سرگذشتنامه‌های ایرانی و اسلامی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۵ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۳۱ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی 'این مقاله ادبیات سرگذشتنامه‌ای ایرانی و اسلامی را در دو بخش مرور می‌كند. بخش ن...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مقاله ادبیات سرگذشتنامه‌ای ایرانی و اسلامی را در دو بخش مرور می‌كند. بخش نخست به سرگذشتنامه‌های جمعی و بخش دوم به سرگذشتنامه‌های فردی می‌پردازد. در هر بخش ابتدا گونه‌ها و سپس در هر گونه موارد و مثال‌های برجسته‌تر معرفی می‌شوند.

سبب نام‌گذاری این مدخل به سرگذشتنامه‌های ایرانی و اسلامی درهم‌آمیختگی كم و بیش تفكیك‌ناپذیر ادبیات سرگذشتنامه‌ای ایرانی و اسلامی و علاقه مشترك خواننده این دایره‌المعارف به هر دو موضوع است. بسیاری از زندگینامه‌هایی كه ایرانیان پدید آورده‌اند به زبان عربی و در حوزه فرهنگ اسلامی قرار می‌گیرد. در عین حال در آغاز و پایان هزارودویست ساله پیدایش و بالندگی زبان فارسی نو، سرگذشتنامه‌هایی وجود دارند كه صبغه اسلامی ندارند و دلیل علاقه ما به آنها ایرانی بودن و فارسی بودنشان است.

سرگذشتنامه‌های جمعی ایرانی و اسلامی

اگر سرگذشتنامه را متنی بدانیم كه مضمون اصلی آن گزارش رویدادها و اعمال و تعاملات افراد باشد، شاید بتوانیم خداینامك‌های پهلوی ساسانی و متن‌های عربی را كه بعدها با استفاده از آنها تألیف شدند، نخستین زندگینامه‌ها در فرهنگ ایرانی بدانیم. اما باید در نظر داشت كه این متون و اثری مانند شاهنامه فردوسی كه بر مبنای آنها شكل گرفته است، تنها شكل موجود تاریخ‌نویسی روزگارانی بودند كه تاریخ فقط گزارش عمل افراد بود و برخلاف سده‌های بعد و روزگار حاضر، این ادبیات جدا از متون دیگری كه تاریخ نامیده شدند یا به موازات آنها، پدید نیامدند.

در واقع تاریخ‌نویسی همواره گزارش رویدادها و عمل و تعامل انسان‌ها بوده و باقی می‌ماند. از این‌روست كه سرگذشتنامه‌نویسی را شعبه‌ای از تاریخ‌نویسی می‌دانند و در فرهنگ‌های بشری تاریخ‌نویسی با آن آغاز می‌شود. درآمیختگی مرزهای این دو، تفكیك تاریخ‌نویسی را از سرگذشتنامه‌نویسی به‌ ویژه در نخستین ادوار شكل‌گیری فرهنگ‌ها، غیردقیق می‌كند. چنانكه بسیاری از متون تاریخی را كه از دوره اسلامی تاریخ ایران در دست داریم، می‌توان نوعی سرگذشتنامه جمعی شاهان و امیران و برجستگان نیز به‌ شمار آورد. برخی صاحب‌نظران این آثار را سرگذشتنامه‌های دودمانی می‌نامند.

در دوره اسلامی، چنانكه در بخش زندگینامه‌های انفرادی خواهد آمد، تاریخ‌نویسی با نوشتن سیره (=سرگذشت) و مغازی (=جنگ)های پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آغاز شد و با تألیف زندگینامه‌های صحابه رسول صلی الله علیه و آله و تابعین آنها و نسل‌های بعد ادامه یافت.

تدوین این "زندگینامه‌ها" ناظر به‌ منظوری بود و نه صرفاً برای ارضای كنجكاوی: از آنجا كه حدیث پس از قرآن مهم‌ترین منبع شكل‌گیری حقوق اسلامی (فقه) بود و این حدیث‌ها از زبان كسان نقل می‌شد، شناسایی و احراز اعتبار یا به اصطلاح ثِقَه (=مورد اعتماد) بودن آنها اهمیت داشت. از این‌رو تصادفی نیست كه یكی از قدیمی‌ترین و مهم‌ترین نمونه‌های ادبیات زندگینامه‌ای جمعی اسلامی یعنی تاریخ‌الكبیر توسط امام محمد بن اسماعیل بُخاری (194-256ق.) فراهم آمد كه خود گردآورنده مهم‌ترین مجموعه احادیث در عالم اسلام یعنی صحیح بخاری است.

بدین گونه علم رجال، حدیث و آثار رجالی پدید آمدند كه سومی را می‌توان نخستین گونه ادبیات سرگذشتنامه‌ای در جهان اسلام دانست. از آنجا كه فاصله زمان حیات راوی حدیث با زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله برای تعیین صحت زنجیره روایت‌كنندگان یك حدیث و در نهایت صحت آن اهمیت داشت، این‌گونه ادبیات سرگذشتنامه‌ای در جهان اسلام با تنظیم زمانی تدوین شدند و واحد زمان در آنها نسل یا به تعبیر تدوین‌كنندگان این كتاب‌ها "طبقه" بود. الطبقات ابن سعد (168-230ق.) از قدیم‌ترین و معتبرترین این‌گونه تألیفات است.

در كتاب‌های رجالی شیعه، یاران امامان دوازده‌گانه نیز اصحاب نامیده می‌شوند. به‌ علاوه در آنها به زندگی آن دسته از صحابه كه از حق جانشینی علی علیه السلام پشتیبانی می‌كردند، بیشتر توجه شده است و به دیگران مگر آنانی كه پیش از رحلت پیامبر درگذشتند، عنایت چندانی نشده است.

نوشتن كتاب‌های طبقات صحابه تا قرن نهم هجری ادامه داشت. در این میان سه اثر مشهورترند: یكی الاستیعاب فی معرفه الاصحاب از ابن عبدالّبِر (368-463ق.) محدّث نامدار اندلسی، دیگری اُسد الغابه فی معرفه الصحابه از ابن اثیر (555-630ق.) نویسنده تاریخ عمومی مشهور به‌ نام الكامل و سومین الاصابه فی تمییز الصحابه است كه اثری است در شناخت صحابه متعلق به ابن حَجَر عَسقلانی (733-852ق.) الاصابه را بزرگ‌ترین كتاب صحابی‌شناسی می‌دانند كه در آن شمار صحابیان به بیشترین حد، یعنی حدود 13700 تن (بیش از 12200 مرد و نزدیك 1500 زن) رسیده است.

دامنه سرگذشتنامه‌های جمعی روایت‌كنندگان و حفظ‌كنندگان حدیث پس از صحابه به نسل‌های بعد، یعنی تابعین (نسل بعد از صحابه) و اتباع (نسل بعد از تابعین) كشیده شد. لازم به‌ ذكر است داده‌هایی كه در كتاب‌های رجال در مورد افراد ارائه شده و می‌شود، مختصر است و معمولاً به‌نام و نسب و مشایخ (=كسانی كه فرد از آنها حدیث روایت كرده است) و كسانی كه از او روایت كرده‌اند، تاریخ وفات و احیاناً تولد و جمله‌ای درباره قابل اعتماد بودن او محدود می‌شود.

تألیف سرگذشتنامه‌های جمعی راویان و حافظان حدیث كه به "طبقات محدثان" و "حفّاظ" و نیز "كتب رجالی" و "مشیخه" نیز مشهورند، نزد شیعیان رواج بسیار داشته است. كهن‌ترین كتاب در این موضوع از آن ایشان است و چهار كتاب اصلی ایشان عبارتند از: اختیار معرفه الرجال، الفهرست، الابواب یا الرجال (هر سه از شیخ طوسی 385-460ق.)، و الفهرست دیگری مشهور به رجال نجاشی (372-450ق.) از دیگر كتاب‌های رجالی مشهور شیعیان می‌توان از مَعالم‌العلما تألیف ابن شهر آشوب مازندرانی (488-588ق.) و خلاصه‌الاقوال معروف به رجال علامه تألیف علامه حلی (648-726ق.) نام برد. تألیف طبقات محدثان توسط شیعیان پس از قرن هشتم و به‌ دنبال اثر علامه حلی همچنان تا قرن چهاردهم ادامه یافت.

در قرن چهاردهم تنقیح‌المقال تألیف شیخ عبدالله ماممقانی (1289-1351ق.)، اعیان‌الشیعه از محسن الامین (1269-1372ق.) و طبقات اعلام الشیعه از آقا بزرگ تهرانی مؤلف الذریعه مهم‌ترین تألیف‌ها از گونه مورد بحث در این بخش هستند.

نزد اهل سنت، گرچه تدوین زندگینامه راویان حدیث سابقه‌ای دیرینه دارد، اما آنچه باقی مانده از سده ششم قدیمی‌تر نیست. از بنام‌ترین مؤلفان كتب رجال اهل سنت محمد بن احمد ذهبی (673-748ق.) است كه شرح احوال حافظان حدیث را در اثری به‌ نام تذكره‌الحفّاظ جمع آورده است و نیز ابن حجر عسقلانی كه پیش از این به او اشاره شد. وی نویسنده كتاب مهم رجال حدیث به نام لسان المیزان است. "طبقات‌الفقها" دسته‌ای از همین سرگذشتنامه‌ها هستند كه برخلاف نامشان به فقیهان به تعریف امروزی محدود نمی‌شوند، بلكه همه دانشوران یك مذهب فقهی یا فكری را دربرمی‌گیرند.

نمونه‌های آنها كتاب‌های جواهر المضیئه فی طبقات الحَنَفیه (=گوهرهای درخشان در باب رده‌های عالمان حنفی) از عبدالقادر قَرشی (775ق.)، طبقات الحنابله، طبقات الشافعیه، طبقات المالكیه و طبقات الزیدیه است. طبقات المعتزله از قاضی عبدالجبار همدانی (359-415ق.) و طبقات الاشاعره نوشته ابن امام كاملیه از علمای مصر (487ق.) به‌ ترتیب اندیشمندان معتزلی و اشعری را معرفی می‌كنند.

تدوین سرگذشتنامه‌های جمعی به شكل "طبقات" به مرور زمان برای عالمان دیگر دانش‌های دینی و غیردینی نیز صورت گرفت و انبوهی اثر اصیل یا رونویسی شده طی بیش از یك‌هزار سال دوام فرهنگ اسلامی در سرزمین‌های مختلف، از اسپانیا و مغرب گرفته تا شبه قاره هند، عمدتاً به زبان عربی تدوین شد. بسیاری از آنها باقی ماندند و در یكی دو صد سال اخیر به بركت صنعت چاپ به‌ صورت انبوه و در ویرایش‌های مختلف منتشر شدند. برخی نیز از دست رفتند و ما از طریق اشاره‌هایی كه در آثار باقیمانده به آنها شده است، به‌ وجود آنها پی برده‌ایم.

از دیگر سرگذشتنامه‌های جمعی برای عالمان دین، یكی نیز كتاب‌هایی است كه برای معرفی قاریان و مفسران قرآن تدوین شده‌اند. قاریان به سبب شیوه‌های مختلف قرائت متن مقدس، مورد توجه مسلمانان قرار داشتند. طبقات القُرّا (=رده‌های قاریان) تألیف ابن صیرفی (463-542ق.) از اندلس از قدیمی‌ترین این سرگذشتنامه‌هاست. طبقات القُرّا دیگری تألیف حسن بن احمد عطار همدانی (569 ق.)، از نمونه آثاری است كه خود از میان رفته اما دیگران به استفاده از آن در نوشتن كتاب‌های خود اشاره كرده‌اند. اما بزرگ‌ترین و معتبرترین كتاب در شرح احوال قاریان را غایه النهایه فی طبقات القراء از ابن جِزْری (751-833ق.) می‌دانند.

