آیه 243 بقره: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | ==متن | + | ==متن آيه== |
− | + | {{قرآن در قاب|«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَيَشْكُرُونَ».|سوره=2|آیه=243}} | |
+ | |||
+ | ==ترجمه آیه== | ||
آيا از حال كسانى كه از بيم [[مرگ]] از خانه هاى خود خارج شدند و هزاران تن بودند خبر نيافتى پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپاريد آنگاه آنان را زنده ساخت آرى خداوند نسبت به مردم صاحب بخشش است ولى بيشتر مردم سپاسگزارى نمى كنند. | آيا از حال كسانى كه از بيم [[مرگ]] از خانه هاى خود خارج شدند و هزاران تن بودند خبر نيافتى پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپاريد آنگاه آنان را زنده ساخت آرى خداوند نسبت به مردم صاحب بخشش است ولى بيشتر مردم سپاسگزارى نمى كنند. |
نسخهٔ ۳۰ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۱۴
متن آيه
ترجمه آیه
آيا از حال كسانى كه از بيم مرگ از خانه هاى خود خارج شدند و هزاران تن بودند خبر نيافتى پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپاريد آنگاه آنان را زنده ساخت آرى خداوند نسبت به مردم صاحب بخشش است ولى بيشتر مردم سپاسگزارى نمى كنند.
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
محمد بن يعقوب كلينى بعد از چهار يا پنج واسطه از امام باقر عليهالسلام درباره نزول اين آيه چنين روايت نموده است كه اينان مردم شهرى از شهرهاى شام بودند كه در آن شهر هفتاد هزار خانه بوده است و گرفتار مرض طاعون مى گردند. توانگران شهر كه توانائى خروج را داشتند از شهر بيرون آمدند ولى فقراء و بيچارگان كه توانائى خروج را نداشتند ماندند و از اثر مرض مزبور بيشتر آنها به هلاكت رسيدند.
توانگران مى گفتند: اگر بيرون نميآمديم به هلاكت ميرسيديم و فقراء مى گفتند: اگر ما هم توانائى و وسيله خروج از شهر را ميداشتيم از نفرات ما كمتر به هلاكت ميرسيدند، سپس تصميم گرفتند كه همه با هم از ترس مرگ ناشى از مرض طاعون از شهر خارج شوند لذا از شهر بيرون رفتند تا به شهرى ديگر رسيدند كه مخروبه افتاده و عده زيادى جلاى وطن نموده تا از مرض طاعون جان سالم بدر برند و عده زيادى ديگر نيز از مرض طاعون جان سپرده بودند.
به ناچار در آن شهر فرود آمدند و به فرمان خداوند همه به هلاكت رسيدند و سپس خاكستر شدند تا اين كه پيامبرى از پيامبران بنىاسرائيل به نام حزقيل بر آنها گذشت. وقتى كه استخوانهاى پوسيده آنها را ديد در عين حال عبرت گرفتن گريست و گفت: خدايا اگر آنها را زنده گردانى به آبادانى شهرهاى تو پردازند و فرزندانى بوجود آورند كه به عبادت تو مشغول گردند همچنان كه خودشان نيز به عبادت تو خواهند پرداخت.
خداوند به حزقيل وحى فرستاد و فرمود: آيا دوست دارى كه آنها زنده شوند؟ گفت: بلى، سپس خداوند آنها را زنده گردانيد و به آن پيامبر فرمان داد كه كلماتى را طبق دستور بر زبان براند.
امام صادق عليهالسلام فرمايند: كلماتى كه آن پيامبر طبق دستور به زبان آورد اسم اعظم بوده است، و نيز از امام صادق عليهالسلام نقل نمايند كه فرمود: اين آيه درباره اين قوم نازل گرديده است.[۳]
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 1، ص 111.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 92.
- ↑ البرهان فى تفسير القرآن از خاصه.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
- محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش.
- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش.