مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

علی اکبر دهخدا: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد)
 
 
(۲۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{خوب}}
 +
'''استاد علی ­اکبر دهخدا''' (۱۲۵۷ - ۱۳۳۴ ش) از نویسندگان دوره مشروطیت در[[ایران]] است.او یکی از پایه گذاران روزنامه‌ صور اسرافیل، محبوب­ترین و تاثیرگزارترین نشریه آن دوره، است. او در دومین مجلس شورای ملی از کرمان و تهران به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد. وی همواره در آثار خود نظام استبدادی زمان خود را مورد انتقاد قرار می داد. "لغت­نامه دهخدا" ،بزرگترین فرهنگ لغت و اعلام فارسی، مهم­ترین اثر اوست. از دیگر آثار او می توان از امثال و حکم و دیوان اشعار نام برد.
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
  
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = علی اکبر دهخدا
 +
|تصویر=[[پرونده:DehKhoda.jpg|۲۲۰px|center]]
 +
|زادروز =  ۱۲۵۷ شمسی
 +
|زادگاه =  [[تهران]]
 +
|وفات =  ۱۳۳۴
 +
|مدفن =  ابن بابویه - شهرری
 +
|اساتید =  [[آیت الله بروجردی]]، آیت ­الله هادی نجم­‌آبادی
 +
|شاگردان =
 +
|آثار = لغت نامه، امثال و حکم، دیوان اشعار
 +
}}
  
 +
==زندگینامه==
 +
 +
علی ­اکبر دهخدا در سال ۱۲۵۷ شمسی در [[تهران]] به دنیا آمد. پدرش خان‌باباخان، یک ملاک متوسط از قزوین بود که در تهران سکونت داشت. نه ساله بود که پدرش درگذشت و مادرش که به گفته دهخدا "مَثَل اعلای مادری بود وی را در کنف تربیت خود گرفت."<ref>عابدی، کامیار؛ صور اسرافیل و علی‌­اکبر دهخدا یک بررسی تاریخی و ادبی، تهران، نشر کتاب نادر، ۱۳۷۹، ص۸۷.</ref>
 +
 +
از همان زمان زبان عربی و علوم معارف اسلامی را در محضر شیخ غلام‌حسین بروجردی آموخت و از محضر آیت­‌الله حاج شیخ­‌ هادی نجم­‌آبادی نیز بهره فراوان برد.<ref>درودیان، ولی­‌الله؛ دخوی نابغه مجموعه مقالات، تهران، گل آقا، چ۲، ۱۳۸۴، ص ۲۱ و اصیل، حجت­‌الله؛ دهخدا در افق روشنفکری ایران، تهران، کویر، ۱۳۸۷ ص ۲۵.</ref> او در نزد [[آیت الله بروجردی|آیت­‌الله بروجردی]] به مدت ۱۴ سال علوم مختلفه [[صرف]]، [[علم نحو|نحو]]، [[علم معانی|معانی]]، [[علم بیان|بیان]]، [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، حکمت و [[فلسفه]] آموخت.<ref>رضوی­‌نژاد، میرابوطالب؛ چهار سیاستمدار ملی و متقی و نام‌­آور ایران، تهران، انتشارات گوتنبرگ، ۱۳۷۷، ص۲۴۴.</ref>
 +
 +
بیست ساله بود که در دسته‌­ی اولین دانشجویان مدرسه­‌ی سیاسی که میرزا حسن­خان مشیرالمللک بنیاد نهاده بود، پذیرفته شد.<ref>مستوفی، عبدالله؛ شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره­ی قاجاریه، ج۲، تهران، زوار، چ۶، صص ۸۸ و ۷۳.</ref> و در این مدرسه فقه، ادبیات، تاریخ قدیم و معاصر، به ویژه تاریخ انقلاب و حوادث اروپا، جغرافیا، حقوق، جنگ، دیپلماسی، اقتصاد و زبان­های عربی و فرانسوی آموخت و در تدریس به معلمان و اولیای مدرسه یاری می­‌رساند.<ref>عابدی، کامیار؛ پیشین، ص۸۸.</ref>
 +
 +
فارغ­‌التحصیلان مدرسه سیاسی در وزارت امورخارجه استخدام می­‌شدند، دهخدا نیز پس از استخدام با معاون­‌الدوله غفاری که به سفارت بالکان منصوب شده بود، به عنوان منشی به اروپا رفت و مدت دو سال بیشتر در وین پایتخت اتریش و اندکی در رم و بخارست اقامت داشت و در آن­جا زبان فرانسوی را تکمیل کرد و با دانش­‌های جدید اروپا آشنا گردید.<ref>درودیان، ولی الله؛ پیشین ص۲۱ و عابدی، کامیار؛ پیشین، ص ۹۰.</ref>
 +
 +
دهخدا یک سالی پیش از آغاز جنبش [[مشروطیت|مشروطه‌­خواهی]] در ۱۳۲۳ قمری به [[ایران|ایران]] بازگشت.<ref>اصیل، حجت‌­الله؛ پیشین، ص ۱۲.</ref> سپس به جنبش مشروطه پیوست و با دو تن از روشنفکران روزگار خویش، میرزا جهانگیر شیرازی و میرزا قاسم تبریزی، روزنامه­‌ "صور اسرافیل" را تاسیس کردند.<ref>اصیل، حجت­‌الله؛ پیشین، ص ۱۳.</ref>
 +
 +
این روزنامه که محبوب­ترین و تاثیرگزارترین نشریه این دوره است، در دو بخش رسمی و طنز تقسیم می‌­شد، دهخدا سر محرر و نویسنده اصلی صور اسرافیل بود، و هر دو قسمت رسمی و فکاهی آن را می­ نوشت.<ref>ر.ک: رضوی­‌نژاد، میر ابوطالب؛ پشیین، ص۲۴۵.</ref> نخستین شماره آن در دهم خرداد ۱۲۸۶ در تهران در هشت صفحه منتشر شد. از صوراسرافیل در فاصله ۱۴ ماه با تعطیل و توقیف‌هایی که شد، جمعا سی و دو شماره منتشر شده که آخرین شماره آن در بیستم [[جمادی الاول]] ۱۳۲۶ هجری قمری نشر شده است. دهخدا در آغاز هر شماره این روزنامه، مقاله­‌ای در زمینه مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و در پایان مقاله‌ای طنزآمیز با عنوان "چرند و پرند" نوشته است.<ref> درودیان، ولی­‌الله؛ پیشین، ص ۲۱.</ref>
  
'''كلمات كليدي: علي اكبر دهخدا، مشروطيت، روشنفكري، طنز سياسي، صور اسرافيل، علوم سياسي'''
+
روزنامه صور اسرافیل در کودتای محمدعلی شاه تعطیل شد، میرزا جهانگیرخان شیرازی مدیر آن در باغشاه به دار آویخته شد و دهخدا و چند تن دیگر که به سفارت انگلیس پناه برده بودند به اروپا تبعید شد و در ایوردن سویس اقامت گزید. در سوئیس در عین تنگدستی به یاری ابوالحسن پیرنیا معاضدالسلطنه و همکاری علامه محمد قزوینی سه شماره دیگر صور اسرافیل را منتشر ساخت.<ref>اصیل، حجت­‌الله؛ پیشین، ص ۱۴ و درودیان، ولی ­الله؛ پیشین، ص ۲۳.</ref>
----
+
 
==زندگینامه==
+
اقامت دهخدا در سوئیس دیری نپایید و بزودی عازم اسلامبول [[ترکیه|ترکیه]] شد و ایرانیان مقیم اسلامبول که کمیته ­ای به نام "سعادت" را تشکیل داده بودند مقدم او را فوق‌­العاده گرامی شمردند و او را به ریاست آن کمیته برگزیدند و از او خواستند روزنامه ملایم­تر از صور اسرافیل بنویسد. در اثر این درخواست روزنامه "سروش" را منتشر ساخت که ۱۴ شماره آن در استانبول منتشر گردید.<ref> رضوی­‌نژاد، میر ابوطالب؛ پیشین، ص ۲۴۶.</ref>
علي ­اکبر دهخدا در سال 1257 (1297قمري) در تهران به دنيا آمد. پدرش خان‌باباخان، يک ملاک متوسط از قزوين بود، که در تهران سکونت داشت. نه ساله بود که پدرش درگذشت و  مادرش که به گفته دهخدا "مثل اعلاي مادري بود وي را در کنف تربيت خود گرفت."[1]
+
 
