مباهله پیامبر اسلام با مسیحیان نجران: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
«مباهله» پیامبر(ص) با مسیحیان نجران برگرفته از سنتی متداول، در میان اقوام سامی<ref>. پذیرفتن مباهله توسط مسیحیان نشانی از وجود این سنت در میان آنان بوده است.</ref> و بیانگر تلاش‌های فراوان پیامبر(ص) برای دعوت اهل کتاب به دین اسلام بوده است<ref>. آل عمران، 2520.</ref> که متأسفانه بخش وسیعی از مناظرات و گفتگوهای پیامبر(ص) با آنان مورد غفلت سیره نویسان واقع شده و در متون اسلامی نیز به طور مستقل بدان پرداخته نشده است.
 
مباهله از آن جهت که دلیلی بر فضیلت و برتری اهل‌بیت(ع) و عصمت و امامت بلافصل امام علی(ع) است، دارای اهمیت است.
 
مباهله از ریشه «بهل» به معنای رها ساختن، ترک گفتن، به خود واگذاشتن<ref>. ابی الحسین احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 2001م، ج1، ص141.</ref> و قید و بند چیزی را برداشتن و نیز لعنت کردن آمده است<ref>. زمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمر؛ اساس البلاغه، دمشق، دارالشعب، 1960، ص71.</ref> که از زبان‌های عبری و سریانی وارد زبان عربی شده است<ref>. ماسینیون، لویی؛ مباهله در مدینه، تهران، رسالت، 1378، ص.67</ref> و در اصطلاح به عملی گفته می‌شود که دو یا چند نفر که در مسأله مهم دینی با یکدیگر اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و با اصرار و تضرع به درگاه خداوند، از او بخواهند آن را که بر باطل است، رسوا و مجازات کند. تفاوت میان مباهله و لعنت کردن آن است که مباهله از شدت و تأکید بیشتری برخوردار است.<ref>. ابو هلال عسکری، حسن بن عبدالله؛ معجم الفروق اللغویه، قم، جامعه مدرسین، 1412.</ref>
 
  
== زمان و علت مباهله مسحیان نجران با پیامبر(ص) ==
+
«مباهله» پیامبر صلی الله علیه و آله با مسیحیان نجران برگرفته از سنتی متداول، در میان اقوام سامی<ref>پذیرفتن مباهله توسط مسیحیان نشانی از وجود این سنت در میان آنان بوده است.</ref> و بیانگر تلاش‌های فراوان پیامبر صلی الله علیه و آله برای دعوت اهل کتاب به دین اسلام بوده است.<ref>[[سوره آل عمران]]، 2520.</ref> که متأسفانه بخش وسیعی از مناظرات و گفتگوهای پیامبر صلی الله علیه و آله با آنان مورد غفلت سیره نویسان واقع شده و در متون اسلامی نیز به طور مستقل بدان پرداخته نشده است.
  
برخی زمان آن را سال سوم هجری می‌دانند؛ زیرا به اتفاق اکثر مفسران شیعه<ref>. طباطبایی، سید محمد حسین؛ تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر همدانی، قم، دارالعلم، بی‌تا، ج5، ص229.</ref> و سنی آیه 61 سوره آل ‌عمران که برای دعوت به مباهله است، در این سال نازل شده است و برخی وقوع آن را در سال نهم هجری «عام‌الوفود» دانسته‌اند که پیامبر(ص) عازم مدینه شدند؛ اما قول اول صحیح‌تر به نظر می‌رسد.<ref>. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371، چاپ ششم، ج1، ص449.</ref>
+
مباهله از آن جهت که دلیلی بر فضیلت و برتری [[اهل‌ بیت]] علیهم السلام و [[عصمت]] و امامت بلافصل [[امام علی]] علیه السلام است، دارای اهمیت است.
از محتوای آیات 24 19 آل ‌عمران می‌توان دریافت که پیامبر(ص) برای تفهیم اینکه همه انبیاء در یک مسیر واحد بوده‌اند و دین حق یکی است<ref>. طباطبایی، سید محمدحسین، پیشین، آل عمران، 19.</ref> و اختلاف در ظاهر شرایع به دلیل تناسب آن با مراحل تکامل اندیشه بشری است و عیسی(ع) نیز بنده و فرستاده خداست، تلاش‌های فراوانی کرد و موفق شد، عده‌ای از آنان را به اسلام فرا خواند؛ اما عده‌ای دیگر به مجادله و محاجه با پیامبر(ص) پرداختند و چون سخنان منطقی پیامبر(ص) در آنان اثر نکرد، به دستور خدا آنان را به مباهله فرا خواند.
 
