فضه خدمتکار حضرت زهرا: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ''''منبع: '''زنان دانشمند و راوى حديث '''نويسنده: '''احمد صادقى اردستانى '''فضه نوبيه '...' ایجاد کرد)
 
(اضافه کردن رده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{|width="100%" border="1" cellspacing="0" cellpadding="4"  style="margin:1em 1em 1em 1; text-align:center;border-style:solid;"
 +
|- style="background:#E4E5FF;"
 +
! width="15%" | منبع
 +
! width="45%" | توضیح برای مشارکت کنندگان
 +
|-
 +
|<tt> '''بخشی از یک کتاب'''
 +
|محتوای فعلی این صفحه '''بخشی از {{{منبع|یک کتاب}}}''' است. چنین گمان شده که این منبع میتواند محتوای مورد نیاز این صفحه را تامین کند و با وجود آن نیازی به نوشتن نیست. در صورتی که فکر می کنید چنین نیست و شما قصد جایگزینی یا تغییر این نوشته را دارید [[دانشنامه اسلامی:شیوه نامه تدوین مقاله|اینجا]] را کلیک کنید.
 +
|-
 +
|}
 
'''منبع: '''زنان دانشمند و راوى حديث
 
'''منبع: '''زنان دانشمند و راوى حديث
  
سطر ۴۶: سطر ۵۵:
  
 
بـه هـر حـال فـضـه نوبيه كه راوى حديث حضرت فاطمه (س ) بوده , داراى چنين شخصيت بلند معنوى و عرفانى نيز بوده است .
 
بـه هـر حـال فـضـه نوبيه كه راوى حديث حضرت فاطمه (س ) بوده , داراى چنين شخصيت بلند معنوى و عرفانى نيز بوده است .
 +
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 +
[[Category:زنان راوی حدیث]]

نسخهٔ ‏۲۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۴۶

منبع توضیح برای مشارکت کنندگان
بخشی از یک کتاب محتوای فعلی این صفحه بخشی از یک کتاب است. چنین گمان شده که این منبع میتواند محتوای مورد نیاز این صفحه را تامین کند و با وجود آن نیازی به نوشتن نیست. در صورتی که فکر می کنید چنین نیست و شما قصد جایگزینی یا تغییر این نوشته را دارید اینجا را کلیک کنید.

منبع: زنان دانشمند و راوى حديث

نويسنده: احمد صادقى اردستانى

فضه نوبيه

فضه نوبيه را علامه محمد باقر مجلسى , ابن شهرآشوب مازندرانى , شيخ ذبيح اللّه محلاتى , و شيخ مفيد, خدمتگزار فاطمه زهرا(س ) و راوى حديث از آن بانوى بزرگ اسلام دانسته اند.

آنـطـور كه تاريخ گواهى مى دهد, فضه در يكى از جنگها به اسارت ارتش اسلام درآمده , و على و فاطمه (س ) كه كارهاى خانه را سنگين و فراوان مى ديده اند, براى گرفتن خدمتگزارى به حضور رسـول خـدا(ص ) رسـيـده انـد, امـا آن حـضـرت كه معمولا از راه فروش اسيران , زندگى چهار صـدمـهـاجـر مستقر در ايوان مسجد مدينه را, كه , به اصحاب صفه موسوم گرديده بودند تامين مـى كـرد, از مـسـاعدت و دادن خدمتگزار به فاطمه (س ) امتناع نمود, و براى تقويت جسم و جان فاطمه (س ) تسبيحهاى معروف را به دختر ارجمند خويش آموخت .

اما طولى نكشيد, كه آيه اى از قرآن نازل شد و اين روحيه پيامبر(ص ) را موجب رضايت پروردگار عـالـم و پـاداش بـزرگ الهى اعلام كرد, در عين حال جلب رضايت و مساعدت فاطمه (س ) را نيز مجاز و سبب خوشنودى خداوند دانست آن گاه آنطور كه ابن حجر عسقلانى هم نوشته است . رسول خدا(ص ) فضه را به استخدام و خدمتگزارى فاطمه (س ) مامور كرد.

