|
|
سطر ۱: |
سطر ۱: |
− | {{بخشی از یک کتاب}} | + | {{نیازمند ویرایش فنی}} |
− | '''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 2، صفحه 565
| |
| | | |
− | '''نویسنده:''' غلامرضا گليزواره
| + | {{شناسنامه شخصیت ها |
| | | |
− | '''اشاره'''
| + | |نام= میر محمد تقی مدرس |
| | | |
− | فقیه مجاهد و عالم پرهیزگار آیت الله سید حسن مدرس یكی از چهرههای درخشان تاریخ تشیع بشمار میرود كه زندگی و [[اخلاق]] و رفتار و نیز جهت گیریهای سیاسی و اجتماعی وی میتواند برای مشتاقان [[حق]] و حقیقت نمونه خوبی است. او موقعیت خود را سراسر در راه اعتلای [[اسلام]] نثار نمود و در جهت نشر حقایق اسلامی و دفاع از معارف تشیع مردانه استوار ماند.
| + | |نام پدر= میر سید حسن |
| | | |
− | همان گونه بود كه میگفت و همانطور گفت كه میبود. سرانجام به موجب آن كه با عزمی راسخ چون كوهی استوار در مقابل ستمگران عصر به مقابله برخاست و سلطهگری استعمارگران را افشا نمود جنایتكاران وی را به ربذه خواف تبعید نمودند و در كنج عُزلت و غریبی این عالم عامل و فقیه مجاهد را به [[شهادت]] رسانیدند.
| + | |ولادت= 13 صفر سال 1273 ه . ق |
| | | |
− | این نوشتار اشارهای كوتاه به زندگی ابرمردی است كه بیرق مبارزه را تنها در تنگنا به دوش كشید و شجاعت تحسین برانگیزش چشم بداندیشان و زمامداران خودسر را خیره ساخت و بیگانگان را به تحیر واداشت. اگر ما به ذكر نامش میپردازیم و خاطرهاش را ارج مینهیم بدان علت است كه وی پارسایی پایدار و بزرگواری ثابت قدم بود كه لحظهای با [[استبداد]] و استعمار سازش نكرد و در تمامی مدت عمرش ساده زیستن، [[تواضع]]، قناعت و به دوربودن از هرگونه رفاه طلبی را شیوه زندگی خویش ساخت و از طریق [[عبادت]] و [[دعا]] و راز و نیاز با خدا، كمالات معنوی را كسب كرد.
| + | |محل ولادت= اصفهان |
| | | |
− | '''ولادت و تحصیلات'''
| + | |وفات= 7 ربیع الثانی سال 1333 ه .ق |
| | | |
− | شهید سید حسن مدرس بر حسب اسناد تاریخی و نسب نامهای كه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی تنظیم نموده از [[سادات]] طباطبایی زواره است كه نسبش پس از سی و یك پشت به حضرت [[امام حسن]] مجتبی علیه السلام میرسد. یكی از طوایفی كه مدرس گل سرسبد آن بشمار میرود طایفه میرعابدین است. این گروه از سادات در دهكده ییلاقی «سرابه» اقامت داشتند.
| + | |مدفن= اصفهان |
| | | |
− | سید اسماعیل طباطبائی (پدر شهید مدرس) كه از این طایفه محسوب میگشت و در روستای مزبور به تبلیغات دینی و انجام امور شرعی مردم مشغول بود، برای آن كه ارتباط طایفه میرعابدین را با بستگان زوارهای قطع نكند تصمیم گرفت از طریق [[ازدواج]] پیوند خویشاوندی را تجدید و تقویت كرده، سنت حسنه [[صله ارحام]] را احیا كند. بدین علت نامبرده دختر سید كاظم سالار را كه خدیجه نام داشت و از [[سادات]] طباطبائی زواره بود به عقد ازدواج خویش درآورد.
| + | }} |
| | | |
− | ثمره این پیوند با میمنت فرزندی بود كه به سال 1278 ق. چون چشمهای پاك در كویر زواره جوشید. پدر وی را حسن نامید. همان كسی كه مردمان بعدها از چشمه وجودش جرعههایی نوشیدند. پدرش غالباً در «سرابه» به امور شرعی و فقهی مردم مشغول بود ولی مادر و فرزند در زواره نزد بستگان خویش بسر میبردند تا آن كه حادثهای<ref> در این مورد نگاه كنید به مقاله طفولیت مدرس، به قلم محیط طباطبائی، مجله محیط، شماره دوم، سال اول، مهر 1321.</ref> موجب شد كه پدر فرزندش را كه شش بهار گذرانده بود در سال 1293 به قمشه نزد جدش میرعبدالباقی ببرد و محله فضل آباد این شهر را به عنوان محل سكونت خویش برگزیند. این در حالی بود كه میرعبدالباقی قبلاً از زواره به [[قمشه]] مهاجرت كرده و در این شهر به فعالیت های علمی و تبلیغی مشغول بود.<ref> مدرس مجاهدی شكست ناپذیر، عبدالعلی باقی، ص 26.</ref>
| |
| | | |
− | سید عبدالباقی بیشترین نقش را در تعلیم سید حسن ایفا نمود و او را در مسیر [[علم]] و [[تقوا]] هدایت كرد و به هنگام [[مرگ]] در ضمن وصیتنامهای سید حسن را بر ادامه تحصیل علوم دینی تشویق و سفارش نمود زمانی كه سید عبدالباقی دارفانی را وداع گفت مدرس چهارده ساله بود.<ref> اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 5، ص 21.</ref>
| |
| | | |
− | وی در سال 1298 ق. به منظورادامه تحصیل علوم دینی رهسپار [[اصفهان]] گردید و به مدت 13 سال در حوزه علمیه این شهر محضر بیش از سی استاد را درك كرد.<ref> همان مأخذ.</ref> ابتدا به خواندن جامع المقدمات در علم صرف و نحو مشغول گشت و مقدمات ادبیات عرب و منطق و بیان را نزد اساتیدی چون میرزا عبدالعلی هرندی آموخت. در محضر آخوند ملا محمد كاشی كتاب شرح لمعه در [[فقه]] و پس از آن قوانین و فصول را در [[علم اصول]] تحصیل نمود. یكی از اساتیدی كه دانش [[حكمت]] و [[عرفان]] و [[فلسفه]] را به مدرس آموخت حكیم نامدار میرزا جهانگیرخان قشقایی است.<ref> مدرس مجاهدی شكست ناپذیر، ص 160 و 161.</ref>
| + | __Toc__ |
| | | |
− | مدرس در طول این مدت در حضور آیات عظام سید محمدباقر درچهای و شیخ مرتضی ریزی و دیگر اساتید در فقه و [[اصول]] به درجه [[اجتهاد]] رسید و در اصول آن چنان مهارتی یافت كه توانست تقریرات مرحوم ریزی را كه حاوی ده هزار سطر بود، بنگارد. شهید مدرس چكیده زندگینامه تحصیلی خود را در حوزه علمیه اصفهان در مقدمه شرح رسائل كه به زبان عربی نگاشته، آورده است.
