سخنرانی امام حسین علیه السلام هنگام بیرون رفتن از مکه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی 'ابن زبير ، از حسين عليه السلام خواست كه در مكّه بماند تا او و مردم ، با وى بيعت كن...' ایجاد کرد)
 
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
ابن زبير ، از حسين عليه السلام خواست كه در مكّه بماند تا او و مردم ، با وى بيعت كنند و اين را از آن روى گفت كه به او بدگمان نشود و در گفتار، بهانه اى داشته باشد. آن گاه حسين عليه السلام فرمود: «اگر يك وجب ، دورتر از حرم كشته شوم، نزد من ، دوست داشتنى تر است تا در درون آن كشته شوم ، و اگر دو وجب دورتر از آن كشته شوم ، بهتر از آن است كه يك وجب دورتر از آن كشته شوم» .
+
در کتاب [[تیسیر المطالب (مطالب)|تیسیر المطالب]] به نقل از [[زید بن علی بن الحسین|زید بن علی]]، از پدرش [[امام زين العابدين|امام زین العابدین]] (علیه السلام) اینگونه نقل می کند: [[امام حسین علیه السلام|حسین بن على]] (علیه السلام)، براى یارانش سخنرانى کرد و خداى را سپاس گفت و ستود و سپس فرمود:  
  
'''سخنرانى امام عليه السلام هنگام بيرون رفتن از مكّه'''
+
«اى مردم! قلّاده [[مرگ]] براى فرزندان آدم، چونان گردنبند بر گردن دختر جوان است [و حتمى است]، و اشتیاقى فراوان به دیدار گذشتگانم دارم، چونان اشتیاق [[يعقوب|یعقوب]] به [[يوسف|یوسف]] و برادرش. به راستى که مرا قتلگاهى است که آن را ملاقات مى کنم و گویا به بندهایم مى نگرم که درندگان بیابان ها، آنها را از هم مى گسلند و شکم هاى خود را از آن مى آکنند. خشنودى خدا، خشنودى خانواده ماست. بر بلاى او بردباریم تا پاداش بردباران را به ما ببخشد. حرم و خاندان [[پیامبر اسلام|پیامبر]]، از او جدا نیستند و اعضاى آن، هرگز از هم جدا نمى شوند و آنان در [[بهشت]] برین، جمع مى شوند و دیدگان او (پیامبر صلى الله علیه و آله) به آنان، روشن مى گردد و وعده خدا در باره آنان تحقّق مى یابد. هان! هر کس آماده است جان خود را در راه ما بدهد، با ما همسفر شود. من ـ إن شاء اللّه ـ فردا حرکت مى کنم».
  
در کتاب تيسير المطالب  به نقل از زيد بن على ، از پدرش امام زين العابدين اینگونه نقل می کند : حسين بن على عليه السلام ، براى يارانش سخنرانى كرد و خداى را سپاس گفت و ستود و سپس فرمود : «اى مردم! قلّاده مرگ براى فرزندان آدم ، چونان گردنبند بر گردن دختر جوان است [ و حتمى است] ، و اشتياقى فراوان به ديدار گذشتگانم دارم ، چونان اشتياق يعقوب به يوسف و برادرش . به راستى كه مرا قتلگاهى است كه آن را ملاقات مى كنم و گويا به بندهايم مى نگرم كه درندگان بيابان ها ، آنها را از هم مى گسلند و شكم هاى خود را از آن مى آكنند . خشنودى خدا، خشنودى خانواده ماست. بر بلاى او بردباريم تا پاداش بردباران را به ما ببخشد. حرم و خاندان پيامبر، از او جدا نيستند و اعضاى آن ، هرگز از هم جدا نمى شوند و آنان در بهشت برين ، جمع مى شوند و ديدگان او (پيامبر صلى الله عليه و آله) به آنان ، روشن مى گردد و وعده خدا در باره آنان ، تحقّق مى يابد. هان! هر كس آماده است جان خود را در راه ما بدهد، با ما همسفر شود. من ـ إن شاء اللّه ـ فردا حركت مى كنم» .
+
==منابع==
  
== منبع ==
+
*محمد محمدی ری شهری و همکاران، [[دانشنامه امام حسین علیه السلام (کتاب)|دانشنامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ]]، ترجمه عبدالهادی مسعودی، ص ۳۴۷، دسترس در [http://www.hadith.net/n668-e6369-p346.html حدیث نت].
  
*محمد محمدی ری شهری و همکاران، دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ، ترجمه عبدالهادی مسعودی،  ص 347، دسترس در [http://www.hadith.net/n668-e6369-p346.html حدیث نت]
+
[[رده:واقعه عاشورا]]
[[رده:امام حسین علیه السلام]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۶

در کتاب تیسیر المطالب به نقل از زید بن علی، از پدرش امام زین العابدین (علیه السلام) اینگونه نقل می کند: حسین بن على (علیه السلام)، براى یارانش سخنرانى کرد و خداى را سپاس گفت و ستود و سپس فرمود:

«اى مردم! قلّاده مرگ براى فرزندان آدم، چونان گردنبند بر گردن دختر جوان است [و حتمى است]، و اشتیاقى فراوان به دیدار گذشتگانم دارم، چونان اشتیاق یعقوب به یوسف و برادرش. به راستى که مرا قتلگاهى است که آن را ملاقات مى کنم و گویا به بندهایم مى نگرم که درندگان بیابان ها، آنها را از هم مى گسلند و شکم هاى خود را از آن مى آکنند. خشنودى خدا، خشنودى خانواده ماست. بر بلاى او بردباریم تا پاداش بردباران را به ما ببخشد. حرم و خاندان پیامبر، از او جدا نیستند و اعضاى آن، هرگز از هم جدا نمى شوند و آنان در بهشت برین، جمع مى شوند و دیدگان او (پیامبر صلى الله علیه و آله) به آنان، روشن مى گردد و وعده خدا در باره آنان تحقّق مى یابد. هان! هر کس آماده است جان خود را در راه ما بدهد، با ما همسفر شود. من ـ إن شاء اللّه ـ فردا حرکت مى کنم».

منابع