ابن قتیبه دینوری: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «ابن قُتَیبه دینوَری (۲۱۳-۲۷۶ ق)، نویسنده و دانشمند بزرگ عصر عباسی....» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۰ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۰۷
ابن قُتَیبه دینوَری (۲۱۳-۲۷۶ ق)، نویسنده و دانشمند بزرگ عصر عباسی..
محتویات
ولادت و نسب
ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری مروزی، معروف به ابن قتیبه، در اول رجب[۱] سال ۲۱۳ قمری[۲] در کوفه[۳] یا بغداد متولد شد، ولی چون پدرش اهل مرو بود، به وی مروزی گفتهاند[۴] و به علت این که جدش قتیبه است، ابن قتیبه نیز به او گفته شده[۵] و بدانجهت که مدتی در دینور به عنوان قاضی سکونت داشت، به دینوری هم شهرت یافته است. [۶]
سال مرگ او هم در منابع دقیق نیست؛ برخی، ۲۷۰ق نوشتهاند و ابن خلکان ۲۷۰ یا ۲۷۱ق آورده است و دیگران ۲۷۶ق ذکر کردهاند، ولی عموم منابع جدیدتر که از روایات گوناگون آگاه بودهاند، رجب ۲۷۶ را ترجیح دادهاند.
ابهام از نسب او آغاز میگردد: سمعانی ، قتبی را نسبت جد وی [۱۷] و همو جد او را منسوب به باهله میداند، [۱۸] اما از سوی دیگر ابن قتیبه خود صریحاً به اصل ایرانی خود اشاره کرده، میگوید: «نسب من در عجم مانع از آن نیست که در مقابل ادعاهای جاهلان این قوم، از عرب دفاع کنم» [۱۹] [۲۰] [۲۱] بنابراین چگونگی نسبت نیایش، قتیبه، به باهله روشن نیست و در جایی هم به «ولای» او اشاره نشده است. در برخی از منابع وی را مروزی خواندهاند، [۲۲] اما بیشتر، این نسبت را از آن پدرش مسلم دانستهاند [۲۳] و این نظر معقولتر است. بنابراین شاید بتوان پنداشت که نیایش، قتیبه، از مرو شاهجان برخاسته و همانجا با یکی از زنان عرب باهله ازدواج کرده و بدین سبب به باهله انتساب یافته است.
نسبت دینوری نیز به سبب اقامت و مسند قضای وی در آن شهر به او داده شده است. ابن ندیم [۲۴] و ابن انباری [۲۵] تصریح میکنند که وی کوفی است و در آن شهر به دنیا آمده است، ولی خطیب بغدادی [۲۶] و سمعانی [۲۷] زادگاه او را بغداد دانستهاند.
تحصیل و استادان
ابن قتیبه میگوید: در عنفوان شباب دوست داشته از هر علمی خوشهای برچیند و به همین جهت در مجالس متکلمان هم حاضر میشده است. او خود در مقدمه عیون به صراحت اشاره میکند که از نوجوانی تا پیری از همه کس دانش اخذ کرد و کتابها و تواریخ «اعاجم» را هم خوانده است. ابن قتیبه در بغداد مشغول تحصیل شد و حدیث را از اسحاق بن راهویه (د ۲۳۸ق)، و لغت را از ابوحاتم سجستانی فرا گرفت. [۷] از عالمان دیگری چون محمد بن زیاد زیادی، زیاد بن یحیی حسانی، عباس بن فرج ریاشی و عبدالرحمان بن اخی اصمعی دانش آموخت. [۸] از آنجا که شهر بصره در ابتدای سده ۳ق /۹م از پررونقترین مراکز علمی بود و مشهورترین دانشمندان در آن گرد آمده بودند، برخی [۲۹] اطمینان یافتهاند که وی پس از آنکه در کوفه نشو و نما یافت، به بصره روی آورد. وی بارها از آثار جاحظ استفاده کرده یا عباراتی را عیناً از او نقل کرده است [۳۰] [۳۱] از این رو برخی قاطعانه او را شاگرد جاحظ میشمارند. [۳۳]
استادان
مهمترین استادان وی اینانند:
۱۷.۱ - ابوحاتم سجستانی (د ۲۴۸ق/۸۶۲م)، لغتشناس بزرگ که نزد بزرگانی چون اصمعی و ابوعبیده درس خوانده و شاگردانی چون مبرد و ابن درید داشته است. ابن قتیبه بیش از همه از او نقل قول کرده است. درخور توجه است که نام آثاری که به ابوحاتم نسبت دادهاند، غالباً با نام آثار ابن قتیبه شبیه است.
ریاشی (د ۲۵۷ق)، از استادانبزرگ لغت، شاگرداصمعی و ابوعبیده و استاد مبرد و ثعلب و ابن درید. انبوه روایاتی که ابن قتیبه از او نقل کرده، احتمالاً دلیل بر پیوند استوار میانه آن دوست.
ابن راهویه (۲۳۸ق) که در علم حدیث همطراز شافعی و ابن حنبل به شمار میآید. از آنجا که وی با اهل رأی سخت مخالف بود و در فقه نیز روش خاص خود را داشت، بسیار مورد توجه ابن قتیبه قرار گرفت.
جاحظ؛ شاید بتوان پس از این ۳ تن، جاحظ را نهاد. او اجازه روایت البخلاء را از جاحظ گرفته بوده [۶۵][۶۶] و از الحیوان او بهره فراوان برده و با کتابهای البیان و حتی التربیع او آشنایی نزدیک داشته است بنابراین جاحظ در هر حال از منابع عمده الهام و اقتباس وی بوده، هر چند که تأثیر او به مسائل ادبی منحصر باشد.
ابوعبدالله حمدانی (د ۲۴۹ق)، محدث؛ عبدالرحمان بن قریب ، معروف به ابن اخی الاصمعی (د اواسط سده ۳ق)، راوی شعر و خبر؛ یزید بن عمرو غنوی ؛ محمد بن زیاد بن عبیدالله زیادی ، محدث؛ ابوالخطاب زیادبن یحیی (د ۲۵۴ق/ ۸۶۸م)؛ احمد بن خلیل بن شوار، محدث؛ دعبل خزاعی شاعر؛ ابوطالب زید بن اخزم (د ۲۵۷ق/۸۷۱م)؛ محمد بن خالد مهلبی ، عبدة بن عبدالله ؛ ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم ؛ [۶۷] محمد بن یحیی قطعی .
از فهرست این استادان، چنین برمیآید که بیشتر آنان عالم لغت و نحوند و تنها چند تن از آنان را میتوان در زمره علمای حدیث به شمار آورد.
شاگردان
افرادی چون عبیدالله بن عبدالرحمان سکری، ابراهیم بن محمد بن ایوب صائغ و ابن درستویه فارسی از او روایت کردهاند. [۹] پسرش احمد، که مدتی قاضی مصر بود، تمام کتابهای پدرش را از او نقل میکند. [۱۰]
۱۰ - تصدی منصب قضا
آنچه در شرح احوال ابن قتیبه مسلم میماند، همانا قاضی بودنش در شهر دینور است که اکثر منابع بر آن تصریح کردهاند، [۴۲][۴۳]. او مورد توجه خاص عبیدالله بن یحیی خاقانی وزیر متوکل، بوده و کتاب «ادب الکاتب» خویش را که یکی از نخستین آثار اوست، به ابن وزیر تقدیم داشته است. [۴۴] بنابراین بعید نیست که وزیر وی را، به رغم جوانی، به منصب قضای دینور گماشته باشد.
اقامت او در دینور طولانی شد و او در همین دوره بیشتر آثارش را تألیف کرد، زیرا به تأیید اکثر منابع، [۴۶][۴۷] وی در بغداد بیشتر به تدریس آثار خود اشتغال داشته تا به تألیف، اما تعیین تاریخ انتقال از دینور به بغداد، آسان نیست. در حاشیه یکی از نسخ خطی «معارف» اشاره شده است که موفق او را به بغداد فراخواند و در ۲۶۶ ق. در همان شهر مستقر ساخت و خود کتاب معارف را نزدش خواند. [۴۸]
وفات
ابن قتیبه، چنانکه در آغاز این مقاله اشاره شد، به احتمال قوی در ۲۷۶ق درگذشته، اما محل وفات او نیز مبهم است. از آنجا که وی پیوسته در بغداد میزیسته است، دلیلی وجود ندارد که محل وفاتش را جای دیگری غیر از بغداد بدانیم، [۵۴] جز اینکه همه منابع با این نظر موافق نیستند. ابن جوزی [۵۵] تاریخ مرگش را ۲۷۰ق دانسته و مینویسد: وی در کوفه درگذشت و او را کنار قبر ابوحازم قاضی دفن کردند. [۲۰] در چگونگی مرگ او نیز دو روایت مختصر در دست است: از قول شاگردش ابن صائغ آوردهاند که « وی پس از خوردن قدری هریسه (حلیم) حالش دگرگون شد و مدتی بی هوش گردید. آنگاه اندک زمانی آرامش یافت و تا سحر همواره مشغول ذکر خدا بود تا اینکه در سال ۲۷۰ یا ۲۷۶ق درگذشت. [۱۹] ۱۹. ↑ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۱۶۸. ۲۰. ↑ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۱۲، ص۲۷۷.
خصوصیات علمی و اخلاقی
مورخان ابن قتیبه را به عنوان فردی که در علوم مختلف مهارت داشت و درباره آنها کتابهای زیاد و ارزندهای نوشت، ستودهاند. ابن ندیم مینویسد: ابن قتیبه در نقل روایت، صادق و عالم به لغت، نحو، فقه، شعر، غریب قرآن و معانی آن بود. [۱۱] خطیب بغدادی او را فردی ثقه، متدین، فاضل و دارای مصنفات مشهور و کتابهای معروف به حساب میآورد. [۱۲] ابن خلکان تمام نوشتههای او را مفید میداند. [۱۳] ذهبی او را به عنوان علامه کبیر، ذوفنون و سرآمد در علوم مربوط به زبان عربی و تاریخ معرفی میکند. [۱۴] ۱۱. ↑ ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ص۱۰۵. ۱۲. ↑ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۱۶۸. ۱۳. ↑ ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۴۲. ۱۴. ↑ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۹۶.
شاگرد ابن قتیبه قاسم بن اصبغ، در حاشیه یکی از نسخ خطی «ادب الکاتب» در وصف او می گوید: وی خوش لباس بود، محاسن سفید بلندی داشت، خوش رنگ و روی بود. بیگمان زندگی او را سراپا آرامشی عالمانه فراگرفته بود و اگرچه در اظهار عقاید خود و رد نظر مخالفان تردید به خود راه نمیداد، این کار جز در دایره علم و کتاب صورت نمیپذیرفت. گویی از کشمکشهای سیاسی سخت دوری میگزید و ترجیح میداد عمر را به تألیف کتابهای علمی سنگین که به آسانی دستاویز این و آن نمیشد، بگذراند، چنانکه به شغل قضا در شهر کوچکی چون دینور قناعت کرد و از هر کار دیگری که موجب جنجال و هیاهو باشد، پرهیز کرد. شاید همین امر سبب شده باشد که نویسندگان معاصرش درباره او یا ساکت بمانند یا به اشاراتی مختصر بسنده کنند و زمانی هم که وی به یمن کتابهایش، بیشتر مورد توجه قرار گرفت، دیگر از زندگی او سالها گذشته و جزئیات زندگیش از خاطرهها رفته بود.
۱۹ - منابع آثاری و تألیفاتی
پس از نام استادان، اگر بدانیم ابن قتیبه از چه منابعی بهره میگرفته، پهنه اطلاعات و شاید هم محدوده نظرات و عقاید گوناگون او تا حدی روشنتر میشود.
بررسی آثار او نیز این گفته را تأیید میکند. شاید بتوان منابع او را چنین تقسیمبندی کرد: منابع ایرانی (به خصوص آثار ابن مقفع)؛ منابع یونانی (به خصوص ترجمه آثار ارسطو )؛ آثار مسیحی - یهودی (به خصوص تورات و انجیل )؛ آثار جاحظ؛ کتب نحویان؛ منابع پراکنده دیگر.
افکار و عقاید
وی از اهلسنت و متمایل به مذهب احمد بن حنبل، و جایگاه وی نسبت به اهلسنت همانند جایگاه جاحظ نسبت به معتزله بود همانطور که جاحظ خطیب معتزله به حساب میآمد، او نیز خطیب اهلسنت محسوب میشد. [۱۵] برخی او را مورد نکوهش قرار داده و متهم به کذب و متمایل به تشبیه و مذهب کرامیه نمودهاند. [۱۶]ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۲، ص۵۰۳.
ابن قتیبه با همه اهمیت و اعتباری که در ادب دارد، بیشتر در زمینه علوم قرآنی و عقاید مورد انتقادهای سخت و گاه شگفتآور قرار گرفته است، اما در زمینههای دیگر نیز از انتقاد مصون نمانده است: ابوطیب او را به آمیختن روایات، به «حکایات» (نامقبول) کوفیان، اعتماد به «غیرثقه» و شتابزدگی در پرداختن به علومی که تبحری در آنها ندارد متهم میکند. [۶۸]
ازهری در زمینه ادب او را سخت مورد انتقاد قرار میدهد [۶۹] ابوریحان بیرونی از تندروی او در «تفضیل العرب» انتقاد میکند ؛ [۷۰] حاکم نیشابوری ، آشکارا او را کذاب خواند [۷۱][۷۲] شاگردش ابن اصبغ از قول طبری و ابن سریج نقل میکند که کتاب او را در فقه بیارزش میدانستهاند [۷۳] دارقطنی او را متمایل به تشبیه میدانسته [۷۴][۷۵] و بیهقی وی را کرّامی مذهب خوانده است. [۷۶][۷۷]
لوکنت با درنظر گرفتن گرایش انتقاد کنندگان به این نتیجه رسیده است که شافعیان و اشعریان وی را نکوهش کردهاند و حنبلیان او را ستودهاند علت این امر البته روشن است. پیش از این دیدیم که وی شاگرد ابن راهویه و سخت تحتتأثیر عقاید او بود.
مبارزه ابن قتیبه با معتزله و جهمیه و دیگر فرقههایی که کلام و فلسفه را مایه کار خود قرار میدادند، موجب گردید که وزیر متوکل وی را به قضای دینور برگمارد. در بسیاری از آثار او، خاصه «تأویل مختلف الحدیث»، مبارزه تند و آشکاری برضد معتقدان به رأی و به خصوص ابوحنیفه پدیدار است. وی استحسان و قیاس را نیز به شدت رد میکند و معتقد است که آنها سرانجام انسان را به بدعت میکشانند.
