حاج آقا نورالله اصفهانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(ولادت و تحصیلات)
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
|آثار = خصال الشیعه، رساله مقیم و مسافر، تفسیر قرآن،...
 
|آثار = خصال الشیعه، رساله مقیم و مسافر، تفسیر قرآن،...
 
}}
 
}}
==ولادت و تحصیلات==
+
==ولادت و شجرنامه==
آقا نورالله اصفهانی (مهدی) فرزند [[محمدباقر آقا نجفی اصفهانی|شیخ محمدباقر مسجدشاهی نجفی]] (فقیه نامور اصفهان) و نوه دختری [[سید صدرالدین عاملی|سید صدرالدین عاملی]] در سال ۱۲۷۸ قمری در [[اصفهان]] دیده به جهان گشود.
+
مهدی معروف به نورالله نجفی اصفهانی ملقب به ثقةالاسلام، پسر [[محمدباقر آقا نجفی اصفهانی|شیخ محمدباقر مسجدشاهی نجفی]] پسر شیخ محمدتقی ایوان کیفی رازی، نویسنده «هداية المسترشدين» - از علمای «روشنفکر، باسواد، صاحب نفوذ و متمول درجه اول اصفهان» - در سال ۱۲۷۸ قمری در [[اصفهان]] دیده به جهان گشود.. خانواده او اصالتاً اهل ایوان کیف ورامین بودند و چون پدرش بعداً به اصفهان آمد و در محله مسجد شاه ساکن شد به خانواده مسجد شاهی معروف شدند.<ref>مهدی بامداد، تاریخ رجال ایران قرون 12-13-14، ج4، تهران، بی نا، بی تا، صص 393-394.</ref>
  
 +
مادرش علویه زمزم بیگم دختر آیت‌الله سیدصدرالدین عاملی از مراجع مشهور بود.<ref>موسی نجفی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاج‌آقا نورالله اصفهانی، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ دوم، 1378، ص6.</ref>
 +
 +
==تحصیلات==
 
مهدی که بعدها به «نورالله» شهرت یافت در محفل علمی پدرش حضور یافت. وی در ۱۲۹۵ ق. راه [[عراق]] پیش گرفت<ref> تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، سید مصلح الدین مهدوی، ج ۲، ص ۱۱ و ۱۷.</ref> تا اندوخته‎ های علمی‎ اش را ژرفا بخشد. او چندی در [[نجف]] اقامت گزید و سپس در [[سامرا]] در شمار شاگردان مرجع بزرگ [[شیعه]] آیت الله [[میرزا محمدحسن شیرازی]] جای گرفت.
 
مهدی که بعدها به «نورالله» شهرت یافت در محفل علمی پدرش حضور یافت. وی در ۱۲۹۵ ق. راه [[عراق]] پیش گرفت<ref> تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، سید مصلح الدین مهدوی، ج ۲، ص ۱۱ و ۱۷.</ref> تا اندوخته‎ های علمی‎ اش را ژرفا بخشد. او چندی در [[نجف]] اقامت گزید و سپس در [[سامرا]] در شمار شاگردان مرجع بزرگ [[شیعه]] آیت الله [[میرزا محمدحسن شیرازی]] جای گرفت.
  

نسخهٔ ‏۶ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۵

حاج آقا نورالله اصفهانی (۱۳۴۶-۱۲۷۸ ق) برادر آقا محمدتقی نجفی، از فقها و علمای مجاهد شیعه در قرن ۱۴ قمری و از شاگردان میرزای شیرازی بود. حاج آقا نورالله از حامیان نهضت مشروطه در ایران و مخالف سیاست‌های رضاخان بود و علاوه بر فعالیت های گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متعدد، در زمینه مسائل اقتصادی نیز بر حمایت از تولیدات داخلی و تلاش برای استقلال اقتصادی کشور تأکید می‌ورزید.

۲۳۰px
نام کامل حاج آقا نورالله اصفهانی
زادروز ۱۲۷۸ قمری
زادگاه اصفهان
وفات ۱۳۴۶ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

میرزا محمدحسن شیرازی، میرزا حبیب الله رشتی، محمد طه نجف، سید محمدکاظم یزدی،...


آثار

خصال الشیعه، رساله مقیم و مسافر، تفسیر قرآن،...

