سقيفه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۳۹ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ''''منبع:'''سقیفه بنی ساعده ، ص 42. تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 349. ==سقيفه چه ب...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

منبع:سقیفه بنی ساعده ، ص 42. تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ص 349.

سقيفه چه بود و چگونه شکل گرفت؟

سقيفه در لغت به معني سايباني است که در حکم مهمان خانه شيخ قبيله و نيز محل اجتماع افراد آن قبيله است که در آن جا درباره همه امور قبيله گفت و گو مي شود.

سقيفه بني ساعده به قبيله بني ساعده که از انصار مدينه بودند، اختصاص داشت که ”سعد بن عباده“ رئيس آن طايفه، در اين مکان براي مشورت در امور مهم قبيله خود با بزرگان حضور مي يافته است. مکان آن در ”باب شامي“ و در کنار چاه ”بضاعه“ قرار داشته و مسجدي نيز به همان نام در کنار آن بوده است.

هنگامي که پيامبر از دنيا رفت، در حالي که اميرالمومنين به همراه بني هاشم مشغول کفن و دفن آن حضرت بودند، انصار در سقيفه بني ساعده گرد آمدند تا رهبر و جانشين پيامبر را برگزينند، بي توجه به وصاياي پيامبر نسبي بر اين که جانشين آن حضرت، علي بن ابيطالب است. اين خبر به گروهي از مهاجران، ابوبکر و عمر و ابوعبيده جراح و همراهان شان رسيد.

آن ها نيز به سرعت خود را به سقيفه رسانده و در جمع انصار حاضر شدند. در ميان انصار خزرجي ها مي خواستند سعد بن عباده را جانشين پيامبر سازند. امام اوسي ها موافق او نبودند. در ميان بزرگان خزرجي ها هم بشير بن سعد، رقيب سعد بود و نظر مخالف داشت. ابوبکر و عمر به همراه ابوعبيده از اين اختلاف نهايت استفاده را کردند. شعارهاي انصار اين بود که، انصار اسلام را ياري کردند و شهر مدينه (مرکز اسلام) شهر اسلام است.

شعارهاي مهاجرين نيز اين بود که پيامبر از قريش است و عرب نمي پذيرد که حاکم ايشان از قبيله اي و جانشين پيامبر از قبيله اي ديگر باشد.

چنان چه ابوبکر در جمع آنان گفت: خلافت و فرمانروايي تنها شايسته قريش است. زيرا آنان از لحاظ شرافت و حسب و نسب مشهورند و در ميان قبايل عرب ممتاز. من به خير خواهي شما، يکي از اين دو تن را پيشنهاد مي کنم تا هر که را که بخواهيد به خلافت انتخاب و با او بيعت کنيد. سپس دست ابوعبيده و عمر بن خطاب را گرفت.

در اين هنگام گوينده انصار گفت: اميري از ما و اميري از شما باشد. عمر گفت دو شمشير در يک غلاف نمي گنجند و دست پيش برده و با ابوبکر بيعت کرد. مهاجران ديگر نيز بيعت کردند. از انصار نيز ابتدا اسيد بن خضير و بشير بن سعد و سپس ديگر انصار نيز با ابوبکر بيعت کردند. سپس آنان در ميان کوچه هاي مدينه راه افتادند و از هر کسي که مي ديدند، بيعت مي گرفتند. به اين ترتيب امر خلافت در ابوبکر تثبيت شد.

همه اين دقايق در حالي بود که علي بن ابيطالب به همراه اصحاب خاص و بني هاشم به تجهيز و دفن بدن پيامبر مشغول بود.

هنگامي که رسول خدا رحلت فرمود دو گروه اصلي در مدينه وجود داشتند: مهاجران و انصار.

پس از رحلت پيامبر، انصار که از جريان فتح مکه به اين طرف در انديشه مشکلات پس از رحلت رسول خدا افتاده و به دليل ترس از تسلط قريش و مهاجران نگران آينده خود بودند، بي توجه به بيعتي که در غدير با امام علي علیه السلام کرده بودند، در محلي به نام سقيفه بني ساعده اجتماع کردند.

حباب بن منذر يکي از سران انصار در سخنان خود در سقيفه، انصار را برتر از قريش دانسته و گفت اين شمشير شما بود که اسلام را پيروز کرده است. مهاجران زير سايه شما هستند و جرأت مخالفت با شما را ندارند.

از سوي ديگر چند نفر از مهاجران که در دو هفته پايان حيات رسول خدا صلی الله علیه و آله دست به اقدامات مشکوکي زده بودند، با شنيدن خبر اجتماع سقيفه، به سرعت به سوي آن رفته و به بحث و گفتگو با انصار پرداختند آن ها عبارت بودند از: ابوبکر، عمر بن خطاب و ابوعبيده جراح.

قبل از آمدن اين اشخاص، ميان انصار بحث فراواني شد. يکي از انصار گفت: شخصي را برگزينيد که قريش ملاحظه هيبت او را بکند و انصار از او ايمن باشند. عدّه اي سعد بن عباده رئيس قبيله خزرج را پيشنهاد کردند. اسيد بن خضير که از اشراف قبيله اوس بود به مخالفت پرداخت و گفت: خلافت بايد در قريش بماند. ديگران بر ضد او سخن گفتند.

بشير بن سعد نيز از قريش دفاع کرد.

«عويم بن ساعده» گفت: خلافت جز از آن اهل بيت نخواهد بود، همان جايي قرارش دهيد که خدا قرار داده است.

اين بحث ها نشان دهنده تضاد و رقابت داخلي انصار است. بايد توجه داشت که انصار عمدتاً از قبيله اوس و خزرج بودند که قبل از اسلام دشمني سختي با يکديگر داشتند و اکنون کينه ها در حال بيدار شدن بود.

عمر و ابوبکر و ابوعبيده که از مهاجران بودند به سرعت نزد آن ها رفتند. ابوبکر هنگامي که حرف هاي انصار را شنيد، چنين گفت: آن چه شما انصار درباره خود مي گويد البته درست است و شما لشگر منسجم اسلام هستيد، اما عرب خلافت را جز براي تيره قريش نمي شناسد.

قريش برترين عرب از لحاظ نسب و اصالت خانوادگي اند. ابوبکر به اختلافات ديرينه ميان آنان دامن زد و ادامه داد. اگر خزرجيان بر خلافت تسلط يابند، اوسيان از آن نخواهند گذشت و اگر اوسيان قدرت را به دست گيرند خزرجيان از آن نخواهند گذشت، در آن صورت هميشه ميان آنان کشت و کشتار خواهد بود. من پيشنهاد مي کنم که با عمر يا ابوعبيده که تنها مهاجران آن جمع بودند بيعت کنيد. انصار اعتراض کردند و در نهايت يکي از آنان گفت: اميري از ما و اميري از شما باشد.

عمر پاسخ داد: دو شمشير در يک غلاف جاي نخواهد گرفت. پس از آن دست ابوبکر را گرفت و با وي بيعت کرد. اسيد بن خضير از اوس و بشير بن سعد اولين افراد انصاري بودند که در سقيفه با ابوبکر بيعت کردند پس از آنان بسياري از انصار نيز بيعت کردند. هر چند کساني چون سعد بن عباده با خشم و ناراحتي اجتماع را ترک کردند.

پس از خاتمه بيعت، آنان از محل خارج شدند و در کوچه ها به راه افتادند و به هر کس مي رسيدند، مي گفتند ابوبکر خليفه شد، با او بيعت کن. دست او را گرفته و به دست ابوبکر ماليدند؛ چه آن شخص به اين کار تمايلي مي داشت يا نه!!!

نکته: بايد توجه داشت که در سقيفه پس از کنار گذاشتن امام علي علیه السلام، رقابت قبيله اي آغاز شد و طبعاً در زمينه برتري قبيله اي قريش از همه بالاتر بود هر چند نفوذش در مدينه محدود بود.

مهمترين استدلال ابوبکر و عمر در سقيفه مسأله قرابت و خويشي با پيامبر و سن ابوبکر بود. در کنار آن برتري قريش و اين که عرب زير بار قبيله اي جز قريش نخواهد رفت. آنان تاکيد داشتند که عرب نمي پذيرد که نبوت در يک قبيله و خلافت در قبيله ديگر باشد.

منبع

تاريخ خلفا، ص 15 - 21 به نقل از منابع متعدد که در همين کتاب مسطور است.