اجازه (علم الحدیث): تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{نیازمند ویرایش فنی}} | {{نیازمند ویرایش فنی}} | ||
− | اجازه به معناى اذن استاد به شاگرد در نقل مسموعات يا مؤلفات خويش است، گر چه شاگرد از استاد سماع نكرده باشد و آن بر چند قسم | + | اجازه به معناى اذن استاد به شاگرد در نقل مسموعات يا مؤلفات خويش است، گر چه شاگرد از استاد سماع نكرده باشد و آن بر چند قسم مى باشد: |
− | الف) اجازه شيخ به يك نفر به خصوص در مورد كتاب خاص ياروايات مخصوص كه معمولا آن را | + | الف) اجازه شيخ به يك نفر به خصوص در مورد كتاب خاص ياروايات مخصوص كه معمولا آن را جايز دانسته اند.<ref> گرچه بعضى از اهل سنت، مانند شعبه و ابراهيم حربى و قاضى حسين وماوردى و ابى بكر خجندى روا نمى دانند.(ر.ك:تدريب الراوى) </ref> |
− | + | ب) اجازه شيخ به شخص معينى با تعميم مورد، كه نقل از هر كتاب معتبرى را مثلا براى وى اجازه نمايد. كه در اين مورد اختلاف بيشترى است. | |
− | + | ج) اجازه شيخ به غير معين مانند:اجزت لجميع المسلمين، كه جميع مانند قاضى ابو طيب و خطيب بغدادى و ابن منده جايزدانسته اند. | |
− | + | د) اجازه شيخ به فرد مجهول، مانند:اجزت لمن شاء فلان، كه در اين قسم، بيشتر محدثين منع تحديث از شيخ نموده اند، گر چه بعضى اين قسم را نيز جايز دانند. | |
− | + | ه) اجازه به كسى كه فعلا وجود ندارد، مانند اجازه شيخ به فرزندش كه متولد نشده است. كه بعضى در موردى كه شيخ وى را به موجودين ضميمه نمايد (و به اصطلاح، عطف معدوم بر موجود نمايد) جايزدانسته اند، مانند (اجزت لك و لابنك او لعقبك). | |
− | + | و) اجازه شيخ به شاگرد در مورد رواياتى كه شيخ هنوز سماع ننموده و بعدا خواهد شنيد، چنان كه بگويد:(اجزت لك ما صح او يصح عندي من مسموعاتي) . | |
+ | كسانى كه اين گونه اجازه را كافى نمى دانند، مى بايست فقط رواياتى را كه شيخ هنگام اجازه به تلميذ، سماع نموده است از او نقل كنند. | ||
− | + | ز) اجازه شيخ آنچه را كه از استادش مجاز گرديده، مانند:اجزت لك جميع ما اجيز لي روايته. | |
− | + | تنبيه 1.ابن عبد البر فرموده است: شايسته است در مورد اجازه كتبى به كسى، لفظى را كه نوشته نيز به زبان آورد يا لا اقل هنگام نوشتن اجازه براى تلميذ، آنچه را مى نويسد در دل بگذارند. | |
− | + | تنبيه 2.ابن حزم اصولا اجازه را در تمام اقسامى كه ياد شده بدعت شمرده و جايز نمى داند، زيرا (به عقيده وى) دليلى از شرع بر نقل آنچه را نشنيده نداريم.<ref> علوم الحديث قطب ص 26 </ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | تنبيه 2.ابن حزم اصولا اجازه را در تمام اقسامى كه ياد شده | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۲۷ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۴:۵۹
اجازه به معناى اذن استاد به شاگرد در نقل مسموعات يا مؤلفات خويش است، گر چه شاگرد از استاد سماع نكرده باشد و آن بر چند قسم مى باشد:
الف) اجازه شيخ به يك نفر به خصوص در مورد كتاب خاص ياروايات مخصوص كه معمولا آن را جايز دانسته اند.[۱]
ب) اجازه شيخ به شخص معينى با تعميم مورد، كه نقل از هر كتاب معتبرى را مثلا براى وى اجازه نمايد. كه در اين مورد اختلاف بيشترى است.
ج) اجازه شيخ به غير معين مانند:اجزت لجميع المسلمين، كه جميع مانند قاضى ابو طيب و خطيب بغدادى و ابن منده جايزدانسته اند.
د) اجازه شيخ به فرد مجهول، مانند:اجزت لمن شاء فلان، كه در اين قسم، بيشتر محدثين منع تحديث از شيخ نموده اند، گر چه بعضى اين قسم را نيز جايز دانند.
ه) اجازه به كسى كه فعلا وجود ندارد، مانند اجازه شيخ به فرزندش كه متولد نشده است. كه بعضى در موردى كه شيخ وى را به موجودين ضميمه نمايد (و به اصطلاح، عطف معدوم بر موجود نمايد) جايزدانسته اند، مانند (اجزت لك و لابنك او لعقبك).
و) اجازه شيخ به شاگرد در مورد رواياتى كه شيخ هنوز سماع ننموده و بعدا خواهد شنيد، چنان كه بگويد:(اجزت لك ما صح او يصح عندي من مسموعاتي) . كسانى كه اين گونه اجازه را كافى نمى دانند، مى بايست فقط رواياتى را كه شيخ هنگام اجازه به تلميذ، سماع نموده است از او نقل كنند.
ز) اجازه شيخ آنچه را كه از استادش مجاز گرديده، مانند:اجزت لك جميع ما اجيز لي روايته.
تنبيه 1.ابن عبد البر فرموده است: شايسته است در مورد اجازه كتبى به كسى، لفظى را كه نوشته نيز به زبان آورد يا لا اقل هنگام نوشتن اجازه براى تلميذ، آنچه را مى نويسد در دل بگذارند.
تنبيه 2.ابن حزم اصولا اجازه را در تمام اقسامى كه ياد شده بدعت شمرده و جايز نمى داند، زيرا (به عقيده وى) دليلى از شرع بر نقل آنچه را نشنيده نداريم.[۲]
پانویس
منبع
درایه الحدیث، کاظم مدیر شانه چی، ص 126، بازیابی: 4 اردیبهشت 1392