  
== مسیحیان نجران ==
+
مباهله از ریشه «بهل» به معنای رهاساختن، ترک گفتن، به خود واگذاشتن<ref>ابی الحسین احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 2001م، ج1، ص141.</ref> و قید و بند چیزی را برداشتن و نیز لعنت کردن آمده است.<ref>زمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمر؛ اساس البلاغه، دمشق، دارالشعب، 1960، ص71.</ref> که از زبان‌های عبری و سریانی وارد زبان عربی شده است.<ref>ماسینیون، لویی؛ مباهله در [[مدینه]]، تهران، رسالت، 1378، ص67.</ref> و در اصطلاح به عملی گفته می‌شود که دو یا چند نفر که در مسأله مهم دینی با یکدیگر اختلاف دارند، در یکجا جمع شوند و با اصرار و تضرع به درگاه خداوند، از او بخواهند آن را که بر باطل است، رسوا و مجازات کند. تفاوت میان مباهله و لعنت کردن آن است که مباهله از شدت و تأکید بیشتری برخوردار است.<ref>ابوهلال عسکری، حسن بن عبدالله؛ معجم الفروق اللغویه، قم، جامعه مدرسین، 1412.</ref>
  
«نجران» سومین شهر یمن در منطقه مرزی حجاز و یمن می‌باشد، که 73 دهکده داشت و تنها منطقه مسیحی‌نشین و مرکز صنعت نساجی در حجاز بود و چون نخستین ساکن آن "نجران بن زید" نام داشت، نجران نامیده شد.<ref>. حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1979م.، ج5، ص266.</ref> ساکنان این سرزمین را باقی مانده «اصحاب اخدود» دانسته‌اند.<ref>. همان، ص267.</ref>
+
==زمان و علت مباهله مسحیان نجران با پیامبر صلی الله علیه و آله==
  
== هیأت نمایندگان مسیحیان ==
+
برخی زمان آن را سال سوم هجری می‌دانند؛ زیرا به اتفاق اکثر مفسران شیعه<ref>طباطبایی، سید محمدحسین؛ تفسیرالمیزان، ترجمه سید محمدباقر همدانی، قم، دارالعلم، بی‌تا، ج5، ص229.</ref> و سنی آیه 61 [[سوره آل ‌عمران]] که برای دعوت به مباهله است، در این سال نازل شده است و برخی وقوع آن را در سال نهم هجری «عام‌الوفود» دانسته‌اند که پیامبر صلی الله علیه و آله عازم [[مدینه]] شدند؛ اما قول اول صحیح‌تر به نظر می‌رسد.<ref>یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371، چاپ ششم، ج1، ص449.</ref>
  
هفتاد تن<ref>. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1363، ج2، ص447.</ref> از صاحبنظران و نخبگان مسیحی که سه تن از آنان رهبران مذهبی مسیحیت و در رأس هیأت بودند، وارد مدینه شدند؛<ref>. ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل؛ البدایة و النهایة، بیروت، دارالکتب، 1418، ج5، ص64.</ref>
+
از محتوای آیات 24-19 [[سوره آل ‌عمران]] می‌توان دریافت که پیامبر صلی الله علیه و آله برای تفهیم این که همه انبیاء در یک مسیر واحد بوده‌اند و دین حق یکی است.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، پیشین، [[سوره آل عمران]]، 19.</ref> و اختلاف در ظاهر شرایع به دلیل تناسب آن با مراحل تکامل اندیشه بشری است و [[حضرت عیسی]] علیه السلام نیز بنده و فرستاده خداست، تلاش‌های فراوانی کرد و موفق شد، عده‌ای از آنان را به اسلام فراخواند؛ اما عده‌ای دیگر به مجادله و محاجه با پیامبر صلی الله علیه و آله پرداختند و چون سخنان منطقی پیامبر صلی الله علیه و آله در آنان اثر نکرد، به دستور خدا آنان را به مباهله فراخواند.
1 "ابو حارثة ابن علقمه" اسقف اعظم و نماینده رسمی کلیساهای روم و حجاز.
 