در زمان عباسیان، پس از کشمکشهای فرقهای، معتزلیان سر بر داشتند و اندک اندک شیوه تفکر خود را بر دربار خلیفه نیز تحمیل کردند، چنانکه مأمون از آنان حمایت میکرد، اما بیشتر نظرات ایشان، خاصه خلق قرآن و اختیار و نیز مجادلات کلامی ایشان، سخت اصحاب حدیث را آشفته ساخت، چنانکه عاقبت همه چیز به دست متوکل دگرگون شد و ابن قتیبه نیز به تأیید سیاست او پرداخت و با غالب گرایشهای خاص عقیدتی به ستیز پرداخت، چنانکه کتاب او در ردّ جهمیه و مشبهه اکنون در دست است. وی بیش از همه شیفته نظرات احمد بن حنبل و ابن راهویه بود و مانند ایشان قائل به عدم خلق قرآن و متمایل به نوعی جبر شد.
آثار و تألیفات
ابن قتیبه با علوم قرآنی و حدیث آغاز به کار کرده و سپس، به لغت و نحو، شعر و ادب، تاریخ و سرانجام به علم کلام پرداخته است.
لوکنت با بررسی دقیق منابع، کتابهایی را که به نام ابن قتیبه ثبت کردهاند به ۵ دسته تقسیم میکند:
۲۶.۱ - کتابهایی که در انتسابشان به ابن قتیبه تردید نیست و به چاپ رسیدهاند ۱.الاختلاف فی اللفظ و الرّد علی الجهمیّة و المشبّهة، به کوشش محمدزاهد کوثر، قاهره، ۱۳۴۹ق. همین کتاب بدون ذکر نام مصحح، به عنوانچاپاولدر بیروت (۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م) انتشاریافت. موضوعهایی که در این کتاب مورد بحث قرار گرفته، به طور کلی اینهاست: قدر ، تشبیه ، خلق قرآن ، رؤیت خداوند ، عرش الهی و بررسی احادیث مختلف در این باب. انبوهی از اطلاعات موجود در تأویل مختلف الحدیث و حتی بسیاری از عبارات آن عیناً در این کتاب تکرار شده است. ۲. ادب الکاتب ، یا ادب الکتّاب، آداب الکتبة، که بار اول در قاهره (۱۳۰۰ق) به چاپ رسید و پس از آن بارها تجدید چاپ شده است. مختصر این کتاب، توسط طاهر الجزائری با عنوان تلخیص ادب الکاتب در قاهره (۱۳۳۹ق/۱۹۲۰م) منتشر شده است. ادب الکاتب، علاوه بر مقدمه، دارای ۴ بخش است: «کتاب المعرفة» که به شرح و توضیح کلمات و اصطلاحات دشوار پرداخته است؛ «کتاب تقویم الید» که به نحوه نگارش و املا عنایت دارد؛ «کتاب تقویم اللسان» که به قرائت و تلفظ صحیح کلمات و ترکیبات اختصاص دارد؛ «کتاب الابنیة» که به اشتقاق فعل و اسم پرداخته است. بر این کتاب شروحی نوشته شده که از آن جمله است: شرح ادب الکاتب، از جوالیقی، قاهره، ۱۳۵۰ق؛ کتاب الاقتضاب فی شرح ادب الکتّاب، از بطلیوسی، بیروت، ۱۹۰۱م. صقر [۱۵۰] به ۷ شرح دیگر نیز اشاره کرده که همه را از حاجی خلیفه [۱۵۱] برگرفته است. منتخباتی از این کتاب را اسپرول با عنوان «مختصری از ادب الکاتب ابن قتیبه همراه با ترجمه و تعلیقات۱» به انگلیسی برگردانده است. مقدمه آن را نیز لوکنت ترجمه کرده و در «یادنامه لوئی ماسینیون۲» به چاپ رسانده است. ۳.الاشربة، که نخستین بار در مجلة المقتبس (دمشق، ۱۹۰۷ق، ج ۲) و بار دیگر به کوشش کردعلی (دمشق، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م) به چاپ رسیده است. موضوع اصلی کتاب را حرمت خمر و نیز حرمت یا حلیت نبیذ تشکیل میدهد. این کتاب، بیشتر یک اثر فقهی به شمار میآید، به خصوص که استشهاد به آیات قرآنی و احادیث نبوی و اقوال گوناگون فقهای بزرگ در آن فراوان است. ۴.کتاب الانواء، که به کوشش پلا و حمیدالله در حیدرآباد دکن (۱۳۷۵ق/۱۹۵۶م) به چاپ رسیده است. مسعودی [۱۵۲] چنین میپندارد که ابن قتیبه، کتاب انواء ابوحنیفة دینوری را گرفته و به نام خود خوانده است. پلا در مقدمه کتاب اشاره میکند که انواء ابوحنیفه اینک در دست نیست، اما قطعات پراکندهای از آن به جای مانده است و به هر حال نمیتوان این کتاب را برگرفته از آن دانست، چه شاید هر دو مؤلف از منبع مشترکی بهره گرفته باشند. [۱۵۳] موضوع کتاب انواء، منازل بیست و هشتگانه قمر، نام یک یک ستارگان ، بحثهای لغوی درباره آن نامها، اشعار مربوط به هر یک، گاهشماری نزد اعراب، باد، جهتیابی و... است. ۵.تأویل مختلف الحدیث، یا مختلف الحدیث، اختلاف الحدیث، اختلاف تأویل الحدیث. نخستین چاپ کتاب در قاهره (۱۳۲۶ق) صورت گرفته و پس از آن بارها در دمشق ، قاهره و بیروت تجدید چاپ شده است. این کتاب را محمد بن طاهر سنجاری تلخیص کرده و المغیث من مختلف الحدیث خوانده که نسخهای از آن در ایندیا افیس موجود است. کتاب مختلف الحدیث را لوکنت به فرانسه ترجمه کرده و همراه با مقدمهای وسیع و فهارس جامع در دمشق (۱۹۶۲م) به چاپ رسانده است. ۶.تأویل مشکل القرآن، که به کوشش احمد صقر، همراه با مقدمهای سودمند در قاهره (۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م) منتشر شده است. ۷.تفسیر غریب القرآن، که به کوشش احمد صقر در قاهره (۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۸م) و بیروت (۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م) به چاپ رسیده است. این کتاب احتمالاً همان کتاب معانی القرآن است که در برخی منابع آمده، [۱۵۴][۱۵۵][۱۵۶] هر چند که معاصران هم آن را کتاب مستقلی فرض کردهاند. [۱۵۷][۱۵۸] این کتاب که درباره اشتقاق اسماء و صفات خداوند، شرح معروفترین واژگان قرآنی و سپس بررسی الفاظ غریب قرآن است، در واقع تکملهای است بر کتاب تأویل مشکل القرآن. [۱۵۹] بدین سان ملاحظه میشود که موضوع «غریب» و «مشکل» را از هم تفکیک کرده و در دو کتاب نسبتاً مفصل آورده است. ۸.