| |
| | | |
− | وی پس از اتمام تحصیلات در اصفهان در [[شعبان]] 1311 ق. وارد [[نجف]] اشرف شد و پس از [[زیارت]] بارگاه مقدس نخستین فروغ امامت و تشرف به حضور آیت الله میرزای شیرازی در مدرسه منسوب به صدر سكونت اختیار نمود و با عارف نامدار حاج آقا شیخ حسنعلی اصفهانی هم حجره گردید. مدرس در این شهر از جلسه درس آیات عظام سید محمد فشاركی و شریعت اصفهانی بهره برد و با سید ابوالحسن اصفهانی، سید محمدصادق طباطبائی و شیخ عبدالكریم حائری، سید هبه الدین شهرستانی و سید مصطفی كاشانی ارتباط داشت و مباحثههای دروس خارج را با آیت الله حاج سید ابوالحسن و آیت الله حاج سید علی كازرونی انجام میداد.
| |
| | | |
− | مدرس به هنگام اقامت در [[نجف]] روزهای پنجشنبه و جمعه هر هفته بكار میپرداخت و درآمد آن را در پنج روز دیگر صرف زندگی خود مینمود. پس از هفت سال اقامت در نجف و تأیید مقام اجتهاد او از سوی علمای این شهر به سال 1318 ق. (در چهل سالگی) از راه ناصریه به اهواز و منطقه چهار محال و بختیاری راهی اصفهان گردید.
| + | == شرح حال : == |
| | | |
− | '''دوران تدریس'''
| + | محمد تقی مدرس ، فرزند علامه میر سید حسن مدرس میر صادقی ، عالم فاضل جلیل القدر ، عظیم المنزلة ، در 13 ماه صفر سال 1273 ه . ق در اصفهان متولد شد .-<ref>سید مصلح الدین مهدوی ، اعلام اصفهان ، تصحیح : نصرالهی ، غلامرضا ، ج 2 ، نشر : سازمان فرهنگی ، تفریحی شهرداری اصفهان ، چاپ اول ، سال 1387 ، ص 219 .</ref> |
| + | در سه چهار ماهگی ، پدر بزرگوارش بدرود جهان نمود و میر محمد تقی با وجود بی پدری ، بعد از طی مراتب کودکی ، همت به تحصیل گماشته -<ref> میرزا محمد علی معلم حبیب آبادی ، مکارم الآثار ، در احوال رجال دو قرن 13 و 14 هجری ، ج 6 ، نشر : نفائس ، صص : 2031 و 2032 .</ref> |
| + | و پس از تحصیل در اصفهان ، نزد میرزا هاشم چهار سوقی ، راهی عتبات عالیات شد .-<ref>مهدوی ، همان .</ref> |
| + | و مدتها در آن اراضی شریفه خدمت چندین نفر از معاریف علماء درس خواند .-<ref>معلم حبیب آبادی ، همان .</ref> |
| | | |
− | مدرس پس از بازگشت از نجف و اقامت كوتاه در قمشه خصوصاً روستای اسفه و دیدار با فامیل و بستگان، قمشه را به قصد اقامت در اصفهان ترك و در این شهر اقامت نمود. وی صبح ها در مدرسه جده كوچك (مدرسه شهید مدرس) درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ درس منطق و شرح منظومه میگفت و در روزهای پنجشنبه طلاب را با چشمههای زلال حكمت [[نهج البلاغه]] آشنا مینمود. تسلط وی به هنگام تدریس در حدی بود كه از این زمان به «مدرس» مشهور گشت. وی همراه با تدریس با حربه [[منطق]] و استدلال با عوامل ظلم و اجحاف به مرم به ستیز برخاست و با اعمال و رفتار زورمداران مخالفت كرد.
| + | == اساتید : == |
| | | |
− | زمانی پس از شكست كامل قوای دولت در درگیری با نیروهای مردمی، اداره امور شهر اصفهان به انجمن ولایتی سپرده شد. صمصام السلطنه كه به عنوان فرمانده نیروهای مسلح عشایر بختیاری نقش مهمی در ماجرای مشروطیت داشت در رأس حكومت اصفهان قرار گرفت و در بدو امر مخارج قوا و خساراتی را كه در جنگ با استبداد قاجاریه به ایشان وارد آورده بود به عنوان غرامت از مردم اصفهان آن هم با ضربات شلاق طلب نمود. مدرس كه در جلسه انجمن ولایتی اصفهان حضور داشت و نیابت ریاست آن را عهده دار بود. با شنیدن این خبر به شدت ناراحت شد و گفت حاكم چنین حقی را ندارد و اگر شلاق زدن حد شرعی است پس در صلاحیت مجتهد میباشد و آن ها (حاكمان قاجار) دیروز به نام استبداد و این ها امروز به نام مشروطه مردم را كتك میزنند.
