شهادت حضرت یحیی علیه السلام: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{تقویم|روز= 6 محرم|سال= -- }} | {{تقویم|روز= 6 محرم|سال= -- }} | ||
− | نه تنها تولد «[[حضرت یحیی|یحیى]]» علیهالسلام شگفتانگیز بود، [[مرگ]] او هم از پارهاى جهات عجیب | + | نه تنها تولد «[[حضرت یحیی|حضرت یحیى]]» علیهالسلام شگفتانگیز بود، [[مرگ]] او هم از پارهاى جهات عجیب بود. او قربانى روابط نامشروع یکى از طاغوتهاى زمان خود با یکى از محارم خویش شد. غالب مورخان مسلمان و همچنین منابع معروف [[مسیحیت|مسیحى]] جریان این [[شهادت در راه خدا|شهادت]] را با تفاوت اندکى چنین نقل کردهاند: |
− | + | «هیرودیس» پادشاه هوسباز «[[فلسطین]]»، عاشق «هیرودیا» دختر برادر خود شد و زیبائى وى دل او را در گرو عشقى آتشین قرار داد، لذا تصمیم به ازدواج با او گرفت! این خبر به پیامبر بزرگ خدا «یحیى» علیهالسلام رسید، او صریحاً اعلام کرد: این ازدواج نامشروع و مخالف دستورات «[[تورات]]» است و من به مبارزه با چنین کارى قیام خواهم کرد. | |
− | سر و صداى این مسأله در تمام شهر پیچید و به گوش آن دختر «هیرودیا» | + | سر و صداى این مسأله در تمام شهر پیچید و به گوش آن دختر «هیرودیا» رسید. او که «یحیى» علیهالسلام را بزرگترین مانع راه خویش مىدید، تصمیم گرفت در یک فرصت مناسب از وى انتقام گیرد و این مانع را از سر راه هوسهاى خویش بردارد. پس ارتباط خود را با عمویش بیشتر کرد و زیبائى خود را دامى براى او قرار داد و آنچنان در وى نفوذ کرد که روزى «هیرودیس» به او گفت: هر آرزوئى دارى از من بخواه که منظورت مسلماً انجام خواهد یافت. |
− | + | «هیرودیا» گفت: من هیچ چیز جز سر «یحیى» را نمى خواهم! زیرا او نام من و تو را بر سر زبانها انداخته و همه مردم به عیبجوئى ما نشستهاند، اگر مىخواهى دل من آرام شود و خاطرم شاد گردد، باید این کار را انجام دهى! | |
− | |||
− | «هیرودیا» گفت: من هیچ چیز جز سر «یحیى» را نمى خواهم! | ||
«هیرودیس» که دیوانهوار به آن زن عشق مىورزید، بىتوجه به عاقبت این کار تسلیم شد و چیزى نگذشت که سر «یحیى» علیهالسلام را نزد آن زن بدکار، حاضر ساختند. اما عواقب دردناک این عمل، سرانجام دامان او را گرفت. | «هیرودیس» که دیوانهوار به آن زن عشق مىورزید، بىتوجه به عاقبت این کار تسلیم شد و چیزى نگذشت که سر «یحیى» علیهالسلام را نزد آن زن بدکار، حاضر ساختند. اما عواقب دردناک این عمل، سرانجام دامان او را گرفت. | ||
− | در [[احادیث]] اسلامى مىخوانیم: سالار شهیدان [[امام حسین]] علیهالسلام مىفرمود: «از پستىهاى دنیا این که سر | + | در [[احادیث]] اسلامى مىخوانیم: سالار شهیدان [[امام حسین]] علیهالسلام مىفرمود: «از پستىهاى دنیا این که سر یحیى بن زکریا را به عنوان هدیه براى زن بدکارهاى از زنان بنىاسرائیل بردند». یعنى شرائط من و «یحیى» از این نظر نیز مشابه است؛ چرا که یکى از هدف هاى قیام من مبارزه با اعمال ننگین [[طاغوت]] زمانم «[[یزید بن معاویه|یزید]]» است. |
− | == منابع == | + | ==منابع== |
− | آیت الله ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ذیل آیه | + | * آیت الله ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۵ [[سوره مریم]]. |
[[رده:وقایع ماه محرم]] | [[رده:وقایع ماه محرم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۱۷
تقویم هجری قمری |
روز واقعه:6 محرم |
نه تنها تولد «حضرت یحیى» علیهالسلام شگفتانگیز بود، مرگ او هم از پارهاى جهات عجیب بود. او قربانى روابط نامشروع یکى از طاغوتهاى زمان خود با یکى از محارم خویش شد. غالب مورخان مسلمان و همچنین منابع معروف مسیحى جریان این شهادت را با تفاوت اندکى چنین نقل کردهاند:
«هیرودیس» پادشاه هوسباز «فلسطین»، عاشق «هیرودیا» دختر برادر خود شد و زیبائى وى دل او را در گرو عشقى آتشین قرار داد، لذا تصمیم به ازدواج با او گرفت! این خبر به پیامبر بزرگ خدا «یحیى» علیهالسلام رسید، او صریحاً اعلام کرد: این ازدواج نامشروع و مخالف دستورات «تورات» است و من به مبارزه با چنین کارى قیام خواهم کرد.
سر و صداى این مسأله در تمام شهر پیچید و به گوش آن دختر «هیرودیا» رسید. او که «یحیى» علیهالسلام را بزرگترین مانع راه خویش مىدید، تصمیم گرفت در یک فرصت مناسب از وى انتقام گیرد و این مانع را از سر راه هوسهاى خویش بردارد. پس ارتباط خود را با عمویش بیشتر کرد و زیبائى خود را دامى براى او قرار داد و آنچنان در وى نفوذ کرد که روزى «هیرودیس» به او گفت: هر آرزوئى دارى از من بخواه که منظورت مسلماً انجام خواهد یافت.
«هیرودیا» گفت: من هیچ چیز جز سر «یحیى» را نمى خواهم! زیرا او نام من و تو را بر سر زبانها انداخته و همه مردم به عیبجوئى ما نشستهاند، اگر مىخواهى دل من آرام شود و خاطرم شاد گردد، باید این کار را انجام دهى!
«هیرودیس» که دیوانهوار به آن زن عشق مىورزید، بىتوجه به عاقبت این کار تسلیم شد و چیزى نگذشت که سر «یحیى» علیهالسلام را نزد آن زن بدکار، حاضر ساختند. اما عواقب دردناک این عمل، سرانجام دامان او را گرفت.
در احادیث اسلامى مىخوانیم: سالار شهیدان امام حسین علیهالسلام مىفرمود: «از پستىهاى دنیا این که سر یحیى بن زکریا را به عنوان هدیه براى زن بدکارهاى از زنان بنىاسرائیل بردند». یعنى شرائط من و «یحیى» از این نظر نیز مشابه است؛ چرا که یکى از هدف هاى قیام من مبارزه با اعمال ننگین طاغوت زمانم «یزید» است.
منابع
- آیت الله ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ذیل آیه ۱۵ سوره مریم.