سوریه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۵۶ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

سوريه يكي از كشورهاي قديمي خاورميانه با جاذبه هاي ديدني و گردشگري متعدد است. اين كشور با پيشينه تاريخي عميق و مناطق زيبا و چشم اندازهاي دل انگيز ساليانه باعث جذب گردشگران فراواني مي گردد كه از نقاط مختلف جهان به ديدن اين كشور مي شتابند و اين امر منبع درآمد بسيار مهمي براي سوريه به شمار مي رود. از سوي ديگر علاوه بر مناطق تاريخي و باستاني، اين كشور دربرگيرنده برخي از اماكن مذهبي و زيارتي مسلمانان و مسيحيان مي باشد. از اين رو ساليانه تعداد زيادي به منظور زيارت عازم سوريه مي شوند. نامي كه معمولاً بر سوريه اطلاق مي گردد «شام» است كه در حقيقت منظور از اين نام در گذشته سرزمين وسيعي بود كه شامل فلسطين، اردن، لبنان و سوريه امروزي مي شد. امروزه اين نام فقط بر شهر دمشق اطلاق مي شود و اگر در سوريه كسي اهل دمشق باشد به وي «شامي» مي گويند.[۱]


وجه تسميه سوريه

در دوران گذشته، سوريه كنوني بخش عمده‌اي از شام بوده و در واقع سرزمين شام، شامل كشورهاي كنونيِ سوريه، لبنان، فلسطين و اردن مي‌شده است.[۲] «الشأْم والشَأم والشآم» در واقع[۳] نامي بوده كه جغرافي‌دانان عرب بر اين منطقه نهاده‌اند.

منطقه‌اي كه از يك سو به درياي روم و بيابان ممتد ـ از ايله تا فرات ـ و از سوي ديگر ـ از فرات تا مرز روم ـ منتهي مي‌شود. بدين صورت، سرزمين‌هاي روم در شمال، مرز مصر و بيابان بني‌اسرائيل در جنوب آن واقع شده و آخرين محدوده آن ـ در سمت مصر «رَفَحْ» و سمت روم «الثغور» است.[۴]

در دوران‌هاي گذشته به سرزمين شام، سوريه نيز مي‌گفتند. بكري گويد: «سوريه» (به ضم اول و كسر الراء و تخفيف الياء) نامي براي شام است.[۵]

ارنست هرتز فيلد گويد: سوريه نامي «آشوري» است كه هنگام غلبه آشوريان بر اين كشور اطلاق مي‌شده و سين و شين در زبان سامي، به طور يكسان به كار مي‌رفته است. نام سوريه براي نخستين بار در اثر «هرودوت» به شكل «shryn»، در خط «ميخي» و «siryon» در زبان «عبري» استعمال مي‌شده كه بر لبنان شرقي اطلاق مي‌شده است.[۶]

در دوران يوناني‌ها و بعد از آن، استعمال اين نام گسترش يافت و بر همه منطقه نهاده شد و تا پايان جنگ جهاني اول به همين معنا به كار مي‌رفت[۷] بنابراين، سوريه نامي است برگرفته از قوم آسوري يا آشوري.

در اثر هرودوت، فلسطين قسمتي از سوريه بوده و مورخان جنگ‌هاي صليبي، فلسطين را جزئي از سوريه دانسته‌اند. اصطلاح «syrian» ـ در زبان انگليسي ـ در عصر حاضر، براي اين كشور استفاده مي‌شود كه البته منظور كشور جمهوري عربيِ سوريه است و گاهي به پيروان كنيسه قديم سوريه يا كنيسه سريانيه كاتوليك نيز گفته شده است.[۸]

در حقيقت اسم سرياني «syriac» مفهومي لغوي و ديني و «syrian» نيز براي اعراب مفهومي جغرافيايي و وطني دارد.[۹] جغرافي‌دانان و زبان دانان، هر يك در مورد وجه تسميه شام چيزي گفته‌اند. بعضي معتقدند آن را بدين سبب شام ناميده‌اند كه قومي از كنعان در اين سرزمين ساكن شده‌اند؛ «فَتَشاءَمُوا إِلَيْها» برخي ديگر گويند: بدين علت كه اهل يمن در آن «تشاءُمْ» كرده‌اند؛ يعني به آنجا رو آورده‌اند.