| + | وی از درس شیخ هادی طهرانی ، حاج میرزا حبیب ا... رشتی و آخوند ملا محمد کاظم خراسانی در نجف اشرف مستفیض شد . سپس به سامرا عزیمت نموده و از درس محمد حسن شیرازی بهره گرفت . همچنین از میر سید محمد فشارکی و میرزا محمد تقی شیرازی نیز کسب فیض نمود .-<ref>مهدوی ، همان .</ref> |
| + | مدت ده سال در اعتاب مقدسه محضر علمای آن سامان کسب فیوضات نموده تا به مقامات عالیه اجتهاد نایل شد . -<ref>سید مصلح الدین مهدوی ، دانشمندان و بزرگان اصفهان ، ج 1 ، تصحیح : نیلفروشان ، محمد رضا ، نشر : گلدسته ، چاپ اول ، 1384 ، ص 405 . </ref> )[ایشان از محضر میرزا محمد هاشم چهارسوقی نیز بهره بردند.] |
| | | |
− | صمصام السلطنه با مشاهده این وضع دستور توقیف و تبعید مدرس مبارزه را صادر كرد. اما وقتی ماجرای تبعید این فقیه به گوش مردم اصفهان رسید كسب و كار خود را تعطیل و به دنبال مدرس حركت كردند. این وضع كارگزاران صمصام را به شدت نگران كرد و خشم مردم، حاكم اصفهان را ناگزیر به تسلیم نمود و با اجبار و از روی ناچاری در اخذ مالیات و دیگر رفتارهای خود تجدیدنظر كرد و مدرس هم در میان فریادهای پرخروش مردم كه میگفتند «زنده باد مدرس»، به اصفهان بازگشت.
| + | == روش تدریس علامه مدرس ثانی : == |
| | | |
− | مدرس در ایام تدریس به وضع طلاب و مدارس علمیه و موقوفات آن ها رسیدگی میكرد و متولیان را تحت فشار قرار میداد تا درآمد موقوفات را به مصرف طلاب برسانند. تسلیم ناپذیری او در مقابل كارهای خلاف و امور غیرمنطقی بر گروهی سودجود و فرصت طلب ناگوار آمد و تصمیم بر ترور او گرفتند. اما با شجاعت مدرس و رفتار شگفتانگیز او این ترور نافرجام ماند و افراد مذكور در اجرای نقش مكارانه خود ناكام ماندند.<ref> مدرس، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، ج اول، ص 29 و 213، مدرس شهید نابغه ملی ایران، دكتر علی مدرسی، ص 45 و 47؛ مدرس مجاهدی شكست ناپذیر، ص 130.</ref> | + | مرحوم میر سید محمد حسن مدرس ( معروف به میر سید حسن ثانی ) فرزند و شاگرد مدّرس ثانی ، راجع به سبک بی نظیر پدر علّامه اش و ویژگی های آن می نویسد :" از ویژگی علامه مدرس ثانی ، قریحه غریب وسلیقه ابتکاری ، استقامت معظم له جهت ورود در هر مسأله فقهی ، اصولی و خروج از آنها بود . از دیگر خصایص معظم له ، این بود که مسأله را به گونه ای بیان می فرمود که در میان دیگر مدرسّین وقت اصفهان نظیری نداشت و فی الواقع بیانی ساحرانه داشت ... " شیوه مدّرس ثانی ، محققانه ، ابتکاری و با اسلوبی نو وبدیع بود . از جمله ویژگی های محفل درسی ایشان ، توجه داشتن به نظرات علمای عامه و تطبیق آن با آرا و نظریات علمای شیعه بوده است . شیوه درسی فقه اعظم و زعیم اکبر ،بزرگ مرجع جهان تشیّع مرحوم آیة ا... بروجردی کاملاً شبیه به شیوه درسی علّامه مدرس ثانی بود و به نظر برخی از محققین ، ظاهراً مرحوم بروجردی شیوه مذکور را از استادشان در اصفهان تعلیم گرفته بوده اند . از دیگر خصوصیات مدرس ثانی ، حافظه عجیب و خارق العاده ایشان بود که به ویژه از رموز موفقیت معظم له در امر تدریس و تحقیق به شمارمی رفته است .-<ref>دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان ، ( علی کرباسی زاده اصفهانی ) " علامه مدرس ثانی " حوزه اصفهان ، سال دوم ، شماره 6 ، 1380 ، صص 162 و 163. </ref> |
| | | |
− | آیت الله شهید سید حسن مدرس در سنین جوانی به مقام رفیع [[اجتهاد]] رسید و از لحاظ علمی و فقهی مجتهدی جامع الشرائط، صاحب فتوا و شایسته تقلید بود و هر چند حاضر به چاپ رساله علمیه خود نشد، در [[فقه]] و [[اصول]] و سایر علوم دینی آثاری مفصل و عمیق از خود به یادگار نهاد و آیت الله العظمی مرعشی نجفی تألیفات فقهی او را ستوده و افزوده است كه: از مدرس اجازه نقل [[حدیث]] داشته است.<ref> مدرس قهرمانی آزادی، حسین مكی، ج 2، به نقل از یادنامه مدرس، ص 129.</ref>
| + | == شاگردان : == |
| | | |
− | آیت الله حاج سید محمدرضا بهاءالدینی در مصاحبه ای اظهار داشته است مرحوم مدرس یك رجل علمی و دینی و سیاسی بود و این گونه فردی مهمتر از رجل علمی و دینی است. زیرا این مظهر ولایت است كه اگر ولایت و سیاست مسلمین نباشد دیگر فروع اسلامی تحقق كامل نمییابد.<ref> مجله حوزه، سال سوم، شماره مسلسل 16، ص 42.</ref>
| + | در سال 1309 ق یا به نقل از کتاب دانشمندان و بزرگان اصفهان سال 1305 ق ، به امر استادش میرزای بزرگ شیرازی به اصفهان برگشته و به تدریس ، تبلیغ و تحقیق مشغول شده و به جای پدر عالیقدر خود، در مسجد رحیم خان ، به اقامه جماعت پرداخت . سالها در مدرسه صدربازار به تدریس فقه و اصول مشغول بود . وجمعی از فضلاء از جمله : میرزا فتح ا... درب امامی ، سید علینقی ثقةالاشریعه ، شیخ محمود مفید ،میرزا مهدی دولت آبادی ، میر سید حسن مدرس ثانی و...در خدمت او حاضر می شدند .-<ref>مهدوی ، اعلام اصفهان ، صص : 219 و 220 .</ref> |
| | | |
− | مدرس با ورود به [[تهران]] در اولین فرصت درس خود را در ایوان زیر ساعت در مدرسه سپهسالار ([[شهید مطهری]] كنونی) آغاز نمود و تأكید كرد كه كار اصلی من تدریس است و سیاست كا ر دوم من است.<ref> یادنامه شهید مدرس، ص 74.</ref> | + | == میر محمد تقی مدرس و جریان مشروطه : == |
| | | |
− | وی در 27 تیر ماه 1304 ش. كه عهدهدار تولیت این مدرسه گشت برای این كه طلاب علوم دینی از اوقات خود استفاده بیشتری نموده، و با جدیت افزونتری به كار درس و مباحثه بپردازند برای اولین بار طرح امتحان طلاب را به مرحله اجرا درآورد و به منظور حسن اداره این مدرسه، نظام نامهای تدوین كرد و امور تحصیلی طلاب را مورد رسیدگی قرار داد و برای احیا و آبادانی روستاها و مغازههای موقوفه مدرسه زحمات زیادی را تحمل كرد.