تدوین سرگذشتنامه جمعی مفسران قرآن خیلی دیرتر از دیگر گونه‌ها صورت گرفت. نخستین آنها را عبدالرحمن بن محمد سیوطی (849-911ق.) به‌ نام طبقات المفسرین؛ و دومین را شاگرد او با عنوان مشابه، شمس‌الدین محمد داودی (945ق.) تألیف كرد. در دوران جدید پرداختن به پیشینه تفسیر و زندگی مفسران توجه بسیاری را به خود جلب كرده است. طبقات مفسران شیعه (قم، 1382) و التفسیر والمفسرون دو نمونه از اثر سرگذشتنامه‌های جدیدالتألیف مفسران قرآن است.

قاضیان، گروه اجتماعی بانفوذ دیگری هستند كه زندگانی آنها موضوع سرگذشتنامه‌های جمعی در جهان اسلام قرار گرفته است. از آغاز قرن سوم تا پایان قرن نهم كتاب‌های متعددی به شرح احوال قضات به‌ ویژه در سرزمین‌های غربی جهان اسلام، پرداخته‌اند. اخبار قضاه البصره (قرن 3)، اخبار قضاه مصر (قرن 4) النجوم الزاهره به اخبار قضاه مصر و القاهره (قرن 9)، اخبار قضاه بغداد (قرن 7) و شماری دیگر زندگانی قضات منطقه شام (=سوریه و اردن) و شمال افریقا و اسپانیای اسلامی (=اندلس) را بازمی‌تابانند.

فیلسوفان، پزشكان، عارفان، نحودانان، فرهنگ‌نویسان و خوشنویسان از دیگر رسته دانشوران هستند كه در فرهنگ اسلامی و ایرانی سرگذشتنامه‌های جمعی برایشان تدوین شده است. درگذشته، فیلسوفان و پزشكان را دو رسته نزدیك به هم تلقی می‌كردند و از این‌رو در موارد مهمی زندگینامه‌های جمعی آنها را به‌ صورت یك اثر عرضه می‌داشتند. از كهن‌ترین این متون تاریخ الاطباء والحكماء نوشته اسحاق بن حُنَین (251-298ق.) است. دیگر سِیرة‌ُالحكما نوشته پزشك مشهور محمد بن زكریای رازی (215-313ق.) است. اثر معروف دیگر متعلق به قرن چهارم، طبقات الاطباء الحكماء تألیف ابنُ جلْجل آندُلُسی (قرن 4ق.) است كه ترجمه آن به فارسی موجود است.

عُیون‌الاَنباء فی طبقات الاطباء (=سرچشمه‌های خبر درخصوص رده‌های پزشكان) از ابن ابی اصَیبَه (600-668ق.) پزشك دمشقی است كه در آن سرگذشت بیش از 400 پزشك مهم آمده است. از نوشته‌های متأخرتر در این موضوع كتاب مَطْرَحُ الانظار فی تراجِم الاطباء الاَعصار و فلاسفه الاَمصار به فارسی نوشته عبدالحسین خان زنوزی در اواخر دوره قاجاریه است.

سرگذشتنامه‌های شاعران نیز گونه‌ای مهم و پرشمار از ادبیات سرگذشتنامه‌ای ایرانی و اسلامی است كه در هر دو، شعر شكل ادبی مسلط بوده است. یك مورد قدیمی طبقات الشعرا از ابن قُتیبه دینوری (213-276ق.) است و دیگری الاَغانی اثر پرحجم ابوالفرج اصفهانی (284-356ق.) است كه مجموعه هنگفتی از ترانه‌ها و تصنیف‌های عربی و داستان‌هایی است كه در اطراف آنها پدید آمده است.

در زبان فارسی سرگذشتنامه‌های شاعران از آغاز تا پایان دوره قاجار در قالب تذكره‌ها تألیف شده‌اند كه عمده‌های آنها با لباب‌الالباب عوفی آغاز و با مجمع‌الفُصَحای مهدیقلی هدایت پایان می‌پذیرد (تذكره‌ها در این دایره‌المعارف مدخل مستقل دارد از این‌رو در اینجا به آنها نمی‌پردازیم).

