بذله گویی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | {{خوب}} | |
+ | «بذلهگویی» به معنای شوخطبعی، یکی از موارد [[حسن خلق|حسن خُلق]] است، ولی باید توجه داشت که از جمله آفات زبان که آثار سوئی را به دنبال دارد، زیاد مزاح و شوخیکردن است. در روایات، مزاح اندک که از حق تجاوز نشود و مشتمل بر سخن باطل یا اذیت و اهانتی نباشد و باعث شکفتگی خاطری گردد، پسندیده است، اما زیادهروى در شوخى که موجب شکستن [[احترام]] و شخصیت افراد شود، نکوهش شده است. | ||
− | + | ==مزاح در سیره معصومین== | |
− | + | آنچه از مجموع روایات [[پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله و [[ائمه اطهار|ائمه معصومین]] علیهم السلام استفاده میشود این است که مزاح و شوخی تا حدی مطلوب است، زیرا پیشوایان دینی ما به طور مطلق از مزاح نهی نکردهاند، بلکه شوخ طبعی را به طور نسبی و در شرایط خاص ستودهاند و حتی خود آن بزرگواران گاهی مزاح میکردند، چنانکه [[رسول خدا]] صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «إنّی لأمزح و لاأقول إلا حقّا؛<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۱۱۶.</ref> من مزاح میکنم ولی سخنی جز حق نمیگویم». | |
− | + | و [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام فرمود: «کان رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: لیسرّ الرّجل من أصحابه اذا رآه مغموما بالمداعبه؛<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۸ ص۴۰۷.</ref> رسول خدا صلی اللّه علیه و آله هرگاه یکی از [[صحابی|اصحاب]] خود را اندوهگین میدید او را با شوخی و مزاح خوشحال میکرد». و نیز کسی از [[ابن عباس]] پرسید: «أکان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؟ فقال کان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؛<ref>همان، ص۴۱۳.</ref> آیا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مزاح میکرد؟ گفت: آری». | |
− | + | از دلیلهاى این مطلب این است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مواردى شوخىهاى لطیفى انجام مىداده است. از جمله: پیامبر به پیرزنى فرمود: "لاتدخل الجنة عجوز"؛ پیرزنان به [[بهشت]] وارد نمىشوند. آن پیرزن با شنیدن این جمله به گریه افتاد. پیامبر فرمود: "انّکِ لَستِ یومئذ بعجوز"؛ تو در آن روز پیرزن نخواهى بود. | |
− | + | و در روایت است که روزى پیامبر صلی الله علیه و آله با [[حضرت على]] علیه السلام مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما مىخورد و هسته اش را جلوى على علیه السلام مىگذاشت؛ وقتى دست کشیدند، تمام هستهها جلوى حضرت على علیه السلام جمع شده بود. حضرت فرمود: یا على، تو چقدر خوردى! حضرت على فرمود: یا رسول الله! پرخور کسى است که خرما را با هسته اش مىخورد! | |
− | از | + | شخصی به نام معمّر بن خلاد میگوید: «سألت ابا الحسن علیه السلام فقلت: جعلت فداک الرّجل یکون مع القوم فیجری بینهم کلام یمزحون و یضحکون فقال: لا بأس ما لم یکن، فظننت أنّه عنی الفحش، ثمّ قال: إنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله کان یأتیه الأعرابیّ فیأتی إلیه الهدیّه ثمّ یقول مکانه: أعطنا ثمن هدیّتنا فیضحک رسول اللّه و کان إذا اغتمّ یقول: ما فعل الاعرابی لیته اتانا».<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۶۳.</ref> از امام رضا علیه السلام پرسیدم: قربانت شوم، اگر کسی در میان جمعیتی باشد که هنگام سخن گفتن با یکدیگر شوخی میکنند و میخندند وظیفه او چیست؟ فرمود: باکی نیست تا زمانی که نباشد - و من گمان دارم که مقصود حضرت فحش بود، یعنی در صورتی که شوخی توأم با فحش و ناسزاگویی نباشد اشکالی ندارد. - سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله این گونه بود که مرد اعرابی خدمت آن حضرت میرسید و برای ایشان هدیهای میآورد و همانجا میگفت بهای هدیهام را بپردازید و رسول خدا میخندید. و هرگاه اندوهگین میشد میفرمود: آن مرد چادرنشین چه شد؟ ای کاش نزد ما میآمد. |
