست؛ اما در تفاسير ديگر، مفسران در ذيل آيات مربوط به احكام تنها به ارائه حكم فقهی صريح و رأی خودشان بسنده می كنند.[۲۰]
مؤلفان تفاسير فقهی در ترتيب اين كتب معمولاً دو روش را بكار بردهاند:
- تفسير آيات احكام به ترتيب سورهها و آيات
- تنظيم آيات فقهی قرآن بر اساس ابواب رايج در كتب فقه. مفسران اهل سنت غالباً روش اول را برگزيدهاند و مفسران شيعه به طريق دوم رفتهاند.[۲۱]
احاديث فقهی پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و توضيح و تبيين آنها از جانب صحابه و امامان شيعه، بخشی از تفاسير فقهی محسوب می گردد ، [۲۲]هر چند به گفته ذهبی[۲۳] قبل از عصر تدوين جز مطالبی پراكنده از فقهای صحابه و تابعين، تفسير فقهی ديگری يافت نمی شود. ابن نديم در ميان مؤلفان كتب احكامالقرآن نام محمد بن سائب كلبی (متوفی 146)، از اصحاب خاص امام باقر و امام صادق عليهماالسلام را ذكر كرده و سيد حسن صدر (ص 321) بر اين اساس وی را اولين نويسنده احكامالقرآن دانسته است. اثری از اين كتاب در دست نيست.
قديمترين تفسير فقهيِ بر جای مانده، متعلق به محمد بن ادريس شافعی (متوفی 204) است كه احمد بن حسين بيهقی (متوفی 458) آن را گرد آورده است. پس از وی ابوبكر احمد بن علی جَصّاص (متوفی 370) از علمای حنفی، احكامالقرآن را نوشت و از آن پس تأليف اين قبيل كتابها ادامه يافت (انصاری، همان مقدمه، ص 9ـ10)، چنانكه ابوالحسن علی بن محمد كياهراسی (متوفی 504) از عالمان شافعی، ابوبكر محمد بن عبداللّه ابن عربی (متوفی 543) و ابوعبداللّه محمد بن احمد قرطبی (متوفی 671) از مالكيان و محمد بن حسين بن قاسم (متوفی 1067) از زيديان كتابهايی در اين زمينه تأليف كردند.[۲۴]
تفسير زادالمسير فی علم التفسير ابن جوزی (متوفی 597) نيز اگر چه خاص آيات الاحكام نيست، اما بر مبنای آرای فقهی مذهب حنبلی نوشته شده است[۲۵] كه اشارهای به تفاسير فقهی حنبليان نكرده است؛[۲۶][۲۷]
در ميان اماميه نيز قديمترين كتاب مستقل در اين باب، نوشته قطبالدين ابوالحسين سعيد بن هبه اللّه راوندی (متوفی 573) است. پس از او فاضل مقداد سيّوری (متوفی 826) يكی از جامعترين اين تفاسير را نوشت.[۲۸]
تأليفات جديد در زمينه تفسير فقهی اندك است و تفاوتهای بسياری با كتب كهن و متقدم دارد. اهم ويژگيهای تفاسير فقهی جديد بدين قرار است: بيان كليات و مطالب مهم و اجتناب از تطويل؛ دوری از تعصب و عدم پايبندی به يك مذهب فقهی خاص؛ اهتمام به رد برخی شبهات نسبت به احكامی چون قطع دست سارق و رجم زانی و پرداختن به بخشی از آيات احكام، نه همه آنها از آن رو كه اين كتابها بيشتر برای دانشجويان رشتههای علوم قرآنی نوشته شده و جنبه آموزشی دارد.[۲۹]
امروزه گاهی به دليل شخصيت ممتاز علمی يك مفسر يا فقيه متقدم كه خود تفسير فقهی مستقلی ننوشته است، آرای پراكنده فقهی وی در ذيل آيات احكام، از لابلای تفسير يا كتب فقهی او جمعآوری می شود و به صورت مجموعهای مستقل به چاپ میرسد، نظير الاحكام الفقهيه للامامالطبری: مجموعه من كتاب التفسيرله (بيروت 1420/2000) تدوين محمدحسن اسماعيل كه به ترتيب ابواب فقه سامان يافته والانظار التفسيريه للشيخ الانصاری (قم 1376 ش) تدوين صاحبعلی محبّی كه به ترتيب سورههای قرآن تنظيم شده است.[۳۰]
پانویس
- ↑ رجوع کنید به شهابی، ج1، ص478.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به علامه حلی، ج1، ص526.
- ↑ فاضل مقداد، ج1، ص5.
- ↑ شهيد ثانی، ج3، ص63ـ64.
- ↑ حرانی، ج1، ص27.
- ↑ برای تفصيل بيشتر درباره دستهبندی آيات احكام رجوع کنید به مسعودی، ص55ـ61.
- ↑ رجوع کنید به آل جعفر، ص157.
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به خضری، ص97ـ105.
- ↑ ذهبی، ج2، ص415.
- ↑ ذهبی، ج2، ص414ـ417.
- ↑ ايازی، ص89ـ90.
- ↑ ابنعربی، قسم2، ص557ـ558.
- ↑ رجوع کنید به جَصّاص، ج2، ص360ـ364.
- ↑ ابن عربی، قسم2، ص561ـ562.
- ↑ قرطبی، ج3، جزء6، ص98ـ99.
- ↑ فاضل مقداد، ج1، ص19ـ22.
- ↑ معرفت، ج2، ص354.
- ↑ ايازی، ص88.
- ↑ رجوع کنید به انصاری، مقدمه معرفت، ص9.
- ↑ برای تفصيل بيشتر رجوع کنید به آلجعفر، ص146.
- ↑ ايازی، ص90ـ91؛ قس مديرشانهچی، ص5.
- ↑ معرفت، ج2، ص355.
- ↑ ج2، ص418.
- ↑ ذهبی، ج2، ص418ـ419.
- ↑ ابن جوزی، ص72؛ قس ذهبی، ج2، ص414ـ420.
- ↑ رومی، ج2، ص417.
- ↑ برای آگاهی از تفاسير فقهی اهل سنت رجوع کنید به حاجی خليفه، ج1، ستون20؛ ايازی، ص837.
- ↑ برای آگاهی از تفاسير فقهی شيعه رجوع کنید به آقا بزرگ تهرانی، ج1، ص40ـ44؛ ايازی، ص91ـ92.
- ↑ رومی، ج2، ص418ـ419؛ برای آگاهی از تفاسير جديد رجوع کنید به همان، ج2، ص436؛ مديرشانهچی، ص3ـ4.
- ↑ برای آگاهی از كتابشناسی آثار تأليف شده در باب تفسير فقهی رجوع کنید به هاشمزاده، ص169ـ184.
منابع
- تفسیر فقهی، محسن قاسم پور، دانشنامه جهان اسلام، تاریخ بازیابی: 24 شهریور 1392.