دعای ۲۸ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۲۸ صحیفه سجادیه


پناه به خدای بی نیاز، نه خلق محتاج؛

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام مُتَفَزِّعاً إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:

اللَّهُمَّ إِنِّی أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِی إِلَیک وَ أَقْبَلْتُ بِکُلِّی عَلَیک وَ صَرَفْتُ وَجْهِی عَمَّنْ یحْتَاجُ إِلَی رِفْدِک وَ قَلَبْتُ مَسْأَلَتِی عَمَّنْ لَمْ یسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِک.

وَ رَأَیتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ، فَکمْ قَدْ رَأَیتُ -یا إِلَهِی- مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَیرِک فَذَلُّوا، وَ رَامُوا الثَّرْوَةَ مِنْ سِوَاک فَافْتَقَرُوا، وَ حَاوَلُوا الارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا، فَصَحَّ بِمُعَاینَةِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ، وَ أَرْشَدَهُ إِلَی طَرِیقِ صَوَابِهِ اخْتِیارُهُ.

فَأَنْتَ یا مَوْلَای دُونَ کلِّ مَسْئُولٍ مَوْضِعُ مَسْأَلَتِی، وَ دُونَ کلِّ مَطْلُوبٍ إِلَیهِ وَلِی حَاجَتِی، أَنْتَ الْمَخْصُوصُ قَبْلَ کلِّ مَدْعُوٍّ بِدَعْوَتِی، لَا یشْرَکک أَحَدٌ فِی رَجَائِی، وَ لَا یتَّفِقُ أَحَدٌ مَعَک فِی دُعَائِی، وَ لَا ینْظِمُهُ وَ إِیاک نِدَائِی.

لَک -یا إِلَهِی- وَحْدَانِیةُ الْعَدَدِ، وَ مَلَکةُ الْقُدْرَةِ الصَّمَدِ، وَ فَضِیلَةُ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ، وَ دَرَجَةُ الْعُلُوِّ وَ الرِّفْعَةِ. وَ مَنْ سِوَاک مَرْحُومٌ فِی عُمُرِهِ، مَغْلُوبٌ عَلَی أَمْرِهِ، مَقْهُورٌ عَلَی شَأْنِهِ، مُخْتَلِفُ الْحَالاتِ، مُتَنَقِّلٌ فِی الصِّفَاتِ، فَتَعَالَیتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ، وَ تَکبَّرْتَ عَنِ الْأَمْثَالِ وَ الْأَنْدَادِ، فَسُبْحَانَک لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

دعا به وقت پناه بردن به خدا:

بارخدایا به بریدنم از غیر و پیوستنم به تو خود را از هر شائبه خالص کردم، و با تمام وجود به تو رو آوردم، و از آن که نیازمند به عطای توست روی گرداندم،

و درخواست خود را از طرف آن که از فضل تو بی‌نیاز نیست گرداندم، و دانستم که حاجت خواستن محتاج از محتاج دیگر از سبک رائی و گمراهی عقل اوست.

خداوندا، چه بسیار مردم را دیده‌ام که از غیر تو عزت خواستند و خوار شدند، و از غیر تو ثروت طلبیدند و تهیدست گشتند، و در طلب بلندی و مقام برآمدند و پست شدند،

پس انسان دوراندیش به دیدن امثال ایشان بر راه درست رود و پندگیری او مایه توفیق او شود، و این انتخاب او را به راه صواب رهنمون گردد.

پس‌ای مولای من مرجع خواهش من تویی نه هیچ مسئول دیگر، و برآورنده نیازم تویی نه هیچ مطلوب الیه دیگر،

پیش از آنکه کسی را بخوانم تو را می‌خوانم و بس، احدی در چشم انداز امید من با تو شریک نیست، و هیچ کس در دعای من با تو همراه نیست، و ندای من او و تو را با هم در برنمی گیرد.

الهی، تنها توراست وحدانیت و یگانگی، و ملکه قدرت بی‌نیاز، و فضیلت حول و قوّت، و پایه والایی و رفعت،

و ماسوای تو در تمام عمر خود نیازمند رحمت تو، و در کار خویش عاجز و مغلوب، و در امور خود ناتوان است، و حالاتی گوناگون، و صفات ناپایا دارد،

پس تو بالاتر از آنی که همانند و ضدی برای تو باشد، و بزرگ‌تر از آن که همسان و همتا داشته باشی، پس پاک و منزّهی، معبودی جز تو نیست.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

در در راز و نیاز با خداوند متعال:

«اَللَّهُمَّ إِنِّی أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِی إِلَیک وَ أَقْبَلْتُ بِکلِّی عَلَیک وَ صَرَفْتُ وَجْهِی عَمَّنْ یحْتَاجُ إِلَى رِفْدِک وَ قَلَبْتُ مَسْأَلَتِی عَمَّنْ لَمْ یسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِک وَ رَأَیتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَى الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ

فَکمْ قَدْ رَأَیتُ یا إِلَهِی مِنْ أُنَاس طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَیرِک فَذَلُّوا وَ رَامُوا الثَّرْوَةَ مِنْ سِوَاک فَافْتَقَرُوا وَ حَاوَلُوا الاِرْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا

فَصَحَّ بِمُعَاینَةِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ وَ أَرْشَدَهُ إِلَى طَرِیقِ صَوَابِهِ اخْتِیارُهُ

فَأَنْتَ یا مَوْلاَی دُونَ کلِّ مَسْئُول مَوْضِعُ مَسْأَلَتِی وَ دُونَ کلِّ مَطْلُوب إِلَیهِ وَلِی حَاجَتِی

أَنْتَ الْمَخْصُوصُ قَبْلَ کلِّ مَدْعُوّ بِدَعْوَتِی لاَ یشْرَکک أَحَدٌ فِی رَجَائِی وَ لاَ یتَّفِقُ أَحَدٌ مَعَک فِی دُعَائِی وَ لاَ ینْظِمُهُ وَ إِیاک نِدَائِی»:

دعا و نیایش:

از طریق توفیق حضرت حق، و لطف سرشار حضرت محبوب در تمام دعاهاى گذشته به تناسب مسائل گوناگون، در باب دعا و نیایش و راز و نیاز با حضرت حق، و اینکه بالاترین سعادت انقطاع از غیر و اتصال به جناب اوست، و هر کس آنچه مى خواهد از غیر او بخواهد نه اینکه به آن نمى رسد بلکه گرفتار عکس خواسته هایش مى گردد، مطالب مهم و مفصلى به رشته تحریر آمد، بخصوص که در مقدمه هر جلدى از مجلدات "دیار عاشقان" صفحاتى را به نور مناجات و راز و نیاز آراسته دیدید، از این جهت نیازى به تفسیر براى هر یک از فرازهاى عرشى این دعا نمى بینم، به این خاطر به ترجمه جملات اکتفا کرده و از جناب حق عاجزانه مى خواهم همه ما را به آنچه خوبان به آن آراسته بودند بیاراید.

"الهى خالصانه از غیر بریدم و از هر چه جز تو هست دست شستم و به تو پیوستم، و با تمام وجود به سوى حضرت تو که پناه بى پناهان و علاج درد دردمندانى رو آوردم.

از کسى که خود فقیر توست، و به عطایت محتاج است روى برتافتم و دست گدائى و مسألت از کسى که از فضل تو بى نیاز نیست گرداندم.

به این معنا به عنایت و لطف تو واقف گشتم که خواهش محتاج از محتاج دیگر دلیل بینش سفیهانه او و نشانه گمراهى عقل اوست.

چه بسا مردمى را دیدم، اى خداى من، که عزت را به وسیله غیر تو طلبیدند و خوار و ذلیل شدند، و ثروت را از دیگرى خواستند و فقیر گشتند، و سعى بالارفتن نمودند اما پست شدند، پس در اثر مشاهده امثال ایشان که وضعشان عبرت است، پیش بینى شخص دوراندیش درست درآمد، و آزمایشش او را به راه راست رهبرى کرد.

پس از این جهت، مولاى من، محور خواسته هایم تنها توئى، و متصدى حاجتم غیر تو نیست.

خواسته و دعاى من پیش از هر کس متوجه توست نه شخص دیگرى، هیچکس در امیدم با تو شریک نیست، و هیچ کس با تو در دعایم برابر نیست، و نداى من همراه تو هیچکس را دربر نمى گیرد".

«لَک یا إِلَهِی وَحْدَانِیةُ الْعَدَدِ وَ مَلَکةُ الْقُدْرَةِ الصَّمَدِ وَ فَضِیلَةُ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ وَ دَرَجَةُ الْعُلُوِّ وَ الرِّفْعَةِ

وَ مَنْ سِوَاک مَرْحُومٌ فِی عُمُرِهِ مَغْلُوبٌ عَلَى أَمْرِهِ مَقْهُورٌ عَلَى شَأْنِهِ مُخْتَلِفُ الْحَالاَتِ مُتَنَقِّلٌ فِی الصِّفَاتِ

فَتَعَالَیتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ وَ تَکبَّرْتَ عَنِ الْأَمْثَالِ وَ الْأَنْدَادِ فَسُبْحَانَک لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ»:

"الهى یکتائى عدد از آن توست، و داشتن قدرت بى حد، و کمال نیرو و قوّت، و مقام بلندى و رفعت مخصوص توست.

ماسواى تو در تمام پهنه هستى شایان ترحم، و در امور خود مسخر و مجبور است، از حالى به حالى متحول و از صفتى به صفتى منتقل مى شود.

پس تو از داشتن نظائر و اضداد برتر، و از دارا بودن امثال و اقران والاترى. پس اى محبوب ومولاى من، منزهى تو که خدائى جز تو نیست".

بر من نظرى کن که منت عاشق زارم *** دلدار و دلارام به غیر از تو ندارم

تا خار غم عشق تو در پاى دلم شد *** بى روى تو گلهاى چمن خار شمارم

نى طاقت آن تا زغمت صبر توان کرد *** نى فرصت آن تا نفسى با تو برآرم

تا شام درآید ز غمت زار بگریم *** باشد که به گوش تو رسد ناله زارم

کم کن تو جفا بر دل مسکین عراقى *** ورنه به خدا دست به فریاد برآرم