گروهي نيز گفته‌اند: به علت كثرت و فراواني قريه‌ها و دهات آن كه نزديك به يكديگرند، يا اين كه سرزمين شام به رنگ‌هاي مختلفي مثل سرخ، سفيد و سياه است، همان طور كه خال بدن انسان را شام گويند.[۱۰] مجموع سرزمين‌هاي اين منطقه را شامات گويند. گاهي دمشق را نيز از باب اطلاق كل بر جزء، شام گفته‌اند و عرب شهرها را اغلب به اسم سرزمين‌هاي آن مي‌ناميده است.[۱۱]

فضايل فراواني در مورد شام گفته‌اند. بعضي از مورخان احاديثي از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در مورد فضايل آن نقل كرده‌اند[۱۲] كه به نظر مي‌رسد اين احاديث را وابستگان و محدثان اموي ساخته‌اند تا به گونه‌اي سرزمين شام را در مقابل شهر پيامبر؛ يعني مدينة النبي صلي الله عليه و آله مطرح كنند؛ زيرا اين سرزمين، مقر حكومتي بني اميه بوده است.[۱۳]


موقعيت جغرافيايي سوريه

جمهوری سوریه با 185180 کیلومتر مربع در جنوب غربی آسیا و شرق دیای مدیترانه واقع است. این کشور از شمال به ترکیه، از شرق و جنوب به عراق از جنوب غربی به فلسطین و از غرب به لبنان محدود می‌باشد، اردن نیز همسایه جنوبی این کشور است. بخش غربی آن شامل کوه‌ها و دره‌هایی است که اکثر سکنه سوریه در آن واقع شده و به دلیل مجاورت با دریای مدیترانه، تابستان‌های گرم و زمستان‌های معتدل دارد. جلگه‌ها در نواحی جنوب و جنوب غربی قرار دارد. بایبان‌ها که بخش عظیمی از سوریه را پوشانیده در نواحی شرقی است و آب و هوای گرم و خشک بر آن حاکم است.[۱۴]


موقعيت تاريخي سوريه

الف) قبل از اسلام

شام و سوريه كنوني، از قديمي‌ترين مناطق مسكوني آسيا بوده و در هزاره سوم قبل از ميلاد، قوم «سامي آموري» در اين سرزمين ساكن و حكومتي در آن تشكيل دادند كه تا سال 1700 قبل از ميلاد پايدار بود. در اواخر قرن يازدهم قبل از ميلاد، قوم ديگري به نام «آرامي» نيز در اين كشور مستقر شدند.

سوريه در پيش از ميلاد، بارها به تصرف مصريان، آشوريان، بابليان و ايرانيان درآمد و هر يك از آنان، اين سرزمين را در زماني كوتاه يا طولاني در دست داشتند. اسكندر مقدوني نيز آن را تصرف كرد و سپس اين سرزمين با مرگ وي، جزو قلمرو سلوكيان شد. در سال 63 ميلادي، حكومت سلوكي‌ها بر اين سرزمين به وسيله امپراتوري روم پايان يافت. در طي دوره تسلط روم، جنگ‌هاي فراواني با دولت اشكاني در سوريه به وقوع پيوست. دولت ساساني نيز مدتي بخش‌هايي از آن را به تصرف درآورد. در سال 395 ميلادي، پس از تجزيه دولت روم به شرقي و غربي، اين كشور جزو قلمرو امپراتوري روم شرقي (بيزانس) گرديد. سرانجام استيلاي بيزانس بر سوريه به تدريج رو به ضعف نهاد تا اين كه در قرن اول هجري (هفتم ميلادي) در زمان خلافت ابوبكر، خالد بن وليد مأمور فتح شامات گرديد.

ب) پس از اسلام

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در مدت حيات خويش، دو بار به مرزهاي امپراتوري روم در سرزمين شام حمله كرد. سپاه اسلام نخستين بار در غزوه «مؤته» با سپاه انبوه و تا دندان مسلح روميان روبرو شد. اين غزوه بود كه مقدمات نفوذ به سرزمين شام را براي مسلمانان فراهم ساخت. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله در زماني ديگر، خود همراه لشكريانش به «تبوك» رفت و به مرزهاي روم يورش برد.