2 "عبدالمسیح" ملقب به عاقب که در عقل و درایت شهرت داشت.
 
3 "ایهم" که به او سید می‌گفتند.
 
 
== ماجرای مباهله ==
 
  
در سال نهم هجری «عام‌الوفود» پیامبر(ص) نامه‌ای برای دعوت مسیحیان نجران به دین اسلام فرستاد.
+
==مسیحیان نجران==
  
بزرگان مسیحی نجران، پس از مذاکرات طولانی به نتیجه مشخص نرسیده و تصمیم گرفتند، پس از دیدار پیامبر(ص) راه حل مناسبی بیابند.<ref>. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی، 1983م، ج21، صص318 228.</ref>
+
«نجران» سومین شهر یمن در منطقه مرزی [[حجاز]] و [[یمن]] می‌باشد، که 73 دهکده داشت و تنها منطقه مسیحی‌نشین و مرکز صنعت نساجی در حجاز بود و چون نخستین ساکن آن "نجران بن زید" نام داشت، نجران نامیده شد.<ref>حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1979م.، ج5، ص266.</ref> ساکنان این سرزمین را باقی مانده «اصحاب اخدود» دانسته‌اند.<ref>همان، ص267.</ref>
آنان با لباس‌های فاخر ابریشمی و انگشتر طلا به دست بر پیامبر(ص) در مسجد وارد شدند. پیامبر(ص) با آنان سخن نگفت. آنان در جستجوی علت این رفتار، نزد علی(ع) راهنمایی شدند. حضرت فرمود:«با همان لباس‌های سفر، نزد پیامبر(ص) روید». آنان چنین کردند و هنگام ملاقات با پیامبر(ص)، ایشان فرمود:«به خدا سوگند! بار نخست شیطان همراهتان بود».<ref>. ابن کثیر، پیشین، ج5، ص65.</ref>
 
هنگام گفتگو با پیامبر(ص)، آنان ابتدا درباره ماهیت عیسی(ع) سؤال کردند. پیامبر(ص) از ایشان به عنوان بنده و پیامبر(ص) خدا یاد کرد.<ref>. طبری، ابو علی فضل ابن حسن؛ مجمع البیان، تهران، اعلمی، 1415، ج2، ص309.</ref>
 
آنان شگفت زده پرسیدند چگونه ممکن است در حالی که همه آدمیان پدری دارند و عیسی(ع) بدون پدر به دنیا آمده است؟
 
  
پیامبر(ص) فرمود:«آدم از خاک و بدون پدر آفریده شد، آفرینش عیسی(ع) نیز همانند آفرینش آدم، بدون پدر و از نفخه روح‌القدس می‌باشد».<ref>. آل عمران، 59.</ref>
+
==هیأت نمایندگان مسیحیان==
مسیحیان که قائل به ربوبیت حضرت عیسی(ع) بودند و او را فرزند خدا می‌دانستند، از پاسخ به این استدلال درمانده و به انکار شدید آن پرداختند. تا آنجا که پیامبر(ص) از رفتار آنان به ستوه آمد.<ref>. طبری، محمد ابن جریر؛ جامع البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، دارالفکر، 1415، ج3، ص405.</ref> سپس به فرمان خداوند آنان به مباهله دعوت شدند:«هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو:بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»<ref>. آل عمران، 61.</ref>
+
 