| + | علامه مدرس ثانی همچون فقه شهید مظلوم ، مرحوم آیة ا... شیخ فضل ا... نوری ، هرچند ابتدا از هواخواهان مشروطه به شمار می رفت اما چون مشروطه مورد نظرایشان مشروطه مشروعه بود ، به تدریج از مخالفان سر سخت مشروطه غیر مشروعه به شمار رفتند . آقا میر محمد تقی مانند بسیاری از علمای دیگر در حمایت از جریان مشروطه ای که زیر نظر وتحت حمایت فقها و مجتهدین شیعه باشد از هیچ اقدامی دریغ نمی ورزید ... همچنین در اعلامیه تاریخی علمای اصفهان برضّد سلطه اقتصادی بیگانه ، علّا مه مدرّس ثانی به همراه برخی از علماو بزرگان وقت ،مصرف کالاها و منسوجات بیگانه را تحریم و مردم را به استفاده از امکانات محدود ملی و تولیدات داخلی توصیه کرده اند...-<ref>حوزه اصفهان ، همان ، صص : 165 تا 167 .</ref> |
| | | |
− | عصرهای پنجشنبه اغلب در گرمای شدید تابستان به روستای اطراف ورامین رفته و خود قنات های روستاهای این منطقه را مورد بازدید قرار میداد و گاه به داخل چاه ها میرفت و در تعمیر آن ها همكاری میكرد و از این كه با چرخ از چاه گل بكشد هیچ ابایی نداشت.<ref> مدرس مجاهدی شكست ناپدیر، ص 33.</ref> در این مدرسه [[شخصیت ها]]یی چون آیت الله حاج میرزا ابوالحسن شعرانی، آیت الله سید مرتضی پسندیده (برادر بزرگتر حضرت امام)، شیخ محمدعلی لواسانی و... تربیت شدند.<ref> مقاله شخصیت علمی و فقهی مدرس، ابوالفضل شكوری (مندرج در كتاب مدرس، ج 2).</ref>
| + | == آثار وی : == |
| | | |
− | '''در عرصه پژوهش'''
| + | از آثار به جای مانده از ایشان ، مجموعه ای موسوم به : " الرسائل التقویه فی المسائل الفقهیة که شامل 6 قسمت می باشد و هر کدام رساله ای جداگانه است که عبارتند از : |
| | | |
− | مدرس در اصفهان و در سنین جوانی كتابی تحقیقی در [[فقه]] و [[اصول]] نگاشت كه مقام فقهی او را به ثبوت میرساند. از آن شهید رسالهای در فقه استدلالی به جای مانده كه اگر صاحبان فن و اهل نظر آن را بررسی كنند تصدیق مینمایند كه در صورت تكمیل، این كتاب هم تراز كتاب مكاسب [[شیخ مرتضی انصاری]] است.<ref> یادنامه مدرس، ص 57 و 58.</ref>
| + | رساله ای دربیان ضابطه ممیزه بین حق و حکم . |
| | | |
− | مدرس اولین كسی بود كه تدریس [[نهج البلاغه]] را در حوزههای علمیه رسمی كرد و نخستین مجتهدی بود كه این كتاب را جزو متون درسی طلاب قرار داد. شخصیتی چون حاج میرزا آقا علی شیرازی - استاد [[شهید مطهری]] - و آیت الله العظمی بروجردی نهج البلاغه را نزد شهید مدرس آموختند. از كارهای مهم و در خور توجه این فقیه فرزانه تدوین تفسیری جامع برای [[قرآن]] بود كه علاوه بر جمعآوری تفاسیر خطی و چاپی عدهای از دانشمندان را برای نیل بدین مقصود به همكاری دعوت نمود و در صورتی كه این طرح تفصیلی جامع به اجرا درمیآمد روشی بسیار عالی و سبكی تازه و عمیق بود. مدرس مدت ها [[فلسفه]] تدریس میكرد و در [[عرفان]] مهارت داشت و در زندان خواف برای عدهای از مأموران قلعهای كه در آن بسر میبرد مثنوی را تفسیر میكرد.<ref> مدرس، ج اول، ص 268.</ref>
| + | رساله ای در صلوة مسافر . |
| | | |
− | آثار قلمی مدرس به شرح زیر است:
| + | رساله ای در منجزّات مریض . |
| | | |
− | * 1. تعلیقه بر كفایه الاصول آخوند خراسانی.
| + | رساله ای در قاعده " من ملک شیئاً ملک الاقرار به " |
| | | |
− | * 2. رسائل الفقهیه كه به كوشش استاد ابوالفضل شكوری به تازگی انتشار یافته است.
| + | رساله ای در ماهیت اجاره . |
| | | |
− | * 3. رسالهای در ترتب (در علم [[اصول فقه]]).
| + | رساله ای در مسأله ضمان . |
| | | |
− | * 4. رسالهای در شرط متأخر (در [[اصول]]).
| + | رساله علمیه . |
| | | |
− | * 5. رسالهای در عقود و ایقاعات.
| + | رساله ای در تسامع درادله سنن. |
| | | |
− | * 6. رسالهای در لزوم و عدم لزوم قبض در موقوفه.
