ام سنان اسلمیه: تفاوت بین نسخهها
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
او از [[رسول خدا(ص)]] [[حدیث]] روایت کرده، و [[ابن عباس]]، و دختر ام سنان ثبیته دختر حنظله اسلمى از این بانو روایت نقل کرده اند. | او از [[رسول خدا(ص)]] [[حدیث]] روایت کرده، و [[ابن عباس]]، و دختر ام سنان ثبیته دختر حنظله اسلمى از این بانو روایت نقل کرده اند. | ||
− | ام | + | ام سنان مى گوید: به حضور رسول خدا(ص) رسیدم، و براى پذیرفتن دین [[اسلام]]، با آن حضرت [[بیعت]] کردم، آن گاه حضرت به دست من نگاه کرد،و فرمود: چرا نباید کسى از شما زنان، در ناخن خـود تغییرى بدهد و آن را کوتاه کند؟ و شاید هم ام سنان رنگ یا تغییرى در ناخن خود داده بود، که در بیرون از چارچوبه خانواده و براى غیر شوهر، زینت و جلوه گرى محسوب مى شده و ممنوع بوده است . |
− | همچنین ام سنان مى گوید: بار دیگرى به حضور رسول خدا(ص ) رسیدم، آن حضرت را زیارت کردم و عرضه داشتم : براى درخواست حاجتى نیامده ام، آن حضرت هم فرمود: اگر بى نیاز باشى و درخواست چیزى نداشته باشى، چنین روشى براى تو بهتر خواهد بود. | + | همچنین ام سنان مى گوید: بار دیگرى به حضور رسول خدا(ص) رسیدم، آن حضرت را زیارت کردم و عرضه داشتم : براى درخواست حاجتى نیامده ام، آن حضرت هم فرمود: اگر بى نیاز باشى و درخواست چیزى نداشته باشى، چنین روشى براى تو بهتر خواهد بود. |
− | + | خلاصه،ام سنان با رسول خدا(ص) بیعت کرد، به وجود نازنین آن حضرت علاقه زیاد داشت، حدیث روایت مى نمود، و چون بانوى دلاور وشجاعى بود، آن گاه که پیغمبر(ص) به همراه ارتش اسلام، آماده فتح قلعه هاى خیبر مى گردید، ام سنان هم خود را به آن حضرت رسانید، و گفت :مـن هـم دوسـت مـى دارم همراه تو باشم و در جبهه جنگ براى سپاه آب تهیه کنم، مجروحین را مداوا نمایم، و از اثاث و وسائل ارتشیان مواظبت کنم . | |
رسـول خدا(ص) هم فرمود، مانعى ندارد، بانوان دیگرى هم مى آیند، ام سلمه هم در جبهه شرکت مى کند، و تو نیز با ام سلمه که بیشتر اوقات نزد من هست همراه باش . | رسـول خدا(ص) هم فرمود، مانعى ندارد، بانوان دیگرى هم مى آیند، ام سلمه هم در جبهه شرکت مى کند، و تو نیز با ام سلمه که بیشتر اوقات نزد من هست همراه باش . |
نسخهٔ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۲۷
ام سنان اسلمى، یکى از بانوان شجاع، مجاهد،و دوستدار اهل بیت (ع) است .
او از رسول خدا(ص) حدیث روایت کرده، و ابن عباس، و دختر ام سنان ثبیته دختر حنظله اسلمى از این بانو روایت نقل کرده اند.
ام سنان مى گوید: به حضور رسول خدا(ص) رسیدم، و براى پذیرفتن دین اسلام، با آن حضرت بیعت کردم، آن گاه حضرت به دست من نگاه کرد،و فرمود: چرا نباید کسى از شما زنان، در ناخن خـود تغییرى بدهد و آن را کوتاه کند؟ و شاید هم ام سنان رنگ یا تغییرى در ناخن خود داده بود، که در بیرون از چارچوبه خانواده و براى غیر شوهر، زینت و جلوه گرى محسوب مى شده و ممنوع بوده است .
همچنین ام سنان مى گوید: بار دیگرى به حضور رسول خدا(ص) رسیدم، آن حضرت را زیارت کردم و عرضه داشتم : براى درخواست حاجتى نیامده ام، آن حضرت هم فرمود: اگر بى نیاز باشى و درخواست چیزى نداشته باشى، چنین روشى براى تو بهتر خواهد بود.
خلاصه،ام سنان با رسول خدا(ص) بیعت کرد، به وجود نازنین آن حضرت علاقه زیاد داشت، حدیث روایت مى نمود، و چون بانوى دلاور وشجاعى بود، آن گاه که پیغمبر(ص) به همراه ارتش اسلام، آماده فتح قلعه هاى خیبر مى گردید، ام سنان هم خود را به آن حضرت رسانید، و گفت :مـن هـم دوسـت مـى دارم همراه تو باشم و در جبهه جنگ براى سپاه آب تهیه کنم، مجروحین را مداوا نمایم، و از اثاث و وسائل ارتشیان مواظبت کنم .
رسـول خدا(ص) هم فرمود، مانعى ندارد، بانوان دیگرى هم مى آیند، ام سلمه هم در جبهه شرکت مى کند، و تو نیز با ام سلمه که بیشتر اوقات نزد من هست همراه باش .
آرى، ام سنان، چنین بانویى بوده، چنانکه او مى گوید: ما زنان به همراه رسول خدا در نمازهاى جمعه و جماعت، و نمازهاى عید فطر و عید قربان،شرکت مى کردیم .
منابع
احمد صادقى اردستانی، زنان دانشمند و راوى حدیث