خوف و رجاء: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
 +
از جمله فضائل مهم [[اخلاق|اخلاقى]] که در زندگى [[انسان]] نقش بسیارى ایفا مى کند، مسئله «خوف و رجاء» نسبت به [[الله|خداوند]] متعال است. داشتن مرتبه اى از خوف که مانع از [[گناه]] مى شود و نیز حدى از رجاء که موجب انجام اعمال خوب مى گردد، لازم است.
 +
==مفهوم خوف و رجاء==
  
==ضرورت و اهمیت خوف و رجاء==
+
«خوف» در لغت به معنای ترس بوده و در اصطلاح به معنى این است  که [[انسان]] از تحقق یافتن امرى نامطلوب که یقین دارد یا احتمال مى دهد در آینده به وقوع بپیوندد، ترس و واهمه داشته باشد.<ref> محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج ۱، ص ۴۰۶ و ۳۹۹، قم، موسسه امام خمینی.</ref> «رجاء» در لغت یعنی امیدواری که در مقابل یأس قرار می‌گیرد<ref> ابن منظور، لسان العرب، ج ۴، ۱۹۸۸، لبنان، دارالتراث العربی.</ref> و در اصطلاح یعنی انسان به تحقق یافتن امرى مطلوب که یقین دارد یا احتمال مى دهد در آینده به وقوع مى پیوندد، امید داشته باشد.
  
از جمله فضائل مهم اخلاقى كه در زندگى انسان نقش بسیارى ایفا مى كند مسئله «خوف» و «رجاء» یا ترس و امید است. آدمی بایستى از خداوند و عظمت كبریائى او و نیز از پیامدهاى پرونده عملكرد خویش ترس داشته و همچنین با در نظر گرفتن رحمت گسترده الهى به الطاف واسعه وى امیدوار باشند. همراه بودن صفت ترس و امید در زندگى عملى افراد مؤمن نقش تعیین كننده اى دارد.
+
باید توجه داشت که خوف و رجا در نقطه مقابل یکدیگر قرار ندارند. نقطه مقابل رجا، ناامیدی از رحمت خداست و نقطه مقابل خوف، امنیت کامل از [[عذاب]] و کیفر الهی است، که هر دو از گناهان بزرگ به شمار می آیند.
  
ترس از خداوند افزون بر این كه از كمالات معنوى مى باشد سرچشمه بسیارى از فضایل انسانى، اصلاح نفسانى و سبب علاج امراض روحى است. خداوند آدمى را نیازمند به تغذیه، امنیت، تعلق داشتن به هم نوعان و... آفریده است ولى مهم ترین نیاز هر فرد، امید است. جهان تجلى آرزوهاست؛ ساخت و سازهاى مدرن، به وجود آمدن تكنولوژى عظیم و... ارمغان امیدهاست؛ چنان كه ناامیدى موجب قطع ریشه زندگى و در اغلب موارد مایه خودكشى یا انزواى اجتماعى است. امید است كه كشاورز را به بذرافشانى و آبیارى... وامى دارد، دانش پژوه را به تحمل رنج ها و مادران را به بچه دارى و فرزندنوازى رهنمون مى شود.
+
رجا، امیدواری و مظنّه رسیدن به چیزی که باعث مسرت باشد را گویند و این سرور، وقتی رجا است که بسیاری از اسباب رسیدن به محبوب را تحصیل کرده باشد، اما توقع چیزی که هیچ یک از اسباب محبوب را مهیا نکرده آن را رجا نگویند، بلکه غرور و حماقت گویند. همانند کسی که انتظار گندم بکشد در حالی که دانه آن را در زمین شوره‌زاری که بی‌آب است افکنده باشد و اگر کسی بعضی اسباب را تحصیل نکرده که رسیدن به محبوب نزدیک باشد، آرزو و تمنی گویند. مثل آن که دانه را در زمین مستعدی افکنده باشد اما در آب دادن کوتاهی کند.<ref> ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص ۱۴۹، ۱۳۷۳، نشر دهقان.</ref>
  
امید، سبب تلاش ها و ناامیدى سبب آفت هاست. ناامیدی از رحمت الهی از گناهان کبیره است. در آیات قرآنی آمده است: {{متن قرآن|« لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ»}}<ref> قرآن، [[سوره زمر]]/53 از رجمت خدا مایوس نشوید.</ref> یا در آیه‌ای دیگر آمده است: {{متن قرآن|«مَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ»}}.<ref> [[سوره حجر]]/56، جز گمراهان چه کسی از رحمت پروردگار مایوس می‌شود.</ref>
+
==ضرورت و اهمیت خوف و رجاء==
  
امید در انسان انگیزه تلاش را پدید مى آورد. كسى كه امیدى ندارد ادامه زندگى براى او كسالت‌آور و حتى نامطلوب مى شود؛ انسان ناامید انگیزه اى براى كار و تلاش ندارد و از حركت به سوى كمال باز مى ماند.
+
از جمله فضائل مهم [[اخلاق|اخلاقى]] که در زندگى [[انسان]] نقش بسیارى ایفا مى کند، مسئله «خوف و رجاء» یا ترس و امید است. آدمی بایستى از [[الله|خداوند]] و عظمت کبریائى او و نیز از پیامدهاى پرونده عملکرد خویش ترس داشته باشد و همچنین با در نظر گرفتن رحمت گسترده الهى به الطاف واسعه وى امیدوار باشد. همراه بودن صفت ترس و امید در زندگى عملى افراد مؤمن نقش تعیین کننده اى دارد.
  
وقتى اسكندر كبیر به سلطنت مقدونیه رسید املاك و اشیاء موروثى را بین دیگران تقسیم كرد. از او پرسیدند: براى خود چه نگاه خواهى داشت؟ در جواب گفت: امید كه بزرگ ترین دارائى و تملك انسان است.<ref> www.hawzah.net</ref>
+
ترس از خداوند افزون بر این که از کمالات معنوى مى باشد، سرچشمه بسیارى از فضایل انسانى، اصلاح نفسانى و سبب علاج امراض روحى است.  
  
==مفهوم خوف و رجاء==
+
همچنین امید، مهم ترین نیاز هر فرد است. امید، سبب تلاش ها و ناامیدى سبب آفت هاست. ناامیدی از رحمت الهی از [[گناه|گناهان]] کبیره است. در [[قرآن|قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|«لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ»}}<ref> [[سوره زمر]]/۵۳، از رجمت خدا مایوس نشوید.</ref> یا در آیه‌ای دیگر می فرماید: {{متن قرآن|«مَن یقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ»}}.<ref> [[سوره حجر]]/۵۶، جز گمراهان چه کسی از رحمت پروردگار مایوس می‌شود.</ref>
  
رجا در لغت یعنی امیدواری که در مقابل یاس قرار می‌گیرد<ref> علامه ابن منضور لسان العرب، ج 4، چ اول 1988 لبنان دارالتراث العربی.</ref> و در اصطلاح یعنی انسان به تحقق یافتن امرى مطلوب كه یقین دارد یا احتمال مى دهد در آینده به وقوع مى پیوندد، امید داشته باشد. در مقابل خوف در لغت به معنای ترس بوده و در اصطلاح به معنى این است  كه انسان از تحقق یافتن امرى نامطلوب كه یقین دارد یا احتمال مى دهد در آینده به وقوع بپیوندد، ترس و واهمه داشته باشد.<ref> محمدتقی مصباح یزدی مجله معرفت مقاله خوف و رجا، ش 33.</ref><ref> محمدتقی مصباح یزدی اخلاق درقرآن، ج 1، ص 406 و 399، [[قم]]، موسسه امام خمینی.</ref>
+
امید در انسان انگیزه تلاش را پدید مى آورد. کسى که امیدى ندارد ادامه زندگى براى او کسالت‌آور و حتى نامطلوب مى شود؛ انسان ناامید انگیزه اى براى کار و تلاش ندارد و از حرکت به سوى کمال باز مى ماند.
  
باید توجه داشت كه خوف و رجا در نقطه مقابل یكدیگر قرار ندارند. نقطه مقابل رجا، ناامیدی از رحمت خداست و نقطه مقابل خوف، امنیت كامل از عذاب و كیفر الهی است كه هر دو از گناهان بزرگ به شمار می آیند.
+
==رابطه میزان معرفت با خوف و رجاء==
  
رجا، امیدواری و مظنه رسیدن به چیزی است که باعث مسرت باشد را گویند و این سرور، وقتی رجا است که بسیاری از اسباب رسیدن به محبوب را تحصیل کرده باشد اما توقع چیزی که هیچ یک از اسباب محبوب را مهیا نکرده آن را رجا نگویند، بلکه غرور و حماقت گویند. همانند کسی که انتظار گندم بکشد در حالی که تخم آن را در زمین شوره‌زاری که بی‌آب است افکنده باشد و اگر کسی بعضی اسباب را تحصیل نکرده که رسیدن به محبوب نزدیک باشد آرزو و تمنی گویند. مثل آن که دانه را در زمین مستعدی افکنده باشد اما در آب دادن کوتاهی کند.<ref> ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص 149، چ مکرر، 1373، نسر دهقان.</ref>
+
امید و ترس افراد، به میزان شناخت و نیازهایى که درک مى کنند بستگى دارد. مثلاً ترس و امید یک کودک فقط در محدوده خواسته هایى که دارد شکل مى گیرد. او هیچ وقت نسبت به مسائل اجتماعى، مسائل معنوى و اخروى و... ترس و امیدى ندارد زیرا هیچ تصورى از آن‌ها ندارد. و یا مثلاً از یک سو، افراد عادى از بیمارى، فقر، گرفتارى هاى زندگى و... ترس دارند و از سوى دیگر، امید دارند که پولدار بشوند و خانه خوب و موقعیت اجتماعى خوبى بدست آورند.  
  
==رابطه میزان شناخت افراد با امیدها و ترس ها==
+
افرادى که یک مقدار معرفتشان بیشتر است مسائل معنوى را هم در نظر مى گیرند؛ براى مثال از این که [[عقل]] و [[ایمان|ایمانشان]] از بین برود، مى ترسند و امید دارند که بر معرفت و ایمانشان افزوده شود. کسانى هم که به [[آخرت]] ایمان دارند، به ثواب هاى اخروى امید دارند و از عذاب هاى اخروى مى ترسند.<ref> محمدتقی مصباح یزدی، مجله معرفت، مقاله خوف و رجا، ش ۳۳، موسسه امام خمینی، قم.</ref> پس خوف و رجا طبق حالات و معرفت افراد دارای درجاتی است. خوف توده مردم از [[عذاب]]، خوف خواص از سرزنش و خوف افراد اخص از توجه نکردن خداوند می‌باشد.<ref> امام خمینی، شرحی بر چهل حدیث، ص ۱۹۴، طه، ۱۳۶۸، قزوین.</ref>
  
امید و ترس افراد به میزان شناخت و نیازهایى كه درك مى كنند، بستگى دارد. مثلاً ترس و امید یك كودك دو سه ساله فقط در محدوده خواسته هایى كه دارد شكل مى گیرد. او هیچ وقت نسبت  به مسائل بین المللى، مسائل اجتماعى، مسائل معنوى و اخروى و... ترس و امیدى ندارد زیرا هیچ تصورى از آن‌ها ندارد و یا مثلاً از یك سو، افراد عادى از بیمارى، فقر، گرفتارى هاى زندگى و... ترس دارند و از سوى دیگر، امید دارند كه پول دار بشوند و همسر خوب، خانه خوب و موقعیت اجتماعى خوبى بدست آورند. افرادى كه یك مقدار معرفت شان بیشتر است مسائل معنوى را هم در نظر مى گیرند. براى مثال از این كه عقل و ایمان شان از بین برود، مى ترسند و امید دارند كه بر معرفت و ایمان شان افزوده شود. كسانى هم كه به آخرت [[ایمان]] دارند به ثواب هاى اخروى امید دارند و از عذاب هاى اخروى مى ترسند.<ref> محمدتقی مصباح یزدی مجله معرفت، مقاله خوف و رجا، ش 33 موسسه امام خمینی قم.</ref> پس خوف و رجا طبق حالات و معرفت افراد دارای درجاتی است. خوف توده مردم از عذاب، خوف خواص از سرزنش، خوف افراد اخص از توجه نکردن می‌باشد.<ref> امام خمینی روح الله، شرحی بر چهل حدیث، ص 194، طه چ دوم 1368، قزوین.</ref>
+
==توازن بین خوف و رجاء==
  
