یهود: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ایجاد صفحه) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز |
||
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
پيغمبر (صلی الله علیه و آله) در آغاز هجرت و به محض ورود به شهر مدينه طىّ عهدنامه اى با آنها پيمان حسن جوار و عدم تعرض و عدم مزاحمت بست و سران اين قبايل، عهدنامه را امضا نمودند، اما آنان به خوى تبهكارى و مفسده جوئى پيوسته، در پنهانى برخلاف مضمون عهدنامه به اذيت و آزار پيغمبر و مسلمانان مى پرداختند و مكرراً دشمنان اسلام را يارى مى دادند، تا اين كه در واقعه احزاب آشكارا به همكارى كفار قريش شتافته و عليه پيغمبر اسلام به نبرد برخاستند. | پيغمبر (صلی الله علیه و آله) در آغاز هجرت و به محض ورود به شهر مدينه طىّ عهدنامه اى با آنها پيمان حسن جوار و عدم تعرض و عدم مزاحمت بست و سران اين قبايل، عهدنامه را امضا نمودند، اما آنان به خوى تبهكارى و مفسده جوئى پيوسته، در پنهانى برخلاف مضمون عهدنامه به اذيت و آزار پيغمبر و مسلمانان مى پرداختند و مكرراً دشمنان اسلام را يارى مى دادند، تا اين كه در واقعه احزاب آشكارا به همكارى كفار قريش شتافته و عليه پيغمبر اسلام به نبرد برخاستند. | ||
+ | |||
+ | [[رده:ادیان و فرق]] |
نسخهٔ ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۲۹
«يهود» یا «بنی اسرائیل» قوم حضرت موسی علیه السلام است. ملّت معروف از نسل حضرت ابراهيم خليل علیه السلام، از فرزندش حضرت اسحاق و سپس حضرت يعقوب پيغمبر علیهما السلام.
وجه تسميه آنها به يهود يا بدين سبب است كه حضرت موسى گفت:(انّا هُدنا اليك) يعنى خداوندا ما به تو بازگشتيم، و يا بدين جهت كه آنان يا بيشتر آنها به «يهوذا» پسر يعقوب منسوبند؛ پس يهوذ خوانده شدند و بعدا به دال معرّب گشت.
يعقوب را دوازده پسر بود كه با پدر در كنعان زندگى مى كردند، و پس از آنكه يكى از آن دوازده يعنى حضرت يوسف (در پايان دوران پرماجراى خود) بر اريكه سلطنت مصر استوار گشت، به سال 1740 قبل از ميلاد، يازده برادر از كنعان به قصد تهيه آذوقه به مصر رفتند، و سرانجام در كنار برادر در آن سرزمين استقرار يافته، زندگى با شكوهى به هم زدند و ساليانى در آنجا در امن و رفاه زندگانى نمودند، جمعيتشان افزون گشت و قبايل متعددى تشكيل دادند.
تا اين كه زمان فرعون فرا رسيد، و چون ميان تبار قبط و تيره هاى دوازده گانه يهود عداوت ديرين بود و يا به جهت دوگانگى ميان قوم بومى و قوم مهاجر، فرعون بدانها به ديده عداوت نگريست و در صدد خوار ساختن و به ذلت كشيدن آنان برآمد، تا جائى كه به گفته قرآن: «مردهاشان را مى كشت و زنانشان را به اسارت و خدمت مى گرفت».
روزگارانى سخت به زير شكنجه هاى گوناگون فرعون مى گذرانيدند، تا اين كه در حوالى سال 1213 قبل از ميلاد، موسى بن عمران علیه السلام به نبوت مبعوث گشت؛ ارواح پژمرده آنان را جوانى و شادابى بخشيد و براى جانهاى دربندشان آزادى به ارمغان آورد.
ولى آنها به محض اين كه به آن سوى آب شدند، چون از كنار قومى بت پرست عبور نمودند گفتند:اى موسى براى ما نيز خدائى (بتى) قرار ده چنان كه آنها را خدايانى است.«فاتوا على قوم يعكفون على اصنام لهم قالوا يا موسى اجعل لنا الهاً كما لهم آلهة...» موسى گفت: «انّكم قوم تجهلون» شما چه مردمى بس نادان باشيد (كه پس از اين همه آيات بينات هنوز به وحدانيت خداوند آگاه نگشته و زنگار شرك از دل خويش نزدوده ايد!).
يهود در قرآن و حديث
آيات قرآن و نيز روايات درباره اين قوم، به تكرار آمده است كه اينك به شمارى از آنها اشاره مى شود:
«و قالت اليهود و النصارى نحن ابناء الله و احبّائه»(جهودان و مسيحيان گفتند ما به منزله فرزندان خدائيم و خداوند ما را دوست دارد. بگو (اى محمد) اگر اين ادعا حقيقت دارد پس چرا (حسب كتب خودتان) شما را بر اثر معصيت عذاب مى كند؟ خير، شما نيز همانند ديگر افراد بشر مى باشيد.(سوره مائده: 18)
«لَتجدَنّ اشدّ الناس عداوة للذين آمنوا اليهود و الذين اشركوا» (سرسخت ترين مردم در دشمنى با مسلمانان جهودان و مشركان مى باشند. (مائده: 82)
«و قالت اليهود عُزَير بنُ الله» (جهودان گفتند عزير (پيغمبر) فرزند خدا است.(سوره توبه: 30)
«و لتجدنّهم احرص الناس على حيوة و من الذين اشركوا...» يهودان را بيش از هر كس بر زندگى حريص مى يابى و (حتى) از مشركين (كه به قيامت ايمان ندارند) هر يك از جهودان آرزو دارد هزار سال زنده بماند در صورتى كه طول عمر او را از عذاب خدا نرهاند.(سوره بقره: 96)
«و قالت اليهود يدالله مغلولة...»(جهودان گفتند دست خدا بسته است (و ديگر در جهان آفرينش تصرفى نكند)، بلکه دست خودشان بسته و لعنت خدا بر آنها باد بلكه دست خدا هميشه باز است و هرگونه بخواهد انفاق كند و هر مقدار از آيات قرآن كه بر تو (اى محمد) فرود آيد بر سركشى و كفر آنها بيفزايد و ما به كيفر آن تا قيامت آتش كينه و عداوت را در ميان آنها افروختيم. هرگاه براى جنگ با مسلمانان آتشى برافروزند خداوند آن را فرو نشاند و آنان در روى زمين به فساد بكوشند و خداوند مفسدان را دوست ندارد. (مائده: 64)
در حديث رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمده كه هر آنكس مسلمانى را در معامله اى فريب دهد از ما (مسلمانان) بشمار نيايد و روز قيامت با يهود محشور گردد چه آنان بيش از هر كس از خلق خدا در صدد فريب مسلمانان مى باشند.
از ام سلمه نقل است كه پیامبر (صلی الله علیه و آله) وصيت نمود پس از وفاتش جهودان را از جزيرة العرب بيرون كنند. (بحار الانوار: 103/80 و 18/144)
شمّه اى از تاريخ يهود
تاريخ سياسى قوم يهود را به هفت دوره تقسيم مى كنند: 1 ـ از حضرت ابراهيم تا حضرت موسى، دوره توقف چهارصد ساله در مصر.
2 ـ از حضرت موسى تا شائول، دوره خلاصى بنى اسرائيل از عبوديت مصر و بعثت حضرت موسى در كوه سينا و چهل سال گردش قوم در صحرا.
3 ـ از شائول تا تقسيم مملكت يهود كه حدودا 120 سال و شامل دوران ترقى يهود تحت سلطنت حضرت داود و حضرت سليمان است.
4 ـ از تقسيم تا انتهاى تأليف عهد قديم (تورات) كه تقريبا 500 سال طول كشيد و شامل وفات سليمان و انقراض سلطنت اسرائيل است.
5 ـ از مراجعت از اسيرى تا بعثت حضرت مسيح علیه السلام.
6 ـ از آمدن مسيح تا انهدام اورشليم.
7 ـ از انهدام اورشليم به بعد كه يهودان در جهان پراكنده شدند.
يهود در مدينه
قرنها پيش از بعثت رسول گرامى اسلام، طوايفى از يهود در مدينه و حومه آن تا خيبر زندگى مى كردند، كه معروف ترين آنها قبايل «بنى قريظه» و «بنى نضير» و «بنى قينقاع» بودند.
پيغمبر (صلی الله علیه و آله) در آغاز هجرت و به محض ورود به شهر مدينه طىّ عهدنامه اى با آنها پيمان حسن جوار و عدم تعرض و عدم مزاحمت بست و سران اين قبايل، عهدنامه را امضا نمودند، اما آنان به خوى تبهكارى و مفسده جوئى پيوسته، در پنهانى برخلاف مضمون عهدنامه به اذيت و آزار پيغمبر و مسلمانان مى پرداختند و مكرراً دشمنان اسلام را يارى مى دادند، تا اين كه در واقعه احزاب آشكارا به همكارى كفار قريش شتافته و عليه پيغمبر اسلام به نبرد برخاستند.