از همان زمان زبان عربي و علوم معارف اسلامي را در محضر شيخ غلام‌حسين بروجردي آموخت و از محضر آيت­الله حاج شيخ­هادي نجم­آبادي نيز بهره فراوان برد.[2] او در نزد آيت­الله بروجردي به مدت 14 سال علوم مختلفه صرف، نحو، معاني، بيان، فقه، اصول، حکمت و فلسفه آموخت.[3] بيست ساله بود که در دسته­ی اولين دانشجويان مدرسه­ی سياسي که ميرزا حسن­خان مشيرالمللک بنياد نهاده بود، پذيرفته شد[4] و در اين مدرسه فقه، ادبيات، تاريخ قديم و معاصر، به ويژه تاريخ انقلاب و حوادث اروپا، جغرافيا، حقوق، جنگ، ديپلماسي، اقتصاد و زبان­هاي عربي و فرانسوي آموخت و در تدريس به معلمان و اولياي مدرسه ياري مي­رساند. [5]
+
پس از فتح تهران توسط مجاهدین مشروطه­‌خواه و پایان استبداد صغیر، دهخدا به تهران بازگشت. و از طرف هیئت مدیره که از زعمای مشروطه‌­خواهان و برگزیدگان ملت تشکیل یافته بود و موقتا تا افتتاح مجلس شورای ملی زمام امور مملکت را بر عهده داشت، به عضویت کمیسیونی انتخاب شد که برای بهبود اوضاع مالی و ترتیب و تنظیم بودجه مملکت تشکیل شده بود و جز دهخدا، صنیع‌الدوله، مستوفی‌الممالک و... عضو بودند.<ref>ملک زاده، مهدی؛ تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۶ و ۷، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۳، ص ۱۲۸۰.</ref>
فارغ­التحصيلان مدرسه­ی سياسي در وزارت امورخارجه استخدام مي­شدند، دهخدا نيز پس از استخدام، با معاون­الدوله غفاري که به سفارت بالکان منصوب شده بود، به عنوان منشي به اروپا رفت و مدت دو سال، بيشتر در وين پايتخت اتريش و اندکي در رم و بخارست اقامت داشت و در آن­جا زبان فرانسوي را تکميل کرد و با دانش­هاي جديد اروپا آشنا گرديد.[6]
+
 
دهخدا يک سالي پيش از آغاز جنبش مشروطه­خواهي در 1323قمري به ايران بازگشت.[7] و توسط حسين­آقا امين­الضرب مهدوي، که امور راه سوشه خراسان را در مقاطعه داشت، به عنوان مترجم و معاون موسيو دوبوروک، مهندس بلژيکي، استخدام شد و شش ماهي بر اين کار باقي ماند.[8] سپس به جنبش مشروطه‌خواهي پيوست و با دو تن از روشنفکران روزگار خويش، ميرزا جهانگير شيرازي و ميرزا قاسم تبريزي روزنامه­ي "صور اسرافيل" را تاسيس کردند.[9]
+
در دومین مجلس شورای ملی از کرمان و تهران به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد.<ref>علت این که کرمانی­ها دهخدا را در حالی­که هنوز در خارج از کشور و در استانبول به سر می­‌برد، به نمایندگی مجلس انتخاب کردند دفاع او از حقوق مردم کرمان در برابر نصرت­‌الدوله نایب­‌الایاله ۱۹ ساله کرمان، در روزنامه سور اسرافیل بود. ر.ک: مستوفی، عبدالله؛ پیشین، ج۲، ص۲۹۱ و دهخدا، علی­ اکبر؛ چرند و پرند، نشر معرفت، بی تا، بی جا، ص ۱۸-۲۰.</ref> و از روئسای حزب و فراکسیون "اعتدالیون" در این مجلس بود.<ref>ملک­‌الشعرا بهار، محمدتقی؛ تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، شرکت انتشارات کتاب­های جیبی و موسسه انتشاراتی امیرکبیر، چاپ سوم ۱۳۵۷، ج۱ ص ۱۰.</ref> در فاصله ورود به تهران تا آغاز جنگ جهانی اول (۱۹۱۸-۱۹۱۴م) گذشته از نمایندگی مجلس، در روزنامه­‌های مجلس، آفتاب، شورا، ایران کنونی و پیکار مقالات سیاسی و انتقادی می­‌نوشت. به هنگام جنگ جهانی اول و اولتیماتوم‌های روسیه تزاری و مهاجرت آزادی­خواهان به استانبول و [[بغداد]] و برلین، دهخدا به ایل بختیاری پناه برد و تا پایان جنگ در میان بختیاری‌­ها ماند. بعد از این از سیاست کناره گرفت و به کار فرهنگی پرداخت. و در همین زمان بود که طرح ایجاد لغت­‌نامه و امثال و حکم را ریخت. پس از پایان جنگ جهانی به تهران بازگشت و ضمن اشتغال به مشاغلی چون ریاست کابینه­ (دفتر) وزارت معارف، از ۱۳۰۶ش به ریاست مدرسه­ سیاسی که بعدا به دانشکده­ حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی تبدیل شد، رسید و تا شهریور ۱۳۲۰ در این سمت باقی بود. آن­گاه از کار دیوانی بازنشسته شد و یکسره به کار لغت­نامه پرداخت. در همین زمان در نخستین کنگره­‌ی­ نویسندگان (تیرماه ۱۳۲۵ش) جزو هیئت رئیسه شرکت جست و در اوایل اسفند ۱۳۲۹ش "جمعیت مبارزه با بی­سوادی" را تأسیس کرد.
اين روزنامه که محبوب­ترين و تاثيرگزارترين نشريه اين دوره است، در دو بخش رسمي و طنز تقسيم مي­شد، دهخدا سر محرر و نويسنده اصلي صور اسرافيل بود، و هر دو قسمت رسمي و فکاهي آن را مي­نوشت.[10]  نخستين شماره آن در دهم خرداد 1286 در تهران در هشت صفحه منتشر شد. از صور اسرافيل در فاصله  14 ماه با تعطيل و توقيف‌هايي که شد، جمعا سي و دو شماره منتشر شده که آخرين شماره آن در بيستم جمادي الاولي 1326 هجري قمري نشر شده است. دهخدا در آغاز هر شماره اين روزنامه، مقاله­اي در زمينه مسايل سياسي، اقتصادي، و اجتماعي و در پايان، مقاله‌اي طنزآميز با عنوان "چرند و پرند" نوشته است.[11]
+
 
روزنامه صور اسرافيل در کودتاي محمدعلي شاه تعطيل شد، ميرزا جهانگيرخان شيرازي مدير آن، در باغشاه به دار آويخته شد و دهخدا و چند تن ديگر که به سفارت انگليس پناه برده بودند، به اروپا تبعيد شد و در ايوردن سويس اقامت گزيد. در سوئيس در عين تنگدستي به ياري ابوالحسن پيرنيا معاضدالسلطنه و همکاري علامه محمد قزويني سه شماره ديگر صور اسرافيل را منتشر ساخت.[12]
+
با روی کار آمدن دولت ملی دکتر مصدق (اردیبهشت ۱۳۳۰ش) دهخدا دوباره به عرصه­‌ی سیاست کشیده شد.<ref>درودیان، ولی ­الله؛ دهخدای شاعر، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۴ چ ۴، ص ۳۶.</ref> در دفاع از دولت دکتر مصدق، مقاله نوشت و مصاحبه کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت مصدق، بازجویی شد و به اتهام واهی نیابت سلطنت محمدرضا پهلوی مورد زجر و آزار قرار گرفت و حقوق بازنشستگی وی را قطع گردید.<ref>نجاتی، غلامرضا؛ تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران (از کودتا تا انقلاب)، تهران، موسسه خدماتی فرهنگی سبا، چ سوم ۱۳۷۱، ص ۱۱۶ و ص ۱۰۹ و درودیان، ولی­‌الله، دخوی نابغه، پیشین، ص ۲۳.</ref> دهخدا سرانجام روز دوشنبه هفتم اسفند ۱۳۳۴ شمسی در تهران درگذشت و در قبرستان ابن­‌بابویه شهر ری به خاک سپرده شد.
اقامت دهخدا در سوئيس ديري نپاييد و به زودي عازم اسلامبول ترکيه شد. و ايرانيان مقيم اسلامبول که کميته­اي به نام "سعادت" را تشکيل داده بودند مقدم او را فوق­العاده گرامي شمردند و او را به رياست آن کميته برگزيدند. و از او خواستند روزنامه ملايم­تر از صور اسرافيل بنويسد. در اثر اين درخواست روزنامه "سروش" را منتشر ساخت که 14 شماره آن در استانبول منتشر گرديد.[13]
+
 