==حد نصاب خوف و رجاء==
+
خوف و رجاء امرى نسبی و دارای مراتبی است و حد نصابى دارد که مؤمن حداقل مرتبه آن را باید داشته باشد. اگر امید انسان به رحمت  خداوند به گونه اى باشد که فکر کند کارهاى او دیگر دخالتى در آن ندارد و آن قدر رحمت  خدا واسع است که همه را مى آمرزد، باعث مى شود تا انسان گستاخ شود و از ارتکاب [[گناه|گناهان]] باکى نداشته باشد. در حالی که خداوند از روى اعمال خود افراد، آنها را مى آمرزد و به [[بهشت]] مى برد و یا [[عذاب]] نموده و به [[جهنم]] مى برد.<ref> محمدتقی مصباح یزدی، مجله معرفت، مقاله خوف و رجا، ش ۳۳.</ref>
  
خوف و رجاء امرى نسبی و دارای مراتبی است و حد نصابى دارد كه حداقل مرتبه آن را باید مؤمن داشته باشد. اگر امید انسان به رحمت  خداوند به گونه اى باشد كه فكر كند كارهاى او دیگر دخالتى در آن ندارد و آن قدر رحمت  خدا واسع است كه همه را مى آمرزد، باعث مى شود تا انسان گستاخ شود و از ارتكاب گناهان باكى نداشته باشد. زیرا خداوند از روى اعمال خود افراد، آن ها را مى آمرزد و به [[بهشت]] مى برد و یا عذاب نموده و به جهنم مى برد.<ref> محمدتقی مصباح یزدی مجله معرفت، مقاله خوف و رجا، ش 33.</ref> بنابراین، داشتن مرتبه اى از خوف كه مانع از گناه مى شود و نیز حدى از رجاء كه موجب انجام اعمال خوب مى گردد، لازم است.
+
دانشمندان علم [[اخلاق]] مى گویند: بیم و امید از خداوند، دو بال تکامل مؤمن هستند. همان گونه که پرنده با دو بال پرواز مى کند در صورتى که تعادل بال ها محفوظ باشد؛ مؤمن نیز با بال هاى ترس و امید به لقاء الهى مى رسد. در آیاتی این دو حالت در کنار هم آورده شده است: {{متن قرآن|«یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ»}}.<ref> [[سوره زمر]]/۹، از آخرت می‌ترسد و به رحمت پروردگارش دلبسته است.</ref>
  
==توازن بین خوف و رجاء==
+
[[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه السلام فرمودند: «خیرُ الاعمال اعتدال الرجاء والخوف؛ بهترین کارها، تساوی بین خوف و رجا نسبت به خداوند است».<ref> محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۴، ص ۱۵۶۸، قم، مرکز تحقیقات دارالحدیث، ۱۳۷۹.</ref>
 
 
دانشمندان علم اخلاق مى گویند: بیم و امید از خداوند، دو بال تكامل مؤمن هستند. همان گونه كه پرنده با دو بال پرواز مى كند؛ در صورتى كه تعادل بال ها محفوظ باشند مؤمن نیز با بال هاى ترس و امید به لقاء الهى مى رسد. در آیاتی این دو حالت در کنار هم آورده شده است {{متن قرآن|«يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ»}}<ref> [[سوره زمر]]/9، از آخرت می‌ترسد و به رحمت پروردگارش دلبسته است.</ref>
 
 
 
حضرت على علیه السلام فرمودند: «خیرُ الاعمال اعتدال الرجاء والخوف؛ بهترین كارها، تساوی بین خوف و رجانسبت به خداوند است».<ref> محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ص 1568، قم، مرکز تحقیقات دارالحدیث، چ دوم 1379.</ref>
 
  
در امور معنوى توازن ترس و امید، ضامن رشد و تكامل به سوى كردگار است. غلبه ترس بر امید، آدمى را به نومیدى و نیستى مى كشاند چنان كه سنگینى امید بر ترس از پروردگار نیز او را به غرور و غفلت مى كشاند؛ در نتیجه سبب در جا زدن و مانع سیر تكاملى آدمى خواهد شد. بندگان خاص بیم و امید را در كنار هم دارند و خدا را با خوف وطمع مى خوانند:<ref> مکارم شیرازی ناصر اخلاق در قرآن، ج ص 146 تا 155، چ 3، [[قم]] مدرسه علی ابن ابن ابی‌طالب، 1384.</ref> {{متن قرآن|«يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا»}}.<ref> [[سوره سجده]]/16، می‌خوانند پروردگارشان رابا ترس و امید.</ref>
+
در امور معنوى توازن ترس و امید، ضامن رشد و تکامل به سوى کردگار است. غلبه ترس بر امید، آدمى را به نومیدى و نیستى مى کشاند چنان که غلبه امید بر ترس از پروردگار نیز او را به [[غرور]] و [[غفلت]] مى کشاند؛ در نتیجه سبب در جا زدن و مانع سیر تکاملى آدمى خواهد شد. بندگان خاص بیم و امید را در کنار هم دارند و خدا را با خوف وطمع مى خوانند:<ref> مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج ۲، ص ۱۴۶ تا ۱۵۵، قم، مدرسه علی ابن ابی‌طالب، ۱۳۸۴.</ref> {{متن قرآن|«یدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا»}}.<ref> [[سوره سجده]]/۱۶، می‌خوانند پروردگارشان رابا ترس و امید.</ref>
  
امام صادق علیه‌السلام در بخشى از وصیتنامه  خود به ابن ‌جندب، نجات یافتگان از عذاب الهى را كسانى معرفى مى كند كه خوف و رجاء حقیقى متعادل در دل هایشان وجود دارد: «یهلك المتكل على عمله... قلت فمن ینجو؟ قال الذینهم بین الرجاء والخوف...؛ كسى كه به اعمال خود (اعمال خوب) تکیه نموده است به هلاكت مى رسد و كسى هم كه به امید رحمت  خداوند بر انجام گناهان جرات پیدا مى كند نجات نخواهد یافت. (ابن جندب) سؤال كرد پس چه كسى نجات پیدا مى كند؟ حضرت فرمودند: كسانى كه حالشان میان خوف و رجاء باشد.<ref> محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ص 179، قم، مرکز تحقیقات دارالحدیث، چ دوم، 1379.</ref>
+
[[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه‌السلام در بخشى از وصیتنامه  خود به ابن ‌جندب، نجات یافتگان از عذاب الهى را کسانى معرفى مى کند که خوف و رجاء حقیقى متعادل در دل هایشان وجود دارد: «یهلک المتکل على عمله... قلت فمن ینجو؟ قال الذین بین الرجاء والخوف...؛ کسى که به اعمال خود (اعمال خوب) تکیه نموده است به هلاکت مى رسد و کسى هم که به امید رحمت  خداوند بر انجام گناهان جرات پیدا مى کند نجات نخواهد یافت. (ابن جندب) سؤال کرد پس چه کسى نجات پیدا مى کند؟ حضرت فرمودند: کسانى که حالشان میان خوف و رجاء باشد».<ref> محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۴، ص ۱۷۹، قم، مرکز تحقیقات دارالحدیث، ۱۳۷۹.</ref>
  
یعنى نه خوف شان آن چنان است كه از آمرزش گناهانشان ناامید باشند و نه رجاءشان آن چنان است كه جرات ارتكاب گناه را داشته باشند؛ هم شوق به ثواب در دل هایشان وجود دارد و هم خوف از عذاب.
+
یعنى نه خوفشان آن چنان است که از آمرزش گناهانشان ناامید باشند و نه رجاءشان آن چنان است که جرات ارتکاب گناه را داشته باشند؛ هم شوق به [[ثواب]] در دل هایشان وجود دارد و هم خوف از [[عذاب]].
  
از [[امام صادق]] علیه‌السلام سوال شد، لقمان حکیم چه وصیتی به پسرش کرد؟ حضرت فرمود: لقمان گفت: از خدا بترس حتی اگر اطاعت جن و انس را آورده باشی ممکن است عذاب بشوی و امیدوار باش حتی اگر گناه جن و انس را آورده باشی.<ref> محمد محمدی ری شهری، [[میزان الحکمه]]، ج 4، ص 179، قم، مرکز تحقیقات دارالحدیث، چ دوم، 1379.</ref>
+
از [[امام صادق]] علیه‌السلام سوال شد، [[لقمان|لقمان حکیم]] چه وصیتی به پسرش کرد؟ حضرت فرمود: لقمان گفت: از خدا بترس حتی اگر اطاعت جن و انس را آورده باشی ممکن است عذاب بشوی، و امیدوار باش حتی اگر گناه جن و انس را آورده باشی.<ref> همان.</ref>
  
اگر رجاء بر خوف غلبه كند به حدى كه دیگر انگیزه ترك گناه در انسان باقى نماند انسان مبتلا به گناه مى شود كه در آن هلاكت است و اگر خوف بر رجاء غلبه بکند یعنى فرد فكر كند كه چون مرتكب گناهى شده است پس خدا او را به جهنم خواهد برد. چنین فردى باید توبه كند و با انجام كارهاى خوب به رحمت و آمرزش خداوند امید و رجاء داشته باشد.
+
اگر رجاء بر خوف غلبه کند به حدى که دیگر انگیزه ترک [[گناه]] در انسان باقى نماند، انسان مبتلا به گناه مى شود که در آن هلاکت است و اگر خوف بر رجاء غلبه بکند یعنى فرد فکر کند که چون مرتکب گناهى شده است پس خدا او را به جهنم خواهد برد، چنین فردى باید [[توبه]] کند و با انجام کارهاى خوب به رحمت و آمرزش خداوند امید و رجاء داشته باشد.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
زکریا جهانگیری، [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35768 سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه‌السلام](بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)، تاریخ بازیابی: 7 خرداد 1391.
+
 
 +
*زکریا جهانگیری، "خوف و رجاء"، [http://pajoohe.ir/ دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۷ خرداد ۱۳۹۱.
  
 
[[رده: اخلاق الهی]]
 
[[رده: اخلاق الهی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۳۹

از جمله فضائل مهم اخلاقى که در زندگى انسان نقش بسیارى ایفا مى کند، مسئله «خوف و رجاء» نسبت به خداوند متعال است. داشتن مرتبه اى از خوف که مانع از گناه مى شود و نیز حدى از رجاء که موجب انجام اعمال خوب مى گردد، لازم است.

مفهوم خوف و رجاء

«خوف» در لغت به معنای ترس بوده و در اصطلاح به معنى این است که انسان از تحقق یافتن امرى نامطلوب که یقین دارد یا احتمال مى دهد در آینده به وقوع بپیوندد، ترس و واهمه داشته باشد.[۱] «رجاء» در لغت یعنی امیدواری که در مقابل یأس قرار می‌گیرد[۲] و در اصطلاح یعنی انسان به تحقق یافتن امرى مطلوب که یقین دارد یا احتمال مى دهد در آینده به وقوع مى پیوندد، امید داشته باشد.

باید توجه داشت که خوف و رجا در نقطه مقابل یکدیگر قرار ندارند. نقطه مقابل رجا، ناامیدی از رحمت خداست و نقطه مقابل خوف، امنیت کامل از عذاب و کیفر الهی است، که هر دو از گناهان بزرگ به شمار می آیند.

رجا، امیدواری و مظنّه رسیدن به چیزی که باعث مسرت باشد را گویند و این سرور، وقتی رجا است که بسیاری از اسباب رسیدن به محبوب را تحصیل کرده باشد، اما توقع چیزی که هیچ یک از اسباب محبوب را مهیا نکرده آن را رجا نگویند، بلکه غرور و حماقت گویند. همانند کسی که انتظار گندم بکشد در حالی که دانه آن را در زمین شوره‌زاری که بی‌آب است افکنده باشد و اگر کسی بعضی اسباب را تحصیل نکرده که رسیدن به محبوب نزدیک باشد، آرزو و تمنی گویند. مثل آن که دانه را در زمین مستعدی افکنده باشد اما در آب دادن کوتاهی کند.[۳]