| + | رساله ای در مسأله تعاریض و ترجیح . |
| | | |
− | * 7. كتاب حجیهالظن (در اصول).
| + | رساله ای در تحدید وقت مغرب و عشاء. |
| | | |
− | * 8. شرح رسائل [[شیخ مرتضی انصاری]].
| + | رساله ای در وقت فرائض و نوافل. |
| | | |
− | * 9. حاشیه بر كتاب النكاح مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا نجفی مسجدشاهی.
| + | رساله ای در مسأله تکلیف کفار . |
| | | |
− | * 10. دوره تقریرات اصول میرزای شیرازی.
| + | رساله ای در اجتماع امر ونهی . |
| + | |
| + | رساله ای در " اعذار مانعة من الصلوة " که در ربیع الا ول 1300 قمری ( ظاهراً در ایام اقامت در اعتاب مقدسه ) نوشته اند . |
| | | |
− | * 11. رسالهای در شرط امام و مأموم.
| + | رساله ای در مباحث اصول ، که در زمان تحصیلاتشان در عتبات عالیات نوشته اند .-<ref>حوزه اصفهان ، همان ، صص : 177 و 178 .</ref> |
| | | |
− | * 12. كتابی در باب استصحاب (در علم اصول).
| + | مرحوم میر محمد تقی مدرس ، قضاوت هم می کرده ، لیکن فوق العاده در حکم ، مساهله می نموده است .-<ref>میر سید علی جناب ، رجال و مشاهیر اصفهان ، تصحیح : پور عصار ، رضوان ، نشر : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان ، چاپ اول ، 1385 ، ص 492 .</ref> |
− | | + | بدرود باد یار خاکی : |
− | * 13. كتاب احوال الظن فی اصول الدین.
| + | وی سرانجام پس از مدت شصت سال و یک ماه قمری و بیست و چهار روز عمر ، در شب دوشنبه هفتم ماه ربیع الاخر سنة 1333 مطابق 3 حوت ماه برجی در اصفهان بدرود حیات گفت و در مقبره والد جدّش [ واقع در مسجد رحیم خان ] دفن شد و چندین نفر پسر بر جای نهاد.-<ref>معلم حبیب آبادی ، همان منبع ، صص : 2032 و 2033.</ref> |
− | | + | == پانویس == |
− | * 14. شرح روان بر [[نهج البلاغه]].
| + | <references/> |
− | | |
− | * 15. اصول تشكیلات عدلیه با (همكاری دیگران).
| |
− | | |
− | * 16. زندگینامه «خودنوشت» كه برای روزنامه اطلاعات فرستاده است.
| |
− | | |
− | '''مدرس دیانت در عرصه سیاست'''
| |
− | | |
− | در اصل دوم متمم قانون اساسی ایران پیش بینی شده بود كه قوانین مصوبه مجلس شورای ملی باید زیر نظر هیأتی از علما و مجتهدان طراز اول باشد. به موجب این اصل در هر بار باید حداقل پنج نفر از مجتهدان در مجلس حضور داشته و بر قوانین مجلس ناظر باشند و مفاد آن از نظر شرعی به تأیید و امضای آن ها برسد. در دوره دوم مجلس از سوی فقها و مراجع تقلید شهید مدرس به عنوان مجتهد طراز اول برگزیده شد تا به همراه چهار نفر از مجتهدان دیگر به مجلس رفته، بر قوانین مصوب آن نظارت داشته باشد. شهید مدرس پس از 194 جلسه كه از مجلس دوم گذشت در تاریخ 28 [[ذی الحجه]] 1328 ق. در مجلس حضور یافت ولی از جلسه دویستم به ایراد نطق پرداخت.
| |
− | | |
− | وقتی كه مدرس قدم به ساخت مجلس گذاشت بعضی فكر میكردند او یك روحانی معمولی است و باور نمیكردند كه این سید لاغر اندام با عصای چوبی و لباس كرباس بزودی تمام امور را به دست گرفته، در بحث و استدلال كسی حریفش نمیشود. موقعیت حساس ایران و بیكفایتی زمامداران و نفوذ كامل بیگانگان شرایطی را بر ایران تحمیل ساخت كه با استقامت و پایداری شهید مدرس برخی از این شرایط تحمیلی خنثی گردید.
| |
− | | |
− | یكی از این موارد اولتیماتوم ننگین دولت روس به همدستی دولت انگلیس بود. [[ذی الحجه]] 1329 كه طی آن خواهان اخراج مسترشوستر (كه مشغول رسیدگی به امورمالی ایران بود) گردید.<ref> دو مبارز مشروطه، رحیم رئیس نیا و عبدالحسین ناهید، ص 206 و 207.</ref> شهید محمد خیابانی و شهید مدرس به مخالفت با این اولتیماتوم پرداختند. بر اثر این مخالفت و نیز تظاهرات مردم به تبعیت از روحانیون، در مجلس موفق نشد برای جواب دادن به دولت روس تصمیمی اتخاذ كند.<ref> تاریخ هجده ساله آذربایجان، كسروی، ص 488.</ref>
| |
− | | |
− | در گیر و دار جنگ خانمانسوز جهانی اولی كه هنوز از عمر مجلس سوم یك سال نگذشته بود نخست وزیر وقت و مستوفی الممالك به طور رسمی ایران را در این جنگ به عنوان دولت بی طرف اعلام كرد. ولی روس و انگلیس بی طرفی ایران را نادیده انگاشته، مركز حكومت ایران از سوی بیگانگان مورد تهاجم قرار گرفت به همین سبب گروهی از نمایندگان به منظور مخالفت با این حركت و ضدیت با قوای متجاوز، مهاجرت را آغاز كردند كه در حقیقت یك قیام عمومی و همه جانبه بود كه رفته رفته افرادی از همه طبقات بدان پیوستند و [[شخصیت ها]]ی سرشناسی چون مدرس، حاج سید نورالدین عراقی و حاج آقا نورالله اصفهانی در بین آن ها دیده میشدند.