فردای آن روز 24 یا 25 ذی‌الحجه<ref>. ابن شهرآشوب، ابو عبدالله محمد؛ مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1412، ج3، ص421.</ref> دو طرف در بیابانی اطراف مدینه گرد آمدند.<ref>. میبدی، رشیدالدین؛ کشف الاسرار، تهران، امیرکبیر، 1361، ج2، صص151 147.</ref>
+
هفتاد تن<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1363، ج2، ص447.</ref> از صاحبنظران و نخبگان مسیحی که سه تن از آنان رهبران مذهبی مسیحیت و در رأس هیأت بودند، وارد [[مدینه]] شدند؛<ref>ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل؛ البدایة والنهایة، بیروت، دارالکتب، 1418، ج5، ص64.</ref>
پیامبر(ص) همراه امام علی(ع) که حسنین(ع) پیش روی آنها و فاطمه(س) پشت سر حضرت بود، همگی در جایگاه خویش و در زیر یک چادر قرار گرفتند.<ref>. مفید، محمد ابن محمد بن نعمان؛ الارشاد، قم، دارالمفید، 1414، ص115.</ref> پیامبر(ص) فرمود:«بارالها! اینان اهل بیت من هستند.»<ref>. ابن حنبل، احمد؛ المسند، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415، ج1، ص302.</ref>
+
 
مسیحیان نجران نیز که برخی فرزندان خود را همراه آورده بودند و در مقابل آنان استقرار یافتند. بزرگان مسیحی چون عزیزترین اشخاص پیامبر(ص) را همراه او دیدند<ref>. همان، ص115.</ref>، به قوم خویش گفتند:«ما صورت‌هایی را می‌بینیم که اگر از خدا درخواست از جا برکندن کوه‌ها را کنند، چنین خواهد شد.<ref>. الفخر الرازی، تفسیر الفخر الرازی، بیروت، دارالفکر، 1985م.، چاپ سوم، ج8، ص89.</ref> هرگز با آنان مباهله نکنید که به خدا سوگند او همانند پیامبران به مباهله نشسته است<ref>. ابن شهرآشوب، ابو عبدالله محمد؛ مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1412، ج3، ص420 و نیز یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، 1415، ج2، صص8382.</ref> که اگر چنین کنید هلاک خواهید شد و تا قیامت، مسیحی‌ای بر روی زمین باقی نخواهد ماند.»<ref>. الفخر الرازی، پیشین، ج8، ص89.</ref>
+
# "ابوحارثة ابن علقمه" اسقف اعظم و نماینده رسمی کلیساهای روم و حجاز.
از این‌رو از مباهله امتناع کرده، عده‌ای اسلام آوردند و عده‌ای به دادن جزیه راضی شدند. برخی این تصمیم را ناشی از ظهور نشانه‌های عذاب دانسته‌اند.<ref>. مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ص323.</ref>
+
# "عبدالمسیح" ملقب به عاقب که در عقل و درایت شهرت داشت.
پیامبر(ص) پس از پشیمانی آنان از مباهله فرمود:«به خدا سوگند اگر مباهله می‌کردم، تمام این بیابان پر از آتش می‌شد و در دم هلاک می‌شدید.»<ref>. زمخشری، پیشین، ص369.</ref>
+
# "ایهم" که به او سید می‌گفتند.
مسیحیان موظف شدند، به عنوان جزیه سالیانه دو هزار دست لباس به مسلمانان بدهند.<ref>. ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، بی‌جا، انتشارات کتابفروشی اسلامی، بی‌تا، ص46.</ref>
+
 
 +
==ماجرای مباهله==
 +
 
 +
در سال نهم هجری «عام‌الوفود» پیامبر صلی الله علیه و آله نامه‌ای برای دعوت مسیحیان نجران به دین [[اسلام]] فرستاد.
 +
 
 +
بزرگان مسیحی نجران پس از مذاکرات طولانی به نتیجه مشخص نرسیده و تصمیم گرفتند، پس از دیدار پیامبر صلی الله علیه و آله راه حل مناسبی بیابند.<ref>مجلسی، محمدباقر، [[بحارالانوار]]، بیروت، دار احیا التراث العربی، 1983م، ج21، صص318 228.</ref>
 +
 