آن حضرت در واپسين روزهاي حيات خود (سال يازدهم هجري)، سپاهي به فرماندهي اسامة بن زيد براي هجوم به سرزمين شام تدارك ديد، ليكن خود به ملكوت اعلي پيوست و ابوبكر اعزام آن سپاه را دنبال كرد. سپاه اسامه در يك درگيري با روميان به پيروزي رسيد و موفق شد نتيجه تلخ شكست موته را به يك پيروزي تبديل كند. پس از اندكي، خليفه اول هجوم به مناطق تحت سلطه روم؛ از جمله شامات را در استراتژي نظامي خويش قرار داد.

او در اين جنگ، با فراخواني مسلمانان از نقاط مختلف، سپاهي در مدينه فراهم آورد و آن را چهار گروه كرد؛ گروهي را به فرماندهي «ابوعبيدة بن جراح» به سوي «حمص»، دسته ديگر را به فرماندهي «عمرو بن عاص» راهي فلسطين و دسته سوم را به فرماندهي «يزيد بن ابي‌سفيان» به سوي «دمشق» و دسته چهارم را به سرپرستي «شرحبيل بن حسنه» عازم «اردن» كرد.

اندكي بعد، از شام خبر رسيد كه ابوعبيده، از عهده مقابله با روميان برنيامده است. از اين رو خليفه نامه‌اي به خالد بن وليد نوشت كه به كمك سپاه شام بشتابد و به جاي ابوعبيده فرماندهي سپاه را به عهده گيرد، خالد به سوي شام رفت. او ابتدا «بُصري» را فتح كرد و سپس به مصاف با روميان شتافت. اين جنگ در تاريخ اسلام به «يرموك» معروف شد، زيرا در كنار رودي به همين نام كه امروزه در كشور اردن جاري است، صورت گرفت.

روميان در اين نبرد، 140 هزار نفر تلفات دادند و سه هزار تن از مسلمانان نيز كشته شدند. آنان رومي‌ها را تعقيب و «ماهان» سردار آنان را كشتند و سپس به طرف دمشق رفتند؛ پس از آن كه يك ماه بر دروازه آن شهر متوقف شدند، خبر وفات ابوبكر و خلافت عمر به ايشان رسيد.

«هِرَقْل» (=هراكليوس، امپراتور روم) در بيت المقدس از فتح مسلمانان در يرموك خبر يافت و با شتاب به سوي حمص روانه شد تا آن جا را مركز جنگي خود قرار دهد. ابوعبيده نيز با سپاه حركت كرد تا به «مرج الصفر» رسيد و از خليفه كسب تكليف كرد كه اول دمشق را فتح كند يا به فحل هجوم برد؟ عمر نيز با صحابه مشورت كرد. در اين ميان امام علی عليه السلام نظر داد، اول دمشق را بگشاييد كه قلعه شام است و سپس سپاهي براي جلوگيري از سپاه فحل و مردم فلسطين و حمص بفرستيد. خليفه نيز به همين گونه فرمان داد.

محاصره دمشق هفتاد روز طول كشيد؛ مسلمانان راه آذوقه و كمك رساني ساكنان شهر را بستند. چون ديوارها و خندق‌هاي اطراف مانع نفوذ مسلمين مي‌شد، چاره‌اي جز ادامه محاصره نداشتند. مردم دمشق كه از محاصره به تنگ آمده بودند، از در صلح درآمدند؛ بعضي از دروازه‌هاي دمشق به صلح باز شد و مسلمين بدان راه يافتند و شهر را فتح كردند. مورخان در تاريخ فتح دمشق اختلاف دارند؛ بعضي سال سيزده هجري و بعضي سال چهارده و يا هفده هجري گفته‌اند.

پس از فتح شام، «يزيد بن ابي‌سفيان»، كه يكي از چهار فرمانده فاتح دمشق بود، از سوي عمر به حكومت اين شهر منصوب شد. وقتي او مرد، عمر قلمرو او را به معاويه سپرد و وي مالك مطلق العنان اين سرزمين گشت.

در فتح شام بيشتر مهاجران و انصار حضور داشتند. به گفته ابن سعد، 113 صحابه در آن شركت كردند شهر «حُمص» ـ در جنوب دمشق ـ محل ملاقات و الحاق اصحاب پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به يكديگر بود. «ابومسلم خولاني» وقتي داخل مسجد حمص شد، سي تن از ريش سفيدان اصحاب را در آن ديد و كثير بن مره حضرمي نيز هفتاد بدري، از صحابه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله را در آن جا ملاقات كرد. آنان مقدمه لشكر اسلام بودند كه آموزش فقه و قرآن در سپاه اسلام بر عهده آنان بود. بسياري از تابعين در شام به دست عبادة بن صامت، ابو دردا و معاذ بن جبل فقه آموختند. اين كار به سبب درخواست يزيد پسر ابوسفيان صورت گرفت كه به عمر نوشته بود مردم شام فراوان‌اند و به تعليم قرآن و فقه نياز دارند. بدين سان حمص پايگاه عباده شد، ابودردا به دمشق رفت و معاذ نيز عازم فلسطين گرديد.

