کمیت اسدی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۸ توسط شهاب (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شاعران مكتبى و مدافعان ولايت اهل بيت علیهم‌السلام پيوسته از عقيده و ايمان خويش، مشعلى افروخته و از هنر و ادب خود سلاحى ساخته اند، تا از «حق » دفاع كنند و با «باطل » بستيزند.

آشنايى با اين چهره هاى پرفروغ، اهل ذوق و هنر را اميد و الهام و جهت مى بخشد، تا از توانايي‌هاى قلمى و بيانى و هنرى خويش، استفاده بجا و بهينه كنند و به حق گسترى و شورافكنى و شعورپراكنى در ميان امت محمد صلی الله علیه و آله و جامعه بشرى بپردازند. از اين رو، آشنايى با زندگينامه اين چهره ها، سازنده و الهام دهنده است.

در فرهنگ و ادب غنى و پرمايه شيعه، آفاق روشنى از اين مضامين و جلوه هاى متعالى وجود دارد كه مى سزد نسل امروز و مشتاقان فرهنگ اهل بيت پيامبر، به آن توجهى در خور كنند و اين چهره هاى فرهنگساز را بشناسند و بشناسانند. آشنايى با شاعران متعهد شيعه، در همين راستا قرار دارد. و از همين شماره، اين فصل را آغاز مى كنيم، آن هم از شاعر بلندآوازه و انقلاب ولايى شيعه، «كميت بن زيد اسدى ».

گرچه پيش از كميت هم، شاعرانى بوده اند كه در راستاى فرهنگ اهل بيت علیهم‌السلام و دفاع از ولايت، شعر را در خدمت عقيده گرفته اند، ولى برخى از آنان سابقه خوبى ندارند، برخى شان هم در ادامه راه و اواخر عمر، لغزش‌هاى سياسى و عدول از جبهه حق و كوتاه آمدن در دفاع از ولايت داشته اند. كميت اسدى، شاعرى است كه چه در سابقه و چه لاحقه، پرونده اى روشن و شخصيتى بارز دارد. از اين رو سرآغاز اين سلسله نوشتار قرار گرفته است.

سال 60 هجرى بود كه در قبيله «بنى اسد» فرزندى چشم به جهان گشود كه مى بايست بار رسالت عاشوراى خونين را به دوش كشد و به تبيين مظلوميت «آل الله » بپردازد. «كميت »، از همان كودكى روحى بلند و حساس و رفتارى شگفت و تحسين برانگيز داشت كه نوعى نبوغ و خارق العاده بودن را نشان مى داد. از دوران خردسالى، با شاعر بلندپايه، «فرزدق » و شعرهاى او آشناشد و قدم در وادى شعر و ادب گذاشت، به گونه اى كه از همان آغاز، نامش بر سر زبان‌ها افتاد و بستگان نزديكش هم به جنبه هاى برجسته فكر و ذوق و ديدگاه او، پى بردند.

«كميت اسدى »، دوران سه امام معصوم را درك كرد: امام سجاد علیه السلام، امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام. و دل و جان و ذوق و زبان خود را وقف ترويج مكتب ائمه و نشر فضائل خاندان پيامبر كرد. امامان نيز به وى عنايت خاصى داشتند و او را حمايت و ستايش مى كردند. روزى كه كميت، قصيده معروف خويش (من لقلب متيم مستهام) را در محضر امام زين العابدين علیه السلام خواند، حضرت فرمود: ما از پاداش خدمت تو ناتوانيم، اما خداوند از اجر سروده تو ناتوان نيست. خدايا كميت را از كرم خويش محروم مگردان. و آن‌گاه دستور داد تا مبلغى به عنوان صله به او دادند، همراه با يك دست لباسى كه با بدن مطهر امام، متبرك شده بود.

يكى از سروده هاى معروف او قصيده «هاشميات » است. اين شعر بلند، خيلى سريع در زمان خود شاعر پخش و همه جا مطرح شد، چرا كه ستم‌ها و زشتي‌هاى امويان را برملا ساخته بود و به خاطر همين شاعر از سوى طاغوت‌هاى اموى تحت تعقيب بود و براى سرش جايزه تعيين كرده بودند.

در جايى از اين شعر، مى گويد: «در عشق ورزى به آل محمد صلی الله علیه و آله، انگشت نما شده ام. گروهى مرا به سبب دوستى با خاندان رسول تكفير مى كنند، اما تكفير و عيب‌جويى آنان در نظرم هيچ است».

وقتى در مدينه خدمت امام باقر علیه السلام رسيد و قصيده اش را بر آن حضرت خواند، حضرت او را مورد تفقد و دلجويى و محبت قرار داد و دعايش كرد. دعاى امام اين بود كه: «تا وقتى كه از اهل بيت و حق دفاع مى كنى، روح القدس پشتيبان و تاييدكننده ات باد!» اين گونه برخوردها، نشان دهنده جايگاه والا و قدر و منزلت او نزد ائمه علیهم‌السلام بود.

كميت، در بديهه سرايى شاعرى چيره دست و پرتوان بود و با توانايى شعرى بالايى كه داشت، در هر جا و زمينه مناسب، به نشر فضائل خاندان رسالت و افشاى ستمگران مى پرداخت. كه آن را نزد امام صادق علیه السلام خواند و امام، تعليقه اى هم بر سروده او زد، سپس شعرش را ستود و در حق او دعا كرد.[۱]

يكى از قصايد معروف كميت نيز به «قصيده ميميه » است: من لقلب متيم مستهام. يك بار هم كه در «منا» خدمت حضرت صادق علیه السلام رسيد، يكى از اشعارش را كه در مدح اهل بيت بود خواند و چون به مقطعى رسيد كه حوادث جانسوز كربلا و مظلوميت شهداى عاشورا را بازمى گفت، امام با چشمانى گريان دست به دعا برداشت و از خداوند خواست كه گناهان گذشته و آينده و پنهان و آشكار كميت را ببخشايد و او را مورد لطف و عنايت و رضايت خويش قرار دهد.[۲] مجموعه سروده هاى او در دو جلد، به نام «شعر الكميت بن زيد الاسدى » گردآورى و چاپ شده است.

