خلاصة التواریخ (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۵۲

کتاب «خلاصة التواریخ» تألیف قاضی احمد قمی (۹۵۳-۱۰۱۵ ق)‌‌، ‌‌نویسنده و تاریخ‌نگار عهد صفوی است. این کتاب، تاریخ دوره صفویه از روزگار شیخ صفی‌الدین اردبیلی -نیمه قرن هشتم هجری- تا اوایل قرن یازدهم هجری مقارن با نخستین سال‌های سلطنت شاه عباس اول را دربردارد و از اعتبار و اتقان ویژه‌ای برخوردار است. به گفته مؤلف، این کتاب در اصل شامل تاريخ جهان از هبوط حضرت آدم تا زمان صفويه بوده است؛ ولى در هر صورت اکنون تنها جلد پنجم آن يعنى تاريخ صفويان موجود است.

خلاصة التواریخ.jpg
نویسنده قاضی احمد قمی
موضوع تاریخ دوره صفویه
زبان فارسی
تعداد جلد ۲

مؤلف

قاضی احمد بن شرف‌الدين حسين منشی قمی مشهور به «میر منشى» (۹۵۳-۱۰۱۵ ق)‌‌، ادیب، نویسنده، تاریخ‌نگار و کارگزار شیعه در عهد صفوی -اواخر قرن دهم هجرى- است. او از شیخ بهایی مدتی بهره‌مند گشت و از او اجازه روایت گرفت.

قاضی احمد با توجه به اشتغال در رشته‌های مختلف دیوانی و علاقه‌اش به علم و هنر، تاریخ‌نویسی و احاطه به حوادث سیاسی اجتماعی، توانسته است حوادث زمان خویش را با نوعی بصیرت و استقلال بنویسد.

مهمترین آثار قاضی احمد ‌‌عبارتند از: خلاصة التواریخ، گلستان هنر، مجمع الشعراء، جمع الخیار، منتخب الوزرا، رساله‌ احوال و مفاخر و مناقب قم.

معرفی كتاب

«خلاصة التواريخ» كتابى درباره تاريخ دوره صفویه از روزگار شیخ صفی‌الدین اردبیلی (نيمه اول سده ۸ هجرى قمرى) تا نخستين سال‌هاى پادشاهى شاه عباس يكم (اواخر سده ۱۰ ه.ق) است.

در واقع این کتاب، مجلد پنجم از یک اثر تاریخی مفصل مشتمل بر تاریخ عمومی ‌‌ایران است که مؤلف، چهار مجلد آن را به تاریخ بشر، از حضرت آدم تا روی کار آمدن صفویه اختصاص داده و پنجمین جلد، به تاریخ عصر صفوی اختصاص دارد؛ اما از مجلدات چهارگانه، چیزی باقی نمانده و تنها آخرین جلد در چندین نسخه وجود دارد.[۱]

«خلاصة التواریخ» در حقیقت یک واقعه‌نگاری است و حوادث سیصد سال تاریخ ایران را از سده هشتم تا یازدهم هجری بیان می‌‌کند. حوادثی که منجر به تأسیس دولت صفوی و استقرار آن به عنوان یک قدرت سیاسی اجتماعی متمرکز بر اساس مذهب تشیع اثنی‌عشرى گردید.[۲]

قاضی احمد قمی ‌‌در مقدمه این کتاب، نام چند تن از مورخان را که از پیشروان او بوده‌اند، از جمله امیر سلطان ابراهیم امینی هروی، میریحیی سیفی قزوینی، میر محمود ولد، مولانا حیاتی تبریزی، قاضی احمد غفاری و حسن بیک روملو، آورده و سپس می‌‌افزاید: بعد از درگذشت این مورخان، کسی پیرامون نگارش وقایع زمان خود اقدام نکرده است و ناگزیر، خودش برای تألیف چنین تاریخی، اقدام به نوشتن مجلد پنجم کرده است.[۳] البته در جای دیگری، از جلد ششم این کتاب یاد می‌‌نماید که در دسترس ما نیست.[۴]

از این مقدمه برمی‌‌آید که مؤلف پس از اتمام مجلدات چهارگانه که دوازده سال به طول انجامیده، ظاهراً در سال ۹۸۴ ق. به تشویق شاه اسماعیل دوم، تصمیم گرفته به سبک کتاب «مطلع السعدین» کمال‌الدین عبدالرزاق سمرقندی که شامل وقایع دوران ابوسعید مغول تا ابوسعید گورکانی است، کتابی در تاریخ صفویه تألیف کند؛ اما حوادث زمان و گرفتاری‌های ناشی از همراهی او با اردوهای نظامی‌‌ و مشکلات فراوان دیگر و نبودن یک صاحب دولت که او را در انجام این کار یاری دهد، تصمیم وی را با موانعی جدی مواجه ساخته است. با این همه، وی با اهتمام و تلاش خود موفق گردید که کتاب «خلاصة التواریخ» را در سال ۹۹۹ ق. به اتمام رساند و آن را به شاه عباس تقدیم کند.

