مُلطّفه
«مُلَطَّفَه» یکی از اصطلاحات دیوانی است که در متون نثر دوره غزنوی و سلجوقی فراوان به کار رفته است. «مُلطّفه» در لغت به معنای نامه باریک، رُقعه، نوشته مختصر، نامه خصوصی و کوچک است. ملطّفه به معنی مطلقِ نامه نیز بکار رفته است.
ملطّفه را نخستین بار ابوالفضل بیهقی (۳۸۵-۴۷۰ ق) در «تاریخ بیهقی» بکار برده است که از این کلمه، نامهای کوچک و مختصر را برای ارسال مطالب محرمانه و غالباً فوری، اراده کرده است: "رکابدار پیاده شد و زمین بوسه داد و آن نامه بزرگ از برِ قبا بیرون کرد و پیش داشت... امیر گفت: آن ملطّفههای خُرد که بونصر مشکان تو را داد... کجاست؟ گفت: من دارم و زین فرو گرفت و میان نمد باز کرد و ملطفهها در موم گرفته، بیرون کرد".
از شواهد چنین برمیآید که وجه تسمیه این نامههای خُرد به «مُلطّفه» (تلطیف شده، نازک شده)، این است که در وقت ارسال، آنها را باریک و نازک میکردهاند تا مخفی کردن و ارسال آن آسان باشد. برخی نیز برآنند که بر اساس کاربرد این واژه در متون مختلف، ملطّفه تنها به نامهای گفته میشده که حاوی مطالب سرّی و محرمانه و بسیار مهم بوده است.
در برخی متون علاوه بر معادل فارسی "نامک"، "مِهرنامه" را هم ذکر کردهاند و همچنین وجه تسمیه آن را این دانستهاند که در ابتدا به نامههای کوتاه و دوستانه اطلاق میشده که در متون شاهدی ندارد. چنانکه این کلمه به صورت "ملاطفه" نیز بکار رفته است. در ملطّفهها معمولاً عنوان ذکر نمیشده است.
بر اساس شواهدی که بیهقی از کاربرد ملطّفه در کتاب خود به دست داده است، میتوان چهار گونه برای آن در نظر گرفت: ملطّفه به طور مطلق، ملطّفۀ خرد، ملطّفه توقیعی و ملطّفۀ معما. اگر مندرجات ملطّفه رمزی باشد، آن را "ملطّفه معمّا" و اگر امضای پادشاه بر آن درج شود، "ملطّفه توقیعی" گویند.
منابع
- "مُلطّفه"، عباس جاهدجاه، دائرةالمعارف کتابداری و اطلاعرسانی، بازیابی: ۱۶ مرداد ۱۳۹۲.
- "بازنگری در معنای ملطّفه"، فرامرز آدینه کلات، مجله پژوهشهای لغوی.