پس از طبقات باید به زندگینامه‌های عمومی اشاره كرد كه از موارد برجسته آن معجم‌الادباء تألیف یاقوت حموی (574-626ق.) است. این اثر علاوه بر ادیبان، زندگی و آثار اهالی حرفه‌های دیگر را نیز گزارش می‌كند. اثر مهم دیگر از آنِ ابن خَلّكان (608-681ق.) به نام وَفَیاتُ الاعیان و انباء ابناء الزمان (بزرگان درگذشته و سرچشمه‌های خبر درباره فرزندان روزگار) است كه نویسنده در آن سرگذشت 846 تن از نخبگان درگذشته قرن هفتم را در جهان اسلام بازمی‌آفریند. حدود یك قرن بعد محمد بن شاكرالكُتُبی (681-764ق.) كار ابن خلكان را با افزودن فروافتادگی‌های اثر او در كتابی به نام فوات الوَفَیات (=فروافتادگی‌های وفیات) جبران می‌كند.

خلیل بن ایبك الّصَفدی (696-764ق.) اهل فلسطین با اثر خود، الوافی بالوفیات اثر ابن خلكان را به‌روز می‌كند. سرگذشتنامه‌های جمعی بسیار دیگر با عنوان‌های موزون و قافیه‌دار طی سده‌های دیگر دنباله كار ابن خلكان را تا قرن 14 هجری دنبال كردند. از آن میان می‌توان به الدُّرَر اِلكامِنَه فی الاعیان القرن الثامِنه و یا خلاصه‌الاثر فی اَعیان القرن الحادی عَشَر اشاره كرد.

از آخرین نمونه‌های برجسته سرگذشتنامه‌های جمعی در حوزه فرهنگ اسلامی - عربی الاعلام از نورالدین زِركلی است كه یك سرگذشتنامه و كتابشناسی است.

نامه دانشوران (1296-1324ق.) كه زیرنظر اعتضادالسلطنه (1234-1298ق.) شاهزاده قاجار و به قلم چهار تن از فضلای دوران تألیف شد، از نخستین سرگذشتنامه‌های جمعی بعد از این دوران است كه در آن احوال دانشمندان، فقیهان، صوفیان، حكیمان، پزشكان و نویسندگان دوره‌های مختلف آمده است. نامه دانشوران از یك لحاظ دیگر نیز احتمالاً شاخص است و آن این كه از نخستین طرح‌های تألیف كتب مرجع در زبان فارسی است كه از سده گذشته در ایران آغاز و نیمه‌تمام رها شدند.

كتاب ریحانه‌الادب نیز زندگینامه جمعی عمومی مشهور دیگری است كه محمدعلی مدرسی (1258-1333ش.) مؤلف آن است. این كتاب و كتاب الكنی والالقاب تألیف شیخ عباس قمی (1254-1319) هر چند نزدیك به زمان معاصر تألیف شده‌اند، اما از لحاظ ساختار و تنظیم قدیمی هستند. تمامی سرگذشتنامه‌هایی كه تا به‌ حال ذكر آنها رفت از یك لحاظ برای استفاده‌كننده امروزی نامأنوس هستند و آن این كه سرگذشت اشخاص ذیل نام كوچك یا اَشكال كمتر شناخته شده، آمده است. بكارگیری و استفاده از فهرست مستند اسامی مشاهیر و مؤلفان (از انتشارات كتابخانه ملی ایران) در استفاده از آنها می‌تواند مفید باشد.

به‌ دنبال راه یافتن تجدد به جامعه ایرانی اشكال دیگر سرگذشتنامه‌های جمعی به زبان فارسی پدید آمدند. انقلاب مشروطیت (1285ش.) را می‌توان نقطه عطفی در تحول سرگذشتنامه‌نویسی به‌ طور كلی در زبان فارسی دانست. تاریخ رجال ایران در قرون 12، 13 و 14 اثر مهدی بامداد (1353ش.)، نمونه مشهوری از این‌گونه سرگذشتنامه‌های جمعی فارسی است.

در سه دهه گذشته، طرح‌های بزرگی برای تولید یا ترجمه سرگذشتنامه‌های جمعی در ایران آغاز شده است. به‌ طور مثال ترجمه زندگینامه علمی دانشوران (تهران، 1366) زیرنظر احمد بیرشك (1285-1381ش.) اهتمامی بلندپروازانه برای به فارسی درآوردن یك اثر گران‌سنگ به فارسی است كه تنها دو جزوه آن منتشر شد. خلاصه همین اثر با عنوان خلاصه زندگینامه علمی دانشمندان (تهران، 1374) در یك جلد منتشر شده است.

اثرآفرینان، زندگینامه نام‌آوران فرهنگی ایران از آغاز تا 1300، شامل گزارش‌های فشرده از زندگی و كارنامه چندهزار مؤلف و مصنف ایرانی است كه بخش كوچكی از آن تاكنون منتشر شده است. فرهنگ‌ناموران معاصر ایران طرح گسترده‌ای است كه زندگینامه‌های نسبتاً مفصل و محققانه در مورد ایرانیان سده چهاردهم را هدف قرار داده است. طرح جاه‌طلبانه دیگر با عنوان گمراه‌كننده فرهنگ زندگینامه‌ها (1369) زیرنظر حسن انوشه، فراهم آوردن یك سرگذشتنامه عمومی با گستره وسیع شامل ایران و دیگر كشورهاست كه تنها یك جلد از آن در دست است.

به‌نظر می‌رسد این طرح‌ها بدون برقراری تعادل واقع‌بینانه میان دامنه كار و منابع مالی و انسانی آغاز شده و خیلی زود به خیل طرح‌های ناتمام مشابه در ایران پیوسته‌اند.

سرگذشتنامه‌های فردی

در ادبیات سرگذشتنامه‌ای فردی، در ادبیات ایرانی و اسلامی بسیاری از گونه‌های شناخته‌شده پدید آمده‌اند. سرگذشتنامه‌های خودنوشت، سفرنامه‌ها، سرگذشتنامه‌ها، سفرنامه‌های خیالی و سرگذشتنامه‌های داستانی از این شمارند. طبعآ شمار سرگذشتنامه‌های فردی در دهه‌های اخیر در ایران، رواج بسیار بیشتری یافته‌اند.

از ایران پیش از اسلام ادبیات زندگینامه‌ای چندانی برجا نمانده است. كارنامك اردشیر بابكان یك مورد استثنایی از خود سرگذشتنامه به زبان پهلوی است كه در آن پیروزی راوی بر اردوان، پادشاه اشكانی شرح داده می‌شود.

پس از اسلام سرگذشتنامه پیامبر صلی الله علیه و آله نخستین شكل تاریخ نگاری بود كه از فرهنگی نو پدید آمد و توجه مسلمانان را به خود جلب كرد و سیره و مغازی بر مبنای آن ساخته شدند. سیره معروف به سیره ابن هشام (قرن 3ق.) نتیجه تلاش‌های پیشین است. ترجمه فارسی زیبایی از آن در قرن ششم به قلم رفیع‌الدین اسحق بن محمد همدانی معروف به قاضی ابرقوه به تصحیح اصغر مهدوی در دست است.(تهران، 1360) در نوشتن جنگنامه‌های رسول صلی الله علیه و آله نام محمد بن عمر واقدی (130-207) نویسنده المغازی برجسته است. از این كتاب ترجمه فارسی جدیدی موجود است. (تهران، 1369)

بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله سیره‌نویسی نیز توسعه یافت و زندگینامه‌های فردی غیرخودنوشت را سیره نامیدند. سیره‌هایی كه برای خلفای راشدین نوشته شد، باقی نمانده‌اند. اما از شیعیان، كتب سیره در باب زندگانی امامان شیعه علیهم السلام در دست است.

سیرت جلال‌الدین مینكبرنی، شاهزاده خوارزمشاهی از تألیف‌های قرن هفتم یك نمونه فارسی است. از نوشتن سرگذشتنامه‌های دیگری به‌ صورت فردی طی سده‌های بعد اطلاع چندانی در دست نیست. بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت پیدایش سرگذشتنامه‌های غیرخودنوشت به معنای اخص كلمه در جهان اسلام و ایران باید پدیده‌ای جدید باشد كه به‌ دنبال رسوخ تجدد در این فرهنگ‌ها رخ داده است. اما نوشتن خود سرگذشتنامه بیشتر صورت گرفته است و مواردی از آن را می‌توان سراغ گرفت.

قدیمی‌ترین مورد، خود سرگذشتنامه مختصری است كه ابن سینا بر شاگرد خود جوزجانی فروخوانده است. نمونه مأنوس دیگری برای خواننده این دایره‌المعارف اثری از امام محمد غزالی (450-505ق.) به‌ نام المنقذ من الضلال (=نجات‌دهنده از گمراهی) به عربی است كه وی در آن سیر بحران فكری خود و چگونگی نجات از بحران را بیان می‌كند تا او را برای قرن‌ها به اثرگذارترین و فرهنگ‌سازترین متفكر اشعری و ضدفلسفه در جهان اسلام تبدیل كند.

موارد مهم دیگر متعلق به امیران و دانشمندانی است كه در بخش غربی قلمرو اسلامی یعنی شام، مصر، مغرب و اندلس می‌زیسته‌اند. اما در قرن یازدهم هجری مورد جالبی از خودسرگذشتنامه به قلم سید نعمت‌الله جزایری (1050-1112ق.) عالم دینی سراغ داریم به نام انوارالنعمانیه كه ترجمه شیوایی از آن به فارسی موجود است.

پس از ركودی كه طی قرن‌های دهم و یازدهم در زمینه خودسرگذشتنامه‌نویسی در جهان اسلام گزارش شده است از قرن دوازدهم به‌ دنبال راهیابی تجدد به جهان اسلام و ترجمه آثار غربی در این كشورها، خودسرگذشتنامه‌نویسی آغاز شد. در این زمینه تركان و اعراب سرزمین‌های غربی به سبب تماس نزدیك‌تر با غرب، آغازگر بودند. گونه خود سرگذشتنامه‌ها با خاطره‌نویسی و سفرنامه‌نویسی كه گونه‌های دیگر ادبیات سرگذشتنامه‌ای هستند پیوند نزدیك دارد و در مواردی تفكیك آنها در طی سده گذشته در ادبیات ایرانی و اسلامی همواره به سهولت میسر نیست.(سفرنامه)

خاطرات و سفرنامه‌هایی كه توسط نویسندگان متأثر از تجدد در ایران نوشته شده، مثل آثار مشابه در دیگر كشورهای اسلامی بیشتر ناقل اطلاعات و تفسیرهای سیاسی و اجتماعی هستند تا تشریح رویدادها و عمل و تعامل‌های فرد. تصادفی نیست كه سرگذشتنامه خودنوشت یحیی دولت‌آبادی (1241-1318ش.) تاریخ معاصر یا حیات یحیی نام دارد و عنوان سرگذشتنامه عبدالله مستوفی (1255-1329ش.) شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه است؛ و اثر مهدی قلی هدایت ملقب به مخبرالسلطنه (1242-1334ش.) دولتمرد ایرانی در دوره قاجار و پهلوی، خاطرات و خطرات توشه‌ای از تاریخ شش پادشاه (1330) نام گرفته است و یادداشت‌های روزانه ناظم‌الاسلام كرمانی (1280-1337ق.) از رویداد انقلاب مشروطه، تاریخ بیداری ایرانیان (تهران 1346) نامیده شده است.

از جمله قدیمی‌ترین خاطرات دوران جدید یكی روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه وزیر ناصرالدین‌شاه است كه پنهان از چشم دیگران نوشته شده است و از شانزده سال پایانی دوران پنجاه ساله سلطنت این شاه به خواننده اطلاعات جالبی می‌دهد. خاطرات سیاسی امین‌الدوله (1260-1322ق.) دولتمرد اصلاح‌طلب اواخر دوره قاجار روایت چشمی تیزبین از روزگاری منحط است. خاطرات محمدعلی سیاح (1215-1306ش.) معروف به حاج سیاح روایت تلخی از عملكرد كارگزاران دولت و شاهزادگان قاجار در دوره ناصرالدین‌شاه است. سفرنامه او را نیز می‌توان گزارش جذابی از مواجهه یك روشنفكر ایرانی در نیمه دوم قرن نوزدهم با دنیای جدید دانست.

یك مورد برجسته در خودزندگینامه‌نویسی، سیاحت شرق اثر آقانجفی قوچانی (1256-1322ش.) است كه بسیار مورد استقبال خوانندگان امروزین قرار گرفته است به‌گونه‌ای كه طی دو دهه گذشته ده‌ها بار در تهران تجدید چاپ شده است.

سه دهه بعد از انقلاب اسلامی 1357 در مقایسه با گذشته، شاهد افزایش چشمگیر ادبیات سرگذشتنامه‌ای فردی در فارسی بوده است. این را می‌توان به تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ناشی از انقلاب اسلامی در جامعه ایرانی نیز نسبت داد. این علاقه به گذشته تاریخی در سطح عامه باسواد موجب اقبال شگفت‌آور به ادبیات زندگینامه‌ای و تاریخی مردم‌پسندی چون نوشته‌های ذبیح‌الله منصوری (1288-1365) شد كه همگی سال‌ها قبل به‌ صورت پاورقی مجله منتشر شده بود. بسیاری از زنان و مردان از شمار نخبگان و دولتمردان در رژیم پادشاهی، خاطرات و یادداشت‌های روزانه خود را منتشر كرده‌اند. اغلب این نوشته‌ها مورد اقبال گسترده خوانندگان قرار گرفته است. از آن میان می‌توان به یادداشت‌های قاسم غنی (1277-1331ش.) پزشك و آموزگار و یادداشت‌های اسدالله عَلَم (1298-1357) وزیر دربار و دوست نزدیك محمدرضا پهلوی و خاطرات ارتشبد حسین فردوست (1296-1367)، دوست و همكلاسی محمدرضا پهلوی (1298-1361) اشاره كرد.

دسته بزرگ و پرخواننده دیگر سرگذشتنامه‌های خودنوشت جدید به مخالفان رژیم پادشاهی تعلق دارد. در این آثار كه دامنه تاریخی آنها به سال‌های 1300 شمسی نیز كشیده می‌شود، مردان و زنانی از طیف‌های مختلف سیاسی خاطرات و كوشش‌های فردی و گروهی خود را در عرصه اجتماع در تبعید و به‌ویژه در زندان‌ها بازگو كرده‌اند.

گونه سرگذشتنامه‌های تاریخی از نوع داستانی نیز پدیده عصر جدید در ایران است. نخستین رمان‌نویسان ایرانی شخصیت‌های تاریخی را موضوع مناسبی برای آثار خود یافتند. به‌ عقیده صاحب‌نظران، به‌ رغم پرعیب و نقص و اشتباه بودن بی‌استثنای این‌گونه رمان‌ها، انتشار آنها یك حادثه مهم ادبی در زبان فارسی است. سرگذشتنامه‌های داستانی شاهان ایران باستان از مضامین اولیه این گونه سرگذشتنامه‌هاست. امینه پاكروان در نوشتن داستان‌های تاریخی برای دوره قاجار شاخص است.

گفت‌وگوهای تنهایی (1370) از علی شریعتی (1312-1356) و سنگی بر گوری (1384) از جلال آل احمد(1302-1348)، دو نمونه از خودسرگذشتنامه اعتراف‌گونه هستند كه تألیف آنها در فرهنگ ایرانی كم سابقه است.

تولید سرگذشتنامه‌های غیرخودنوشت از نوع پژوهشی، پدیده‌ای كمیاب‌تر اما تحولی مهم در ادبیات سرگذشتنامه‌نویسی ایرانی است. چنین سرگذشتنامه‌هایی آثاری تحلیلی و انتقادی و نه صرفاً توصیفی هستند كه تولیدشان نیازمند مهارت‌های پژوهشی والا و دانش زمینه‌ای گسترده است. امیركبیر و ایران (1348) از فریدون آدمیت را می‌توان از نخستین سرگذشتنامه‌های پژوهشی فارسی تلقی كرد. از نمونه‌های عالی سرگذشتنامه‌نویسی پژوهشی نوین، معمای هویدا (1380) اثر عباس میلانی است كه اصل آن به انگلیسی است و نویسنده خود، آن را به فارسی ترجمه كرده است. این كتاب نیز اقبال عظیمی در نزد خوانندگان ایرانی یافته و از پرخواننده‌ترین سرگذشتنامه‌ها در ایران شده است.

منابع