مؤلف در آغاز و انجام این اثر، وعده داده است که نسخه دیگری در حوادث هر سال دوران شاه عباس بنویسد؛[۵] اما به درستی نمی‌‌دانیم در این کار توفیق یافته یا خیر. احتمال می‌‌رود مطالب اضافی «خلاصةالتواریخ» نسخه برلین - مربوط به وقایع بین سال‌های ۹۹۹ تا ۱۰۰۱ ق - آغاز همان بخش باشد که مؤلف وعده آن را داده. دلیل این احتمال هم این است که مؤلف در امور اداری، اجتماعی و سیاسی دولت صفویه مسئولیت‌های مهمی ‌‌داشته و از نظر استعداد و مهارت‌های نویسندگی و توانایی‌های ذوقی، در وضع مطلوبی بوده و با توجه به دسترسی به منابع تاریخ معاصر، حوادث نزدیک به زمان خود را با شیوه‌ای شیوا و دقیق، مفصل‌تر نوشته است.

برخی منابعى كه در كتاب «خلاصة التواريخ» از آن‌ها استفاده شده، به قرار زير است: صفوه الصفاى ابن بزاز، فتوحات شاهى، تاريخ حبيب السير، تاريخ جهان آرا، لبّ التواريخ، تكملة الاخبار، تاريخ شاه اسماعيل و شاه تهماسب، احسن التواريخ و جواهر الاخبار.

محتوای کتاب

كتاب «خلاصة التواریخ» با پيش‌گفتارى از مصحح كتاب آقاى احسان اشرقى و ديباچه از مولف آغاز گرديده و عنوان گذارى و تقسيم مطالب كتاب از اول تا پايان سلطنت شاه اسماعيل اول بر اساس نام مشايخ سلسله و يا اتفاقات مهم قرار گرفته و از دوران شاه تهماسب به بعد، بر اساس سال‌هاى پادشاهى است. هر سال با فصل بهار و عید نوروز آغاز مى‌شود و معمولا نام تركى سال‌ها نيز آمده است. بين دو نوروز يك رشته رويدادهاى مهم به صورت فصل‌هاى فرعى وجود دارد و اتفاقات با اهميت با ذكر روز و ماه و سال همراه است.

«خلاصة التواريخ»، شامل رخدادهاى سال‌هاى سده هشتم تا اواخر سده دهم هجرى قمرى در ايران است. وقايع مربوط به مشايخ صفویه به اختصار بيان شده است؛ ولى از هنگام تشكيل حكومت صفوى وقايع بيشتر با شرح و بسط آمده است. از ويژگى‌هاى اين كتاب اشاره‌هاى بسيار به شاعران و هنرمندان و ذكر آثار و اشعار آنان است كه اين كتاب را از ساير كتاب‌هاى تاريخى متمايز كرده است.

قاضى احمد در سال فوت شاه تهماسب (۹۸۴ ق) ۲۰ ساله بوده و با توجه به اشتغال او در رشته‌هاى مختلف ديوانى و علاقه‌اش به علم و هنر و تاريخ‌نويسى و دسترسى به منابع تاريخ معاصر، حوادث نزدیک به زمان خود را مفصل‌تر نوشته و از آنجا كه خود در متن حوادث بوده، اين تفصيل بيشتر به چشم مى‌خورد. اما براى نوشتن تاريخ زمان‌هاى دورتر از همان مداركى استفاده كرده است كه مورخين متقدم از آن‌ها بهره گرفته‌اند و به همين دليل بخش نخستين كتاب او كه تاريخ پيشوايان صفويه است، به اختصار برگزار شده و از تشكيل حكومت صفوى به بعد وقايع با جزئيات و تفصيل بيشترى آمده است.