آرى , داسـتـان زندگى فضه كه راوى حديث فاطمه (س ) بوده , داستان عجيبى است , او در مقام بلندى از ايمان و تقوى قرار داشته , زهد و پرهيزگارى او, داستان كم نظيرى دارد, عشق و ارادت او بـه خـانـدان پـيـامبر(ص ) و بخصوص حضرت فاطمه (س ) ماجرايى است كه كمتر آنرا مى توان توصيف نمود. در نـطـق و خطابه قهرمان زبردستى بوده است , در جهت مساعدت و كمك به فاطمه زهرا(س ) بانوى كم نظيرى بوده , در مقام عبادت و ارتباط باخداوند, سراسر زندگى او, از خلوص و معنويت مـوج مـى زده اسـت , و آنـطـور كـه تـاريـخ گـواهـى مـى دهـد, اين زن در مدت بيست سال از زندگى خود, حتى گفتگو و مكالمات عرفى خود را هم با آيات قرآن كريم به ديگران مى فهمانيده است !.

خـلاصـه از زنـدگـى فـضـه نـوبيه خدمتگزار و راوى حديث از فاطمه (س ) داستانهاى عجيب و فوق العاده اى روايت شده , كه دو فراز آن را مورد مطالعه قرار مى دهيم :

1ـ خمير كردن .

ابـن حجر عسقلانى مى نويسد: امام صادق (ع ) از پدران خويش , از على (ع ) روايت كرده اند: رسول خدا(ص ) زنى را به استخدام فاطمه (س )درآورد, كه نام او فضه نوبيه بود.

ايـن زن در خـدمـتـگـزارى فـاطـمـه (س ) نهايت سعى و كوشش خود را بكار مى گرفت , رسول خـدا(ص ) نـيـز دعـايـى را بـه او آمـوخـته بود, كه پيوسته از آن دعا استمداد مى جست , يك روز فاطمه (س ) به او گفت : آيا خمير كردن را به عهده مى گيرى ؟ يا نان پختن را انجام مى دهى ؟. فـضـه گـفـت : اى بانوى من ! من خمير كردن را انجام مى دهم , و براى نان پختن هيزم نيز تهيه مـى كـنم , سپس براى تهيه هيزم از خانه بيرون رفت , و دربيابان دسته بزرگ هيزمى را تهيه كرد, كه از آوردن آن بخانه ناتوان ماند, آن گاه دعايى را كه پيغمبر(ص ) به او آموخته بود, بدين ترتيب زمـزمـه كـرد: يـاواحـد لـيس كمثله احد! تميت كل احد وتفنى كل احد وانت على عرشك واحد, لاتاخذه سنة ولانوم .

بـارى , وقتى فضه اين دعا را خواند, ناگاه مرد عربى ظاهر شد, كه گويى فضه او را صدا زده , و او هم زمزمه ها را شنيده بود.

آن گاه او بار هيزم را به دوش گرفت , و تا جلو درب خانه فاطمه (س ) آن را حمل كرد و به زمين گذاشت !.

2ـ شريك روزه نذر.

از ابـن عباس , در تفسير آيـه : آنـانكـه به نـذر خويـش وفا مى كنند.

روايـت شـده اسـت : وقتى حسن و حسين (ع ) بيمار شدند, پيامبر(ص ) جد آنها و گروهى ديگر از افـراد, از آنـان عـيـادت كـردنـد, و بـه على (ع ) گفتند: چرابراى بهبودى فرزندان خويش نذرى نكرده اى ؟.

عـلـى (ع ) گـفـت : اگـر فـرزندان من از اين بيمارى بهبودى يابند, به پاس شفا يافتن آنها, براى خـداونـد مـتـعال مدت سه روز,من روزه خواهم گرفت , سپس فاطمه (س ) مادر كودكان و فضه نوبيه خدمتگزار فاطمه (س ) هم اين نذر را بعهده گرفتند.