الشعر و الشعراء، یا طبقات الشعراء. از سال ۱۸۷۵م که جزء کوچکی از آن چاپ و به زبان هلندی ترجمه شد، تا سال ۱۹۴۵م که شاکر به کتاب پرداخت، این کتاب ۵ بار چاپ شد. سپس احمد محمد شاکر بین سالهای ۱۹۴۵-۱۹۵۰م آن را همراه با مقدمه و شرح در قاهره انتشار داد. این کتاب، شامل ۲۰۶ شرح حال از شاعران جاهلی و اسلامی است که به شیوه قدما تدوین گردیده، یعنی هر شرح حال، تنها چند روایت و خبر و چند قطعه شعر در بر دارد. شعرا در آن به ترتیب خاصی طبقهبندی نشدهاند، هر چند که تا حدی ترتیب زمانی مراعات شده است. به همین دلیل، نام طبقات که طبقات ابن سلام را به یاد میآورد، شاید شایسته این کتاب نباشد. آنچه بر اعتبار این کتاب ابن قتیبه افزوده، در واقع مقدمهای در فن شعر است که در ادب کهن عرب بیمانند است. چنانکه گفته شد، این مقدمه توسط گودفروا دومونبین به فرانسه ترجمه شده است. ۹.کتاب العرب، که به نامهایی بسیار گوناگون شهرت یافته است: کتاب العرب و العجم، [۱۶۰] التسویة بین العرب و العجم [۱۶۱][۱۶۲] یا در کتب متأخر: فضل العرب علی العجم یا العرب و علومها، [۱۶۳] تفضیل العرب، کتاب العرب او الرد علی الشعوبیة، ذم الحسد. [۱۶۴] این کتاب کوچک را کردعلی در رسائل البلغاء (۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م)، چاپ کرده است. ۱۰.کتاب عیون الاخبار . از ۱۰ بخش کتاب، ۴ بخش نخست توسط بروکلمان در ویمار ، برلین و استراسبورگ بین سالهای ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۸م انتشار یافت. همه کتاب در ۴ جلد، توسط احمد زکی عدوی در قاهره (۱۳۴۳-۱۳۴۹ق/۱۹۲۵-۱۰۳۰م) به چاپ رسیده است. در جلد چهارم شرح حال ابن قتیبه و بررسی کتاب آمده است. بخش اول کتاب، یعنی «کتاب السلطان» توسط هرویتز۱ به انگلیسی ترجمه شده است. بخشها یا «کتابهای» دهگانه عیون عبارتند از: کتاب السلطان، کتاب الحرب، کتاب السؤدد، کتاب الطبائع الاخلاق المذمومة، کتاب العلم و البیان، کتاب الزهد، کتاب الاخوان، کتاب الحوائج، کتاب الطعام و کتاب النساء. این کتاب چنانکه از مقدمه آن برمیآید، کتابی است در دفاع از پاکیزگی و اصالت زبان عربی در مقابل موج فسادی که در اثر انتشار لهجهها و نفوذ بیگانگان در فرهنگ عربی رخنه کرده است. بنابراین مجموعه اطلاعات پراکنده و وسیعی که در این کتاب فراهم آمده است، باید دست افزار هر مرد عرب زبان فرهنگ یافته باشد. ۱۱.المسائل و الاجوبة (قاهره، ۱۳۴۹ق)، که ظاهراً از روی نسخه کاملی تهیه نشده است، زیرا قطعاتی از آن در منابع دیگر آمده که در نسخه چاپ شده موجود نیست (لوکنت، همان،. (۱۲۶ نیز کتاب الجوابات الحاضرة که حاجی خلیفه [۱۶۵] آورده است، شاید همین المسائل باشد، هر چند که در فهارس متأخران [۱۶۶] کتاب مستقلی تلقی شده است. کتاب به طور کلی شامل پاسخهای ابن قتیبه به سؤالهایی است که در زمینه لغت و حدیث از او شده است. ۱۲.المعارف، نخستینچاپ توسط ووستنفلد درگوتینگن (۱۸۵۰م) صورت گرفته و پس از آن، ۳ بار در قاهره به چاپ رسیده که بار آخر به کوشش ثروت عکاشه در ۱۹۶۰م انتشار یافته است. این کتاب را ابن قتیبه خود مجموعه معارفی میداند که هیچ انسان فرهنگ یافتهای را از آن گریزی نیست. [۱۶۷] فهرستی کلی از کتاب، دائرة این اطلاعات را به خوبی نشان میدهد: خلاصه تاریخ کهن، پیامبر (ص) و صحابه ، خلفای اموی و عباسی ، مشاهیر دولت، تابعین، اصحاب رأی، اصحاب حدیث، قرّاء، نسبشناسان و راویان شعر. پس از آن چندین فصل کوتاه آمده است که به نکاتی گاه بسیار شگفت و جالب توجه اشاره دارد. ۱۳.معانی الشعر، یا کتاب معانی الشعر الکبیر، [۱۶۸] که به کوشش عبدالرحمان بن یحیی یمانی با عنوان کتاب المعانی الکبیر در حیدرآباد دکن (۱۲۶۸ق/۱۹۴۹م) به چاپ رسیده است. این کتاب شامل این فصلها میباشد: الخیل، السباع، الطعام و الضیافة، الذباب و غیره، الوعید و البیان، الحرب، المیسر، الشعر و الشعراء، التطیر و الفأل، الا¸ثار، المراثی، الشیب و الکبر، الا¸داب و مکارم الاخلاق. مؤلف در هر باب نخست شعری میآورد و آنگاه به توضیح الفاظ غریب آن میپردازد. ابن قتیبه نخستین کسی نبود که دست به تدوین معانی الشعر زد. در سدههای ۳ و ۴ق، حدود ۷ کتاب دیگر در همین باب تألیف یافته بود که اینک بیشتر از دست رفتهاند و از باقی ماندهها هم تنها اثر اشناندانی و ابن قتیبه به چاپ رسیدهاند. [۱۶۹] بنابراین کتاب ابن قتیبه، هم تا حدودی جای آثار مفقود را پر میکند، هم از نظر شناسایی الفاظ غریب - که گاه در فرهنگهای بزرگ موجود نیستند - مهم است و هم در کار نقد ادبی تاریخی سخت سودمند است. ۱۴.المیسر و القداح، که نخست به کوشش محبالدین خطیب در قاهره (۱۳۴۳ق) و بار دیگر در ۱۳۸۵ق به چاپ رسیده است. این کتاب تک نگاشتهای است شامل اخبار و روایات درباره میسر و قداح و انواع این قمار که در عصر جاهلی مشهور بوده است. آنچه در معانی الکبیر به «میسر» اختصاص یافته، در واقع چیزی جز فشرده همین کتاب نیست. از این رو، المیسر، بیشتر، کتاب لغت و به خصوص اصطلاحات خاص میسر است، هر چند که جنبه دینی یا حلیت و حرمت و سود و زیان آن نیز فروگذاشته نشده است. ۱۵.غریب الحدیث، که لوکنت آن را جزو گروه ب به حساب آورده، در ۱۹۷۰م (پس از انتشار اثر لوکنت) به کوشش رضا حبیب در تونس به چاپ رسید. ب - از کتابهایی که در انتسابشان به ابن قتیبه تردید نیست و تاکنون چاپ نشدهاند، اصلاح الغلط فی غریب الحدیث لابی عبیدالقاسم بن سلام است که نسخههایی از آن در ایاصوفیه و ظاهریه وجود دارد. [۱۷۰][۱۷۱] حاجی خلیفه به شرح ابوالمظفر، محمد بن آدم هروی بر این کتاب اشاره میکند. [۱۷۲]
۲۶.۲ - کتابهایی که یا از دست رفتهاند، یا نسبتشان به ابن قتیبه مشکوک است ۱. اعراب القرآن ، یا اعراب القراءات، آداب القراءة. ۲.تعبیر الرؤیا. ۳.دلائل النبوة. ۴.کتاب الفقه، یا جامع الفقه، عکاشه [۱۷۳] آن را همان کتاب التفقیه میداند. ۵.کتاب القراءات. ۶.کتاب القلم. ۷.کتاب النحو، یا جامع النحو الکبیر.