قاضى احمد، بى‌آنكه تحليلى از ماهيت قضايا بدست دهد، شرح جنگ‌هاى خارجى صفويه را به تفصيل بيان كرده است؛ اما او نه تنها به عنوان يك واقعه نگار، بلكه نظر به اعتقادات مذهبى و اطلاعاتش در زمينه ادبى و هنرى مباحث گوناگونى را در كتاب تاريخ خود آورده است. البته تنظيم اين مطالب با روش معينى دنبال نشده، بلكه نویسنده هرچه به خاطرش آمده و آنچه را كه ديده يادداشت كرده است. در چنين شيوه تاريخ نويسى آن قسمت از وقايع كه در زمان خود مؤلف اتفاق افتاده از اهميت بيشترى برخوردار است.

در این کتاب، شرح حال اجمالی عالمان شیعه که در تحکیم و استقرار مذهب تشیع در ایران نقش مؤثری داشته‌اند، همراه با آثار و تأليفات آنان نیز دیده می‌‌شود، که دیگر آثار دوره صفوی، کمتر از این امتیاز برخوردارند.

در بسيارى از بخش‌هاى كتاب، درباره علما و هنرمندان گزارش مفصلى دارد. اين گزارش‌ها معمولا به مناسبت مرگ يك شخصيت مى‌آيد. متن كتاب داراى اشعار فراوانى است كه بعضى داراى ارزش ادبى هستند، مانند اشعار هلالى جغتابى و محتشم کاشانی و ميرزا شرف جهان و خان احمد گيلانى و سام ميرزا و ابراهیم ميرزا و مانند آن و بسيارى نيز فاقد ارزشند و به احتمال قوى اشعار بسيارى ازاين دست كه نام گوينده آن‌ها معلوم نيست، بايد از خود مؤلف باشد.

نویسنده تعداد زيادى نامه و منشور به فارسى و تركى و عربى از پادشاهان و شخصيت‌هاى علمى و ادبى آورده كه اغلب آن‌ها داراى اعتبار سنديت تاريخى هستند[۶] و برخى ديگر نيز جز لفّاظى و عبارت پردازى‌هاى منشيانه ارزش ديگرى ندارند. با اين همه نامه مفصل جنبه‌هاى مثبتى نيز در معرفى اوضاع و احوال اجتماعى و فرهنگى زمان دارد كه نمونه‌اى از آن وصف پديده‌هاى هنرى ايوان چهل ستون قزوين و ذكر بازار و اصناف اين شهر و كالاهاى اين بازار است.

زندگی قاضی احمد، به عنوان یک کارگزار عالی رتبه و با مشاغل گوناگون دولتی و معاشرت با اهل علم و فضل و شاعران و هنرمندان سبب شده تا وی اخبار وسیعی در زمینه‌های گوناگون بدست آورد و با نگرش علمی‌‌ و ادبی و نیز لحن انتقادی به ارزیابی وقایع بپردازد. با اين كه قاضى احمد، همچون بسيارى از وقايع نگاران متملّق و خوش آمدگو، تابع حاكم وقت بوده است؛ ولى لحن صريح و انتقادى و او در برابر تبهكارى‌ها و جنايات حكومت و عمال آن گهگاه در خلال وقايع نگارى او به چشم مى‌خورد و آوردن عناوين پر طمطراق مانع از آن نشده است تا نویسنده بر خشونت‌هاى شاه اسماعيل و شاه تهماسب و شاه اسماعيل دوم و حمزه ميرزا و شاه عباس و سرگردگان قزلباش سرپوش بگذارد.

پانویس

  1. الذریعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۷، ص ۲۲۳؛ فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، ج ۶، ص ۵۴۲؛ فهرست نسخه‌های خطی فارسی، علی‌نقی منزوی، ج ۱، ص ۴۳۱۹-۴۳۱۸؛ تاریخ تذکره‌های فارسی، احمد گلچین معانی، ج ۲، ص ۶۰۶-۶۱۴.
  2. تاریخ‌نگاری عصر صفوی، ص ۴۷.
  3. خلاصةالتواریخ، ص ۱.
  4. گلستان هنر، چاپ تهران، ص ۱۰۷ و ۱۱۸.
  5. خلاصةالتواریخ، ص ۲ و ۳ و نیز ص آخر متن اصلی.
  6. مقدمه دکتر احسان اشراقی بر خلاصةالتواریخ، ص ۱۶-۱۹.

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه