خضوع: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی '{{منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} {{نیازمند ویرایش فنی}} یکی از فضائل اخلاقى، ...' ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | {{منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | ||
− | |||
− | |||
− | + | «خضوع» یکی از فضائل اخلاقى و به معناى خوارى، خودشکنى، زارى و [[تواضع|فروتنى]] است و گفته شده که «[[خشوع]]» به معناى خضوع نزدیک است، با این تفاوت که خضوع، فروتنى در صورت و چشم در بدن است به طورى که نگاهش به طرف پایین و صدایش کوتاه باشد؛ اما «خشوع» ویژه قلب است. | |
− | + | «استکانت» هم به معناى خضوع است که ممکن است در برابر [[الله|خدا]] و در مقام [[عبادت]] و بندگى باشد و یا در برابر بندگان و مردم. | |
− | پس خضوع | + | پس خضوع عبارت است از حالت نرمش و رامى و فرمانبردارى که موجب مىشود [[انسان]] در مقام پیروى از دستورهاى خدا فرمانبردار و گوش به فرمان باشد. |
− | خضوع از مبادى اطاعت و بندگى | + | خضوع از مبادى اطاعت و بندگى است، همان طورى که سرکشى و تطاول از مبادى و علل [[معصيت|معصیت]] است، از این رو یکى از آداب و باطن عبادات، از جمله [[نماز]] و [[تلاوت قرآن]]، خضوع است؛ در روایتى [[امام صادق]] علیه السلام مىفرماید: «من قرأ القرآن ولم یخضع ولم یرقّ قلبه ولا ینشى حزنا و وجلا فى سره فقد استهان بعظم شأن الله تعالى و خسر خسرانا مبینا فقارئ القرآن محتاج الى ثلاثة اشیاء قلب خاشع و بدن فارغ موضع خال»؛ هر که [[قرآن]] بخواند و خاضع نشود و دلش نرم نگردد و اندوه و ترسیمى در دل او پدید نیاید، شأن عظیم خداى تعالى را حقیر شمرده و زیانکاری آشکار است. پس قاری قرآن سه چيز نياز دارد: قلبی خاشع، بدنی فارغ (از امور دیگر) و مکانی خلوت. |
− | + | ==منابع== | |
− | + | *[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/ خضوع، اصطلاحنامه جامع علوم اسلامی] بازیابی: ۳ اسفند ۹۲. | |
− | |||
− | |||
− | |||
[[رده:صفات پسندیده]] | [[رده:صفات پسندیده]] | ||
[[رده:اخلاق فردی]] | [[رده:اخلاق فردی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۴
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
«خضوع» یکی از فضائل اخلاقى و به معناى خوارى، خودشکنى، زارى و فروتنى است و گفته شده که «خشوع» به معناى خضوع نزدیک است، با این تفاوت که خضوع، فروتنى در صورت و چشم در بدن است به طورى که نگاهش به طرف پایین و صدایش کوتاه باشد؛ اما «خشوع» ویژه قلب است.
«استکانت» هم به معناى خضوع است که ممکن است در برابر خدا و در مقام عبادت و بندگى باشد و یا در برابر بندگان و مردم.
پس خضوع عبارت است از حالت نرمش و رامى و فرمانبردارى که موجب مىشود انسان در مقام پیروى از دستورهاى خدا فرمانبردار و گوش به فرمان باشد.
خضوع از مبادى اطاعت و بندگى است، همان طورى که سرکشى و تطاول از مبادى و علل معصیت است، از این رو یکى از آداب و باطن عبادات، از جمله نماز و تلاوت قرآن، خضوع است؛ در روایتى امام صادق علیه السلام مىفرماید: «من قرأ القرآن ولم یخضع ولم یرقّ قلبه ولا ینشى حزنا و وجلا فى سره فقد استهان بعظم شأن الله تعالى و خسر خسرانا مبینا فقارئ القرآن محتاج الى ثلاثة اشیاء قلب خاشع و بدن فارغ موضع خال»؛ هر که قرآن بخواند و خاضع نشود و دلش نرم نگردد و اندوه و ترسیمى در دل او پدید نیاید، شأن عظیم خداى تعالى را حقیر شمرده و زیانکاری آشکار است. پس قاری قرآن سه چيز نياز دارد: قلبی خاشع، بدنی فارغ (از امور دیگر) و مکانی خلوت.
منابع
- خضوع، اصطلاحنامه جامع علوم اسلامی بازیابی: ۳ اسفند ۹۲.