ولادت و شجرنامه

مهدی معروف به نورالله نجفی اصفهانی ملقب به ثقةالاسلام، پسر شیخ محمدباقر مسجدشاهی نجفی پسر شیخ محمدتقی ایوان کیفی رازی، نویسنده «هداية المسترشدين» - از علمای «روشنفکر، باسواد، صاحب نفوذ و متمول درجه اول اصفهان» - در سال ۱۲۷۸ قمری در اصفهان دیده به جهان گشود.. خانواده او اصالتاً اهل ایوان کیف ورامین بودند و چون پدرش بعداً به اصفهان آمد و در محله مسجد شاه ساکن شد به خانواده مسجد شاهی معروف شدند.[۱]

مادرش علویه زمزم بیگم دختر آیت‌الله سیدصدرالدین عاملی از مراجع مشهور بود.[۲]

تحصیلات

مهدی که بعدها به «نورالله» شهرت یافت در محفل علمی پدرش حضور یافت. وی در ۱۲۹۵ ق. راه عراق پیش گرفت[۳] تا اندوخته‎ های علمی‎ اش را ژرفا بخشد. او چندی در نجف اقامت گزید و سپس در سامرا در شمار شاگردان مرجع بزرگ شیعه آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی جای گرفت.

او در این شهر از محضر فقیه فرزانه میرزا حبیب الله رشتی نیز کامیاب شد[۴] و تا ۱۲۹۹ ق. در حریم ملکوتی کاظمین به دانش اندوزی پرداخت. در ماههای پایانی این سال همراه برادر مجتهدش آقا محمدتقی نجفی رهسپار حجاز برای انجام مراسم حج شد.[۵]

تلاهای علمی آقا نورالله اصفهانی سرانجام در حدود ۱۳۰۴ هجری ق. به بار نشست و بدین ترتیب، استادان بزرگی چون میرزا محمدحسن شیرازی، میرزا حبیب الله رشتی، محمد طه نجف، سید صدرالدین کاظمینی، میرزا حسین بن میرزا خلیل تهرانی و سید محمدکاظم یزدی، مرتبه علمی ‎اش را ستودند و او را از گواهی اجتهاد و روایت بهره ‎مند ساختند.[۶]

فعالیتهای علمی و فرهنگی

حاج آقا نورالله اصفهانی علاوه بر فعالیت های گوناگون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، فعالیت های فرهنگی متعددی نیز انجام داد. او در سال ۱۳۲۰ ق، به منظور خنثی کردن تبلیغات ضد اسلامی یکی از کشیشهای اروپایی، با همکاری برادر بزرگترش فقیه فرزانه آقا نجفی، جلسات بحث آزادی را در اصفهان دایر کرد که این جلسات به «انجمن صفاخانه» معروف شد. این انجمن هر ماه نشریه ‎ای به نام «الاسلام» منتشر می ‎ساخت و مجموعه‌ مناظره ‎های مسلمانان و مسیحیان را در اختیار علاقه ‎مندان قرار می ‎داد. در نخستین شماره این نشریه چنین می‎خوانیم: «چون سال هاست دعات عیسویه می ‎گفتند که اهل اسلام جواب ما را نمی ‎دهند... از این جهت در غره شهر جمادی الثانی ۱۳۲۰ هجری قمری در اصفهان به امر جناب مستطاب حامی الشریعه الغراء، مروج المله البیضاء، ملاذ الانام، مروج الاحکام حجة الاسلام آقای حاج شیخ نورالله ثقة الاسلام دامت برکاته العالیه اداره دعوت اسلامیه به نام صفاخانه در محله جلفا دایر شده است... امیدواریم کم‌کم دعات اسلامیه به ممالک خارجه بفرستیم و حجت را بر اهل جهان تمام کنیم».[۷]

وی همچنین اقدامات مؤثر و چشمگیری در تداوم مشارکت های مردمی و صنفی و ایجاد مؤسسات عام المنفعه همچون کتابخانه، قرائت خانه، بیمارستان و مدرسه انجام داد و برای اداره آنها بخشی از اموالش را وقف نمود و نیز با تشویق و حمایت های معنوی و مادی او روزنامه‌هایی چون اصفهان، جهاد اکبر، الجناب و انجمن اصفهان به منظور رشد آگاهی های سیاسی مردم انتشار یافت.

حاج آقا نورالله با وجود اشتغال فراوان به امور سیاسی و اجتماعی، از تدریس و تألیف هم غافل نبود. از جمله آثار او عبارتند از: خصال الشیعه، رساله مکالمات مقیم و مسافر، تفسیر قرآن و... .

فعالیتهای اجتماعی و سیاسی

حاج آقا نورالله، مجتهد پرتوان و روشن‌بین خاندان رازی، در سال ۱۳۰۴ هجری به زادگاهش اصفهان گام نهاد[۸] و در آن دیار ایمان پرور به تدریس پرداخت. تدریس و تربیت دانش پژوهان تا حدود ۱۳۰۷ ق. ادامه یافت. در این سال اقدام بی‎شرمانه گروهی از بابیان منطقه سده در توهین به مقدسات مسلمانان و ترویج انحراف و بی‎دینی در میان ناآگاهان جامعه، کاسه صبر رهبران مذهبی شهر را لبریز ساخت. مردم مؤمن به اشاره فقیهان بیدار پیروان باب را از سده بیرون کردند.