كودكان شفا يافتند, اما هيچگونه مواد خوراكى كم يا زياد نزد آل محمد(ص ) يافت نمى شد تا با آن افـطـار كـنـند, ناچار على (ع ) پيش شمعون خيبرى رفت , و سه صاع , يعنى حدود سه من جو از او قـرض گـرفـت و به خانه آورد, و فاطمه (س ) يكمن آن را آرد كرد و با آن نان تهيه نمود, على (ع ) درمـسجد نماز خود را به جماعت با رسول خدا خواند و به خانه آمد, براى افطار غذا را روى سفره گـذاشـتـند و دور آن نشستند, كه مسكينى از بيرون در فرياد برداشت : سلام بر شما اى اهل بيت مـحـمـد(ص ), مـن تـهيدستى از تهيدستان مسلمان هستم غذا به من بدهيد, خدا نيز از غذاهاى بهشتى خود بشما بدهد. وقـتـى على (ع ) اين درخواست را شنيد, دستور داد آنان نان خود را به آن تهيدست دادند, و ناچار همگان , و حتى افرادى كه بدلخواه غذاى خود رابه مسكين داده بودند, با آب افطار كردند!.

روز دوم هم فاطمه (س ) به همان ترتيب قسمت ديگر جوها را آسياب كرد, و با آرد آن مقدارى نان تـهيه نمود, و با على (ع ) بعد از نماز بر سر سفره ,افطار نشستند كه , كودك يتيمى از پشت در ناله برداشت : سلام بر شما اى اهل بيت محمد(ص )!.

يـتـيـمى از كودكان مهاجرين كه پدر خود را در ميدان جنگ از دست داده , اكنون بيرون در خانه شماست و در حال گرسنگى به سر مى برد, او را غذابدهيد. آن روز هـم اهـل بـيـت (ع ) كـه فضه نيز در جمع آنان حضور داشت , غذاى خود را به كودك يتيم دادند, و خود براى دومين روز با آب افطار كردند, وروز سوم هم را همه روزه شدند!.

روز سوم نيز فاطمه (س ) يك من جو باقيمانده را آسياب كرد و با آرد آن مقدارى نان تهيه نمود تا با آن روزه سوم خود را افطار كنند, اما همينكه على (ع ) نماز جماعت خود را با رسول خدا(ص ) در مـسـجد بجاى آورد, و در خانه كنار سفره به انتظار افطار نشستند, شخصى كه تازه از اسارت آزاد شـده بـود, و جـز خـانـه اهل بيت (ع ) جاى ديگرى را براى مساعدت سراغ نداشت , جلو درب خانه ايستاد و فرياد برداشت كه , سلام بر شما اى اهل بيت نبوت , ما را اسير مى كنيد, و به بند مى آوريد, و بما غذا نمى دهيد؟ به من غذا بدهيد, كه من اسيرم .

آنـان نـاچـار غـذاى خـود را به او دادند, و خود سه شبانه روز را بدون اين كه جز آب قوت ديگرى داشته باشند سپرى كردند. آن گـاه رسول خدا(ص ) آمد و وضع آنان را از نظر گرسنگى و بيحالى مشاهده كرد, خداوند هم ايـن آيـات را نازل فرمود: آيا بر انسان روزگارانى نگذشت كه , چيز قابل ذكرى نبودب و آنان بخاطر عـشـق بـه خـداوند غذاى خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند, و مى گفتند: ما به شما بخاطر خداوندغذاى خود را مى دهيم , و از شما هم هيچ سپاس و پاداشى نمى خواهيم ؟.

در ايـن داسـتان مشاهده مى كنيم , رفتار اهل بيت (ع ) كه زمينه نزول اين آيات قرآن كريم است , و آنـان بـه چـنـيـن مـقام رفيعى دست يافته اند, با توجه به اينكه فضه نيز در جمع اهل بيت (ع ) قرار داشـته , وى نيز مشمول خطاب آيات قرآن كريم قرار گرفته , و در آن جمع به عظمت درخشانى دسـت يـافـتـه است , و اين سرگذشت را هم عموم مورخين و مفسرين مسلمان در كتابهاى خود آورده اند.

بـه هـر حـال فـضـه نوبيه كه راوى حديث حضرت فاطمه (س ) بوده , داراى چنين شخصيت بلند معنوى و عرفانى نيز بوده است .