 +
آنان با لباس‌های فاخر ابریشمی و انگشتر طلا بدست بر پیامبر صلی الله علیه و آله در مسجد وارد شدند. پیامبر صلی الله علیه و آله با آنان سخن نگفت. آنان در جستجوی علت این رفتار، نزد [[امام علی]] علیه السلام راهنمایی شدند.
 +
 
 +
حضرت فرمود: «با همان لباس‌های سفر، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله روید». آنان چنین کردند و هنگام ملاقات با پیامبر صلی الله علیه و آله، ایشان فرمود: «به خدا سوگند! بار نخست شیطان همراهتان بود».<ref>ابن کثیر، پیشین، ج5، ص65.</ref>
 +
 
 +
هنگام گفتگو با پیامبر صلی الله علیه و آله، آنان ابتدا درباره ماهیت عیسی علیه السلام سؤال کردند. پیامبر صلی الله علیه و آله از ایشان به عنوان بنده و پیامبر صلی الله علیه و آله خدا یاد کرد.<ref>طبری، ابوعلی فضل ابن حسن؛ مجمع البیان، تهران، اعلمی، 1415، ج2، ص309.</ref>
 +
 
 +
آنان شگفت زده پرسیدند چگونه ممکن است در حالی که همه آدمیان پدری دارند و عیسی علیه السلام بدون پدر به دنیا آمده است؟
 +
 
 +
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «آدم از خاک و بدون پدر آفریده شد، آفرینش عیسی علیه السلام نیز همانند آفرینش آدم، بدون پدر و از نفخه روح‌القدس می‌باشد».<ref>[[سوره آل عمران]]، 59.</ref>
 +
 
 +
مسیحیان که قائل به ربوبیت [[حضرت عیسی]] علیه السلام بودند و او را فرزند خدا می‌دانستند، از پاسخ به این استدلال درمانده و به انکار شدید آن پرداختند. تا آنجا که پیامبر صلی الله علیه و آله از رفتار آنان به ستوه آمد.<ref>طبری، محمد ابن جریر؛ جامع البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، دارالفکر، 1415، ج3، ص405.</ref>
 +
 
 +
سپس به فرمان خداوند آنان به مباهله دعوت شدند: «هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».<ref>[[سوره آل عمران]]، 61.</ref>
 +
 
 +
فردای آن روز 24 یا 25 [[ذی‌ الحجه]]<ref>[[ابن شهر آشوب]]، ابوعبدالله محمد؛ مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1412، ج3، ص421.</ref> دو طرف در بیابانی اطراف [[مدینه]] گرد آمدند.<ref>میبدی، رشیدالدین؛ کشف الاسرار، تهران، امیرکبیر، 1361، ج2، صص151 147.</ref>
 +
 
 +
پیامبر صلی الله علیه و آله همراه [[امام علی]] علیه السلام که حسنین علیهم السلام پیش روی آنها و فاطمه سلام الله علیها پشت سر حضرت بود، همگی در جایگاه خویش و در زیر یک چادر قرار گرفتند.<ref>مفید، محمد ابن محمد بن نعمان؛ الارشاد، قم، دارالمفید، 1414، ص115.</ref>
 +
 
 +
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «بارالها! اینان اهل بیت من هستند».<ref>ابن حنبل، احمد؛ المسند، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415، ج1، ص302.</ref>
 +
 
 +
مسیحیان نجران نیز که برخی فرزندان خود را همراه آورده بودند و در مقابل آنان استقرار یافتند. بزرگان مسیحی چون عزیزترین اشخاص پیامبر صلی الله علیه و آله را همراه او دیدند،<ref>همان، ص115.</ref> به قوم خویش گفتند: «ما صورت‌هایی را می‌بینیم که اگر از خدا درخواست از جا برکندن کوه‌ها را کنند، چنین خواهد شد.<ref>الفخر الرازی، تفسیر الفخر الرازی، بیروت، دارالفکر، 1985م، چاپ سوم، ج8، ص89.</ref> هرگز با آنان مباهله نکنید که به خدا سوگند او همانند [[پیامبران]] به مباهله نشسته است.<ref>ابن شهر آشوب، ابوعبدالله محمد؛ مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1412، ج3، ص420 و نیز یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، 1415، ج2، صص8382.</ref> که اگر چنین کنید هلاک خواهید شد و تا قیامت، مسیحی‌ای بر روی زمین باقی نخواهد ماند».<ref>الفخر الرازی، پیشین، ج8، ص89.</ref>
 +
 