پس از فتح تهران توسط مجاهدين مشروطه­خواه و پايان استبداد صغير دهخدا به تهران بازگشت. و از طرف هيئت مديره که از زعماي مشروطه­خواهان و برگزيدگان ملت تشکيل يافته بود و موقتا تا افتتاح مجلس شوراي ملي زمام امور مملکت را برعهده داشت، به عضويت کميسيوني انتخاب شد که براي بهبود اوضاع مالي و ترتيب و تنظيم بودجه مملکت تشکيل شده بود و جز دهخدا، صنيع‌الدوله، مستوفي‌الممالک و... عضو بودند.[14]
+
==اندیشه و مبارزات سیاسی==
در دومين مجلس شوراي ملي از کرمان و تهران به نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب شد.[15] و از روئساي حزب و فراکسيون "اعتداليون" در اين مجلس بود.[16] در فاصله ورود به تهران تا آغاز جنگ جهاني اول (1918-1914م) گذشته از نمايندگي مجلس، در روزنامه­هاي مجلس، آفتاب، شورا، ايران کنوني و پيکار مقالات سياسي و انتقادي مي­نوشت. به هنگام جنگ جهاني اول و اولتيماتوم‌هاي روسيه تزاري و مهاجرت آزادي­خواهان به استانبول و بغداد و برلين، دهخدا به ايل بختياري پناه برد و تا پايان جنگ در ميان بختياري­ها ماند. بعد از اين از سياست کناره گرفت و به کار فرهنگي پرداخت. و در همين زمان بود که طرح ايجاد لغت­نامه و امثال و حکم را ريخت. پس از پايان جنگ جهاني به تهران بازگشت و ضمن اشتغال به مشاغلي چون رياست کابينه­ی (دفتر) وزارت معارف، از 1306ش به رياست مدرسه­ی سياسي که بعدا به دانشکده­ی حقوق و علوم سياسي و اقتصادي تبديل شد، رسيد و تا شهريور 1320 در اين سمت باقي بود. آن­گاه از کار ديواني بازنشسته شد و يکسره به کار لغت­نامه پرداخت. در همين زمان در نخستين کنگره­ی­ نويسندگان (تيرماه 1325ش) جزو هيئت رئيسه شرکت جست و در اوايل اسفند 1329ش "جمعيت مبارزه با بي­سوادي" را تأسيس کرد.
+
 
با روي کار آمدن دولت ملي دکتر مصدق (ارديبهشت 1330ش) دهخدا دوباره به عرصه­ی سياست کشيده شد.[17] در دفاع از دولت دکتر مصدق، مقاله نوشت و مصاحبه کرد. پس از کودتاي 28 مرداد 1332 و سقوط دولت مصدق، بازجويي شد و به اتهام واهي نيابت سلطنت محمدرضا پهلوي مورد زجر و آزار قرار گرفت و حقوق بازنشستگي وي را قطع گردید.[18] سرانجام روز دو شنبه هفتم اسفند 334 ش در تهران درگذشت و در قبرستان ابن­بابويه شهر ري به خاک سپرده شد.
+
دهخدا در تفکرات سیاسی خویش وارث متفکران ایرانی و غربی پیش از خود بود. درک محضر عالم دینی دل‌­آگاهی چون آقا شیخ­ هادی نجم­ آبادی و آموزش [[علوم اسلامی|علوم اسلامی]] نزد وی که خود از مصلحان صادق و از مروجان اندیشه‌­ی ترقی بود و آموزش در مدرسه سیاسی و نیز آشنایی با آثار عصر روشنگری اروپا چون، هابس، لاک، منتسکیو، ولتر و اصحاب دایرة­المعارف،<ref>اصیل، حجت ­الله؛ پیشین، ص ۲۶.</ref> فرصتی بود تا در اندیشه‌ی او دانش­‌های کهن با دیدگاه­‌های نو درآمیزد و به آمیزه‌­ای از معارف سنتی [[ایران|ایران]] و اندیشه­‌های نوین غربی و مشاهدات عینی دست یابد.
+
 
== انديشه و مبارزات سياسي ==
+
وقتی دهخدا از سفر بالکان بازگشت، انقلاب [[مشروطیت|مشروطه]] کم و بیش آغاز شده بود. او که همیشه به فکر پیشرفت و ترقی مملکت خود بود، انقلاب مشروطه را راه مناسبی برای رسیدن به این هدف می‌­دید، به مشروطه­‌خواهی پیوست و به وسیله نشر «صور اسرافیل»، اندیشه و قلم خویش را به تمامی در راه پیروزی مشروطه به کار انداخت، ورود دهخدا به روزنامه صور اسرافیل در واقع آغاز فعالیت‌های سیاسی دهخدا بود.
 +
صور اسرافیل که مهمترین روزنامه دوران مشروطیت است، "حریت، مساوات، اخوت" را شعار اصلی خویش قرار داده و "آزادی، حکومت قانون، کوشش در راه تکمیل معنی مشروطیت، حمایت از مجلس شورای ملی، یاری به روستائیان و ضعفا و فقرا و مظلومین" را هدف خود معرفی کرده بود، هدفی که دهخدا تا پایان زندگانی به آن وفادار ماند.<ref>مومنی، باقر؛ صور اسرافیل، بی جا، مسعود سعد، ۲۵۳۷. صص ۳ و ۴ و اصیل، حجت الله؛ پیشین، ص ۱۳.</ref>
 +
 
 +
دهخدا اندیشه سیاسی خویش را در شماره‌­های متعدد "صور اسرافیل" و "سروش" آورده است. وی در بیان اندیشه و دیدگاه سیاسی خود دو روش بکار می‌­برد: طنز و جد. مقاله­‌های طنز او نشان‌­دهنده‌­ی موضع مخالف و ضداستبدادی اوست و مقالات جدی او حاوی جستارهای منطقی است.
 +
 
 +
صور اسرافیل یکی از اساسی­‌ترین سلاح­‌های مشروطه­‌خواهان بود که تیراژ هر شماره آن در حدود بیست و چهار هزار نسخه بود. این روزنامه به طرز ماهرانه‌ای و برای اولین بار در ایران توانسته بود طنز و اخبار و مقالات سیاسی و نیازهای مردم آن زمان را به طور دلپذیر و مردم­پسندی در قالب یک روزنامه چاپ کند. شاید این اولین روزنامه ایرانی بود که مردم کوچه و بازار نیز آن را از کودکان روزنامه­‌فروش می­‌خریدند و با شور و شوق می­‌خواندند.
 +
 
 +
از میان مطالب این روزنامه آنچه بیش از همه طرفدار داشت و باعث شهرت روزنامه شده بود مقاله‌­های "چرند و پرند" بود که با امضای دخو، خرمگس، سگ حسن دله، غلام گدا، اسیرالجوال، دخو علی­شاه، روزنامه‌­چی، خادم­‌الفقرا، دخو علی، و نخود همه آش،<ref> درودیان، ولی ­الله؛ پیشین، ص ۲۱.</ref> برهنه خوشحال، رییس انجمن لات و لوت­ها، جغد، دمدمی و مانند آنها به چاپ می­‌رسید و نویسنده آن دهخدا بود.<ref>عابدی، کامیار؛ پیشین، ص ۹۳.</ref>
 +
 
 +
لبه تیز مقالات دهخدا، متوجه رژیم استبدادی بود. وی هر حادثه و پیشامدی را دستاویز قرار می‌­داد و با استفاده از سلاح طنز، بر فساد دستگاه سلطنت، بی‌شرمی و خیانت رجال دولت و ظلم و ستم ملاکان می ­تاخت و آنان را بدون عفو و اغماض به باد تمسخر و استهزا می ­گرفت و از شوربختی کشاورزان ایرانی، بیکاری مردم شهرنشین، عدم امنیت اجتماعی، نادانی و اسارت زن ایرانی، خرابی جاده­‌ها و راه‌­های مملکت، [[رشوه خواری|رشوه‌­خواری]]، جهل و [[تعصب]] عامه مردم، نفوذ و مداخله بیگانگان در امور کشور و ضعف حکومت مرکزی، جهل و ناآگاهی زمامداران وقت از اوضاع دنیا و مسایلی از این دست سخن می­‌گوید و انتقاد می­‌کند.<ref>درودیان، ولی ­الله؛ پشین ص۲۲.</ref>
 +
 
 +
دهخدا در این هنگام یکی از اعضای شانزده­‌گانه "کمیته انقلاب" نیز بود، که هدف آن کمیته حفظ مشروطیت و مقابله با تفکر و عملکردهای مستبدانه محمدعلی شاه و هواخواهان استبداد بود.<ref>درودیان، ولی­ الله؛ دهخدای شاعر، پیشین، ص۸۲.</ref>
 +
 
 +
در دوران استبداد صغیر و در تبعید هم هوشمندی دهخدا در ارزیابی از اوضاع [[ایران|ایران]] و نیز از کسانی که در فرنگ بودند، بسیار روشن­گرانه و بینش سیاسی او روشن و صریح است. لحظه­‌ای نیست که دل­نگران اوضاع ایران نباشد. دهخدا با آن‌که خود زیر بار قرض رفته و اهل و عیالش در تهران "برای نان یومیه معطلند"، دست از مبارزه با استبداد برنمی‌دارد و به نشر مجدد صور اسرافیل می­ پردازد و این بار شمشیر  قلم را علیه استبداد از رو می­‌بندد.<ref>سیف، احمد؛ در انکار خودگامگی، تهران، رسانش، ۱۳۸۲، ص ۱۱۹-۱۲۰.</ref>
 +
 
 +
دهخدا بعد از ورود به شورای ملی در صف رهبری "اعتدالیون" قرار گرفت، حزب اعتدالیون یکی از دو حزب اصلی در مجلس بود که از حمایت روحانیون ایران و مراجع [[نجف]] برخوردار بود، در برابر عامیون یا دموکرات که طرفدار حذف روحانیت از صحنه سیاست، نظام سکولار و حتی گرایش مارکسیستی بودند.
 +
 
 +
او تدوین "لغت­نامه" را هم راهبرد بزرگ پیکار با جهل و مسلح شدن به سلاح دانایی می­ داند. یادداشت او در مقدمه جلد نخست لغت­نامه گویاترین بیان از نیت او در پرداختن به لغت­نامه و امثال و حکم است: «مرا هیچ چیز از نام و نان به تحمل این تعب طویل جز مظلومیت مشرق در مقابل ظالمین و ستمکاران مغربی وانداشت. چه برای نان همه­ طرق به روی من باز بود و... می ­دیدم که شرق باید به هر نحو شده است، با اسلحه تمدن جدید مسلح گردد.»<ref>اصیل، حجت الله؛ پیشین، ص ۴۴.</ref>
 +
 
 +
طرفداری بی­‌دریغ دهخدا از دولت ملی دکتر مصدق و حتی تحمل زجر و شکنجه حکومت پهلوی در این راه، نشان عزم راسخ دهخدا در جهت­گیری سیاسی او به نفع ملت ایران است. طرفداری دهخدا از مصدق و یارانش تا به آنجا بود که وقتی کودتای بیست و هشت مرداد به پیروزی رسیده بود و سربازان شاه به دنبال دکتر فاطمی یار وفادار دکتر مصدق می­‌گشتند تا او را دستگیر کنند، به خانه دهخدا ریختند و خانه او را برای پیدا کردن دکتر فاطمی به هم ریختند و چون او را نیافتند، دهخدا را بازداشت و مورد شکنجه قرار دادند.
 +
 
 +
==آثار دهخدا==
 +
 
 +
"لغت­نامه دهخدا" که بزرگترین فرهنگ لغت و اعلام است که تاکنون به فارسی نوشته­ ­شده مهم­ترین اثر دهخدا است. نگارش این اثر بزرگ تحقیقی ۴۵ سال به طول انجامید و طی این مدت دهخدا کلیه لغات و اسامی را که در زبان فارسی بکار می­ رود، بر روی یک ملیون فیش که در بین آن­ها جعبه سیگار، روزنامه، پاکت میوه و غیره به چشم می­ خورد، نگاشت. بعدا "سازمان لغت­نامه دهخدا" به ریاست "دکتر محمد معین" تاسیس شد و این فیش­ها را مرتب کرده به چاپ رساند. طبق وصیت آن مرحوم حتی یک کلمه هم نمی­ توان بر آن­چه که او نوشته است افزود.
 +
 
 +
سایر آثار او عبارت است از:
 +
 
 +
#امثال و حکم در چهار جلد
 +
#دیوان اشعار
 +
#فرهنگ فرانسه به فارسی
 +
#شرح حال [[ابوریحان بیرونی|ابوریحان بیرونی]]
 +
#تعلیقات بر دیوان [[ناصر خسرو|ناصرخسرو]]
 +
#تصحیح دیوان­‌های بزرگان ادبیات فارسی مانند: سید حسن غزنوی، [[حافظ شیرازی|حافظ]]، [[منوچهری دامغانی|منوچهری دامغانی]]، [[فرخی|فرخی سیستانی]]، [[مسعود سعد سلمان]]، [[ابن یمین|ابن یمین]] و [[سوزنی سمرقندی|سوزنی سمرقندی]] و نیز تصحیح: یوسف و زلخیای منسوب به [[فردوسی|فردوسی]]، لغت فرس اسدی طوسی، صحاح الفرس عبدالعی طاعتی.
 +
#ترجمه عظمت و انحطاط رومیان؛<ref>این کتاب را اکثرا به منتسکیو نسبت داده ­اند، اما دکتر احمد تاجبخش، آن را از گیبسن می­داند. ر.ک: تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی (دوره قاجاریه)، دکتر احمد تاجبخش، شیراز، انتشارات نوید شیراز، ۱۳۸۰، ص۳۹۶.</ref>
 +
#ترجمه روح­‌القوانین از منتسکیو؛<ref>رضوی­ نژاد، میرابوطالب؛ پیشین، ص ۲۴۴.</ref>
 +
 
 +
مجموعه مقالات "چرند و پرند" و دیگر مقالات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در صور اسرافیل، سروش، شفق سرخ، ایران کنونی و... چاپ شده بود و به همت دکتر سید محمد دبیر سیاقی در دو مجلد چاپ و منتشر شده است.<ref>اصیل، حجت­ الله؛ پیشین، ص۱۹، و رضوی­ نژاد، میرابوطالب؛ پیشین، ص ۲۴۴.</ref>
  
دهخدا در تفكرات سياسي خويش وارث متفکران ايراني و غربي پيش از خود بود. درک محضر عالم ديني دل­آگاهي چون آقا شيخ­هادي نجم­آبادي و آموزش علوم اسلامي نزد وي که خود از مصلحان صادق و از مروجان انديشه­ي ترقي بود، و آموزش در مدرسه سياسي و نيز آشنايي با آثار عصر روشنگري اروپا چون، هابس، لاک، منتسکيو، ولتر و اصحاب دايرة­المعارف،[19] فرصتي بود تا در انديشه‌ي او دانش­هاي کهن با ديدگاه­هاي نو درآميزد و به آميزه­اي از معارف سنتي ايران و انديشه­هاي نوين غربي و مشاهدات عيني دست يابد.
+
==پانویس==
وقتي دهخدا از سفر بالکان بازگشت، انقلاب مشروطه کم و بيش آغاز شده بود. او که هميشه به فکر پيشرفت و ترقي مملکت خود بود، انقلاب مشروطه را راه مناسبي براي رسيدن به اين هدف مي­ديد، به مشروطه­خواهي پيوست و به وسيله نشر صور اسرافيل، انديشه و قلم خويش را به تمامي در راه پيروزي مشروطه به کار انداخت، ورود دهخدا به روزنامه صور اسرافيل در واقع آغاز فعاليت‌هاي سياسي دهخدا بود.
+
<references />
صور اسرافيل که مهمترين روزنامه دوران مشروطيت است، "حريت، مساوات، اخوت" را شعار اصلي خويش قرار داده و "آزادي، حکومت قانون، کوشش در راه تکميل معني مشروطيت، حمايت از مجلس شوراي ملي، ياري به روستائيان و ضعفا و فقرا و مظلومين" را هدف خود معرفي کرده بود، هدفي که دهخدا تا پايان زندگاني به آن وفادار ماند.[20]
 
دهخدا انديشه سياسي خويش را در شماره­هاي متعدد "صور اسرافيل" و "سروش" آورده است. وي در بيان انديشه و ديدگاه سياسي خود دو روش به کار مي­برد: طنز و جد. مقاله­هاي طنز او نشان­دهنده­ي موضع مخالف و ضد استبدادي اوست و مقالات جدي او حاوي جستارهاي منطقي است.
 
صور اسرافيل يکي از اساسي­ترين سلاح­هاي مشروطه­خواهان بود که تيراژ هر شماره آن در حدود بيست و چهار هزار نسخه بود. اين روزنامه به طرز ماهرانه‌اي و براي اولين بار در ايران توانسته بود طنز و اخبار و مقالات سياسي و نيازهاي مردم آن زمان را به طور دلپذير و مردم­پسندي در قالب يک روزنامه چاپ کند. شايد اين اولين روزنامه ايراني بود که مردم کوچه و بازار نيز آن را از کودکان روزنامه­فروش مي­خريدند و با شور و شوق مي­خواندند.
 
از ميان مطالب اين روزنامه آنچه بيش از همه طرفدار داشت و باعث شهرت روزنامه شده بود مقاله­هاي "چرند و پرند" بود که با امضاي دخو، خرمگس، سگ حسن دله، غلام گدا، اسيرالجوال، دخو علي­شاه، روزنامه­چي، خادم­الفقرا، دخو علي، و نخود همه آش[21] برهنه خوشحال، رييس انجمن لات و لوت­ها، جغد، دمدمي و مانند آنها به چاپ مي­رسيد و نويسنده آن دهخدا بود.[22]
 
لبه تيز مقالات دهخدا، متوجه رژيم استبدادي بود. وي هر حادثه و پيشامدي را دستاويز قرار مي­داد و با استفاده از سلاح طنز، بر فساد دستگاه سلطنت، بي‌شرمي و خيانت رجال دولت و ظلم و ستم ملاکان مي­تاخت و آنان را بدون عفو و اغماض به باد تمسخر و استهزا مي­گرفت و از شوربختي کشاورزان ايراني، بيکاري مردم شهرنشين، عدم امنيت اجتماعي، ناداني و اسارت زن ايراني، خرابي جاده­ها و راه­هاي مملکت، رشوه­خواري، جهل و تعصب عامه مردم، نفوذ و مداخله بيگانگان در امور کشور و ضعف حکومت مرکزي، جهل و ناآگاهي زمامداران وقت از اوضاع دنيا، و مسايلي از اين دست سخن مي­گويد و انتقاد مي­کند.[23]
 
دهخدا در این هنگام یکی از اعضای شانزده­گانه  " کمیته انقلاب"  نیز بود، که هدف آن کمیته حفظ مشروطیت و مقابله با تفکر و عملکردهای مستبدانه محمدعلی شاه و هواخواهان استبداد بود.[24]
 
در دوران استبداد صغير و در تبعيد هم هوشمندي دهخدا در ارزيابي از اوضاع ايران و نيز از کساني که در فرنگ بودند، بسيار روشن­گرانه و بينش سياسي او روشن و صريح است. لحظه­اي نيست که دل­نگران اوضاع ايران نباشد. دهخدا با آن‌که خود زير بار قرض رفته و  اهل و عيالش و اهل و عيالش در تهران "براي نان يوميه معطلند"، دست از مبارزه با استبداد بر نمي‌دارد و به نشر مجدد صور اسرافيل مي­پردازد. و اين بار شمشير  قلم را عليه استبداد از رو مي­بندد.[25]
 
دهخدا بعد از ورود به شوراي ملي در صف رهبری "اعتداليون" قرار گرفت، حزب اعتداليون يکي از دو حزب اصلي در مجلس بود که از حمايت روحانيون ايران و مراجع نجف برخوردار بود، در برابر عاميون يا دموکرات که طرفدار حذف روحانيت از صحنه سياست، نظام سکولار و حتي گرايش مارکسيستي بودند. 
 
او تدوين "لغت­نامه" را هم راهبرد بزرگ پيکار با جهل و مسلح شدن به سلاح دانايي مي­داند. يادداشت او در مقدمه جلد نخست لغت­نامه  گوياترين بيان از نيت او در پرداختن به لغت­نامه و امثال و حکم است: مرا هيچ چيز از نام و نان به تحمل اين تعب طويل جز مظلوميت مشرق در مقابل ظالمين و ستمکاران مغربي وانداشت.  چه براي نان همه­ي طرق به روي من باز بود و... مي­ديدم که شرق بايد به هر نحو شده است، با اسلحه تمدن جديد مسلح گردد....[26]
 
طرفداري بی­دریغ دهخدا از دولت ملی دکتر مصدق و حتی تحمل زجر و شکنجه حکومت پهلوی در این راه، نشان عزم راسخ دهخدا در جهت­گیری سیاسی او به نفع ملت ایران است. طرفداری دهخدا از مصدق و يارانش تا به آنجا بود که وقتي کودتاي بيست و هشت مرداد به پيروزي رسيده بود و سربازان شاه به دنبال دکتر فاطمي يار وفادار دکتر مصدق مي­گشتند تا او را دستگير کنند به خانه دهخدا ريختند و خانه او را براي پيدا کردن دکتر فاطمي به هم ريختند و چون او را نيافتند، دهخدا را بازداشت و مورد شکنجه قرار دادند.
 
 
  
== آثار دهخدا ==
+
==منابع==
  
"لغت­نامه دهخدا" که بزرگترین فرهنگ لغت و اعلام است که تاکنون به فارسي نوشته­­شده مهم­ترين اثر دهخدا است. نگارش اين اثر بزرگ تحقيقي 45 سال به طول انجاميد. و طي اين مدت دهخدا کليه لغات و اسامي را که در زبان فارسي به کار مي­رود، بر روي يک مليون فيش که در بين آن­ها جعبه سيگار، روزنامه، پاکت ميوه و غيره به چشم مي­خورد، نگاشت. بعدا "سازمان لغت­نامه دهخدا" به رياست "دکتر محمد معين" تاسیس شد و  اين فيش­ها را مرتب کرده به چاپ رساند. طبق وصيت آن مرحوم حتي يک کلمه هم نمي­توان بر آن­چه که او نوشته است افزود.
+
* عاتکه محمدی، میرزا علی اکبر دهخدا، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، بازیابی: ۴ بهمن ۱۳۹۱.
ساير آثار او عبارت است از:
 
1-      امثال و حکم در چهار جلد؛
 
2-      ديوان اشعار؛
 
3-      فرهنگ فرانسه به فارسي؛
 
4-      شرح حال ابوريحان بيروني؛
 
5-      تعليقات بر ديوان ناصر خسرو؛
 
6-      تصيحيح ديوان­هاي بزرگان ادبيات فارسي مانند: سيدحسن غزنوي، حافظ، منوچهري دامغاني، فرخي سيستاني، مسعود سعد سلمان، ابن يمين و سوزني سمرقندي  و نيز تصحيح: يوسف و ذلخياي منسوب به فردوسي، لغت فرس اسدي طوسي، صحاح الفرس عبدالعي طاعتي؛
 
7-      ترجمه عظمت و انحطاط روميان؛[27]
 
8-      ترجمه روح­القوانين از منتسکيو؛[28]
 
مجموعه مقالات "چرند و پرند" و ديگر مقالات سياسي، اجتماعي، و اقتصادي که در صور اسرافيل، سروش، شفق سرخ، ايران کنوني و... چاپ شده بود و به همت دکتر سيدمحمد دبير سياقي در دو مجلد چاپ و منتشر شده است.[29]
 
  
[1] - عابدی، کامیار؛ صور اسرافیل و علی­اکبر دهخدا یک بررسی تاریخی و ادبی، تهران، نشر کتاب نادر، 1379، ص87.
+
==آرشیو عکس و تصویر==
[2] - درودیان، ولی­الله؛ دخوی نابغه مجموعه مقالات، تهران، گل آقا، چ2، 1384، ص 21 و اصیل، حجت­الله؛ دهخدا در افق روشنفکری ایران، تهران، کویر، 1387 ص 25
+
<gallery mode="packed" heights="170px">
[3] - رضوی­نژآد، میر ابوطالب؛ چهار سیاستمدار ملی و متقی و نام­آور ایران، تهران، انتشارات گوتنبرگ، 1377، ص244
+
پرونده:دهخدا (1).jpg|علی اکبر دهخدا
[4] - مستوفی، عبدالله؛ شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره­ی قاجاریه، ج2، تهران، زوار، چ6، صص 88 و 73.
+
پرونده:دهخدا (2).jpg|علی اکبر دهخدا
[5] - عابدی، کامیار؛ پیشین، ص88
+
پرونده:دهخدا (3).jpg|علی اکبر دهخدا
[6] - درودیان، ولی الله؛ پیشین ص21 و عابدی، کامیار؛ پیشین، ص 90
+
پرونده:دهخدا (4).jpg|علی اکبر دهخدا و اسدالله خان کردستانی
[7] - اصیل، حجت­الله؛ پیشین، ص 12.
+
پرونده:دهخدا (5).jpg|علی اکبر دهخدا
[8] - عابدی، کامیار؛ پیشین،ص 91
+
پرونده:دهخدا (7).jpg|علی اکبر دهخدا
[9] - اصیل، حجت­الله؛ پیشین، ص 13
+
پرونده:دهخدا (8).jpg|علی اکبر دهخدا
[10] - رک: رضوی­نژاد، میر ابوطالب؛ پشیین، ص245
+
پرونده:دهخدا (9).jpg|علی اکبر دهخدا
[11] - درودیان، ولی­الله؛ پیشین، ص 21
+
پرونده:دهخدا (10).jpg|علی اکبر دهخدا
[12] - اصیل، حجت­الله؛ پیشین، ص 14 و درودیان، ولی­الله؛ پیشین، ص 23.
+
پرونده:دهخدا (12).jpg|از راست: ناشناس، محمد مصدق و علی اکبر دهخدا
[13] - رضوی­نژاد، میر ابوطالب؛ پیشین، ص 246
+
پرونده:دهخدا (11).jpg|علی اکبر دهخدا
[14] - ملک زاده، مهدی؛ تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،ج 6و 7، تهران، انتشارات علمی، 1373، ص 1280
+
پرونده:دهخدا (13).jpg|قبر علی اکبر دهخدا در قبرستان ابن بابویه شهرری
[15] - علت اینکه کرمانی­ها دهخدا را در حالی­که هنوز در خارج از کشور و در استانبول به سر می­برد، به نمايندگي مجلس انتخاب كردند دفاع او از حقوق مردم کرمان در برابر نصرت­الدوله نایب­الایاله 19 ساله کرمان، در روزنامه سور اسرافیل بود. ر.ک: مستوفی، عبدالله؛ پیشین، ج2، ص291 و دهخدا، علی­اکبر؛ چرند و پرند، نشر معرفت، بی تا، بی جا، ص 18- 20
 
[16] - ملک­الشعرا بهار، محمدتقی؛ تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، شرکت انتشارات کتاب­های جیبی و موسسه انتشاراتی امیر کبیر، چاپ سوم 1357، ج1 ص 10.
 
[17] - درودیان، ولی­الله؛ دهخدای شاعر، تهران، امیر کبیر، 1384 چ 4، ص 36
 
[18] - نجاتی، غلامرضا؛ تاریخ سیاسی 25 ساله ایران (از کودتا تا انقلاب)، تهران، موسسه خدماتی فرهنگی سبا، چ سوم 1371، ص 116 و ص 109 و درودیان، ولی­الله، دخوی نابغه، پیشین، ص 23.                                            
 
[19] - اصیل، حجت­الله؛ پیشین، ص 26
 
[20] مومنی، باقر؛ صور اسرافیل، بی جا، مسعود سعد، 2537. صص3و 4  و اصیل، حجت الله؛ پیشین، ص 13.
 
[21] - درودیان، ولی­الله؛ پیشین، ص 21
 
[22] - عابدی، کامیار؛ پیشین، ص 93
 
[23] - درودیان، ولی­الله؛ پشین ص22
 
[24] درودیان، ولی­الله؛ دهخدای شاعر، پیشین، ص82
 
[25] - سیف، احمد؛ در انکار خودگامگی، تهران، رسانش، 1382، ص 119-120
 
[26] - اصیل، حجت الله؛ پیشین، ص 44
 
[27] - این کتاب را اکثرا به منتسکیو نسبت داده­اند، اما دکتر احمد تاجبخش، آن را از گیبسن می­داند. ر.ک: تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی (دوره قاجاریه)، دکتر احمد تاجبخش، شیراز، انتشارات نوید شیراز، 1380، ص396.
 
[28] - رضوی­نژاد، میر ابوطالب؛ پيشين، ص 244.
 
[29] -  اصیل، حجت­الله؛ پيشين، ص19، و رضوی­نژآد، میر ابوطالب؛ پیشین، ص 244.
 
  
==منبع==
+
</gallery>
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=46895  عاتكه محمدي، ميرزا علي اكبر دهخدا، سایت پژوهه ]، بازیابی: 4بهمن 1391
 
  
 +
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:ادیبان]]
 
[[رده:ادیبان]]
[[رده:علمای قرن معاصر]]
+
[[رده:لغت شناسان]]
 +
[[رده:شعرای پارسی گو]]
 +
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= ضعیف
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۶

استاد علی ­اکبر دهخدا (۱۲۵۷ - ۱۳۳۴ ش) از نویسندگان دوره مشروطیت درایران است.او یکی از پایه گذاران روزنامه‌ صور اسرافیل، محبوب­ترین و تاثیرگزارترین نشریه آن دوره، است. او در دومین مجلس شورای ملی از کرمان و تهران به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد. وی همواره در آثار خود نظام استبدادی زمان خود را مورد انتقاد قرار می داد. "لغت­نامه دهخدا" ،بزرگترین فرهنگ لغت و اعلام فارسی، مهم­ترین اثر اوست. از دیگر آثار او می توان از امثال و حکم و دیوان اشعار نام برد.

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


۲۲۰px
نام کامل علی اکبر دهخدا
زادروز ۱۲۵۷ شمسی
زادگاه تهران
وفات ۱۳۳۴
مدفن ابن بابویه - شهرری

Line.png

اساتید

آیت الله بروجردی، آیت ­الله هادی نجم­‌آبادی


آثار

لغت نامه، امثال و حکم، دیوان اشعار


زندگینامه

علی ­اکبر دهخدا در سال ۱۲۵۷ شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش خان‌باباخان، یک ملاک متوسط از قزوین بود که در تهران سکونت داشت. نه ساله بود که پدرش درگذشت و مادرش که به گفته دهخدا "مَثَل اعلای مادری بود وی را در کنف تربیت خود گرفت."[۱]

از همان زمان زبان عربی و علوم معارف اسلامی را در محضر شیخ غلام‌حسین بروجردی آموخت و از محضر آیت­‌الله حاج شیخ­‌ هادی نجم­‌آبادی نیز بهره فراوان برد.[۲] او در نزد آیت­‌الله بروجردی به مدت ۱۴ سال علوم مختلفه صرف، نحو، معانی، بیان، فقه، اصول، حکمت و فلسفه آموخت.[۳]

بیست ساله بود که در دسته‌­ی اولین دانشجویان مدرسه­‌ی سیاسی که میرزا حسن­خان مشیرالمللک بنیاد نهاده بود، پذیرفته شد.[۴] و در این مدرسه فقه، ادبیات، تاریخ قدیم و معاصر، به ویژه تاریخ انقلاب و حوادث اروپا، جغرافیا، حقوق، جنگ، دیپلماسی، اقتصاد و زبان­های عربی و فرانسوی آموخت و در تدریس به معلمان و اولیای مدرسه یاری می­‌رساند.[۵]

فارغ­‌التحصیلان مدرسه سیاسی در وزارت امورخارجه استخدام می­‌شدند، دهخدا نیز پس از استخدام با معاون­‌الدوله غفاری که به سفارت بالکان منصوب شده بود، به عنوان منشی به اروپا رفت و مدت دو سال بیشتر در وین پایتخت اتریش و اندکی در رم و بخارست اقامت داشت و در آن­جا زبان فرانسوی را تکمیل کرد و با دانش­‌های جدید اروپا آشنا گردید.[۶]

دهخدا یک سالی پیش از آغاز جنبش مشروطه‌­خواهی در ۱۳۲۳ قمری به ایران بازگشت.[۷] سپس به جنبش مشروطه پیوست و با دو تن از روشنفکران روزگار خویش، میرزا جهانگیر شیرازی و میرزا قاسم تبریزی، روزنامه­‌ "صور اسرافیل" را تاسیس کردند.[۸]

این روزنامه که محبوب­ترین و تاثیرگزارترین نشریه این دوره است، در دو بخش رسمی و طنز تقسیم می‌­شد، دهخدا سر محرر و نویسنده اصلی صور اسرافیل بود، و هر دو قسمت رسمی و فکاهی آن را می­ نوشت.[۹] نخستین شماره آن در دهم خرداد ۱۲۸۶ در تهران در هشت صفحه منتشر شد. از صوراسرافیل در فاصله ۱۴ ماه با تعطیل و توقیف‌هایی که شد، جمعا سی و دو شماره منتشر شده که آخرین شماره آن در بیستم جمادی الاول ۱۳۲۶ هجری قمری نشر شده است. دهخدا در آغاز هر شماره این روزنامه، مقاله­‌ای در زمینه مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و در پایان مقاله‌ای طنزآمیز با عنوان "چرند و پرند" نوشته است.[۱۰]

روزنامه صور اسرافیل در کودتای محمدعلی شاه تعطیل شد، میرزا جهانگیرخان شیرازی مدیر آن در باغشاه به دار آویخته شد و دهخدا و چند تن دیگر که به سفارت انگلیس پناه برده بودند به اروپا تبعید شد و در ایوردن سویس اقامت گزید. در سوئیس در عین تنگدستی به یاری ابوالحسن پیرنیا معاضدالسلطنه و همکاری علامه محمد قزوینی سه شماره دیگر صور اسرافیل را منتشر ساخت.[۱۱]

اقامت دهخدا در سوئیس دیری نپایید و بزودی عازم اسلامبول ترکیه شد و ایرانیان مقیم اسلامبول که کمیته ­ای به نام "سعادت" را تشکیل داده بودند مقدم او را فوق‌­العاده گرامی شمردند و او را به ریاست آن کمیته برگزیدند و از او خواستند روزنامه ملایم­تر از صور اسرافیل بنویسد. در اثر این درخواست روزنامه "سروش" را منتشر ساخت که ۱۴ شماره آن در استانبول منتشر گردید.[۱۲]