− | + | [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام فرمود: «إنّ اللّه عزّ و جلّ یحبّ المداعب فی الجماعه بلا رفث؛<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۶۳.</ref> خداوند انسان شوخ طبع را دوست دارد به شرط آنکه از گناه و ناسزاگویی بپرهیزد». | |
− | + | [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام فرمود: «ما من مؤمن إلا و فیه دعابه، قلت و ما الدّعابه؟ قال المزاح؛<ref>الکافی، همان.</ref> هیچ مؤمنی نیست جز این که در او دعابه هست. عرض کردم: دعابه چیست؟ فرمود: مزاح». | |
− | + | امام صادق علیه السلام به شخصی فرمود: «آیا با یکدیگر مزاح میکنید؟ آن مرد گفت: کم مزاح میکنیم. امام فرمود: این طور نباشید، زیرا شوخی نشانه خوش خلقی است و به وسیله شوخی برادر دینی خود را خوشحال میکنی. سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله برای این که کسی را خوشحال کند با او مزاح میکرد».<ref>همان.</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==جنبههای منفی مزاح== | ==جنبههای منفی مزاح== | ||
− | + | انسان باید مالک زبان خود باشد و هنگام مزاح و شوخی ابعاد مثبت و منفی آن را در نظر بگیرد و بداند که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. زیرا اگر کسی زندگی خود را با شوخی و بذله گویی سپری کند و در مزاح کردن به حد افراط کشیده شود، به تدریج در اثر عادت به مزاح در برخورد با مسائل جدّی نیز جدی نخواهد بود و کسی که در زندگی و در برابر وظایف خود احساس مسئولیت نکند، نمیتواند به حال خود و اجتماع مفید باشد. بدیهی است کسی که روح شوخی و مزاح بر او غلبه کند، حسّ واقع بینی را از دست میدهد و آن گونه که باید حقایق را درک نمیکند و دیگران نیز مطالب او را جدّی تلقّی نمیکنند. | |
− | از | + | از دیدگاه عالمان [[اخلاق]]، مزاح ناپسند، افراط و مداومت بر آن است که بعضى از [[گناهان]] دیگر مانند [[دروغ]]، [[استهزاء]] و آزار دیگران و ریختن [[آبرو|آبروی]] آنان را بدنبال دارد. |
− | + | در ادامه برخی از جنبه های منفی مزاح بیان میشود: | |
− | + | '''تهدید آبرو و شخصیت انسان:''' | |
− | * | + | *[[رسول خدا]] صلی اللّه علیه و آله به [[امیرمؤمنان]] علیه السلام فرمود: «یا علی لاتمزح فیذهب بهاؤک؛<ref>شیخ حر عاملی، رسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۱۳.</ref> ای علی از مزاح بپرهیز که شخصیت تو را از بین میبرد». |
− | * | + | *[[حمران بن اعین شیبانی|حمران بن اعین]] میگوید: خدمت [[امام صادق]] علیه السلام شرفیاب شدم و از حضرت تقاضا کردم مرا توصیه و سفارش کند. آن بزرگوار پس از سفارش به [[تقوا]] فرمود: «و ایّاک والمزاح فانّه یذهب هیبة الرّجل و ماء وجهه...؛<ref>وسائل الشیعه، همان.</ref> از شوخی بپرهیز زیرا بزرگی و عظمت شخص را از بین میبرد و موجب ریختن آبروی او میگردد». |
− | * پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمود: | + | *پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمود: «کثرة المزاح تذهب بماء الوجه؛<ref>الکافی، همان، ص۶۶۵.</ref> مزاح بیش از حد آبروی شخص را میبرد». |
− | |||
− | |||
'''مزاح و جری شدن مردم:''' | '''مزاح و جری شدن مردم:''' | ||
− | اثر سوء دیگر مزاح این است که مردم به انسان جری شده و برای او | + | *اثر سوء دیگر مزاح این است که مردم به انسان جری شده و برای او [[احترام به دیگران|احترام]] و ارزشی قائل نمیشوند. از این رو امام صادق علیه السلام فرمود: «لا تُمازح فیجترأ علیک؛<ref>همان.</ref> شوخی مکن که روی مردم به تو باز میشود و بر تو جرأت پیدا می کنند». |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * | + | *نقطههای آغاز در اخلاق عملی، آیتالله مهدوی کنی، ص۵۶۳. |
− | * [http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/ | + | *[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/ "بذلهگویی"، اصطلاحنامه جامع علوم اسلامی]، بازیابی: ۴ اسفند ۱۳۹۲. |
− | |||
[[رده:اخلاق اجتماعی]] | [[رده:اخلاق اجتماعی]] | ||
[[رده:صفات پسندیده]] | [[رده:صفات پسندیده]] | ||
[[رده:صفات ناپسند]] | [[رده:صفات ناپسند]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۹
«بذلهگویی» به معنای شوخطبعی، یکی از موارد حسن خُلق است، ولی باید توجه داشت که از جمله آفات زبان که آثار سوئی را به دنبال دارد، زیاد مزاح و شوخیکردن است. در روایات، مزاح اندک که از حق تجاوز نشود و مشتمل بر سخن باطل یا اذیت و اهانتی نباشد و باعث شکفتگی خاطری گردد، پسندیده است، اما زیادهروى در شوخى که موجب شکستن احترام و شخصیت افراد شود، نکوهش شده است.
مزاح در سیره معصومین
آنچه از مجموع روایات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام استفاده میشود این است که مزاح و شوخی تا حدی مطلوب است، زیرا پیشوایان دینی ما به طور مطلق از مزاح نهی نکردهاند، بلکه شوخ طبعی را به طور نسبی و در شرایط خاص ستودهاند و حتی خود آن بزرگواران گاهی مزاح میکردند، چنانکه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «إنّی لأمزح و لاأقول إلا حقّا؛[۱] من مزاح میکنم ولی سخنی جز حق نمیگویم».
و حضرت علی علیه السلام فرمود: «کان رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: لیسرّ الرّجل من أصحابه اذا رآه مغموما بالمداعبه؛[۲] رسول خدا صلی اللّه علیه و آله هرگاه یکی از اصحاب خود را اندوهگین میدید او را با شوخی و مزاح خوشحال میکرد». و نیز کسی از ابن عباس پرسید: «أکان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؟ فقال کان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؛[۳] آیا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مزاح میکرد؟ گفت: آری».
از دلیلهاى این مطلب این است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مواردى شوخىهاى لطیفى انجام مىداده است. از جمله: پیامبر به پیرزنى فرمود: "لاتدخل الجنة عجوز"؛ پیرزنان به بهشت وارد نمىشوند. آن پیرزن با شنیدن این جمله به گریه افتاد. پیامبر فرمود: "انّکِ لَستِ یومئذ بعجوز"؛ تو در آن روز پیرزن نخواهى بود.
و در روایت است که روزى پیامبر صلی الله علیه و آله با حضرت على علیه السلام مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما مىخورد و هسته اش را جلوى على علیه السلام مىگذاشت؛ وقتى دست کشیدند، تمام هستهها جلوى حضرت على علیه السلام جمع شده بود. حضرت فرمود: یا على، تو چقدر خوردى! حضرت على فرمود: یا رسول الله! پرخور کسى است که خرما را با هسته اش مىخورد!
شخصی به نام معمّر بن خلاد میگوید: «سألت ابا الحسن علیه السلام فقلت: جعلت فداک الرّجل یکون مع القوم فیجری بینهم کلام یمزحون و یضحکون فقال: لا بأس ما لم یکن، فظننت أنّه عنی الفحش، ثمّ قال: إنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله کان یأتیه الأعرابیّ فیأتی إلیه الهدیّه ثمّ یقول مکانه: أعطنا ثمن هدیّتنا فیضحک رسول اللّه و کان إذا اغتمّ یقول: ما فعل الاعرابی لیته اتانا».[۴] از امام رضا علیه السلام پرسیدم: قربانت شوم، اگر کسی در میان جمعیتی باشد که هنگام سخن گفتن با یکدیگر شوخی میکنند و میخندند وظیفه او چیست؟ فرمود: باکی نیست تا زمانی که نباشد - و من گمان دارم که مقصود حضرت فحش بود، یعنی در صورتی که شوخی توأم با فحش و ناسزاگویی نباشد اشکالی ندارد. - سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله این گونه بود که مرد اعرابی خدمت آن حضرت میرسید و برای ایشان هدیهای میآورد و همانجا میگفت بهای هدیهام را بپردازید و رسول خدا میخندید. و هرگاه اندوهگین میشد میفرمود: آن مرد چادرنشین چه شد؟ ای کاش نزد ما میآمد.