بابیان از دربار یاری جستند و شاه فرمان داد تا آن گروه تبهکار تحت حمایت نیروهای دولتی قرار گیرند. مؤمنان به رهبری حاج سید محمدرحیم - آقا سدهی - ندای آقا محمدتقی نجفی را لبیک گفتند، به خیابان ها گام نهادند و به رویارویی با مفسدان پرداختند. در این درگیری هفت تن جان باختند و بابیان گریختند. کارگزاران حکومت شرح رخداد را به تهران گزارش کردند و اندکی بعد حاج آقا نورالله همراه برادرش آقا محمدتقی نجفی به تهران فراخوانده شد.[۹]

مردم پایتخت به پیشوازشان شتافتند و ناصرالدین شاه را با ناکامی روبرو ساختند. شاه که حضور برادران فقیه اصفهان و اقامه نماز جماعت آقا نجفی در مسجد سید عزیزالله را به سود خویش نمی ‎دید از در دوستی درآمد و پس از شش ماه آن ها را به اصفهان بازگرداند.[۱۰]

البته این تنها رویارویی برادران روشن‌بین این خاندان با ناصرالدین شاه بشمار نمی آید. در ۲۸ رجب ۱۳۰۸ ق. امتیاز خرید و فروش تنباکو و توتون کشور به مدت پنجاه سال در انحصار یک کمپانی انگلیسی قرار گرفت. آقا محمدتقی نجفی با همکاری برادران گرانقدرش حاج آقا نورالله و آقا محمدعلی و دیگر دانشوران شهر، تنباکو را تحریم کردند و مردم را به اعتراض فراخواندند.[۱۱]

در پی این اقدام قلیان در همه جا کنار گذاشته شد. روحانیان شهر به رهبری آقا نجفی تلگرافی به دربار ارسال کرده، خواستار لغو پیمان تنباکو شدند. ناصرالدین شاه که فرزندان شیخ محمدباقر را سبب همه آشوب ها و بیگانه ستیزی‎ها می دانست ضمن ارسال تلگرافی به آقا نجفی وی را چنین تهدید کرد: «... بی جهت عالم آسوده را آشفته نکنید و مردم با خون خودبازی نکنند و آسوده مشغول دعاگویی و رعیتی باشند».[۱۲]

آقا نجفی بی آن که از تهدید شاه بهراسد، به اعتراض ادامه داد و سرانجام با اوج‎گیری خیزش مردم، ظل السلطان گروهی از مؤمنان و روحانیان شهر را تبعید کرد. تبعیدشدگان به اشاره آقا نجفی راه سامرا پیش گرفتند و با بازگویی حوادث کشور نزد مرجع بزرگ شیعه، میرزای شیرازی، زمینه فتوای مشهور تحریم تنباکو را فراهم آوردند.

حاج آقا نورالله در زمینه مسائل اقتصادی نیز بر حمایت از تولیدات داخلی و تلاش برای استقلال اقتصادی کشور تأکید می‌ورزید، چنانکه در تأسیس شرکت اسلامیه مشارکت مستقیم و فعال داشت.

او در جریان جنبش مشروطه و مهاجرت کبرا به جمع مهاجرین و متحصنین قم پیوست و پس از پیروزی مشروطه خواهان نخستین انجمن ملی را با نام «انجمن مقدس ملی اصفهان» به همراهی گروهی از علما و بزرگان، از جمله سید حسن مدرس تشکیل داد. به دنبال بمباران مجلس و برچیده شدن موقت مشروطیت، «انجمن مقدس ملی اصفهان» نیز منحل شد و از طرف شاه، اقبال الدوله کاشی به حکومت اصفهان منصوب گردید. حاج آقا نورالله و سید حسن مدرس به همراه جمعی دیگر از آزادیخواهان، انجمن سری تشکیل دادند و خود را برای مبارزه با استبداد آماده نمودند. در سال ۱۳۲۹ ق حزب دموکرات در اصفهان در صدد ترور حاج آقا برآمد. او که خود را در معرض خطر می‌دید به عتبات عالیات رفت و مراجع مشروطه خواه را در جریان حوادث ایران گذارد.