 +
از این‌رو از مباهله امتناع کرده، عده‌ای اسلام آوردند و عده‌ای به دادن جزیه راضی شدند. برخی این تصمیم را ناشی از ظهور نشانه‌های عذاب دانسته‌اند.<ref>مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ص323.</ref>
 +
 
 +
پیامبر صلی الله علیه و آله پس از پشیمانی آنان از مباهله فرمود: «به خدا سوگند اگر مباهله می‌کردم، تمام این بیابان پر از آتش می‌شد و در دم هلاک می‌شدید».<ref>زمخشری، پیشین، ص369.</ref>
 +
 
 +
مسیحیان موظف شدند، به عنوان جزیه سالیانه دو هزار دست لباس به مسلمانان بدهند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، بی‌جا، انتشارات کتابفروشی اسلامی، بی‌تا، ص46.</ref>
  
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
  
== منابع ==
+
==منابع==
 +
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35532 مباهله پیامبر صلی الله علیه و آله با مسیحیان نجران، زینب ابراهیمی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی] تاریخ بازیابی: 17 فروردین 1392.
  
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35532 مباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران، زینب ابراهیمی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم (ع) بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی] تاریخ بازیابی : 17 فروردین 1392 .
 
 
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]]
 
[[رده:پیامبر اکرم از بعثت تا رحلت]]

نسخهٔ ‏۱۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۲۱

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«مباهله» پیامبر صلی الله علیه و آله با مسیحیان نجران برگرفته از سنتی متداول، در میان اقوام سامی[۱] و بیانگر تلاش‌های فراوان پیامبر صلی الله علیه و آله برای دعوت اهل کتاب به دین اسلام بوده است.[۲] که متأسفانه بخش وسیعی از مناظرات و گفتگوهای پیامبر صلی الله علیه و آله با آنان مورد غفلت سیره نویسان واقع شده و در متون اسلامی نیز به طور مستقل بدان پرداخته نشده است.

مباهله از آن جهت که دلیلی بر فضیلت و برتری اهل‌ بیت علیهم السلام و عصمت و امامت بلافصل امام علی علیه السلام است، دارای اهمیت است.

مباهله از ریشه «بهل» به معنای رهاساختن، ترک گفتن، به خود واگذاشتن[۳] و قید و بند چیزی را برداشتن و نیز لعنت کردن آمده است.[۴] که از زبان‌های عبری و سریانی وارد زبان عربی شده است.[۵] و در اصطلاح به عملی گفته می‌شود که دو یا چند نفر که در مسأله مهم دینی با یکدیگر اختلاف دارند، در یکجا جمع شوند و با اصرار و تضرع به درگاه خداوند، از او بخواهند آن را که بر باطل است، رسوا و مجازات کند. تفاوت میان مباهله و لعنت کردن آن است که مباهله از شدت و تأکید بیشتری برخوردار است.[۶]

زمان و علت مباهله مسحیان نجران با پیامبر صلی الله علیه و آله

برخی زمان آن را سال سوم هجری می‌دانند؛ زیرا به اتفاق اکثر مفسران شیعه[۷] و سنی آیه 61 سوره آل ‌عمران که برای دعوت به مباهله است، در این سال نازل شده است و برخی وقوع آن را در سال نهم هجری «عام‌الوفود» دانسته‌اند که پیامبر صلی الله علیه و آله عازم مدینه شدند؛ اما قول اول صحیح‌تر به نظر می‌رسد.[۸]

از محتوای آیات 24-19 سوره آل ‌عمران می‌توان دریافت که پیامبر صلی الله علیه و آله برای تفهیم این که همه انبیاء در یک مسیر واحد بوده‌اند و دین حق یکی است.[۹] و اختلاف در ظاهر شرایع به دلیل تناسب آن با مراحل تکامل اندیشه بشری است و حضرت عیسی علیه السلام نیز بنده و فرستاده خداست، تلاش‌های فراوانی کرد و موفق شد، عده‌ای از آنان را به اسلام فراخواند؛ اما عده‌ای دیگر به مجادله و محاجه با پیامبر صلی الله علیه و آله پرداختند و چون سخنان منطقی پیامبر صلی الله علیه و آله در آنان اثر نکرد، به دستور خدا آنان را به مباهله فراخواند.