برجستگي‌ها:

برخى از جهاتى كه به كميت اسدى شخصيت والا و دوست داشتنى بخشيده است، از اين قرار است:

  • 2- فقيه و دين شناس بودن؛
  • 3- سخنورى و شيوايى بيان؛
  • 4- نسابه بودن و آگاهى از تبارشناسى؛
  • 5- خوشنويسى و كتابت زيبا؛
  • 6- مهارت در علم كلام و جدل با مخالفان؛
  • 7- تيراندازى؛
  • 8- تكسوارى؛
  • 9- شجاعت و بى باكى؛
  • 10- كرم و سخاوت.[۳]

اين خصال برجسته، شخصيت او را ممتازتر ساخته بود و نشانه غناى محتوا و جامعيت اين موالى اهل بيت و مدافع حريم ولايت بود. دليرى او در ورود به عرصه پرخطر انتقاد از حكام جور، و نشر فضايل اهل بيت عصمت مشهود بود و بدين سبب، پيوسته در تعقيبش بودند و او پيوسته در هجوم و گريز. موسى وار به هدايت مى پرداخت و در اين راه، خانه به دوش بود. سروده هايش سرشار از روح حماسه و معنويت و فضيلت بود و چونان درفشى افراشته، به حق فرامى خواند و بى لياقتى بنى اميه و ناشايستگى آنان را براى حكومت بر مسلمين مطرح مى ساخت.

«جاحظ » گفته است: كميت نخستين كسى است كه در شيعه باب مناظره و احتجاج و جدل مكتبى و دينى را گشود. و ديگرى گفته است: كميت، اولين كسى است كه در شعرش، آشكارا از محبت اهل بيت دم زده است. همچنان كه گفته شد، اشعار او گاهى پيش از خودش سرزمين‌ها و دل‌ها را فتح مى كرد و آفاق را درمى نورديد و زبان به زبان در ميان شيعيان مطرح مى شد و اين يكى از بزرگترين موفقيت‌هاى او در سرودن شعر مكتبى و موضع‌دار بود. گفته اند كه در كوفه، هر كس شعر كميت را نمى دانست، او را شيعه نمى دانستند.

فرجام پرافتخار

شهادت، پايان پرافتخار اين عمر پركرامت بود. مرحوم علامه امينى درباره زندگى و شهادت كميت اسدى چنين مى نگارد: «كميت، در سال شصتم هجرى، در همان سال شهادت سبط شهيد، امام حسين علیه السلام تولد يافت و در سال 126 هجرى در زمان خلافت مروان به شهادت رسيد. در دنيا خوشبخت زيست و عمرى خداپسند و حياتى سعادتمندانه داشت و همه حياتش را در راهى كه خدا برايش برگزيده بود، گذراند و تا توانست، به هدايتگرى مردم پرداخت و به بركت دعاى امام زين العابدين علیه السلام شربت شهادت نوشيد».

پسر كميت نقل مى كند كه در واپسين لحظات حيات پدرم بالاى سرش بودم، آخرين نفس‌ها را مى كشيد. بيهوش مى شد و لحظه اى كه به هوش مى آمد، سه بار مى گفت: «اللهم آل محمدا».

پايان بخش سخن را، گفتارى از شهيد مطهرى قرار مى دهيم كه نوشته است: «كميت اسدى دارد با اشعارش مكتب حسين علیه السلام را نشان مى دهد. كميت اسدى با همان اشعارش از يك سپاه بيشتر براى بنى اميه ضرر داشت. اين مرد، كى بود؟ يك روضه خوانى بود اما چه روضه خوانى؟ شعرى مى گفت كه تكان مى داد دنيا را، تكان مى داد دستگاه خلافت وقت را اين مرد، به خاطر همين اشعار و همين نوع مرثيه خوانى، چه سختي‌ها كشيد و چه روزگارها ديد و به چه وضع او را كشتند...».[۴]

اين سخن، نشان دهنده موضع حق و جهت‌گيرى صحيحى است كه شاعر شيعى در تبيين ارزش‌ها و ترسيم واقعيت‌ها بايد داشته باشد و به «جهل » و «خرافه » راه ندهد كه در عرصه باورهاى مردم رخنه كند و جولان دهد. وقتى «شعر» تاثيرى گسترده و بردى وسيع دارد، سزاوار نيست كه اين سلاح فرهنگى به طور ضعيف يا ناشايست بكار گرفته شود. هم شاعران مسئولند، هم مرثيه خوانان و مداحان گرانقدر.[۵]

پانویس

  1. ادب الطف، جواد شبر، ج 1، ص 184.
  2. الغدير، ج 2، ص 193.
  3. تلخيص شده از: «كميت اسدى، حديث حريت »، ص 190.
  4. ده گفتار، ص 215. (انتشارات حكمت)
  5. درباره شخصيت كميت، از جمله مى توانيد به منابع زير مراجعه كنيد: «الكميت بن زيد الاسدى، بين العقيدة والسياسة »، على نجيب عطوى، «اعيان الشيعه »، سيد محسن امين، ج 9، ص 33، «كميت اسدى، حديث حريت »، محمد صحتى.

منبع

جواد محدثى, ماهنامه كوثر: شماره 1.