معاويه پس از آن كه از سوي عمر به جاي برادرش يزيد بن ابوسفيان به حكومت دمشق منصوب شد، به فتح ساير شهرهاي شام اقدام كرد. وي در دوران خلافت عثمان قدرت بلامنازعي يافت و علاوه بر شام به حكومت «جزيره» نيز دست يافت. او تمامي ولايات شام را به قيسي‌ها سپرد و همين قيسي‌ها و بعد كلبي‌ها بودند كه او را در مقابل امام علی عليه السلام تقويت كردند. معاويه پيراهن خونين عثمان را بر منبر مسجدي كه بعدها جامع اموي به جاي آن ساخته شد، گذاشت و رؤسا، اشراف و قبايل را فراخواند. آنان نيز سوگند خوردند كه كشندگان عثمان را قصاص كنند. سپس جنگ صفين را عليه امام به راه انداختند. در اين جنگ تمامي مردم شام جز «ابودردا» و «ابواُمامه باهلي» حضور يافتند.[۱۵]


استان هاي سوريه

سوريه 14 استان دارد كه به ترتيب عبارتند از: دمشق، حومه دمشق، حلب، حمص، حماه، قنيطره، درعا، سويدا، طرطوس، لاذقيه، ادلب، الرقه، الحسكه و دير الزور.

اماكن زيارتي سوريه

  • 5. زيارتگاه هاي اهل بيت علیهم‌السلام در قبرستان باب الصغير؛
  • 6. مقام ام كلثوم دختر حضرت امام علی علیه السلام؛
  • 7. مقام سكينه دختر امام حسين علیه السلام؛
  • 8. مقام عبدالله پسر امام زين العابدين علیه السلام؛
  • 9. مقام سرهاي مطهر شهداي كربلا؛
  • 10. غار هابيل و قابيل (مغاره الدم)؛
  • 13. قبر حضرت هابيل علیه السلام در زبداني؛
  • 14. مرقد حزقيل نبي علیه السلام؛
  • 15. قبر منسوب به حضرت موسی بن عمران علیه السلام در نيرب؛
  • 16. محل سكونت حضرت موسي و حضرت عیسی علیهم‌السلام در ربوه؛

پانویس

  1. راهنماى اماكن زيارتى و سياحتى در سوريه، ص 18.
  2. تقسيم اين سرزمين به چهار كشور كنوني به دنبال جنگ جهاني اول و در پي اهداف استعماري كشورهاي سلطه‌گر انجام گرديده است.
  3. ياقوت حموي، معجم البلدان، ج 3.
  4. اصطخري، المسالك والممالك، ص 55.
  5. محمد كردعلي، خطط الشام، ج 1، ص 47.
  6. محمد كردعلي، همان كتاب، ج 1، ص 47؛ عفيف البهنسي، الشام الحضاره، صص 23ـ22.
  7. نجدت خماس، الشام في صدر الاسلام، ص 40.
  8. Syria religeouse groups, Encyclopedia britannica 15 th . p . 919-922.
  9. نجدت خماس، همان كتاب.
  10. مقدسي، احسن التقاسيم في معرفة الأقاليم، ص 140؛ نجدت خماس، همان كتاب، ص 40.
  11. محمد كردعلي، همان كتاب، ج 1، ص 48.
  12. ابي البقاء عبدالله البدري، نزهة الأنام في محاسن الشام، بيروت، دارالرائد 1980؛ ابن طولون، بهجة الأنام في فضل دمشق الشام.
  13. تاريخ و اماكن سياحتي و زيارتي سوريه، دكتر اصغر قائدان، ص 25.
  14. سرزمین اسلام، گلی زواره، غلامرضا، ص 131.
  15. تاريخ و اماكن سياحتي و زيارتي سوريه، دكتر اصغر قائدان، ص 29.
  16. راهنماى اماكن زيارتى و سياحتى در سوريه، ص 27.