مسیحیان نجران

«نجران» سومین شهر یمن در منطقه مرزی حجاز و یمن می‌باشد، که 73 دهکده داشت و تنها منطقه مسیحی‌نشین و مرکز صنعت نساجی در حجاز بود و چون نخستین ساکن آن "نجران بن زید" نام داشت، نجران نامیده شد.[۱۰] ساکنان این سرزمین را باقی مانده «اصحاب اخدود» دانسته‌اند.[۱۱]

هیأت نمایندگان مسیحیان

هفتاد تن[۱۲] از صاحبنظران و نخبگان مسیحی که سه تن از آنان رهبران مذهبی مسیحیت و در رأس هیأت بودند، وارد مدینه شدند؛[۱۳]

  1. "ابوحارثة ابن علقمه" اسقف اعظم و نماینده رسمی کلیساهای روم و حجاز.
  2. "عبدالمسیح" ملقب به عاقب که در عقل و درایت شهرت داشت.
  3. "ایهم" که به او سید می‌گفتند.

ماجرای مباهله

در سال نهم هجری «عام‌الوفود» پیامبر صلی الله علیه و آله نامه‌ای برای دعوت مسیحیان نجران به دین اسلام فرستاد.

بزرگان مسیحی نجران پس از مذاکرات طولانی به نتیجه مشخص نرسیده و تصمیم گرفتند، پس از دیدار پیامبر صلی الله علیه و آله راه حل مناسبی بیابند.[۱۴]

آنان با لباس‌های فاخر ابریشمی و انگشتر طلا بدست بر پیامبر صلی الله علیه و آله در مسجد وارد شدند. پیامبر صلی الله علیه و آله با آنان سخن نگفت. آنان در جستجوی علت این رفتار، نزد امام علی علیه السلام راهنمایی شدند.

حضرت فرمود: «با همان لباس‌های سفر، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله روید». آنان چنین کردند و هنگام ملاقات با پیامبر صلی الله علیه و آله، ایشان فرمود: «به خدا سوگند! بار نخست شیطان همراهتان بود».[۱۵]

هنگام گفتگو با پیامبر صلی الله علیه و آله، آنان ابتدا درباره ماهیت عیسی علیه السلام سؤال کردند. پیامبر صلی الله علیه و آله از ایشان به عنوان بنده و پیامبر صلی الله علیه و آله خدا یاد کرد.[۱۶]

آنان شگفت زده پرسیدند چگونه ممکن است در حالی که همه آدمیان پدری دارند و عیسی علیه السلام بدون پدر به دنیا آمده است؟

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «آدم از خاک و بدون پدر آفریده شد، آفرینش عیسی علیه السلام نیز همانند آفرینش آدم، بدون پدر و از نفخه روح‌القدس می‌باشد».[۱۷]

مسیحیان که قائل به ربوبیت حضرت عیسی علیه السلام بودند و او را فرزند خدا می‌دانستند، از پاسخ به این استدلال درمانده و به انکار شدید آن پرداختند. تا آنجا که پیامبر صلی الله علیه و آله از رفتار آنان به ستوه آمد.[۱۸]

سپس به فرمان خداوند آنان به مباهله دعوت شدند: «هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».[۱۹]

فردای آن روز 24 یا 25 ذی‌ الحجه[۲۰] دو طرف در بیابانی اطراف مدینه گرد آمدند.[۲۱]

پیامبر صلی الله علیه و آله همراه امام علی علیه السلام که حسنین علیهم السلام پیش روی آنها و فاطمه سلام الله علیها پشت سر حضرت بود، همگی در جایگاه خویش و در زیر یک چادر قرار گرفتند.[۲۲]

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «بارالها! اینان اهل بیت من هستند».[۲۳]