| |
− | | |
− | در شهر [[قم]] مهاجران كمیته دفاع ملی تشكیل دادند كه در مصاف با روس ها ناگزیر به عقب نشینی شده، بسوی غرب كشور رفتند و در این نواحی دولت موقتی تشكیل دادند كه وزارت عدلیه و اوقاف آن را شهید مدرس عهدهدار بود. در این برنامه گروهی به تحریكات انگلیس و روس قصد ترور مدرس و رئیس دولت یعنی نظام السلطنه مافی را داشتند كه توطئه آنان كشف و خنثی گردید.<ref> مدرس قهرمان آزادی، حسین مكی، ج اول، ص 124 و 125.</ref>
| |
− | | |
− | شهید مدرس به همراه عده دیگری از رجال نامی عازم قلمرو عثمانی شد و در نهایت ساده زیستی به محض ورود به استانبول در مدرسه ایرانیان این شهر به تدریس علوم دینی پرداخت ولی پس از مدتی سلطان محمد پنجم پادشاه عثمانی از وی دعوت كرد كه برای ملاقات و مذاكره در قصر او حضور یابد. مدرس در این ملاقات با استقامت و شجاعت و اعتماد به نفس شگفت انگیزی سخن گفت و از دولت عثمانی خواست تا از الحاق قسمتی از خاك آذربایجان به كشورش جلوگیری به عمل آورد.<ref> همان مأخذ، ص 140 و 141.</ref> وی در ملاقات با دیگر شخصیت های این كشور از وحدت مسلمین و زمینههای اقتدار مسلمانان و پیشرفت [[اسلام]] سخن گفت.<ref> مدرس مجاهدی شكست ناپذیر، ص 42.</ref>
| |
− | | |
− | '''تیرگی و تباهی'''
| |
− | | |
− | یكی از حوادث اسفبار كه با دوران مجلس چهارم مصادف بود طغیان رضاخان در مقام وزارت جنگ است. وی سعی داشت امور نظمیه، بودجه و قوای نظامی را تحت اختیار خود قرار دهد. شهید مدرس بدون آن كه از تشكیلات عنكوبتی رضاخان هراسی به دل راه دهد با قدرت معنوی فوقالعادهای مبارزه با این چهره منفور را آغاز كرد و در جلسه 148 دوره چهارم مجلس كه مصادف با 12 مهر 1301 بود نطقی علیه رضاخان بیان كرد و اظهار داشت: در وضع كنونی امنیت مملكت در دست كسی است كه اغلب ما از دست او راضی نیستیم و باید بدون ترس و پرده بگویم كه ما قدرت داریم او را عزل كرده بركنارش كنیم!<ref> مدرس در پنج دوره تفتینیه مجلس شورای ملی، محمد تركمان، ج اول، ص 327 و 328.</ref>
| |
− | | |
− | رضاخان برای فریب مردم و عملی ساختن برنامههای استعمار آرزوی موهوم جمهوری خواهی را در اندیشه مخدوش خود پرورانید و با دست عوامل بیگانه آبیاری نمود. این حركت به ظاهر مردمی و در باطن ضداستقلال و هویت فرهنگی ایران بنا به تصمیم انگلستان جهت تمركز قدرت در شخص رضاخان طرح شده بود. مدرس زودتر از همه خطر این آشوب را حس كرد و در صدد چاره برخاست.
| |
− | | |
− | تدین كه از طرفداران جدی رضاخان بود سعی كرد به هنگام سخنرانی مدرس در مخالفت با جمهوری نمایندگان طرفدار خود را از جلسه خارج كند كه موفق نشد ولی در خارج جلسه و هنگام تنفس، شخصی به نام حسین بهرامی معروف به احیاءالسلطنه پس از مشاجرهای لفظی به تحریك تدین بر گونه مدرس سیلی محكمی نواخت! صدای این سیلی كه به گونه مجتهدی آگاه برخورده بود چون تندر در تهران پیچید و مانند كبریتی كه به انبار باروت برسد انفجاری در شهر به وجود آورد و در واقع سیلی عظیم از مردم مسلمان را به سوی مجلس راه انداخت.
| |
− | | |
− | طرفداران رضاخان با درماندگی رضاخان را از راهی مخفیانه از مجلس بیرون بردند و شهید مدرس با آرامش كامل به میان مردم آمد و از بیداری و آگاهی آنان تشكر كرد. فریادهای رعد آسای مردم همچنان استمرار داشت و رضاخان كه این حركت را شكستی مفتضحانه برای خود دید در روز 18 فروردین 1302 ش. به حالت قهر به بومهن (واقع در 40 كیلومتری تهران) رفت.
| |
− | | |
− | بعد از رفتن وی مزدوران رضاخان مجلس را تهدید كردند كه باید سردار سپه را برگردانند و شایعه كردند در غیر این صورت كودتا میشود. ولی شهید مدرس به نمایندگان دلداری داد و گفت: نترسید كه او نمیتواند كودتا كند!<ref> مدرس، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، ج اول، بخش خاطرات، ص 224.</ref> ولی اكثر نمایندگان سخن مدرس را قبول نكرده، گروهی را برگزیدند تا سردار سپه را برگردانند و هیأتی دوازده نفری به سرپرستی مصدق السلطنه مأمور اجرای این كار شدند.<ref> چهره حقیقی مصدق السلطنه، دكتر حسن آیت، ص 40.</ref>
| |
− | | |
− | پس از بازگرداندن رضاخان با حیلهای كه گروهی از نمایندگان تدارك دیده بودند شهید مدرس را به بهانه آن كه رضاخان میخواهد از در دوستی درآید در منزل قوام السلطنه معطل كردند و در غیاب او مجلس با 92 رأی به سردار سپه اظهار تمایل كرد.
| |
− | | |
− | در مجلس پنجم و در حالی كه مسلمانان مبارز در توقیف و تبعید بودند و از هر سو فشارهای زیادی به مدرس و یارانش وارد میآمد مدرس تنها راه چاره را مطرح كردن مسأله استیضاح دانست و در هفتم مرداد 1303 با مقدمهای ماهرانه و به دور از خشونت و جدل جنایات رضاشاه را افشا كرد و متن استیضاح را كه به امضای وی و تنی چند از یاورانش رسیده بود قرائت نمود.