۲۶.۳ - کتابهایی که ممکن است هنوز موجود باشند و روزی کشف شوند این باب را لوکنت از آن جهت گشوده است که برخی از نویسندگان بعد از ابن قتیبه خاصه متأخران چون سیوطی ، [۱۷۴] این کتابها را دیدهاند: ۱.آلات الکتّاب. ۲.التفسیر. ۳.التفقیه. ۴.صناعة الکتابة. ۵.عیون الشعر. ه - کتابهایی که به غیر از نام، هیچ چیز درباره آنها نمیدانیم: ۱.آداب العشرة. ۲.استماع الغناء بالالحان. ۳.الحکایة و المحکی. ۴.حکم الامثال. ۵.الخط. ۶.صیام. ۷.فرائد الدرر.
۲۶.۴ - عناوینی که بر عناوین معروف دیگر منطبقند یا بر جزئی از کتابی اطلاق شدهاند ۱.آداب القراءة، که احتمالاً همان اعراب القرآن است. ۲.الابل، که فصلی از بخش گمشدة المعانی اتس. ۳.الانبیة، که بخش ۴ ادب الکاتب است. ۴.اعراب القراءات، که همان کتاب القراءات، یا به قول لوکنت اعراب القرآن است. ۵.التاریخ، که همان المعارف است. ۶.تقویم اللسان، که احتمالاً بخشی از ادب الکاتب است. ۷.الجوابات الحاضرة، که احتمالاً همان المسائل و الاجویة است. ۸.خلق الانسان، که در منابع کهن مکرر ذکر شده است. صقر [۱۷۵] و عکاشه [۱۷۶] هم آن را کتابی مستقل دانستهاند، ولی لوکنت آن را همان «باب فروق فی خلق الانسان» در ادب الکاتب میپندارد [۱۷۷] ۹.الخیل. با آنکه نام این کتاب در منابع کهن و نو مکرر آمده است، لوکنت میپندارد که آن، چیزی جز فصل اول کتاب المعانی الکبیر نیست.[۱۷۸] ۱۰.دیوان الکتّاب، که احتمالاً جزئی از کتاب المعانی الکبیر، یا عیون الشعر [۱۷۹] یا ادب الکاتب الرّد علی القائل بخلق القرآن، که ظاهراً بر قسمتهای مختلفی از کتاب اختلاف اللفظ منطبق است [۱۸۰] ۱۱.کتاب العلم، که احتمالاً فصل پنجم عیون است، اما داوودی [۱۸۱] و سیوطی [۱۸۲] در فهرست خود آن را القلم خواندهاند. اگر این نام درست باشد، صحت انتساب کتاب الخط و القلم که قبلاً به آن اشاره شد، تأیید خواهد شد؛ ۱۲.کتاب علم مناظر النجوم. تنها بیرونی به این کتاب اشاره کرده و از اینکه ابن قتیبه عربها را در این باب برترین اقوام پنداشته، وی را مورد انتقاد قرار داده است. [۱۸۳] ۱۴.مشکل الحدیث، که همان مختلف الحدیث است. ۱۵.معانی القرآن، که همان تفسیر غریب القرآن است. [۱۸۴] ۱۶.معجزات النبی، که احتمالاً همان دلائل النبوة است. [۱۸۵] ۱۷.منتخب اللغة و تواریخ العرب، که بر بخشی از کتاب ادب الکاتب منطبق است. [۱۸۶] ۱۸.النسب، که احتمالاً اجزائی از المعارف است. [۱۸۷] ۱۹.الوحش. ابن قتیبه خود یکبار این عنوان را ذکر کرده، [۱۸۸] اما در جای دیگری از آن نشانی نیست.
۲۶.۵ - کتابهایی که انتسابشان به ابن قتیبه قطعاً یا به احتمال قوی مردود است ۱.الالفاظ المغربة بالالقاب المعربة، که نسخهای از آن در جامعة القرویین فاس موجود است. ۲.الامامة و السیاسة، که بارها به چاپ رسیده است، از جمله در ۱۹۵۷م در قاهره و نیز در ۱۹۸۵م به کوشش طه محمد زینی (درباره ترجمههای کتاب و بحثهایی که درباره انتساب آن شده. ۳.تلقین المتعلمین فی النحو. نسخهای از آن در کتابخانه ملی پاریس هست که نام ابن قتیبه تنها در پشت آن و هیچ جا، آنچنانکه مرسوم ابن قتیبه است، عبارت «قال ابومحمد» دیده نمیشود، شیوه نگارش آن با شیوه او تفاوت دارد و در آغاز آن، برخلاف معهود، مقدمهای موجود نیست. به این دلایل لوکنت آن را از آثار ابن قتیبه به شمار نیاورده است. ۴.الجراثیم، که ذیل فقه اللغة ثعالبی در بیروت (۱۸۸۵م) به چاپ رسیده است. ۵.الوزراء. ابن منظور در لسان (ذیل خلل) کتابی به این نام به ابن قتیبه نسبت داده که دور از صواب است. ۶.وصیة. لوکنت که مقدمه و بخشهایی از این کتاب را ترجمه کرده و در «مجلة مطالعات اسلامی۱» انتشار داده، معتقد است که انتساب کتاب به ابن قتیبه نادرست است.
=
ابن قتیبه آثار فراوانی دارد که برخی، آن را حدود سیصد جلد دانستهاند.[۲۱] تعدادی از تالیفات او که در منابع وجود دارد، عبارتاند از: معانی الشعر الکبیر (مشتمل بر دوازده کتاب)، عیون الشعر (مشتمل بر ده کتاب)، عیون الاخبار (مشتمل بر ده کتاب)، التفقه الحکایة و المحکی الشعر و الشعراء الخیل، جامع النحو، مختلف الحدیث، اعراب القرآن، دیوان الکتاب، فرائد الدر، خلق الانسان، القرائات، المراتب و المناقب من عیون الشعر، التسویه بین العرب و العجم، الانواء، المشکل، دلائل النبوّه، اختلاف تاویل الحدیث، جامع الفقه، اصلاح غلط ابی عبید فی غریب الحدیث، المسائل و الجوابات، العلم، کتاب المیسر و القداح، حکم الامثال، الاشربه، النحو الصغیر، الرد علی المشبهه، آداب العشره، غریب الحدیث[۲۲] ادب القاضی، الصیام، الهجو، الرد علی من یقول بخلق القرآن[۲۳] فضل العرب علی العجم، القلم، تعبیر الرؤیا، آداب القرائة، التاریخ[۲۴][۲۵][۲۶] المناقضه[۲۷] تقویم اللسان مشکلات القرآن[۲۸] غریب الفاظ الاحکام اخبار العرب و انسابهم[۲۹]. ادب الکاتب که ابن قتیبه آن را برای عبیدالله بن یحیی بن خاقان وزیر المعتمد (خلافت ۲۵۶-۲۷۹ق) نوشت و سپس ابومحمد بن السید البطلیوسی شرح مفصلی بر آن نگاشت. [۳۰] ابن خلدون درباره این کتاب مینویسد: اصول و ارکان علم ادب چهار کتاب است: ادب الکتاب (الکاتب) ابن قتیبه الکامل مبرد البیان و التبیین جاحظ و نوادر ابوعلی قالی بغدادی. [۳۱] از کتابهای مهم دیگر وی المعارف است که خود در مقدمه آن مینویسد: هیچ انسان اهل فضلی از این کتاب بینیاز نیست، چون در هر مجلسی که شرکت نماید و مطلبی مطرح گردد، در این کتاب یافت میشود. [۳۲] کتابهای دیگری را نیز به وی نسبت دادهاند که یا فصلی از کتابهای اصلی بوده و یا انتساب آنها به وی مورد تردید است. از جمله کتابهایی که انتسابش به ابن قتیبه مورد تشکیک جدی قرار گرفته، الامامة و السیاسه است. اولین فردی که در آن شک کرد، غاینغوس مستشرق اسپانیایی بود، سپس دکتر دوزی در کتاب تاریخ الاندلس و آدابه در این رابطه از وی پیروی کرد که شواهدی نیز برای ادعای خود ذکر میکند. [۳۳]مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۸، ص۱۵۲. ۳۵. ↑ ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۱۵۲.
۲۸ - پانویس
۱. ↑ ابن خلکان، وفیات، ج۳، ص۴۳. ۲. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۹-۱۰، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۳. ↑ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۵. ۴. ↑ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۵. ۵. ↑ احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۱۷۰، قاهره، ۱۳۴۹ق. ۶. ↑ عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۳۴۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م. ۷. ↑ عبدالرحمان ابن انباری، نزهة الالباء، ج۱، ص۱۴۴، به کوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۵۹م. ۸. ↑ ابن خلکان، وفیات، ج۳، ص۴۳. ۹. ↑ عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۳۴۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م. ۱۰. ↑ عبدالرحمان ابن انباری، نزهة الالباء، ج۱، ص۱۴۴، به کوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۵۹م. ۱۱. ↑ عبدالرحمان ابن جوزی، المنتظم، ج۵، ص۱۰۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق. ۱۲. ↑ علی ابن اثیر، اللباب، ج۳، ص۱۵، بیروت، دار صادر. ۱۳. ↑ محمد زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۱۸۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۳م. ۱۴. ↑ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۵ - ۸۶. ۱۵. ↑ ابن خلکان، وفیات، ج۴، ص۳۴۲. ۱۶. ↑ علی قفطی، انباه الرواة، ج۳، ص۲۰۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م. ۱۷. ↑ عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۳۴۰، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م. ۱۸. ↑ عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۷۰-۷۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م. ۱۹. ↑ عبدالله ابن قتیبه، «کتاب العرب او الرد علی الشعوبیة»، ج۱، ص۲۷۸، رسائل البلغاء، به کوشش محمد کردعلی، قاهر، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م. ۲۰. ↑ عبدالله ابن قتیبه، «کتاب العرب او الرد علی الشعوبیة»، ج۱، ص۳۰، رسائل البلغاء، به کوشش محمد کردعلی، قاهر، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م. ۲۱. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۵، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۲۲. ↑ محمد زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، ج۱، ص۱۸۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۳م. ۲۳. ↑ عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۳۴۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م. ۲۴. ↑ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۵. ۲۵. ↑ عبدالرحمان ابن انباری، نزهة الالباء، ج۱، ص۱۴۳، به کوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۵۹م. ۲۶. ↑ احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۱۷۰، قاهره، ۱۳۴۹ق. ۲۷. ↑ عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱۰، ص۳۴۱، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م. ۲۸. ↑ عبدالله ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۶۰، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. ۲۹. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۱۷ به بعد، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۳۰. ↑ عبدالله ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۲، ص۲۰۴، به کوشش احمد زکی عدوی، قاهره، ۱۳۴۳ق/ ۱۹۲۵م. ۳۱. ↑ عبدالله ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۴۵، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. ۳۲. ↑ عمرو جاحظ، البخلاء، ج۲، ص۶۲، به کوشش احمد عوامری بک و علی جارم بک، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. ۳۳. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۲۰، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۳۴. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۲۱، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۳۵. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۱۷-۲۲، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۳۶. ↑ عبدالله ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۲۳-۲۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. ۳۷. ↑ عبدالله ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۴۹، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. ۳۸. ↑ جم، عبدالله ابن قتیبه، ج۱، ص۵۷ - ۵۸، تأویل مختلف الحدیث، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. ۳۹. ↑ عبدالله ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۴۸، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. ۴۰. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۲۳ به بعد، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۴۱. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۳۳، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۴۲. ↑ ابن خلکان، وفیات، ج۳، ص۴۳. ۴۳. ↑ محمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۹۸، به کوشش شعیب ارنؤوط و علی ابوزید، بیروت، ۱۴۰۴ق/ /۱۹۸۶م. ۴۴. ↑ ابن قتیبه، عبدالله، ادب الكاتب، ص۶-۷، به كوشش ماكس گرونر، لیدن، ۱۹۰۰م. ۴۵. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۵۸، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۴۶. ↑ احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۱۷۰، قاهره، ۱۳۴۹ق. ۴۷. ↑ ابن خلکان، وفیات، ج۳، ص۴۳. ۴۸. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۸، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۴۹. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۵۹، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۵۰. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۸، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۵۱. ↑ ثروت عکاشه، مقدمه بر المعارف (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۳۵-۳۶. ۵۲. ↑ عبدالله ابن قتیبه، المعارف، ص۴، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م. ۵۳. ↑ ثروت عکاشه، مقدمه بر المعارف (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ). ۵۴. ↑ احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۱۷۱، قاهره، ۱۳۴۹ق. ۵۵. ↑ عبدالرحمان ابن جوزی، المنتظم، ج۵، ص۱۰۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۷ق. ۵۶. ↑ احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۱۷۰، قاهره، ۱۳۴۹ق. ۵۷. ↑ عبدالرحمان ابن انباری، نزهة الالباء، ج۱، ص۱۴۴، به کوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۵۹م. ۵۸. ↑ احمد خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۱۷۰، قاهره، ۱۳۴۹ق. ۵۹. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۱۴-۱۶، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۶۰. ↑ سیداحمد صقر، مقدمه بر تأویل مشکل القرآن (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۳۹. ۶۱. ↑ ثروت عکاشه، مقدمه بر المعارف (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۳۶-۳۸. ۶۲. ↑ سیداحمد صقر، مقدمه بر تأویل مشکل القرآن (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۳-۶. ۶۳. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۴۳-۴۵، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۶۴. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۲۳-۲۷، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۶۵. ↑ عبدالله ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۳، ص۱۹۹، به کوشش احمد زکی عدوی، قاهره، ۱۳۴۳ق/ ۱۹۲۵م. ۶۶. ↑ محمد زغلول سلام، ابن قتیبه، ج۱، ص۲۸، قاهره، ۱۹۵۷م. ۶۷. ↑ الدیباج المذهب، به کوشش محمد، احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م. ۶۸. ↑ عبدالواحد ابوطیب لغوی، مراتب النحویین، ج۱، ص۸۴ - ۸۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۷۵م. ۶۹. ↑ محمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۱، ص۳۱، به کوشش عبدالسلام محمد هارون و محمد علی نجار، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م. ۷۰. ↑ عبدالله ابن قتیبه، تفضیل العرب، ص۲۳۸. ۷۱. ↑ محمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۹۹، به کوشش شعیب ارنؤوط و علی ابوزید، بیروت، ۱۴۰۴ق/ /۱۹۸۶م. ۷۲. ↑ احمد ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۳، ص۳۵۷، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق. ۷۳. ↑ محمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۳، ص۳۰۱، به کوشش شعیب ارنؤوط و علی ابوزید، بیروت، ۱۴۰۴ق/ /۱۹۸۶م. ۷۴. ↑ محمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۹۸، به کوشش شعیب ارنؤوط و علی ابوزید، بیروت، ۱۴۰۴ق/ /۱۹۸۶م. ۷۵. ↑ ابن تغری بردی، النجوم، ج۳، ص۷۵. ۷۶. ↑ محمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۱۳، ص۳۰۱، به کوشش شعیب ارنؤوط و علی ابوزید، بیروت، ۱۴۰۴ق/ /۱۹۸۶م. ۷۷. ↑ احمد ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۳، ص۳۵۹،حیدرآباد دکن، ۱۳۲۹-۱۳۳۱ق. ۷۸. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۲۵-۲۶، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۷۹. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۳۲، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۸۰. ↑ عبدالله ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۲۶۰، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. ۸۱. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۴۷، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۸۲. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۸۳. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص ۴۹-۵۰، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۸۴. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۵۱ -۵۷، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۸۵. ↑ عبدالله ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۲، ص۸-۱۲، به کوشش احمد زکی عدوی، قاهره، ۱۳۴۳ق/ ۱۹۲۵م. ۸۶. ↑ عبدالله ابن قتیبه، «کتاب العرب او الرد علی الشعوبیة»، ج۱، ص۲۷۰، رسائل البلغاء، به کوشش محمد کردعلی، قاهر، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م. ۸۷. ↑ عبدالله ابن قتیبه، «کتاب العرب او الرد علی الشعوبیة»، ج۱، ص۲۷۴، رسائل البلغاء، به کوشش محمد کردعلی، قاهر، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م. ۸۸. ↑ عبدالله ابن قتیبه، «کتاب العرب او الرد علی الشعوبیة»، ج۱، ص۲۷۴، رسائل البلغاء، به کوشش محمد کردعلی، قاهر، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م. ۸۹. ↑ عبدالله ابن قتیبه، «کتاب العرب او الرد علی الشعوبیة»، ج۱، ص۲۷۵، رسائل البلغاء، به کوشش محمد کردعلی، قاهر، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م. ۹۰. ↑ عبدالله ابن قتیبه، «کتاب العرب او الرد علی الشعوبیة»، ج۱، ص۲۸۴، رسائل البلغاء، به کوشش محمد کردعلی، قاهر، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م. ۹۱. ↑ عبدالله ابن قتیبه، «کتاب العرب او الرد علی الشعوبیة»، ج۱، ص۲۸۲، رسائل البلغاء، به کوشش محمد کردعلی، قاهر، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م. ۹۲. ↑ عبدالله ابن قتیبه، «کتاب العرب او الرد علی الشعوبیة»، ج۱، ص۲۸۹، رسائل البلغاء، به کوشش محمد کردعلی، قاهر، ۱۳۳۱ق/۱۹۱۳م. ۹۳. ↑ احمد ابن عبدربه، عقد الفرید، ج۳، ص۴۰۸-۴۱۱، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق. ۹۴. ↑ احمد ابن عبدربه، عقد الفرید، ج۳، ص۴۰۸-۴۱۱، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق. ۹۵. ↑ احمد ابن عبدربه، عقد الفرید، ج۳، ص۴۱۱- ۴۱۲، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق. ۹۶. ↑ ابوریحان بیرونی، الاثار الباقیة، ج۱، ص۲۳۸-۲۳۹، به کوشش ادوارد زاخاو، لیپزیگ، ۱۹۲۳م. ۹۷. ↑ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۵. ۹۸. ↑ عبدالرحمان ابن انباری، نزهة الالباء، به کوشش ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۵۹م. ۹۹. ↑ ابن خلکان، وفیات، ج۳، ص۴۲. ۱۰۰. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۸۲ -۸۳، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۱۰۱. ↑ محمد ازهری، تهذیب اللغة، ج۱، ص۳۱، به کوشش عبدالسلام محمد هارون و محمد علی نجار، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م. ۱۰۲. ↑ عبدالله ابن قتیبه، ادب الکاتب، ج۱، ص۲۹۹، به کوشش ماکس گرونر، لیدن، ۱۹۰۰م. ۱۰۳. ↑ عبدالله ابن قتیبه، ادب الکاتب، ج۱، ص۶۳۹، به کوشش ماکس گرونر، لیدن، ۱۹۰۰م. ۱۰۴. ↑ عبدالله ابن قتیبه، ادب الکاتب، ج۱، ص۶۴۰، جم، به کوشش ماکس گرونر، لیدن، ۱۹۰۰م. ۱۰۵. ↑ عبدالله ابن قتیبه، ادب الکاتب، ج۱، ص۲۹۹، به کوشش ماکس گرونر، لیدن، ۱۹۰۰م. ۱۰۶. ↑ عبدالله ابن قتیبه، ادب الکاتب، ج۱، ص۵۲، به کوشش ماکس گرونر، لیدن، ۱۹۰۰م. ۱۰۷. ↑ جم، عبدالله ابن قتیبه، ج۱، ص۵۷، ادب الکاتب، به کوشش ماکس گرونر، لیدن، ۱۹۰۰م. ۱۰۸. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۸۴، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۱۰۹. ↑ عبدالجلیل مغتاظ عوده تمیمی، ابن قتیبه اللغوی، ج۱، ص۶۱، لیبی، جامعة سبها. ۱۱۰. ↑ عبدالجلیل مغتاظ عوده تمیمی، ابن قتیبه اللغوی، ج۱، ص۶۳ -۷۱، لیبی، جامعة سبها. ۱۱۱. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ص۵۱، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۱۲. ↑ عبدالله ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۲، ص۱۸۵، به کوشش احمد زکی عدوی، قاهره، ۱۳۴۳ق/ ۱۹۲۵م. ۱۱۳. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۱۴. ↑ موریس گودفروا دومونبین، مقدمه و تعلیمات بر مقدمه الشعر و الشعرا، ج۱، ص۳۰، (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ). ۱۱۵. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۰۱-۱۰۲، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۱۶. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۸۵-۸۶، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۱۷. ↑ عمرو جاحظ، البیان و التبیین، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷، به کوشش حسن سندوبی، قاهره، ۱۳۵۱ق/۱۹۳۲م. ۱۱۸. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۰۴، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۱۹. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۱۰و۱۲۲، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۲۰. ↑ موریس گودفروا دومونبین، مقدمه و تعلیمات بر مقدمه الشعر و الشعرا، (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ). ۱۲۱. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۱۲، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۲۲. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۲۴، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۲۳. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۱۳، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۲۴. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۲۵. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۲۶. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۲۷. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۱۸-۱۲۰، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۲۸. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۲۲- ۱۲۳، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۲۹. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۰۲-۱۰۳، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۳۰. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۳۹، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۳۱. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۸۸ -۹۳، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۳۲. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۹۴، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۳۳. ↑ عبدالله ابن قتیبه، مقدمه الشعر و الشعراء، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۳، به کوشش گودفروا دومونیین، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ۱۳۶۳ش. ۱۳۴. ↑ عبدالله ابن قتیبه، المعانی الکبیر، ج۱، ص۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۹م. ۱۳۵. ↑ عبدالله ابن قتیبه، المعانی الکبیر، ج۱، ص۱۲-۱۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۸ق/۱۹۴۹م. ۱۳۶. ↑ عبدالله ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۲، ص۱۲۹، به کوشش احمد زکی عدوی، قاهره، ۱۳۴۳ق/ ۱۹۲۵م. ۱۳۷. ↑ عبدالله ابن قتیبه، عیون الاخبار، ۱/ی، به کوشش احمد زکی عدوی، قاهره، ۱۳۴۳ق/ ۱۹۲۵م. ۱۳۸. ↑ عبدالله ابن قتیبه، عیون الاخبار،۱ / ک، به کوشش احمد زکی عدوی، قاهره، ۱۳۴۳ق/ ۱۹۲۵م. ۱۳۹. ↑ عبدالله ابن قتیبه، عیون الاخبار، ۱/س، به کوشش احمد زکی عدوی، قاهره، ۱۳۴۳ق/ ۱۹۲۵م. ۱۴۰. ↑ عبدالله ابن قتیبه، عیون الاخبار، ۱/ک، به کوشش احمد زکی عدوی، قاهره، ۱۳۴۳ق/ ۱۹۲۵م. ۱۴۱. ↑ عبدالله ابن قتیبه، ادب الکاتب، ج۱، ص۹، به کوشش ماکس گرونر، لیدن، ۱۹۰۰م. ۱۴۲. ↑ عبدالله ابن قتیبه، عیون الاخبار، /ی۱، به کوشش احمد زکی عدوی، قاهره، ۱۳۴۳ق/ ۱۹۲۵م. ۱۴۳. ↑ عبدالله ابن قتیبه، ادب الکاتب، ج۱، ص۱۰-۱۲، به کوشش ماکس گرونر، لیدن، ۱۹۰۰م. ۱۴۴. ↑ عبدالله ابن قتیبه، تأویل مشکل القران، ج۱، ص۵۸ -۶۰، به کوشش احمد صقر، بیروت، دارالکتب العلمیة. ۱۴۵. ↑ عبدالواحد ابوطیب لغوی، مراتب النحویین، ج۱، ص۸۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۷۵م. ۱۴۶. ↑ عبدالواحد ابوطیب لغوی، مراتب النحویین، ج۱، ص۴۸۰، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۵۵ق/۱۹۷۵م. ۱۴۷. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۶۰، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۱۴۸. ↑ ثروت عکاشه، مقدمه بر المعارف (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۶۵ -۶۹. ۱۴۹. ↑ عبدالله ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ج۱، ص۶۰، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. ۱۵۰. ↑ سیداحمد صقر، مقدمه بر تأویل مشکل القرآن (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۲۱-۲۳. ۱۵۱. ↑ حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۴۸. ۱۵۲. ↑ علی مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۴۴۲، به کوشش باربیه دومنار و دیگران، پاریس، ۱۹۱۷م. ۱۵۳. ↑ پلا، مقدمه بر الانواء (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص «که - کح». ۱۵۴. ↑ ابراهیم ابن فرحون، الدیباج المذهب، ج۱، ص۱۶۱، به کوشش محمد، احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م. ۱۵۵. ↑ محمد داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۲۵۱، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. ۱۵۶. ↑ سیوطی، بغیة الوعاة، ج۲، ص۶۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م. ۱۵۷. ↑ سیداحمد صقر، مقدمه بر تأویل مشکل القرآن (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ). ۱۵۸. ↑ ثروت عکاشه، مقدمه بر المعارف (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ). ۱۵۹. ↑ ابن قتیبه، تفسیر غریب، ص۳ ۱۶۰. ↑ ابراهیم ابن فرحون، الدیباج المذهب، ج۱، ص۱۶۱، به کوشش محمد، احمدی ابوالنور، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م. ۱۶۱. ↑ ابن ندیم، الفهرست، ص۸۶. ۱۶۲. ↑ علی قفطی، انباه الرواة، ج۲، ص۱۴۶، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م. ۱۶۳. ↑ زرکلی، اعلام، ج۴، ص۱۳۷. ۱۶۴. ↑ اسحاق موسی حسینی، ابن قتیبه، ج۱، ص۷۱، ترجمه هاشم یاغی، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م. ۱۶۵. ↑ حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۶۰۹. ۱۶۶. ↑ سیداحمد صقر، مقدمه بر تأویل مشکل القرآن (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۲۹. ۱۶۷. ↑ عبدالله ابن قتیبه، المعارف، ص۱، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م. ۱۶۸. ↑ ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۸۵. ۱۶۹. ↑ عبدالرحمان یمانی، مقدمه بر المعانی الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۸ق/ ۱۹۴۹م. ۱۷۰. ↑ سید، فؤاد، ج۱، ص۳۴۱، فهرس المخطوطات المصورة، قاهره، ۱۹۵۴م. ۱۷۱. ↑ ظاهریه، خطی (حدیث)، ج۱، ص۹۲. ۱۷۲. ↑ حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۱۰۸. ۱۷۳. ↑ ثروت عکاشه، مقدمه بر المعارف (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۴۷. ۱۷۴. ↑ سیوطی، بغیة الوعاة، ج۲، ص۶۳ - ۶۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م. ۱۷۵. ↑ سیداحمد صقر، مقدمه بر تأویل مشکل القرآن (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۲۸. ۱۷۶. ↑ ثروت عکاشه، مقدمه بر المعارف (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۵۱. ۱۷۷. ↑ ثروت عکاشه، مقدمه بر المعارف (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۶۷. ۱۷۸. ↑ ثروت عکاشه، مقدمه بر المعارف (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۶۷. ۱۷۹. ↑ ثروت عکاشه، مقدمه بر المعارف (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۵۰. ۱۸۰. ↑ ثروت عکاشه، مقدمه بر المعارف (نک: ابن قتیبه در همین مآخذ)، ج۱، ص۱۶۹. ۱۸۱. ↑ محمد داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۲۵۱، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. ۱۸۲. ↑ سیوطی، بغیة الوعاة، ج۲، ص۶۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/ ۱۹۶۴م. ۱۸۳. ↑ ابوریحان بیرونی، الاثار الباقیة، ج۱، ص۲۳۹، به کوشش ادوارد زاخاو، لیپزیگ، ۱۹۲۳م. ۱۸۴. ↑ ابوریحان بیرونی، الاثار الباقیة، ج۱، ص۱۶۸، به کوشش ادوارد زاخاو، لیپزیگ، ۱۹۲۳م. ۱۸۵. ↑ ابوریحان بیرونی، الاثار الباقیة، ج۱، ص۱۶۸، به کوشش ادوارد زاخاو، لیپزیگ، ۱۹۲۳م. ۱۸۶. ↑ ابوریحان بیرونی، الاثار الباقیة، ج۱، ص۱۶۸، به کوشش ادوارد زاخاو، لیپزیگ، ۱۹۲۳م. ۱۸۷. ↑ ابوریحان بیرونی، الاثار الباقیة، به کوشش ادوارد زاخاو، لیپزیگ، ۱۹۲۳م. ۱۸۸. ↑ عبدالله ابن قتیبه، الانواء، ص۴۳، به کوشش پلا و حمیدالله، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۵ق/۱۹۶۵م.
منابع
- "ابومحمد ابن قتیبه"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص۱۶۳۳.
- "عبدالله دینوری"، دائرةالمعارف مؤلفان اسلامی، ج۱، ص۴۷۱-۴۷۳.