مسیحیان نجران نیز که برخی فرزندان خود را همراه آورده بودند و در مقابل آنان استقرار یافتند. بزرگان مسیحی چون عزیزترین اشخاص پیامبر صلی الله علیه و آله را همراه او دیدند،[۲۴] به قوم خویش گفتند: «ما صورت‌هایی را می‌بینیم که اگر از خدا درخواست از جا برکندن کوه‌ها را کنند، چنین خواهد شد.[۲۵] هرگز با آنان مباهله نکنید که به خدا سوگند او همانند پیامبران به مباهله نشسته است.[۲۶] که اگر چنین کنید هلاک خواهید شد و تا قیامت، مسیحی‌ای بر روی زمین باقی نخواهد ماند».[۲۷]

از این‌رو از مباهله امتناع کرده، عده‌ای اسلام آوردند و عده‌ای به دادن جزیه راضی شدند. برخی این تصمیم را ناشی از ظهور نشانه‌های عذاب دانسته‌اند.[۲۸]

پیامبر صلی الله علیه و آله پس از پشیمانی آنان از مباهله فرمود: «به خدا سوگند اگر مباهله می‌کردم، تمام این بیابان پر از آتش می‌شد و در دم هلاک می‌شدید».[۲۹]

مسیحیان موظف شدند، به عنوان جزیه سالیانه دو هزار دست لباس به مسلمانان بدهند.[۳۰]

پانویس

  1. پذیرفتن مباهله توسط مسیحیان نشانی از وجود این سنت در میان آنان بوده است.
  2. سوره آل عمران، 2520.
  3. ابی الحسین احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 2001م، ج1، ص141.
  4. زمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمر؛ اساس البلاغه، دمشق، دارالشعب، 1960، ص71.
  5. ماسینیون، لویی؛ مباهله در مدینه، تهران، رسالت، 1378، ص67.
  6. ابوهلال عسکری، حسن بن عبدالله؛ معجم الفروق اللغویه، قم، جامعه مدرسین، 1412.
  7. طباطبایی، سید محمدحسین؛ تفسیرالمیزان، ترجمه سید محمدباقر همدانی، قم، دارالعلم، بی‌تا، ج5، ص229.
  8. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371، چاپ ششم، ج1، ص449.
  9. طباطبایی، سید محمدحسین، پیشین، سوره آل عمران، 19.
  10. حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1979م.، ج5، ص266.
  11. همان، ص267.
  12. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1363، ج2، ص447.
  13. ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل؛ البدایة والنهایة، بیروت، دارالکتب، 1418، ج5، ص64.
  14. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی، 1983م، ج21، صص318 228.
  15. ابن کثیر، پیشین، ج5، ص65.
  16. طبری، ابوعلی فضل ابن حسن؛ مجمع البیان، تهران، اعلمی، 1415، ج2، ص309.
  17. سوره آل عمران، 59.
  18. طبری، محمد ابن جریر؛ جامع البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، دارالفکر، 1415، ج3، ص405.
  19. سوره آل عمران، 61.
  20. ابن شهر آشوب، ابوعبدالله محمد؛ مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1412، ج3، ص421.
  21. میبدی، رشیدالدین؛ کشف الاسرار، تهران، امیرکبیر، 1361، ج2، صص151 147.
  22. مفید، محمد ابن محمد بن نعمان؛ الارشاد، قم، دارالمفید، 1414، ص115.
  23. ابن حنبل، احمد؛ المسند، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415، ج1، ص302.
  24. همان، ص115.
  25. الفخر الرازی، تفسیر الفخر الرازی، بیروت، دارالفکر، 1985م، چاپ سوم، ج8، ص89.
  26. ابن شهر آشوب، ابوعبدالله محمد؛ مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1412، ج3، ص420 و نیز یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، 1415، ج2، صص8382.
  27. الفخر الرازی، پیشین، ج8، ص89.
  28. مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ص323.
  29. زمخشری، پیشین، ص369.
  30. ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، بی‌جا، انتشارات کتابفروشی اسلامی، بی‌تا، ص46.


منابع