خطبه شقشقیه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۱ توسط اله یاری (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{مدخل دائرة المعارف|دانشنامه جهان اسلام}} {{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} خطبه شقش...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


خطبه شقشقيه، از خطبه هاى مشهور نهج البلاغه و متضمن نقد دوران سه خليفه اول. نام اين خطبه برگرفته از جمله امام على عليه السلام در پاسخ به ابن عباس، پس از ايراد خطبه، است [۱] كه در آن امام سخن گفتن خود را در اين مقام به صداى شقشقه شتر تشبيه كرده است [۲]. شقشقه در لغت چيزى مانند شش گوسفند است كه شتر، مخصوصآ به هنگام هيجان و شدت تنفس، از دهان خود خارج مى كند و در آن باد مى اندازد و زير گلويش صدا مىكند [۳]. اين خطبه براساس نخستين جمله آن («واللّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَها ابنُ اَبى قُحافَة») مقمِّصه نيز خوانده شده است [۴]. تَقَمَّصَ (از مادّه قميص به معناى پيراهن) يعنى پيراهن بر تن كرد [۵].

با توجه به نكات تاريخى مطرح شده در خطبه، مانند ذكر ناكثين، قاسطين، و مارقين، پيداست كه اين خطبه پس از واقعه جَمَل، صِفّين و نهروان و احتمالا در سالهاى واپسين حيات حضرت على عليه السلام ايراد شده است، يعنى در زمانى كه مردم براى رويارويى با معاويه بهانه جويى مىكردند. اكثر راويان درباره مكان ايراد خطبه سكوت كرده اند. [۶] مكان خطبه را محله رَحْبَه در نزديكى كوفه ذكر كرده اند. امام اين خطبه را در پاسخ به مردى ايراد كرد كه از او درباره سبب به تأخير انداختن تصدى خلافت پرسش كرد [۷] اكثر منابع اين خطبه را به نقل از ابن عباس آورده اند و به حضور وى در هنگام ايراد اين خطبه اشاره كرده اند [۸]

با وجود همه كوششها براى ناديده انگاشتن اين خطبه و نظاير آن و نيز مصادر و منابع آن، بسيارى از علماى اهل سنّت و شيعه آن را روايت كرده اند [۹] اين خطبه به متون ادبى نيز راه يافته و دانشمند و اديبى چون ابن ابى اِصبَع مصرى (متوفى 654) در كتاب تحريرالتحبير كه در فن نثر است در باب استعانت، از آن به عنوان خطبهاى مشهور ياد و بدان استناد كرده است [۱۰]. اين خطبه از بسيارى از علما و محدّثان قبل از سيدرضى با تفاوتهاى اندكى در نقل روايت شده است؛ كسانى چون حافظ يحيىبن عبدالحميد حِمّانى (متوفى 228)، ابوجعفر احمدبن محمد برقى (متوفى 274 يا 280)، ابواحمد عبدالعزيز جَلوُدى بصرى، ابواحمد حسنبن عبداللّه عسكرى (متوفى 382) [۱۱]، ابوجعفر ابنبابويه قمى (متوفى 381) [۱۲] ابوالقاسم بلخى (متوفى 317)، ابوجعفربن قِبَه شاگرد ابوالقاسم بلخى [۱۳]، ابوجعفر دِعبِل خُزاعى (متوفى 246؛ رجوع کنید به طوسى، ص 372)، ابوالحسن علىبن محمدبن فرات [۱۴]، ابوعلى جُبّائى (متوفى 303؛ رجوع کنید به مجلسى، ج 29، ص 506) و حافظ سليمان بن احمد طبرانى (متوفى 360؛ رجوع کنید به قطب راوندى، همانجا؛ محمودى، ج 2، ص 512) اين خطبه را نقل كردهاند. وجود اين خطبه در آثارى كه قبل يا همزمان با سيدرضى تدوين شده [۱۵]، حاكى از صحت انتساب آن به امام على عليهالسلام است.

افزون بر اين اسناد و مدارك، فصاحت و نكات بلاغى [۱۶] و حسن اسلوب و نظم اين خطبه نشان از كلام امام دارد [۱۷]. از لحن و شيوه انتقادآميز و تند خطبه نسبت به خلفا، از جمله عبارت «اِلى اَنْ قامَ ثالِثُ القوم...» ــكه ابى ابن الحديد[۱۸] آن را از شعر معروف و هجوآميز خُطَيئه تندتر و تلختر دانسته است ــ و با توجه به تعبير ابنعباس از حضورش نزد اميرالمؤمنين [۱۹] و تأسف او از ناتمام ماندن سخنان حضرت، برمىآيد كه لحن معمول و عمومى حضرت چنين نبوده، بلكه اين خطبه را در جمع ياران خاص و به طور ناخواسته ايراد كرده است [۲۰]