امام باقر علیه السلام فرمود: «إنّ اللّه عزّ و جلّ یحبّ المداعب فی الجماعه بلا رفث؛[۵] خداوند انسان شوخ طبع را دوست دارد به شرط آنکه از گناه و ناسزاگویی بپرهیزد».
امام صادق علیه السلام فرمود: «ما من مؤمن إلا و فیه دعابه، قلت و ما الدّعابه؟ قال المزاح؛[۶] هیچ مؤمنی نیست جز این که در او دعابه هست. عرض کردم: دعابه چیست؟ فرمود: مزاح».
امام صادق علیه السلام به شخصی فرمود: «آیا با یکدیگر مزاح میکنید؟ آن مرد گفت: کم مزاح میکنیم. امام فرمود: این طور نباشید، زیرا شوخی نشانه خوش خلقی است و به وسیله شوخی برادر دینی خود را خوشحال میکنی. سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله برای این که کسی را خوشحال کند با او مزاح میکرد».[۷]
جنبههای منفی مزاح
انسان باید مالک زبان خود باشد و هنگام مزاح و شوخی ابعاد مثبت و منفی آن را در نظر بگیرد و بداند که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. زیرا اگر کسی زندگی خود را با شوخی و بذله گویی سپری کند و در مزاح کردن به حد افراط کشیده شود، به تدریج در اثر عادت به مزاح در برخورد با مسائل جدّی نیز جدی نخواهد بود و کسی که در زندگی و در برابر وظایف خود احساس مسئولیت نکند، نمیتواند به حال خود و اجتماع مفید باشد. بدیهی است کسی که روح شوخی و مزاح بر او غلبه کند، حسّ واقع بینی را از دست میدهد و آن گونه که باید حقایق را درک نمیکند و دیگران نیز مطالب او را جدّی تلقّی نمیکنند.
از دیدگاه عالمان اخلاق، مزاح ناپسند، افراط و مداومت بر آن است که بعضى از گناهان دیگر مانند دروغ، استهزاء و آزار دیگران و ریختن آبروی آنان را بدنبال دارد.
در ادامه برخی از جنبه های منفی مزاح بیان میشود:
تهدید آبرو و شخصیت انسان:
- رسول خدا صلی اللّه علیه و آله به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «یا علی لاتمزح فیذهب بهاؤک؛[۸] ای علی از مزاح بپرهیز که شخصیت تو را از بین میبرد».
- حمران بن اعین میگوید: خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم و از حضرت تقاضا کردم مرا توصیه و سفارش کند. آن بزرگوار پس از سفارش به تقوا فرمود: «و ایّاک والمزاح فانّه یذهب هیبة الرّجل و ماء وجهه...؛[۹] از شوخی بپرهیز زیرا بزرگی و عظمت شخص را از بین میبرد و موجب ریختن آبروی او میگردد».
- پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمود: «کثرة المزاح تذهب بماء الوجه؛[۱۰] مزاح بیش از حد آبروی شخص را میبرد».
مزاح و جری شدن مردم:
- اثر سوء دیگر مزاح این است که مردم به انسان جری شده و برای او احترام و ارزشی قائل نمیشوند. از این رو امام صادق علیه السلام فرمود: «لا تُمازح فیجترأ علیک؛[۱۱] شوخی مکن که روی مردم به تو باز میشود و بر تو جرأت پیدا می کنند».
پانویس
منابع
- نقطههای آغاز در اخلاق عملی، آیتالله مهدوی کنی، ص۵۶۳.
- "بذلهگویی"، اصطلاحنامه جامع علوم اسلامی، بازیابی: ۴ اسفند ۱۳۹۲.