| |
− | | |
− | ولی به دلیل جنجال و هیاهویی كه طرفداران رضاخان و گروهی اراذل و اوباش به راه انداختند استیضاح مطرح نشد و به وقت مناسبتری موكول گردید. در دوره ششم مجلس مدرس ریاست سنی مجلس را عهدهدار بود. در این مقطع مدرس و طرفدارانش تحت فشار بیشتری بودند و آن سید وارسته كمتر به مجلس مدرس میرفت و بیشتر مشغول تدریس بود و وقتی مخالفان و معاندان مشاهده كردند كه فریاد حق طلبی مدرس خاموش نخواهد شد تصمیم به ترور او گرفتند كه این حركت آنان نافرجام ماند و تیرهای شلیك شده بازو و كتف مدرس را مجروح كرد و مدرس پس از 64 روز سلامتی خود را بازیافت و در 11 دی ماه 1305 در مجلس حاضر شد.
| |
− | | |
− | با فرارسیدن دوره هفتم مجلس شورای ملی در سال 1307 رضاخان تصمیم گرفت به هر نحو ممكن از ورود مدرس و یارانش به مجلس جلوگیری كند و به همین دلیل انتخاباتی كاملاً فرمایشی برگزار كرد. به نحوی كه حتی یكی رأی به نام مدرس از صندوق ها بیرون نیامد به همین علت مدرس در مجلس درس خود گفت: (اگر) 20 هزار نفر از مردمی كه در دوره گذشته به من رأی دادند همگی مرده باشند یا رأی نداده باشند پس آن یك رأی را كه خودم به خودم دادم چه شده است!
| |
− | | |
− | '''شهادت'''
| |
− | | |
− | سرتیپ درگاهی رئیس شهربانی تهران كه عداوتی خاص با مدرس داشت در پی فرصتی میگشت تا عقرب صفت زهر خود را فروریزد. به همین منظور در شب دوشنبه شانزدهم مهر ماه 1307 به همراه چند پاسبان مسلح به منزل مدرس رفته، پس از مضروب و مجروح كردن اهل خانه و زیر كتك گرفتن شهید مدرس وی را سر برهنه و بدون عبا دستگیر كردند و به قلعه خواف تبعید نمودند. آن شهید والامقام دوران تبعید را علی رغم اوضاع مشقت بار با روحی شاداب و قیافهای ملكوتی سپری كرد.<ref> مدرس قهرمان آزادی، ج 2، ص 78.</ref>
| |
− | | |
− | آن فقیه فرزانه پس از 9 سال اسارت در قلعه خواف به دنبال اجرای نقشه رضاشاه روانه كاشمر گردید و در حوالی غروب 27 [[رمضان]] 1356 ق. مطابق با دهم آذر 1316 ش. سه جنایتكار و خبیث به نام های جهانسوزی، خلج و مستوفیان نزد مدرس آمده و چای سمی را به اجبار به او دادند و چون دیدند از اثر سم خبری نیست عمامه سید را در حین [[نماز]] از سرش برداشته، برگردنش انداختند و آن فقیه بزرگوار را به [[شهادت]] رساندند. [[مشهد]] این فقیه فرزانه در شهر كاشمر زیارتگاه عاشقان معرفت و شیفتگان حقیقت میباشد.
| |
− | | |
− | سخن را با كلامی از [[امام خمینی]] قدس سره درباره شهید مدرس به پایان میبریم: «...در واقع شهید بزرگ ما مرحوم مدرس كه القاب برای او كوتاه و كوچك است ستاره درخشانی بود بر تارك كشوری كه از ظلم و جور رضاشاهی تاریك مینمود و تا كسی آن زمان را درك نكرده باشد ارزش این شخصیت عالی مقام را نمیتواند درك كند».<ref> مدرس، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی، ج دوم، ص 27.</ref>
| |
− | | |
− | ==پانویس == | |
− | <references /> | |
− | [[رده:علمای قرن چهاردهم]]
| |
الگو:شناسنامه شخصیت ها
شرح حال :
محمد تقی مدرس ، فرزند علامه میر سید حسن مدرس میر صادقی ، عالم فاضل جلیل القدر ، عظیم المنزلة ، در 13 ماه صفر سال 1273 ه . ق در اصفهان متولد شد .-[۱]
در سه چهار ماهگی ، پدر بزرگوارش بدرود جهان نمود و میر محمد تقی با وجود بی پدری ، بعد از طی مراتب کودکی ، همت به تحصیل گماشته -[۲]
و پس از تحصیل در اصفهان ، نزد میرزا هاشم چهار سوقی ، راهی عتبات عالیات شد .-[۳]
و مدتها در آن اراضی شریفه خدمت چندین نفر از معاریف علماء درس خواند .-[۴]
اساتید :
وی از درس شیخ هادی طهرانی ، حاج میرزا حبیب ا... رشتی و آخوند ملا محمد کاظم خراسانی در نجف اشرف مستفیض شد . سپس به سامرا عزیمت نموده و از درس محمد حسن شیرازی بهره گرفت . همچنین از میر سید محمد فشارکی و میرزا محمد تقی شیرازی نیز کسب فیض نمود .-[۵]
مدت ده سال در اعتاب مقدسه محضر علمای آن سامان کسب فیوضات نموده تا به مقامات عالیه اجتهاد نایل شد . -[۶] )[ایشان از محضر میرزا محمد هاشم چهارسوقی نیز بهره بردند.]
روش تدریس علامه مدرس ثانی :
مرحوم میر سید محمد حسن مدرس ( معروف به میر سید حسن ثانی ) فرزند و شاگرد مدّرس ثانی ، راجع به سبک بی نظیر پدر علّامه اش و ویژگی های آن می نویسد :" از ویژگی علامه مدرس ثانی ، قریحه غریب وسلیقه ابتکاری ، استقامت معظم له جهت ورود در هر مسأله فقهی ، اصولی و خروج از آنها بود . از دیگر خصایص معظم له ، این بود که مسأله را به گونه ای بیان می فرمود که در میان دیگر مدرسّین وقت اصفهان نظیری نداشت و فی الواقع بیانی ساحرانه داشت ... " شیوه مدّرس ثانی ، محققانه ، ابتکاری و با اسلوبی نو وبدیع بود . از جمله ویژگی های محفل درسی ایشان ، توجه داشتن به نظرات علمای عامه و تطبیق آن با آرا و نظریات علمای شیعه بوده است . شیوه درسی فقه اعظم و زعیم اکبر ،بزرگ مرجع جهان تشیّع مرحوم آیة ا... بروجردی کاملاً شبیه به شیوه درسی علّامه مدرس ثانی بود و به نظر برخی از محققین ، ظاهراً مرحوم بروجردی شیوه مذکور را از استادشان در اصفهان تعلیم گرفته بوده اند . از دیگر خصوصیات مدرس ثانی ، حافظه عجیب و خارق العاده ایشان بود که به ویژه از رموز موفقیت معظم له در امر تدریس و تحقیق به شمارمی رفته است .-[۷]
شاگردان :
در سال 1309 ق یا به نقل از کتاب دانشمندان و بزرگان اصفهان سال 1305 ق ، به امر استادش میرزای بزرگ شیرازی به اصفهان برگشته و به تدریس ، تبلیغ و تحقیق مشغول شده و به جای پدر عالیقدر خود، در مسجد رحیم خان ، به اقامه جماعت پرداخت . سالها در مدرسه صدربازار به تدریس فقه و اصول مشغول بود . وجمعی از فضلاء از جمله : میرزا فتح ا... درب امامی ، سید علینقی ثقةالاشریعه ، شیخ محمود مفید ،میرزا مهدی دولت آبادی ، میر سید حسن مدرس ثانی و...در خدمت او حاضر می شدند .-[۸]
میر محمد تقی مدرس و جریان مشروطه :
علامه مدرس ثانی همچون فقه شهید مظلوم ، مرحوم آیة ا... شیخ فضل ا... نوری ، هرچند ابتدا از هواخواهان مشروطه به شمار می رفت اما چون مشروطه مورد نظرایشان مشروطه مشروعه بود ، به تدریج از مخالفان سر سخت مشروطه غیر مشروعه به شمار رفتند . آقا میر محمد تقی مانند بسیاری از علمای دیگر در حمایت از جریان مشروطه ای که زیر نظر وتحت حمایت فقها و مجتهدین شیعه باشد از هیچ اقدامی دریغ نمی ورزید ... همچنین در اعلامیه تاریخی علمای اصفهان برضّد سلطه اقتصادی بیگانه ، علّا مه مدرّس ثانی به همراه برخی از علماو بزرگان وقت ،مصرف کالاها و منسوجات بیگانه را تحریم و مردم را به استفاده از امکانات محدود ملی و تولیدات داخلی توصیه کرده اند...-[۹]
آثار وی :
از آثار به جای مانده از ایشان ، مجموعه ای موسوم به : " الرسائل التقویه فی المسائل الفقهیة که شامل 6 قسمت می باشد و هر کدام رساله ای جداگانه است که عبارتند از :
رساله ای دربیان ضابطه ممیزه بین حق و حکم .
رساله ای در صلوة مسافر .
رساله ای در منجزّات مریض .
رساله ای در قاعده " من ملک شیئاً ملک الاقرار به "
رساله ای در ماهیت اجاره .
رساله ای در مسأله ضمان .
رساله علمیه .
رساله ای در تسامع درادله سنن.
رساله ای در مسأله تعاریض و ترجیح .
رساله ای در تحدید وقت مغرب و عشاء.
رساله ای در وقت فرائض و نوافل.
رساله ای در مسأله تکلیف کفار .
رساله ای در اجتماع امر ونهی .
رساله ای در " اعذار مانعة من الصلوة " که در ربیع الا ول 1300 قمری ( ظاهراً در ایام اقامت در اعتاب مقدسه ) نوشته اند .
رساله ای در مباحث اصول ، که در زمان تحصیلاتشان در عتبات عالیات نوشته اند .-[۱۰]
مرحوم میر محمد تقی مدرس ، قضاوت هم می کرده ، لیکن فوق العاده در حکم ، مساهله می نموده است .-[۱۱]
بدرود باد یار خاکی :
وی سرانجام پس از مدت شصت سال و یک ماه قمری و بیست و چهار روز عمر ، در شب دوشنبه هفتم ماه ربیع الاخر سنة 1333 مطابق 3 حوت ماه برجی در اصفهان بدرود حیات گفت و در مقبره والد جدّش [ واقع در مسجد رحیم خان ] دفن شد و چندین نفر پسر بر جای نهاد.-[۱۲]
پانویس
- ↑ سید مصلح الدین مهدوی ، اعلام اصفهان ، تصحیح : نصرالهی ، غلامرضا ، ج 2 ، نشر : سازمان فرهنگی ، تفریحی شهرداری اصفهان ، چاپ اول ، سال 1387 ، ص 219 .
- ↑ میرزا محمد علی معلم حبیب آبادی ، مکارم الآثار ، در احوال رجال دو قرن 13 و 14 هجری ، ج 6 ، نشر : نفائس ، صص : 2031 و 2032 .
- ↑ مهدوی ، همان .
- ↑ معلم حبیب آبادی ، همان .
- ↑ مهدوی ، همان .
- ↑ سید مصلح الدین مهدوی ، دانشمندان و بزرگان اصفهان ، ج 1 ، تصحیح : نیلفروشان ، محمد رضا ، نشر : گلدسته ، چاپ اول ، 1384 ، ص 405 .
- ↑ دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان ، ( علی کرباسی زاده اصفهانی ) " علامه مدرس ثانی " حوزه اصفهان ، سال دوم ، شماره 6 ، 1380 ، صص 162 و 163.
- ↑ مهدوی ، اعلام اصفهان ، صص : 219 و 220 .
- ↑ حوزه اصفهان ، همان ، صص : 165 تا 167 .
- ↑ حوزه اصفهان ، همان ، صص : 177 و 178 .
- ↑ میر سید علی جناب ، رجال و مشاهیر اصفهان ، تصحیح : پور عصار ، رضوان ، نشر : سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان ، چاپ اول ، 1385 ، ص 492 .
- ↑ معلم حبیب آبادی ، همان منبع ، صص : 2032 و 2033.