ضرورت و اهمیت خوف و رجاء

از جمله فضائل مهم اخلاقى که در زندگى انسان نقش بسیارى ایفا مى کند، مسئله «خوف و رجاء» یا ترس و امید است. آدمی بایستى از خداوند و عظمت کبریائى او و نیز از پیامدهاى پرونده عملکرد خویش ترس داشته باشد و همچنین با در نظر گرفتن رحمت گسترده الهى به الطاف واسعه وى امیدوار باشد. همراه بودن صفت ترس و امید در زندگى عملى افراد مؤمن نقش تعیین کننده اى دارد.

ترس از خداوند افزون بر این که از کمالات معنوى مى باشد، سرچشمه بسیارى از فضایل انسانى، اصلاح نفسانى و سبب علاج امراض روحى است.

همچنین امید، مهم ترین نیاز هر فرد است. امید، سبب تلاش ها و ناامیدى سبب آفت هاست. ناامیدی از رحمت الهی از گناهان کبیره است. در قرآن کریم آمده است: «لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ»[۴] یا در آیه‌ای دیگر می فرماید: «مَن یقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ».[۵]

امید در انسان انگیزه تلاش را پدید مى آورد. کسى که امیدى ندارد ادامه زندگى براى او کسالت‌آور و حتى نامطلوب مى شود؛ انسان ناامید انگیزه اى براى کار و تلاش ندارد و از حرکت به سوى کمال باز مى ماند.

رابطه میزان معرفت با خوف و رجاء

امید و ترس افراد، به میزان شناخت و نیازهایى که درک مى کنند بستگى دارد. مثلاً ترس و امید یک کودک فقط در محدوده خواسته هایى که دارد شکل مى گیرد. او هیچ وقت نسبت به مسائل اجتماعى، مسائل معنوى و اخروى و... ترس و امیدى ندارد زیرا هیچ تصورى از آن‌ها ندارد. و یا مثلاً از یک سو، افراد عادى از بیمارى، فقر، گرفتارى هاى زندگى و... ترس دارند و از سوى دیگر، امید دارند که پولدار بشوند و خانه خوب و موقعیت اجتماعى خوبى بدست آورند.

افرادى که یک مقدار معرفتشان بیشتر است مسائل معنوى را هم در نظر مى گیرند؛ براى مثال از این که عقل و ایمانشان از بین برود، مى ترسند و امید دارند که بر معرفت و ایمانشان افزوده شود. کسانى هم که به آخرت ایمان دارند، به ثواب هاى اخروى امید دارند و از عذاب هاى اخروى مى ترسند.[۶] پس خوف و رجا طبق حالات و معرفت افراد دارای درجاتی است. خوف توده مردم از عذاب، خوف خواص از سرزنش و خوف افراد اخص از توجه نکردن خداوند می‌باشد.[۷]

توازن بین خوف و رجاء

خوف و رجاء امرى نسبی و دارای مراتبی است و حد نصابى دارد که مؤمن حداقل مرتبه آن را باید داشته باشد. اگر امید انسان به رحمت خداوند به گونه اى باشد که فکر کند کارهاى او دیگر دخالتى در آن ندارد و آن قدر رحمت خدا واسع است که همه را مى آمرزد، باعث مى شود تا انسان گستاخ شود و از ارتکاب گناهان باکى نداشته باشد. در حالی که خداوند از روى اعمال خود افراد، آنها را مى آمرزد و به بهشت مى برد و یا عذاب نموده و به جهنم مى برد.[۸]

دانشمندان علم اخلاق مى گویند: بیم و امید از خداوند، دو بال تکامل مؤمن هستند. همان گونه که پرنده با دو بال پرواز مى کند در صورتى که تعادل بال ها محفوظ باشد؛ مؤمن نیز با بال هاى ترس و امید به لقاء الهى مى رسد. در آیاتی این دو حالت در کنار هم آورده شده است: «یحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ».[۹]

حضرت على علیه السلام فرمودند: «خیرُ الاعمال اعتدال الرجاء والخوف؛ بهترین کارها، تساوی بین خوف و رجا نسبت به خداوند است».[۱۰]

در امور معنوى توازن ترس و امید، ضامن رشد و تکامل به سوى کردگار است. غلبه ترس بر امید، آدمى را به نومیدى و نیستى مى کشاند چنان که غلبه امید بر ترس از پروردگار نیز او را به غرور و غفلت مى کشاند؛ در نتیجه سبب در جا زدن و مانع سیر تکاملى آدمى خواهد شد. بندگان خاص بیم و امید را در کنار هم دارند و خدا را با خوف وطمع مى خوانند:[۱۱] «یدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا».[۱۲]

امام صادق علیه‌السلام در بخشى از وصیتنامه خود به ابن ‌جندب، نجات یافتگان از عذاب الهى را کسانى معرفى مى کند که خوف و رجاء حقیقى متعادل در دل هایشان وجود دارد: «یهلک المتکل على عمله... قلت فمن ینجو؟ قال الذین بین الرجاء والخوف...؛ کسى که به اعمال خود (اعمال خوب) تکیه نموده است به هلاکت مى رسد و کسى هم که به امید رحمت خداوند بر انجام گناهان جرات پیدا مى کند نجات نخواهد یافت. (ابن جندب) سؤال کرد پس چه کسى نجات پیدا مى کند؟ حضرت فرمودند: کسانى که حالشان میان خوف و رجاء باشد».[۱۳]

یعنى نه خوفشان آن چنان است که از آمرزش گناهانشان ناامید باشند و نه رجاءشان آن چنان است که جرات ارتکاب گناه را داشته باشند؛ هم شوق به ثواب در دل هایشان وجود دارد و هم خوف از عذاب.

از امام صادق علیه‌السلام سوال شد، لقمان حکیم چه وصیتی به پسرش کرد؟ حضرت فرمود: لقمان گفت: از خدا بترس حتی اگر اطاعت جن و انس را آورده باشی ممکن است عذاب بشوی، و امیدوار باش حتی اگر گناه جن و انس را آورده باشی.[۱۴]

اگر رجاء بر خوف غلبه کند به حدى که دیگر انگیزه ترک گناه در انسان باقى نماند، انسان مبتلا به گناه مى شود که در آن هلاکت است و اگر خوف بر رجاء غلبه بکند یعنى فرد فکر کند که چون مرتکب گناهى شده است پس خدا او را به جهنم خواهد برد، چنین فردى باید توبه کند و با انجام کارهاى خوب به رحمت و آمرزش خداوند امید و رجاء داشته باشد.

پانویس

  1. محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج ۱، ص ۴۰۶ و ۳۹۹، قم، موسسه امام خمینی.
  2. ابن منظور، لسان العرب، ج ۴، ۱۹۸۸، لبنان، دارالتراث العربی.
  3. ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص ۱۴۹، ۱۳۷۳، نشر دهقان.
  4. سوره زمر/۵۳، از رجمت خدا مایوس نشوید.
  5. سوره حجر/۵۶، جز گمراهان چه کسی از رحمت پروردگار مایوس می‌شود.
  6. محمدتقی مصباح یزدی، مجله معرفت، مقاله خوف و رجا، ش ۳۳، موسسه امام خمینی، قم.
  7. امام خمینی، شرحی بر چهل حدیث، ص ۱۹۴، طه، ۱۳۶۸، قزوین.
  8. محمدتقی مصباح یزدی، مجله معرفت، مقاله خوف و رجا، ش ۳۳.
  9. سوره زمر/۹، از آخرت می‌ترسد و به رحمت پروردگارش دلبسته است.
  10. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۴، ص ۱۵۶۸، قم، مرکز تحقیقات دارالحدیث، ۱۳۷۹.
  11. مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج ۲، ص ۱۴۶ تا ۱۵۵، قم، مدرسه علی ابن ابی‌طالب، ۱۳۸۴.
  12. سوره سجده/۱۶، می‌خوانند پروردگارشان رابا ترس و امید.
  13. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۴، ص ۱۷۹، قم، مرکز تحقیقات دارالحدیث، ۱۳۷۹.
  14. همان.

منابع