پس از فتح تهران توسط مجاهدین مشروطه­‌خواه و پایان استبداد صغیر، دهخدا به تهران بازگشت. و از طرف هیئت مدیره که از زعمای مشروطه‌­خواهان و برگزیدگان ملت تشکیل یافته بود و موقتا تا افتتاح مجلس شورای ملی زمام امور مملکت را بر عهده داشت، به عضویت کمیسیونی انتخاب شد که برای بهبود اوضاع مالی و ترتیب و تنظیم بودجه مملکت تشکیل شده بود و جز دهخدا، صنیع‌الدوله، مستوفی‌الممالک و... عضو بودند.[۱۳]

در دومین مجلس شورای ملی از کرمان و تهران به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد.[۱۴] و از روئسای حزب و فراکسیون "اعتدالیون" در این مجلس بود.[۱۵] در فاصله ورود به تهران تا آغاز جنگ جهانی اول (۱۹۱۸-۱۹۱۴م) گذشته از نمایندگی مجلس، در روزنامه­‌های مجلس، آفتاب، شورا، ایران کنونی و پیکار مقالات سیاسی و انتقادی می­‌نوشت. به هنگام جنگ جهانی اول و اولتیماتوم‌های روسیه تزاری و مهاجرت آزادی­خواهان به استانبول و بغداد و برلین، دهخدا به ایل بختیاری پناه برد و تا پایان جنگ در میان بختیاری‌­ها ماند. بعد از این از سیاست کناره گرفت و به کار فرهنگی پرداخت. و در همین زمان بود که طرح ایجاد لغت­‌نامه و امثال و حکم را ریخت. پس از پایان جنگ جهانی به تهران بازگشت و ضمن اشتغال به مشاغلی چون ریاست کابینه­ (دفتر) وزارت معارف، از ۱۳۰۶ش به ریاست مدرسه­ سیاسی که بعدا به دانشکده­ حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی تبدیل شد، رسید و تا شهریور ۱۳۲۰ در این سمت باقی بود. آن­گاه از کار دیوانی بازنشسته شد و یکسره به کار لغت­نامه پرداخت. در همین زمان در نخستین کنگره­‌ی­ نویسندگان (تیرماه ۱۳۲۵ش) جزو هیئت رئیسه شرکت جست و در اوایل اسفند ۱۳۲۹ش "جمعیت مبارزه با بی­سوادی" را تأسیس کرد.

با روی کار آمدن دولت ملی دکتر مصدق (اردیبهشت ۱۳۳۰ش) دهخدا دوباره به عرصه­‌ی سیاست کشیده شد.[۱۶] در دفاع از دولت دکتر مصدق، مقاله نوشت و مصاحبه کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت مصدق، بازجویی شد و به اتهام واهی نیابت سلطنت محمدرضا پهلوی مورد زجر و آزار قرار گرفت و حقوق بازنشستگی وی را قطع گردید.[۱۷] دهخدا سرانجام روز دوشنبه هفتم اسفند ۱۳۳۴ شمسی در تهران درگذشت و در قبرستان ابن­‌بابویه شهر ری به خاک سپرده شد.

اندیشه و مبارزات سیاسی

دهخدا در تفکرات سیاسی خویش وارث متفکران ایرانی و غربی پیش از خود بود. درک محضر عالم دینی دل‌­آگاهی چون آقا شیخ­ هادی نجم­ آبادی و آموزش علوم اسلامی نزد وی که خود از مصلحان صادق و از مروجان اندیشه‌­ی ترقی بود و آموزش در مدرسه سیاسی و نیز آشنایی با آثار عصر روشنگری اروپا چون، هابس، لاک، منتسکیو، ولتر و اصحاب دایرة­المعارف،[۱۸] فرصتی بود تا در اندیشه‌ی او دانش­‌های کهن با دیدگاه­‌های نو درآمیزد و به آمیزه‌­ای از معارف سنتی ایران و اندیشه­‌های نوین غربی و مشاهدات عینی دست یابد.

وقتی دهخدا از سفر بالکان بازگشت، انقلاب مشروطه کم و بیش آغاز شده بود. او که همیشه به فکر پیشرفت و ترقی مملکت خود بود، انقلاب مشروطه را راه مناسبی برای رسیدن به این هدف می‌­دید، به مشروطه­‌خواهی پیوست و به وسیله نشر «صور اسرافیل»، اندیشه و قلم خویش را به تمامی در راه پیروزی مشروطه به کار انداخت، ورود دهخدا به روزنامه صور اسرافیل در واقع آغاز فعالیت‌های سیاسی دهخدا بود. صور اسرافیل که مهمترین روزنامه دوران مشروطیت است، "حریت، مساوات، اخوت" را شعار اصلی خویش قرار داده و "آزادی، حکومت قانون، کوشش در راه تکمیل معنی مشروطیت، حمایت از مجلس شورای ملی، یاری به روستائیان و ضعفا و فقرا و مظلومین" را هدف خود معرفی کرده بود، هدفی که دهخدا تا پایان زندگانی به آن وفادار ماند.[۱۹]

دهخدا اندیشه سیاسی خویش را در شماره‌­های متعدد "صور اسرافیل" و "سروش" آورده است. وی در بیان اندیشه و دیدگاه سیاسی خود دو روش بکار می‌­برد: طنز و جد. مقاله­‌های طنز او نشان‌­دهنده‌­ی موضع مخالف و ضداستبدادی اوست و مقالات جدی او حاوی جستارهای منطقی است.

صور اسرافیل یکی از اساسی­‌ترین سلاح­‌های مشروطه­‌خواهان بود که تیراژ هر شماره آن در حدود بیست و چهار هزار نسخه بود. این روزنامه به طرز ماهرانه‌ای و برای اولین بار در ایران توانسته بود طنز و اخبار و مقالات سیاسی و نیازهای مردم آن زمان را به طور دلپذیر و مردم­پسندی در قالب یک روزنامه چاپ کند. شاید این اولین روزنامه ایرانی بود که مردم کوچه و بازار نیز آن را از کودکان روزنامه­‌فروش می­‌خریدند و با شور و شوق می­‌خواندند.

از میان مطالب این روزنامه آنچه بیش از همه طرفدار داشت و باعث شهرت روزنامه شده بود مقاله‌­های "چرند و پرند" بود که با امضای دخو، خرمگس، سگ حسن دله، غلام گدا، اسیرالجوال، دخو علی­شاه، روزنامه‌­چی، خادم­‌الفقرا، دخو علی، و نخود همه آش،[۲۰] برهنه خوشحال، رییس انجمن لات و لوت­ها، جغد، دمدمی و مانند آنها به چاپ می­‌رسید و نویسنده آن دهخدا بود.[۲۱]

لبه تیز مقالات دهخدا، متوجه رژیم استبدادی بود. وی هر حادثه و پیشامدی را دستاویز قرار می‌­داد و با استفاده از سلاح طنز، بر فساد دستگاه سلطنت، بی‌شرمی و خیانت رجال دولت و ظلم و ستم ملاکان می ­تاخت و آنان را بدون عفو و اغماض به باد تمسخر و استهزا می ­گرفت و از شوربختی کشاورزان ایرانی، بیکاری مردم شهرنشین، عدم امنیت اجتماعی، نادانی و اسارت زن ایرانی، خرابی جاده­‌ها و راه‌­های مملکت، رشوه‌­خواری، جهل و تعصب عامه مردم، نفوذ و مداخله بیگانگان در امور کشور و ضعف حکومت مرکزی، جهل و ناآگاهی زمامداران وقت از اوضاع دنیا و مسایلی از این دست سخن می­‌گوید و انتقاد می­‌کند.[۲۲]

دهخدا در این هنگام یکی از اعضای شانزده­‌گانه "کمیته انقلاب" نیز بود، که هدف آن کمیته حفظ مشروطیت و مقابله با تفکر و عملکردهای مستبدانه محمدعلی شاه و هواخواهان استبداد بود.[۲۳]

در دوران استبداد صغیر و در تبعید هم هوشمندی دهخدا در ارزیابی از اوضاع ایران و نیز از کسانی که در فرنگ بودند، بسیار روشن­گرانه و بینش سیاسی او روشن و صریح است. لحظه­‌ای نیست که دل­نگران اوضاع ایران نباشد. دهخدا با آن‌که خود زیر بار قرض رفته و اهل و عیالش در تهران "برای نان یومیه معطلند"، دست از مبارزه با استبداد برنمی‌دارد و به نشر مجدد صور اسرافیل می­ پردازد و این بار شمشیر قلم را علیه استبداد از رو می­‌بندد.[۲۴]

دهخدا بعد از ورود به شورای ملی در صف رهبری "اعتدالیون" قرار گرفت، حزب اعتدالیون یکی از دو حزب اصلی در مجلس بود که از حمایت روحانیون ایران و مراجع نجف برخوردار بود، در برابر عامیون یا دموکرات که طرفدار حذف روحانیت از صحنه سیاست، نظام سکولار و حتی گرایش مارکسیستی بودند.