خطبه شقشقيه به مثابه رنجنامه امام على عليه السلام و از مهمترين خطبه هاى نهج البلاغه است. اين خطبه، در عين كوتاهى، دوره كامل تاريخ خلفاى سهگانه نخستين از نگاه حضرت است. محور اصلى اين خطبه مسئله خلافت، اوضاع سياسى عصر خلفاى نخستين، علل سكوت 25 ساله حضرت و انگيزههاى پذيرش خلافت، گروههاى سياسى عصر امام و علل انحراف آنها از محور دين است. امام على عليهالسلام در اين خطبه نخست شكايت خود را از نخستين مرحله خلافت بيان كرده و سپس صبر و سكوتش را به سبب ترجيح منافع اسلام بر منافع شخصى دانسته است. در قسمت بعدى خطبه، حضرت خلافت عمر را چون رشوهاى دانسته كه ابوبكر به پاس خدمات عمر به او واگذار كرده است و خودسرى، اشتباه، سركشى و تلوّن و عيبجويى مردم را در اين دوره ناشى از خشونت در گفتار و رفتار و خطاهاى پىدرپى عمر دانسته است. در ادامه حضرت به چگونگى به خلافت رسيدن عثمان در شورا و دسته بنديهاى موجود در شورا اشاره كرده و پس از هجو شديد عثمان، شكمبارگى وى و دخالتهاى نابهجاى بنی اميه را عامل قتل او ذكر كرده است. در ادامه حضرت به شرح بيعت عمومى مردم با خود پرداخته و مهمترين علت ايجاد گروههاى سياسى منحرف در زمان خود را بیتوجهى به تعاليم قرآن به سبب دنيازدگى دانسته است. در بخش پايانى خطبه حضرت مهمترين علت پذيرش خلافت را حضور مردم در صحنه، اتمام حجت به واسطه وجود ياران و اداى پيمان الهى ذكر كرده و خاطرنشان ساخته است كه «اگر اين دلايل نبود حكومت را نمیپذيرفتم، زيرا دنياى شما نزد من بىارجتر از آبى است كه از بينى بُز به هنگام عطسه پراكنده میشود». هنگامى كه سخن حضرت به اينجا میرسد، مردى از اهل سواد، نامهاى به حضرت میدهد و به اين ترتيب رشته گفتار حضرت از هم گسيخته مىگردد. عبدالزهرا حسينى [۲۱] آن فرد را منافقى مكار يا شخصى جاهل دانسته كه با طرح ده سؤال بىمورد [۲۲] از ادامه سخنرانى حضرت جلوگيرى كرده است.

يكى از دلايل مخالفان صحت انتساب نهج البلاغه به امام على عليه السلام، وجود همين خطبه در آن است. اين گروه انتقاد آن حضرت را از خلفا و صحابه پيامبر برخلاف سيره وى و جعلى دانسته اند [۲۳]، حتى برخى، با اين قياس، كل نهج البلاغه را برساخته سيدمرتضى علم الهدى دانسته اند [۲۴]. ابن ابىالحديد، از بزرگان اهلسنّت، در صحت انتساب اين خطبه به امام عليهالسلام ترديد نكرده، ولى برداشتهاى شيعه از آن را نقد كرده است [۲۵]. آنچه باعث تشكيك درباره اين خطبه شده محتواى آن يعنى نقد دوران خلافت سه خليفه اول است. از همينرو برخى از محدّثان شيعه آن را در ذيل ديگر مناقشات و تظلمخواهيهاى حضرت آوردهاند [۲۶] از خطبه شقشقيه به جهت شهرتش، شرحهاى مستقل بسيارى در دست است كه از آن جمله اند : شرح الخطبةالشقشقية از سيدمرتضى علم الهدى (قم 1405)؛ شرح خطبه شقشقيه از علامه مجلسى[۲۷]؛ اثبات الوصية فى شرح الخطبةالشقشقية اثر حريرى عاملى (بيروت 1424/2003)؛ شرح الخطبةالشقشقية اثر محمدرضا حكيمى (بيروت 1402/1982)؛ الشذرات العلوية فى شرح الخطبةالشقشقية اثر ابوذر غفارى (قم 1416/ 1995). همچنين شرح خطبه شقشقيه اثر مرتضى كاشانى (تهران 1378) و شرح خطبه شقشقيه اثر سيدمحمدعلى موسوى خلخالى (تبريز 1358ش/1399)، شرحهاى مستقل فارسى اين خطبهاند [۲۸]