در آستانه جنگ جهانی اول، حاج آقا نورالله به اصفهان بازگشت و در پی مهاجرت اغلب وکلای مجلس و سرشناسان آزادیخواه تهران به اصفهان به کمک آنان شتافت و با همدستی آنان و اداره ژاندارمری به قوای متفقین اعلام جنگ داد و مراکز و مؤسسات حساس انگلیسی ها را در اصفهان تصرف کرد، اما با هجوم قوای روس به اصفهان به عراق پناه برد تا این که پس از پایان جنگ دوباره به اصفهان بازگشت.

پس از کودتای ۱۲۹۹ شمسی، رضاخان در صدد برآمد تا با اعلام جمهوری، خود را اولین رئیس جمهوری ایران معرفی کند. مدرس در تهران با استفاده از نفوذ و قاطعیت خود در برابر این حرکت ایستاد و طی نامه‌ای از علمای اصفهان کمک و همراهی خواست، علمای اصفهان و در رأس آنها حاج آقا نورالله طی نامه‌ای برای همراهی با مدرس اعلام آمادگی کردند، پایمردی و مخالفت مدرس و دیگران باعث شد تا جمهوری خواهان قلابی عقب نشینی کنند.

مهاجرت حاج آقا نور الله اصفهانی و جمعی از علمای اصفهان و سایر نقاط کشور به قم و تحصن در مخالفت با نحوه اجرای قانون نظام اجباری در سال ۱۳۰۶، آخرین حرکت سیاسی حاج آقا نورالله اصفهانی بود که به مهمترین و بزرگترین حرکت سیاسی دوره سلطنت رضاشاه تبدیل شد. در پی این حرکت ایشان در قم گروهی به نام «هیئت علمیه و روحانیه مهاجرین قم» را تشکیل داد. مهاجران معترض خواست های خویش را که چیزی جز کاهش قدرت رضاخان و نظارت فزون‎تر مجتهدان بر قوای سه گانه نبود[۱۳] با سردمداران تهران در میان نهادند. بیان روشن اهداف پناهندگان به قم در کنار نامه های حمایت و تأیید مراجع نجف رقم معترضان را فزونی بخشید و بازار را به اعتصاب کشاند.

تلگرافهایی از طرف وی به مجلس شورای ملی و رئیس الوزراء مخابره شد. سید حسن مدرس که در این زمان جزء نمایندگان اقلیت مجلس و از مخالفان سرسخت رضاخان بود، طی تلگرافی به حاج آقا نورالله، اقدام او را تأیید کرد و حمایتش را از علمای مهاجر اعلام داشت.

وفات

حاج آقا نورالله اصفهانی سرانجام در شب ۴ دی ماه ۱۳۰۶ (۱۳۴۶ هـ.ق) به طور ناگهانی درگذشت. برخی معتقدند با توجه به کسالت ایشان، رضاشاه اعلم الدوله پزشک مخصوص خود را برای به قتل رساندن حاج آقا به قم فرستاد. اعلم الدوله نیز با تزریق آمپول هوا وی را به شهادت رساند. پیکر مطهر او در نجف اشرف‌، ‌در مقبره کاشف الغطاء به خاک سپرده شد. پس از شهادت حاج آقا نورالله، شهید مدرس در مدرسه سپهسالار که خود تولیت آن را به عهده داشت مراسم باشکوهی برگزار کرد و از مقام و موقعیت او تجلیل نمود. در حال حاضر، منزل او به «خانه مشروطیت» در اصفهان تبدیل شده است.

پانویس

  1. مهدی بامداد، تاریخ رجال ایران قرون 12-13-14، ج4، تهران، بی نا، بی تا، صص 393-394.
  2. موسی نجفی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاج‌آقا نورالله اصفهانی، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ دوم، 1378، ص6.
  3. تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، سید مصلح الدین مهدوی، ج ۲، ص ۱۱ و ۱۷.
  4. اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت بیدارگرانه حاج آقا نورالله اصفهانی، موسی نجفی، ص ۲۸.
  5. تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج ۲، ص ۱۷.
  6. همان، ج ۲، ص ۱۷ و ۱۸.
  7. همان کتاب، ص ۱۳۹.
  8. همان، ص ۱۱.
  9. آگهی شهان از کار جهان، حاج میرزا حسن خان جابری انصاری، بخش سوم، ص ۸۸.
  10. تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج ۱، ص ۴۰۷-۴۱۱.
  11. همان، ص ۴۳۹-۴۴۰.
  12. همان، ص ۴۴۷.
  13. تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان در دو قرن اخیر، ج ۲، ص ۱۵۶.

منابع

  • گلشن ابرار، جلد ۲، زندگی نامه "حاج آقا نورالله اصفهانی" از عباس عبیری.
  • طاهره شکوهی، "حاج آقا نورالله اصفهانی"، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تاریخ بازیابی: ۹ آذرماه ۱۳۹۲.