آیه 27 انفال: تفاوت بین نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(صفحهای جدید حاوی '{{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و سا...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | ==متن آیه== | |
− | |||
− | + | {{قرآن در قاب|«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَتَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَ تَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ».|سوره=8|آیه=27}} | |
− | == | + | ==ترجمه== |
− | + | اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خدا و پيامبر او خيانت مكنيد و نيز در امانت هاى خود خيانت نورزيد و خود مى دانيد كه نبايد خيانت كرد. | |
− | «[[شیخ | + | ==نزول== |
+ | |||
+ | «[[شیخ طوسی]]» گوید: این آیه درباره بعضى از منافقین نازل گردیده است، جابر بن عبدالله انصارى گوید: درباره بعضى از منافقین نازل شده كه ابوسفیان را از آمدن [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و سلم براى گرفتن و غارت شتران او ترسانیده بودند.<ref> صاحبان جامع البیان و مجمع البیان بنا به نقل از جابر بن عبدالله انصارى چنین گویند: كه ابوسفیان از مكه بیرون رفت، جبرئیل آمد و به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد. پیامبر فرمود: براى گرفتن ابوسفیان و قافلهاش بیرون روند و در عین حال قضیه را مكتوم بدارند در این میان یكى از منافقین به ابوسفیان نوشت و موضوع را به وى خبر داد و نیز صاحب جامع البیان از سدى نقل كند كه علت نزول آیه چنین است كه از پیامبر چیزهائى مىشنیدند و آن را افشاء مینمودند تا به مشركین میرسید.</ref> | ||
زهرى گوید: درباره ابولبابه با طائفه بنىقریظه از یهود نازل شده است چنان كه از امامین [[امام باقر|باقر]] و [[امام صادق|صادق]] علیهماالسلام نیز روایت گردیده است.<ref> صاحبان روض الجنان و مجمع البیان چنین گویند: كلبى و زهرى روایت كنند كه پیامبر در یكى از جنگها یهود بنىقریظه را بیست و یك شب محاصره كرد. آنها از رسول خدا صلی الله علیه و آله درخواست صلح كردند به طریقى كه با برادران آنها یعنى طایفه بنوالنضیر صلح شده بود، پیامبر امتناع كرد (زیرا جنایات و خیانت كارىهاى بنوقریظه زیادتر بوده است). فرمود: به حكم سعد بن معاذ با آنها رفتار خواهم كرد، آنها گفتند: براى مذاكره ابولبابة را نزد ما بفرست. پیامبر ابولبابة را كه مرد خوبى بود و در عین حال خیرخواه بنىقریظه هم بوده و نیز فرزندان و عیالات او در نزد آنان بودند به سوى آنها روانه كرد آنها به ابولبابه گفتند: آیا صلاح میداند كه به حكم سعد بن معاذ بنا به گفته رسول خدا صلی الله علیه و آله با آنها رفتار بشود. ابولبابه با دست اشاره به حلق و گردن خود نمود و به آنها فهمانید كه معنى آن سر بریدن است. راضى نشود جبرئیل موضوع ابولبابة را براى پیامبر خبر آورد. ابولبابة وقتى برگشت، فهمید خیانت نموده است لذا این آیه نازل گردید بعد از آمدن آیه ابولبابة سخت ناراحت شد و به یكى از ستونهاى مسجد خود را چسبانید و گفت: از این به بعد چیزى نمىخورم و نمىآشامم تا خدا از من بگذرد یا بمیرم هفت روز به این كیفیت ماند، عاقبت بیهوش شد به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر دادند. خداوند توبه او را قبول كرد به ابولبابة گفتند: توبه او قبول شده است. باز گفت: از خودم نمىگذرم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصاً از من بگذرد. خبر به پیامبر دادند، پیامبر شخصا حاضر شد و دست بر روى آن كشید و از خیانت او چشم پوشید. ابولبابة گفت: تكمیل توبه من به آنست كه از دیارى كه این خیانت را در آنجا نمودهام، چشم بپوشم و به آنجا نروم و همه اموال خود را صدقه بدهم. پیامبر فرمود: ثلث مال خود را بدهد، كافى است. چنان كه از امامین باقر و صادق علیهماالسلام روایت شده است.</ref> | زهرى گوید: درباره ابولبابه با طائفه بنىقریظه از یهود نازل شده است چنان كه از امامین [[امام باقر|باقر]] و [[امام صادق|صادق]] علیهماالسلام نیز روایت گردیده است.<ref> صاحبان روض الجنان و مجمع البیان چنین گویند: كلبى و زهرى روایت كنند كه پیامبر در یكى از جنگها یهود بنىقریظه را بیست و یك شب محاصره كرد. آنها از رسول خدا صلی الله علیه و آله درخواست صلح كردند به طریقى كه با برادران آنها یعنى طایفه بنوالنضیر صلح شده بود، پیامبر امتناع كرد (زیرا جنایات و خیانت كارىهاى بنوقریظه زیادتر بوده است). فرمود: به حكم سعد بن معاذ با آنها رفتار خواهم كرد، آنها گفتند: براى مذاكره ابولبابة را نزد ما بفرست. پیامبر ابولبابة را كه مرد خوبى بود و در عین حال خیرخواه بنىقریظه هم بوده و نیز فرزندان و عیالات او در نزد آنان بودند به سوى آنها روانه كرد آنها به ابولبابه گفتند: آیا صلاح میداند كه به حكم سعد بن معاذ بنا به گفته رسول خدا صلی الله علیه و آله با آنها رفتار بشود. ابولبابه با دست اشاره به حلق و گردن خود نمود و به آنها فهمانید كه معنى آن سر بریدن است. راضى نشود جبرئیل موضوع ابولبابة را براى پیامبر خبر آورد. ابولبابة وقتى برگشت، فهمید خیانت نموده است لذا این آیه نازل گردید بعد از آمدن آیه ابولبابة سخت ناراحت شد و به یكى از ستونهاى مسجد خود را چسبانید و گفت: از این به بعد چیزى نمىخورم و نمىآشامم تا خدا از من بگذرد یا بمیرم هفت روز به این كیفیت ماند، عاقبت بیهوش شد به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر دادند. خداوند توبه او را قبول كرد به ابولبابة گفتند: توبه او قبول شده است. باز گفت: از خودم نمىگذرم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصاً از من بگذرد. خبر به پیامبر دادند، پیامبر شخصا حاضر شد و دست بر روى آن كشید و از خیانت او چشم پوشید. ابولبابة گفت: تكمیل توبه من به آنست كه از دیارى كه این خیانت را در آنجا نمودهام، چشم بپوشم و به آنجا نروم و همه اموال خود را صدقه بدهم. پیامبر فرمود: ثلث مال خود را بدهد، كافى است. چنان كه از امامین باقر و صادق علیهماالسلام روایت شده است.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
+ | <references/> | ||
+ | |||
+ | ==منابع== | ||
− | + | * قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند. | |
+ | * محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 378. | ||
+ | |||
+ | ==پیوندها== | ||
+ | |||
+ | *[[سوره انفال]] | ||
+ | *[[سوره انفال/متن و ترجمه سوره]] | ||
+ | |||
+ | [[رده:آیات سوره انفال]] | ||
+ | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ ۳۰ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۳۶
متن آیه
ترجمه
اى كسانى كه ايمان آوردهايد به خدا و پيامبر او خيانت مكنيد و نيز در امانت هاى خود خيانت نورزيد و خود مى دانيد كه نبايد خيانت كرد.
نزول
«شیخ طوسی» گوید: این آیه درباره بعضى از منافقین نازل گردیده است، جابر بن عبدالله انصارى گوید: درباره بعضى از منافقین نازل شده كه ابوسفیان را از آمدن رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم براى گرفتن و غارت شتران او ترسانیده بودند.[۱]
زهرى گوید: درباره ابولبابه با طائفه بنىقریظه از یهود نازل شده است چنان كه از امامین باقر و صادق علیهماالسلام نیز روایت گردیده است.[۲]
پانویس
- ↑ صاحبان جامع البیان و مجمع البیان بنا به نقل از جابر بن عبدالله انصارى چنین گویند: كه ابوسفیان از مكه بیرون رفت، جبرئیل آمد و به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد. پیامبر فرمود: براى گرفتن ابوسفیان و قافلهاش بیرون روند و در عین حال قضیه را مكتوم بدارند در این میان یكى از منافقین به ابوسفیان نوشت و موضوع را به وى خبر داد و نیز صاحب جامع البیان از سدى نقل كند كه علت نزول آیه چنین است كه از پیامبر چیزهائى مىشنیدند و آن را افشاء مینمودند تا به مشركین میرسید.
- ↑ صاحبان روض الجنان و مجمع البیان چنین گویند: كلبى و زهرى روایت كنند كه پیامبر در یكى از جنگها یهود بنىقریظه را بیست و یك شب محاصره كرد. آنها از رسول خدا صلی الله علیه و آله درخواست صلح كردند به طریقى كه با برادران آنها یعنى طایفه بنوالنضیر صلح شده بود، پیامبر امتناع كرد (زیرا جنایات و خیانت كارىهاى بنوقریظه زیادتر بوده است). فرمود: به حكم سعد بن معاذ با آنها رفتار خواهم كرد، آنها گفتند: براى مذاكره ابولبابة را نزد ما بفرست. پیامبر ابولبابة را كه مرد خوبى بود و در عین حال خیرخواه بنىقریظه هم بوده و نیز فرزندان و عیالات او در نزد آنان بودند به سوى آنها روانه كرد آنها به ابولبابه گفتند: آیا صلاح میداند كه به حكم سعد بن معاذ بنا به گفته رسول خدا صلی الله علیه و آله با آنها رفتار بشود. ابولبابه با دست اشاره به حلق و گردن خود نمود و به آنها فهمانید كه معنى آن سر بریدن است. راضى نشود جبرئیل موضوع ابولبابة را براى پیامبر خبر آورد. ابولبابة وقتى برگشت، فهمید خیانت نموده است لذا این آیه نازل گردید بعد از آمدن آیه ابولبابة سخت ناراحت شد و به یكى از ستونهاى مسجد خود را چسبانید و گفت: از این به بعد چیزى نمىخورم و نمىآشامم تا خدا از من بگذرد یا بمیرم هفت روز به این كیفیت ماند، عاقبت بیهوش شد به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر دادند. خداوند توبه او را قبول كرد به ابولبابة گفتند: توبه او قبول شده است. باز گفت: از خودم نمىگذرم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصاً از من بگذرد. خبر به پیامبر دادند، پیامبر شخصا حاضر شد و دست بر روى آن كشید و از خیانت او چشم پوشید. ابولبابة گفت: تكمیل توبه من به آنست كه از دیارى كه این خیانت را در آنجا نمودهام، چشم بپوشم و به آنجا نروم و همه اموال خود را صدقه بدهم. پیامبر فرمود: ثلث مال خود را بدهد، كافى است. چنان كه از امامین باقر و صادق علیهماالسلام روایت شده است.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
- محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 378.