منابع مقاله

منابع : آقابزرگ طهرانى؛ ابن ابىالاصبع، تحريرالتحبير فى صناعةالشعر و النثر و بيان اعجازالقرآن، كتاب 2، چاپ حنفى محمد شرف، ]قاهره ? 1383[؛ ابنابىالحديد، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره 1385ـ1387/1965ـ1967، چاپ افست بيروت ]بىتا.[؛ ابنبابويه، علل الشرايع، نجف 1385ـ1386، چاپ افست قم ]بىتا.[؛ همو، معانىالاخبار، چاپ علىاكبر غفارى، قم 1361ش؛ ابن حجر عسقلانى، لسان الميزان، حيدرآباد، دكن 1329ـ1331، چاپ افست بيروت 1390/1971؛ ابنمنظور؛ ابنميثم، شرح نهج البلاغة، قم 1362ش؛ عبدالحسين امينى، الغدير فى الكتاب و السنة و الادب، قم 1416ـ1422/1995ـ2002؛ على بن زيد بيهقى، معارج نهج البلاغة، قم 1380ش؛ محمدمهدى جعفرى، پرتوى از نهج البلاغه: با نقل منابع و تطبيق با روايات مآخذ ديگر، تهران 1380ـ1381ش؛ عبدالزهرا حسينى، مصادر نهج البلاغة و اسانيده، بيروت 1405/1985؛ حبيب اللّه بن محمدهاشم خوئى، منهاج البراعة شرح نهج البلاغة، چاپ على عاشور، بيروت 1429/2008؛ محمدبن احمد ذهبى، ميزان الاعتدال فى نقدالرجال، چاپ على محمد بجاوى، قاهره 1963ـ1964، چاپ افست بيروت ]بىتا.[؛ سبط ابن جوزى، تذكرةالخواص، بيروت 1401/1981؛ احمدبن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوى خرسان، نجف 1386/1966، چاپ افست قم ]بىتا.[؛ محمدبن حسن طوسى، الامالى، قم 1414؛ سعيدبن هبةاللّه قطب راوندى، منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغة، چاپ عبداللطيف كوهكمرى، قم 1406؛ محمدباقربن محمدتقى مجلسى، بحارالانوار، ج 29، چاپ عبدالزهراء علوى، بيروت: دارالرضا، ]بىتا.[؛ محمدباقر محمودى، نهج السعادة فى مستدرك نهج البلاغة، ج 2، بيروت 1396/1976؛ محمدبن محمد مفيد، الارشاد فى معرفة حججاللّه علىالعباد، بيروت 1414/1993؛ محمدباقربن محمد نواب لاهيجانى، شرح نهج البلاغه، چاپ محمدمهدى جعفرى و محمديوسف نيرى، تهران 1379ش؛ محمد واعظزاده خراسانى، «امام على (ع) و وحدت»، كتاب نقد، سال 5، ش 3 (تابستان 1380).

پانویس

  1. (بيهقى، ج 1، ص 227)
  2. (رجوع کنید به نواب لاهيجانى، ص 145)
  3. (ابن منظور، ذيل «شقق»)
  4. (بيهقى، همانجا)
  5. (ابن منظور، ذيل «قمص»)
  6. طبرسى (ج 1، ص 281)، شيخ مفيد (ج 1، ص 287) و قطب راوندى (ج 1، ص 133)
  7. (سبط ابنجوزى، ص 117).
  8. (براى نمونه رجوع کنید به ابن بابويه، 1385ـ1386، ج 1، ص 150؛ مفيد؛ طبرسى، همانجاها).
  9. (رجوع کنید به محمودى، ج 2، ص 512).
  10. (رجوع کنید به كتاب 2، ص 383)
  11. رجوع کنید به امينى، ج 7، ص 110ـ111)
  12. ابن بابويه، 1361ش، ص 360ـ364، همو، 1385ـ1386، ج 1، ص 150ـ151)،
  13. (رجوع کنید به ابن ابى الحديد، ج 1، ص 205ـ206؛ ابن ميثم، ج 1، ص 252)
  14. (متوفى 312؛ رجوع کنید به ابنميثم، ج 1، ص 253)
  15. (رجوع کنید به ابن بابويه، همانجاها؛ مفيد، ج 1، ص 287ـ290)
  16. (رجوع کنید به ابنابىالحديد، ج 1، ص 152ـ153)
  17. (خوئى، ج 2، ص 273)
  18. (ج 1، ص 197)
  19. (رجوع کنید به ابنبابويه، 1385ـ1386، ج 1، ص 150؛ مفيد، ج 1، ص 287)
  20. (جعفرى، ج 1، ص 128؛ واعظزاده خراسانى، ص 24).
  21. (ج 1، ص 317)
  22. (رجوع کنید به ابنميثم، ج 1، ص 269ـ270)
  23. (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 252)
  24. (رجوع کنید به ذهبى، ج 3، ص 124؛ ابنحجر عسقلانى، ج 4، ص 223)
  25. (رجوع کنید به ج 1، ص 156ـ159)
  26. (رجوع کنید به طبرسى، ج 1، ص 281؛ ابنميثم، ج 1، ص 251ـ252).
  27. (رجوع کنید به مجلسى، ج 29، ص 497ـ548)
  28. (براى اطلاع از ديگر شروح اين خطبه رجوع کنید به آقابزرگ طهرانى، ج 13، ص 222؛ حسينى، ج 1، ص 324).


منابع