سریه ابوسلمه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: وقایع پس از هجرت، سريه ابو سلمه، ابو سلم...' ایجاد کرد)
 
جز (مهدی موسوی صفحهٔ سريه ابوسلمه را به سریه ابوسلمه منتقل کرد)
 
(۱۰ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
«سریه ابوسلمه»، ماجرای رویارویی سپاه [[اسلام]] با قبایل اطراف [[مدینه]] در اواخر سال سوم هجری به دستور [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه و آله) بود، که مسلمانان در این [[سریه]] به فرماندهی [[ابوسلمه مخزومی]] پیروز شدند.
  
 +
==علت وقوع سریه==
  
 +
قبایل اطراف [[مدینه]] که هنوز مسلمان نشده بودند و منتظر بودند تا ضربه ای به مسلمانان بزنند، پس از [[جنگ احد]] به فکر حمله به مدینه و جنگ با مسلمانان افتاده و در صدد تهیه لشکر و آماده کردن ابزار جنگی افتادند.
  
 +
[[پیامبر اسلام]] نیز که پس از تحمل سالها سختی و مرارت تازه توانسته بود بنیاد [[اسلام]] را پی ریزی کند و اجتماعی از مسلمانان تشکیل دهد، کاملاً مراقب بود تا با دشمنان اسلام مقابله نماید و از به هم زدن اسلام و تشکیلات نوبنیاد آن به وسیله دشمنان جلوگیری به عمل آورد.
  
'''منبع:''' زندگانى حضرت محمد صلی الله علیه و آله
+
و در همین احوال که حدود یکی دو ماه طول کشید، به آن حضرت اطلاع رسید دو تن از بزرگان [[قبیله بنی اسد]] به نامهای طلیحه و سلمه در صدد غارت [[مدینه]] و جنگ با مسلمانان هستند و بدین منظور افراد تهیه می کنند.
  
'''نویسنده:''' هاشم رسولى محلاتی
+
==جریان سریه أبوسلمه==
  
==سريه ابو سلمه==
+
[[ابوسلمه مخزومی|أبوسلمه]] عموزاده [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله - که برخى چون [[ابن هشام حمیری|ابن هشام]] او را برادر رضاعى آن حضرت نیز دانسته اند - از [[مهاجرین]] [[مکه]] و مسلمانان صدر اسلام بود و در [[جنگ احد]] زخم گرانى برداشته بود و با معالجاتى که مى کرد تا حدودى التیام یافته بود. در این وقت که خبر [[قبیله بنی اسد]] به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، حضرت او را مأمور کرد تا با صد و پنجاه سوار به منظور مقابله با آنها حرکت کند و بدو دستور داد شب ها راه بروند و روزها مخفى شوند تا ناگهان بر سر دشمن بتازند.
  
قبایل اطراف [[مدینه]] که هنوز مسلمان نشده بودند و منتظر بودند تا ضربه ای به مسلمانان بزنند پس از [[جنگ احد]] به فکر حمله به مدینه و جنگ با مسلمانان افتاده و در صدد تهیه لشکر و آماده کردن ابزار جنگی افتادند.
+
ابوسلمه چنان کرد و سحرگاهى بود که به قبیله مزبور رسیده و در کنار آبى به نام «قطن» بر سر آنها تاختند. بنى أسد که از ماجرا مطلع شدند، چون تاب مقاومت در خود ندیدند فرار کردند.  
  
[[پیامبر اسلام]] نیز که پس از تحمل سال ها سختی و مرارت تازه توانسته بود بنیاد اسلام را پی  ریزی کند و اجتماعی از مسلمانان تشکیل دهد کاملا مراقب بود تا با دشمنان اسلام مقابله نماید و از به هم زدن اسلام و تشکیلات نو بنیاد آن به وسیله دشمنان جلوگیری به عمل آورد.
+
أبوسَلَمه افراد را به سه دسته تقسیم کرد<ref>کتاب المغازی، پیشین، ج۱، ص۳۴۳ و عیون الأثر، پیشین، ج۲، ص۵۵ و سبل الهدی، پیشین، ج۶، ص۳۴.</ref>، به گروهى دستور داد که با خود او در همان مکان بمانند؛ ولى دو گروه دیگر را مأمور جمع کردن غنیمت از دو سوى مختلف کرد و دستور داد تا در طلب غنیمت، به راه­هاى دور نروند و در صورت سالم بودن، شب برگردند که همگی شب را در یک مکان بگذرانند. به علاوه فرمان داد که پراکنده نشوند و برای هر گروهی نیز فرماندهى منصوب کرد.  
  
و در همین احوال که حدود یکی دو ماه طول کشید به آن حضرت اطلاع رسید دو تن از بزرگان [[قبیله بنی اسد]] به نام های [[طلیحه]] و [[سلمه]] در صدد غارت مدینه و جنگ با مسلمانان هستند و بدین منظور افراد تهیه می  کنند.
+
هر دو گروه به سلامت پیش ابوسلمه بازگشتند بدون این که هیچ برخوردى پیش آمده باشد. آنها شتران و دامهاى دیگرى را به غنیمت گرفته بودند. ابوسلمه همراه غنایم به سوى [[مدینه|مدینه]] برگشت. هنگامی که یک شب راه پیمودند، ابوسلمه فرمان داد تا غنایم را تقسیم کنند. او سهمى از غنایم را هم به مرد طایى راهنما داد و یکى از بردگان را هم براى [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله جدا کرد، آنگاه [[خمس]] غنایم را جدا کرده و بقیه را میان اصحاب خود تقسیم کرد. سپس، آنها همراه غنایم به سوى مدینه حرکت کردند.<ref>کتاب المغازی، پیشین، ج۱، ص۳۴۳ و دلائل النبوة، پیشین، ج۳، ص۳۲۲.</ref>
  
أبوسلمه عمو زاده [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله كه برخى چون [[ابن هشام]] او را [[برادر رضاعى]] آن حضرت نيز دانسته اند ـ از [[مهاجرين]] [[مكه]] و مسلمانان صدر اسلام بود و در جنگ احد زخم گرانى برداشته بود و با معالجاتى كه مى  كرد تا حدودى التيام يافته بود، در اين وقت كه خبر [[قبيله بنى اسد]] به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسيد حضرت او را مأمور كرد تا با يك صد و پنجاه سوار به منظور مقابله با آن ها حركت كند و بدو دستور داد شب ها راه بروند و روزها مخفى شوند تا ناگهان بر سر دشمن بتازند.
+
در نتیجه این سریه، خطری که از جانب مشرکان بنی­ أسد متوجه مدینه و اسلام شده بود، دفع گردید و به علاوه آنکه غنائم زیادی نصیب مسلمانان شد. در این سریه یک تن از مسلمانان به نام مسعود بن عروه به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید و خود أبوسلمه نیز به واسطه همان زخمى که در [[جنگ احد]] برداشته بود و در این سفر سرباز کرد، پس از مراجعت به مدینه از دنیا رفت و همسرش [[ام سلمه]] پس از چند ماه به عقد رسول خدا صلی الله علیه و آله درآمد.
  
ابوسلمه چنان كرد و سحرگاهى بود كه به قبيله مزبور رسيده و در كنار آبى به نام «قطن» بر سر آن ها تاختند، بنى أسد كه از ماجرا مطلع شدند چون تاب مقاومت در خود نديدند فرار كردند.  
+
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 +
==منابع==
 +
*هاشم رسولى محلاتی، زندگانى حضرت محمد صلی الله علیه و آله.
 +
*هادی اکبری، سریه أبی سَلَمة بن عبدالأسَد المَخزومی به قطن.
  
ابوسلمه دستور داد مسلمانان آن ها را تعقيب كرده و غنيمت زيادى از آنان به دست آمد كه [[خمس]] آن را جدا كرده و بقيه را تقسيم كردند و پيروز و فاتح به مدينه بازگشتند.
+
[[رده:جنگ های صدر اسلام]]
 
+
[[رده:سریه های پیامبر اکرم]]
و در اين سريه يك تن از مسلمانان به نام [[مسعود بن عروه]] به قتل رسيد و شهيد شد و خود أبو سلمه نيز به واسطه همان زخمى كه در جنگ احد برداشته بود و در اين سفر سرباز كرد پس از مراجعت به مدينه از دنيا رفت و همسرش ام سلمه پس از چند ماه به عقد رسول خدا صلی الله علیه و آله در آمد به شرحى كه خواهد آمد.
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۰

«سریه ابوسلمه»، ماجرای رویارویی سپاه اسلام با قبایل اطراف مدینه در اواخر سال سوم هجری به دستور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، که مسلمانان در این سریه به فرماندهی ابوسلمه مخزومی پیروز شدند.

علت وقوع سریه

قبایل اطراف مدینه که هنوز مسلمان نشده بودند و منتظر بودند تا ضربه ای به مسلمانان بزنند، پس از جنگ احد به فکر حمله به مدینه و جنگ با مسلمانان افتاده و در صدد تهیه لشکر و آماده کردن ابزار جنگی افتادند.

پیامبر اسلام نیز که پس از تحمل سالها سختی و مرارت تازه توانسته بود بنیاد اسلام را پی ریزی کند و اجتماعی از مسلمانان تشکیل دهد، کاملاً مراقب بود تا با دشمنان اسلام مقابله نماید و از به هم زدن اسلام و تشکیلات نوبنیاد آن به وسیله دشمنان جلوگیری به عمل آورد.

و در همین احوال که حدود یکی دو ماه طول کشید، به آن حضرت اطلاع رسید دو تن از بزرگان قبیله بنی اسد به نامهای طلیحه و سلمه در صدد غارت مدینه و جنگ با مسلمانان هستند و بدین منظور افراد تهیه می کنند.

جریان سریه أبوسلمه

أبوسلمه عموزاده رسول خدا صلی الله علیه و آله - که برخى چون ابن هشام او را برادر رضاعى آن حضرت نیز دانسته اند - از مهاجرین مکه و مسلمانان صدر اسلام بود و در جنگ احد زخم گرانى برداشته بود و با معالجاتى که مى کرد تا حدودى التیام یافته بود. در این وقت که خبر قبیله بنی اسد به رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، حضرت او را مأمور کرد تا با صد و پنجاه سوار به منظور مقابله با آنها حرکت کند و بدو دستور داد شب ها راه بروند و روزها مخفى شوند تا ناگهان بر سر دشمن بتازند.

ابوسلمه چنان کرد و سحرگاهى بود که به قبیله مزبور رسیده و در کنار آبى به نام «قطن» بر سر آنها تاختند. بنى أسد که از ماجرا مطلع شدند، چون تاب مقاومت در خود ندیدند فرار کردند.

أبوسَلَمه افراد را به سه دسته تقسیم کرد[۱]، به گروهى دستور داد که با خود او در همان مکان بمانند؛ ولى دو گروه دیگر را مأمور جمع کردن غنیمت از دو سوى مختلف کرد و دستور داد تا در طلب غنیمت، به راه­هاى دور نروند و در صورت سالم بودن، شب برگردند که همگی شب را در یک مکان بگذرانند. به علاوه فرمان داد که پراکنده نشوند و برای هر گروهی نیز فرماندهى منصوب کرد.

هر دو گروه به سلامت پیش ابوسلمه بازگشتند بدون این که هیچ برخوردى پیش آمده باشد. آنها شتران و دامهاى دیگرى را به غنیمت گرفته بودند. ابوسلمه همراه غنایم به سوى مدینه برگشت. هنگامی که یک شب راه پیمودند، ابوسلمه فرمان داد تا غنایم را تقسیم کنند. او سهمى از غنایم را هم به مرد طایى راهنما داد و یکى از بردگان را هم براى پیامبر صلی الله علیه و آله جدا کرد، آنگاه خمس غنایم را جدا کرده و بقیه را میان اصحاب خود تقسیم کرد. سپس، آنها همراه غنایم به سوى مدینه حرکت کردند.[۲]

در نتیجه این سریه، خطری که از جانب مشرکان بنی­ أسد متوجه مدینه و اسلام شده بود، دفع گردید و به علاوه آنکه غنائم زیادی نصیب مسلمانان شد. در این سریه یک تن از مسلمانان به نام مسعود بن عروه به شهادت رسید و خود أبوسلمه نیز به واسطه همان زخمى که در جنگ احد برداشته بود و در این سفر سرباز کرد، پس از مراجعت به مدینه از دنیا رفت و همسرش ام سلمه پس از چند ماه به عقد رسول خدا صلی الله علیه و آله درآمد.

پانویس

  1. کتاب المغازی، پیشین، ج۱، ص۳۴۳ و عیون الأثر، پیشین، ج۲، ص۵۵ و سبل الهدی، پیشین، ج۶، ص۳۴.
  2. کتاب المغازی، پیشین، ج۱، ص۳۴۳ و دلائل النبوة، پیشین، ج۳، ص۳۲۲.

منابع

  • هاشم رسولى محلاتی، زندگانى حضرت محمد صلی الله علیه و آله.
  • هادی اکبری، سریه أبی سَلَمة بن عبدالأسَد المَخزومی به قطن.