او تدوین "لغت­نامه" را هم راهبرد بزرگ پیکار با جهل و مسلح شدن به سلاح دانایی می­ داند. یادداشت او در مقدمه جلد نخست لغت­نامه گویاترین بیان از نیت او در پرداختن به لغت­نامه و امثال و حکم است: «مرا هیچ چیز از نام و نان به تحمل این تعب طویل جز مظلومیت مشرق در مقابل ظالمین و ستمکاران مغربی وانداشت. چه برای نان همه­ طرق به روی من باز بود و... می ­دیدم که شرق باید به هر نحو شده است، با اسلحه تمدن جدید مسلح گردد.»[۲۵]

طرفداری بی­‌دریغ دهخدا از دولت ملی دکتر مصدق و حتی تحمل زجر و شکنجه حکومت پهلوی در این راه، نشان عزم راسخ دهخدا در جهت­گیری سیاسی او به نفع ملت ایران است. طرفداری دهخدا از مصدق و یارانش تا به آنجا بود که وقتی کودتای بیست و هشت مرداد به پیروزی رسیده بود و سربازان شاه به دنبال دکتر فاطمی یار وفادار دکتر مصدق می­‌گشتند تا او را دستگیر کنند، به خانه دهخدا ریختند و خانه او را برای پیدا کردن دکتر فاطمی به هم ریختند و چون او را نیافتند، دهخدا را بازداشت و مورد شکنجه قرار دادند.

آثار دهخدا

"لغت­نامه دهخدا" که بزرگترین فرهنگ لغت و اعلام است که تاکنون به فارسی نوشته­ ­شده مهم­ترین اثر دهخدا است. نگارش این اثر بزرگ تحقیقی ۴۵ سال به طول انجامید و طی این مدت دهخدا کلیه لغات و اسامی را که در زبان فارسی بکار می­ رود، بر روی یک ملیون فیش که در بین آن­ها جعبه سیگار، روزنامه، پاکت میوه و غیره به چشم می­ خورد، نگاشت. بعدا "سازمان لغت­نامه دهخدا" به ریاست "دکتر محمد معین" تاسیس شد و این فیش­ها را مرتب کرده به چاپ رساند. طبق وصیت آن مرحوم حتی یک کلمه هم نمی­ توان بر آن­چه که او نوشته است افزود.

سایر آثار او عبارت است از:

  1. امثال و حکم در چهار جلد
  2. دیوان اشعار
  3. فرهنگ فرانسه به فارسی
  4. شرح حال ابوریحان بیرونی
  5. تعلیقات بر دیوان ناصرخسرو
  6. تصحیح دیوان­‌های بزرگان ادبیات فارسی مانند: سید حسن غزنوی، حافظ، منوچهری دامغانی، فرخی سیستانی، مسعود سعد سلمان، ابن یمین و سوزنی سمرقندی و نیز تصحیح: یوسف و زلخیای منسوب به فردوسی، لغت فرس اسدی طوسی، صحاح الفرس عبدالعی طاعتی.
  7. ترجمه عظمت و انحطاط رومیان؛[۲۶]
  8. ترجمه روح­‌القوانین از منتسکیو؛[۲۷]

مجموعه مقالات "چرند و پرند" و دیگر مقالات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که در صور اسرافیل، سروش، شفق سرخ، ایران کنونی و... چاپ شده بود و به همت دکتر سید محمد دبیر سیاقی در دو مجلد چاپ و منتشر شده است.[۲۸]

پانویس

  1. عابدی، کامیار؛ صور اسرافیل و علی‌­اکبر دهخدا یک بررسی تاریخی و ادبی، تهران، نشر کتاب نادر، ۱۳۷۹، ص۸۷.
  2. درودیان، ولی­‌الله؛ دخوی نابغه مجموعه مقالات، تهران، گل آقا، چ۲، ۱۳۸۴، ص ۲۱ و اصیل، حجت­‌الله؛ دهخدا در افق روشنفکری ایران، تهران، کویر، ۱۳۸۷ ص ۲۵.
  3. رضوی­‌نژاد، میرابوطالب؛ چهار سیاستمدار ملی و متقی و نام‌­آور ایران، تهران، انتشارات گوتنبرگ، ۱۳۷۷، ص۲۴۴.
  4. مستوفی، عبدالله؛ شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره­ی قاجاریه، ج۲، تهران، زوار، چ۶، صص ۸۸ و ۷۳.
  5. عابدی، کامیار؛ پیشین، ص۸۸.
  6. درودیان، ولی الله؛ پیشین ص۲۱ و عابدی، کامیار؛ پیشین، ص ۹۰.
  7. اصیل، حجت‌­الله؛ پیشین، ص ۱۲.
  8. اصیل، حجت­‌الله؛ پیشین، ص ۱۳.
  9. ر.ک: رضوی­‌نژاد، میر ابوطالب؛ پشیین، ص۲۴۵.
  10. درودیان، ولی­‌الله؛ پیشین، ص ۲۱.
  11. اصیل، حجت­‌الله؛ پیشین، ص ۱۴ و درودیان، ولی ­الله؛ پیشین، ص ۲۳.
  12. رضوی­‌نژاد، میر ابوطالب؛ پیشین، ص ۲۴۶.
  13. ملک زاده، مهدی؛ تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۶ و ۷، تهران، انتشارات علمی، ۱۳۷۳، ص ۱۲۸۰.
  14. علت این که کرمانی­ها دهخدا را در حالی­که هنوز در خارج از کشور و در استانبول به سر می­‌برد، به نمایندگی مجلس انتخاب کردند دفاع او از حقوق مردم کرمان در برابر نصرت­‌الدوله نایب­‌الایاله ۱۹ ساله کرمان، در روزنامه سور اسرافیل بود. ر.ک: مستوفی، عبدالله؛ پیشین، ج۲، ص۲۹۱ و دهخدا، علی­ اکبر؛ چرند و پرند، نشر معرفت، بی تا، بی جا، ص ۱۸-۲۰.
  15. ملک­‌الشعرا بهار، محمدتقی؛ تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، شرکت انتشارات کتاب­های جیبی و موسسه انتشاراتی امیرکبیر، چاپ سوم ۱۳۵۷، ج۱ ص ۱۰.
  16. درودیان، ولی ­الله؛ دهخدای شاعر، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۴ چ ۴، ص ۳۶.
  17. نجاتی، غلامرضا؛ تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران (از کودتا تا انقلاب)، تهران، موسسه خدماتی فرهنگی سبا، چ سوم ۱۳۷۱، ص ۱۱۶ و ص ۱۰۹ و درودیان، ولی­‌الله، دخوی نابغه، پیشین، ص ۲۳.
  18. اصیل، حجت ­الله؛ پیشین، ص ۲۶.
  19. مومنی، باقر؛ صور اسرافیل، بی جا، مسعود سعد، ۲۵۳۷. صص ۳ و ۴ و اصیل، حجت الله؛ پیشین، ص ۱۳.
  20. درودیان، ولی ­الله؛ پیشین، ص ۲۱.
  21. عابدی، کامیار؛ پیشین، ص ۹۳.
  22. درودیان، ولی ­الله؛ پشین ص۲۲.
  23. درودیان، ولی­ الله؛ دهخدای شاعر، پیشین، ص۸۲.
  24. سیف، احمد؛ در انکار خودگامگی، تهران، رسانش، ۱۳۸۲، ص ۱۱۹-۱۲۰.
  25. اصیل، حجت الله؛ پیشین، ص ۴۴.
  26. این کتاب را اکثرا به منتسکیو نسبت داده ­اند، اما دکتر احمد تاجبخش، آن را از گیبسن می­داند. ر.ک: تاریخ تمدن و فرهنگ اسلامی (دوره قاجاریه)، دکتر احمد تاجبخش، شیراز، انتشارات نوید شیراز، ۱۳۸۰، ص۳۹۶.
  27. رضوی­ نژاد، میرابوطالب؛ پیشین، ص ۲۴۴.
  28. اصیل، حجت­ الله؛ پیشین، ص۱۹، و رضوی­ نژاد، میرابوطالب؛ پیشین، ص ۲۴۴.

منابع

آرشیو عکس و تصویر