آیه 106 مائده: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و سا...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | ==متن آيه== | |
− | |||
− | + | {{قرآن در قاب|«يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَأَصَابَتْكُم مُّصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلاَةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لاَنَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَاقُرْبَى وَلاَ نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللّهِ إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الآثِمِينَ».|سوره=5|آیه=106}} | |
− | == | + | ==ترجمه آیه== |
− | + | اى كسانى كه ايمان آوردهايد هنگامى كه يكى از شما را نشانههاى [[مرگ]] دررسيد بايد از ميان خود دو عادل را در موقع وصيت به [[شهادت]] ميان خود فراخوانيد يا اگر در سفر بوديد و مصيبت مرگ شما را فرا رسيد و شاهد مسلمان نبود دو تن از غيرهمكيشان خود را به شهادت بطلبيد و اگر در صداقت آنان شك كرديد پس از نماز آن دو را نگاه مىداريد پس به خدا سوگند ياد مىكنند كه ما اين [[حق]] را به هيچ قيمتى نمىفروشيم هر چند پاى خويشاوند در كار باشد و شهادت الهى را كتمان نمىكنيم كه اگر كتمان حق كنيم در اين صورت از گناهكاران خواهيم بود. | |
− | «[[شیخ طوسی]]» [[امام باقر|امام محمدباقر]] عليهالسلام و واقدى در سبب نزول اين آيه چنين آورده اند. بنا به قول اسامة بن زيد از پدرش، دو نفر مسيحى بودند به نام تميم دارمى و عدى دارمى<ref> بعضى اسم اين دو نفر را تميم دارى بدون ميم گفته اند و به نظر صحيح تر مى آيد و شايد در كتاب تفسير تبيان چاپ 1365 هجرى قمرى اشتباهى از لحاظ ازدياد ميم (در دارى) رخ داده باشد.</ref> و كار آنها تجارت با [[مكه]] بود. وقتى كه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم از مكه به [[مدينه]] هجرت فرمود. ابن ابىمارية مولى عمرو بن العاص به [[مدينه]] وارد شد در حالتى كه تجارت با شام مينمود. | + | ==نزول== |
+ | |||
+ | '''محل نزول:''' | ||
+ | |||
+ | این آیه در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 3، ص 231.</ref> | ||
+ | |||
+ | '''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 321.</ref> | ||
+ | |||
+ | «[[شیخ طوسی]]» گوید: [[امام باقر|امام محمدباقر]] عليهالسلام و واقدى در سبب نزول اين آيه چنين آورده اند. بنا به قول اسامة بن زيد از پدرش، دو نفر مسيحى بودند به نام تميم دارمى و عدى دارمى<ref> بعضى اسم اين دو نفر را تميم دارى بدون ميم گفته اند و به نظر صحيح تر مى آيد و شايد در كتاب تفسير تبيان چاپ 1365 هجرى قمرى اشتباهى از لحاظ ازدياد ميم (در دارى) رخ داده باشد.</ref> و كار آنها تجارت با [[مكه]] بود. وقتى كه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله و سلم از مكه به [[مدينه]] هجرت فرمود. ابن ابىمارية مولى عمرو بن العاص به [[مدينه]] وارد شد در حالتى كه تجارت با شام مينمود. | ||
با اين دو نفر مسيحى به عزم تجارت كردن بيرون رفت تا اين كه در بين راه ابن ابىمارية مريض شد، وصيت خود را با دستش نوشت و آن را در ميان امتعه خود پنهان نمود و اموال خود را به آن دو نفر سپرد و گفت: وقتى كه به مدينه رسيديد. اموال مرا به خانواده من بدهيد سپس وفات يافت اين دو نفر از اموال ابن ابىمارية آنچه كه خوب بود و خوششان مى آمد، برداشتند و بقيه مال را به خانواده او دادند. | با اين دو نفر مسيحى به عزم تجارت كردن بيرون رفت تا اين كه در بين راه ابن ابىمارية مريض شد، وصيت خود را با دستش نوشت و آن را در ميان امتعه خود پنهان نمود و اموال خود را به آن دو نفر سپرد و گفت: وقتى كه به مدينه رسيديد. اموال مرا به خانواده من بدهيد سپس وفات يافت اين دو نفر از اموال ابن ابىمارية آنچه كه خوب بود و خوششان مى آمد، برداشتند و بقيه مال را به خانواده او دادند. | ||
سطر ۱۴: | سطر ۲۱: | ||
وراث مزبور هنگام تفتيش از امتعه، نامه وصيت را پيدا كردند وقتى كه خواندند اشيائى را در آن وصيتنامه ديدند كه در جزء اموالى كه تحويل گرفته بودند، نبود. به آن دو نفر مراجعه كردند، آنان هم گفتند: آنچه ابن ابىمارية به ما داده بود به شما تحويل داديم و از بقيه مال خبرى نداريم. وراث مزبور جريان قضيه را به [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله گفتند، اين آية نازل گرديد.<ref> صاحب كشف الاسرار اسم شخص متوفى را به ديل بن ابىمارية گفته و نيز گويد: بعد از آن كه شكايت نزد [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بردند، پيامبر آنان را سوگند داد. اينان سوگند ياد كردند كه خيانت نكرده اند و وصيت او را نيز تبديل ننموده اند. پيامبر ادعاى ورثه را رد كرد و اين آيه در شأن آنان نازل گرديد.</ref><ref> صاحب روض الجنان گويد: متاعى كه آن دو نفر مسيحى برداشته و به ورثه ندادند، ظرف سيمين بود به وزن سيصد درم.</ref><ref> ترمذى در صحيح خود و ديگران از علماى عامه از ابن عباس و از تميمدارى نقل كنند و گويند: متاع مسروقه جامى بود از نقره كه قيمت آن هزار درهم بود و از آن دو نفر نقل نمايند كه گفتند: ما آن جام را برداشتيم و فروختيم و پول آن را ميان خود تقسيم كرديم و پس از مسلمان شدن پول آن را به ورثه او رد كرديم. سپس نزد [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله رفتيم و چون براى گفتار خود دليلى نداشتيم. پيامبر دستور فرمود: كه سوگند ياد كنيم سپس اين آيه نازل گرديد.</ref> | وراث مزبور هنگام تفتيش از امتعه، نامه وصيت را پيدا كردند وقتى كه خواندند اشيائى را در آن وصيتنامه ديدند كه در جزء اموالى كه تحويل گرفته بودند، نبود. به آن دو نفر مراجعه كردند، آنان هم گفتند: آنچه ابن ابىمارية به ما داده بود به شما تحويل داديم و از بقيه مال خبرى نداريم. وراث مزبور جريان قضيه را به [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله گفتند، اين آية نازل گرديد.<ref> صاحب كشف الاسرار اسم شخص متوفى را به ديل بن ابىمارية گفته و نيز گويد: بعد از آن كه شكايت نزد [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بردند، پيامبر آنان را سوگند داد. اينان سوگند ياد كردند كه خيانت نكرده اند و وصيت او را نيز تبديل ننموده اند. پيامبر ادعاى ورثه را رد كرد و اين آيه در شأن آنان نازل گرديد.</ref><ref> صاحب روض الجنان گويد: متاعى كه آن دو نفر مسيحى برداشته و به ورثه ندادند، ظرف سيمين بود به وزن سيصد درم.</ref><ref> ترمذى در صحيح خود و ديگران از علماى عامه از ابن عباس و از تميمدارى نقل كنند و گويند: متاع مسروقه جامى بود از نقره كه قيمت آن هزار درهم بود و از آن دو نفر نقل نمايند كه گفتند: ما آن جام را برداشتيم و فروختيم و پول آن را ميان خود تقسيم كرديم و پس از مسلمان شدن پول آن را به ورثه او رد كرديم. سپس نزد [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله رفتيم و چون براى گفتار خود دليلى نداشتيم. پيامبر دستور فرمود: كه سوگند ياد كنيم سپس اين آيه نازل گرديد.</ref> | ||
− | ==پانویس == | + | ==پانویس== |
− | <references /> | + | <references/> |
+ | |||
+ | ==منابع== | ||
+ | |||
+ | * قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند. | ||
+ | * محمدباقر محقق، [[نمونه بينات در شأن نزول آيات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و ساير مفسرين خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش. | ||
+ | * فضل بن حسن طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش. | ||
+ | |||
+ | ==پیوندها== | ||
+ | |||
+ | * [[سوره مائده]] | ||
+ | * [[سوره مائده/متن و ترجمه سوره]] | ||
+ | |||
+ | [[رده:آیات سوره مائده]] | ||
+ | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ ۶ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۰۸
متن آيه
ترجمه آیه
اى كسانى كه ايمان آوردهايد هنگامى كه يكى از شما را نشانههاى مرگ دررسيد بايد از ميان خود دو عادل را در موقع وصيت به شهادت ميان خود فراخوانيد يا اگر در سفر بوديد و مصيبت مرگ شما را فرا رسيد و شاهد مسلمان نبود دو تن از غيرهمكيشان خود را به شهادت بطلبيد و اگر در صداقت آنان شك كرديد پس از نماز آن دو را نگاه مىداريد پس به خدا سوگند ياد مىكنند كه ما اين حق را به هيچ قيمتى نمىفروشيم هر چند پاى خويشاوند در كار باشد و شهادت الهى را كتمان نمىكنيم كه اگر كتمان حق كنيم در اين صورت از گناهكاران خواهيم بود.
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: امام محمدباقر عليهالسلام و واقدى در سبب نزول اين آيه چنين آورده اند. بنا به قول اسامة بن زيد از پدرش، دو نفر مسيحى بودند به نام تميم دارمى و عدى دارمى[۳] و كار آنها تجارت با مكه بود. وقتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از مكه به مدينه هجرت فرمود. ابن ابىمارية مولى عمرو بن العاص به مدينه وارد شد در حالتى كه تجارت با شام مينمود.
با اين دو نفر مسيحى به عزم تجارت كردن بيرون رفت تا اين كه در بين راه ابن ابىمارية مريض شد، وصيت خود را با دستش نوشت و آن را در ميان امتعه خود پنهان نمود و اموال خود را به آن دو نفر سپرد و گفت: وقتى كه به مدينه رسيديد. اموال مرا به خانواده من بدهيد سپس وفات يافت اين دو نفر از اموال ابن ابىمارية آنچه كه خوب بود و خوششان مى آمد، برداشتند و بقيه مال را به خانواده او دادند.
وراث مزبور هنگام تفتيش از امتعه، نامه وصيت را پيدا كردند وقتى كه خواندند اشيائى را در آن وصيتنامه ديدند كه در جزء اموالى كه تحويل گرفته بودند، نبود. به آن دو نفر مراجعه كردند، آنان هم گفتند: آنچه ابن ابىمارية به ما داده بود به شما تحويل داديم و از بقيه مال خبرى نداريم. وراث مزبور جريان قضيه را به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند، اين آية نازل گرديد.[۴][۵][۶]
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 3، ص 231.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 321.
- ↑ بعضى اسم اين دو نفر را تميم دارى بدون ميم گفته اند و به نظر صحيح تر مى آيد و شايد در كتاب تفسير تبيان چاپ 1365 هجرى قمرى اشتباهى از لحاظ ازدياد ميم (در دارى) رخ داده باشد.
- ↑ صاحب كشف الاسرار اسم شخص متوفى را به ديل بن ابىمارية گفته و نيز گويد: بعد از آن كه شكايت نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بردند، پيامبر آنان را سوگند داد. اينان سوگند ياد كردند كه خيانت نكرده اند و وصيت او را نيز تبديل ننموده اند. پيامبر ادعاى ورثه را رد كرد و اين آيه در شأن آنان نازل گرديد.
- ↑ صاحب روض الجنان گويد: متاعى كه آن دو نفر مسيحى برداشته و به ورثه ندادند، ظرف سيمين بود به وزن سيصد درم.
- ↑ ترمذى در صحيح خود و ديگران از علماى عامه از ابن عباس و از تميمدارى نقل كنند و گويند: متاع مسروقه جامى بود از نقره كه قيمت آن هزار درهم بود و از آن دو نفر نقل نمايند كه گفتند: ما آن جام را برداشتيم و فروختيم و پول آن را ميان خود تقسيم كرديم و پس از مسلمان شدن پول آن را به ورثه او رد كرديم. سپس نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتيم و چون براى گفتار خود دليلى نداشتيم. پيامبر دستور فرمود: كه سوگند ياد كنيم سپس اين آيه نازل گرديد.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
- محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش.
- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش.