مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

حضرت سکینه علیها السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
'''سکینه''' لقب امینه یا امنیه یا آمنه یکی از دختران امام حسین(ع) است که احتمالاً بزرگتر از رقیه و کوچکتر از فاطمه دختران دیگر امام(ع) بوده است. او در واقعه کربلا حضور داشت و همراه با قافله اسیران به شام رفت. برخی همسر او را [[عبد الله بن حسن|عبدالله پسر امام حسن علیه السلام]] می دانند که در کربلا شهید شد.
+
'''سُکَینه''' لقب یکی از دختران [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام است که احتمالاً بزرگتر از [[حضرت رقیه سلام الله علیها|رقیه]] و کوچکتر از [[فاطمه دختر امام حسین علیه السلام|فاطمه]] -دختران دیگر امام علیه السلام- بوده است. او در واقعه [[کربلا]] حضور داشت و همراه با قافله اسیران به [[شام]] رفت. برخی همسر او را [[عبد الله بن حسن|عبدالله بن حسن]] علیه السلام می دانند که در کربلا شهید شد.
  
==ولادت و نسب ==
+
==ولادت و نسب==
نام او در منابع تاریخی امينه، امنيه و آمنه ذکر شده و لقبش سكينه  به معني وقار و سكون است.<ref>ابن خلکان، وفیات الاعیان، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۳۹۷</ref> پدرش [[امام حسين]] عليه السلام و مادرش رباب دختر امري‌القيس و مادر [[عبدالله رضیع]](علی اصغر)است. <ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۹۲</ref> زمان ولادت او معلوم نیست اما از شواهد تاریخی می توان دریافت که در زمان واقعه کربلا بانویی رشیده و بین 10 تا 13 سال سن داشته. از جمله اینکه او را کوچکتر از خواهرش فاطمه دانسته اند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۶۴ </ref> و اینکه امام حسین هنگام وداع از حرم او را خیره النساء(بهترین بانوان) خواند.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰</ref> و اینکه پیش از سفر به کربلا  [[حسن مثنی]] یکی از دختران امام حسین را خواستگاری کرد، امام او را در انتخاب بین سکینه و فاطمه مخیر کرد.<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۷۹</ref>
+
نام او در منابع تاریخی، امینه، امنیه و آمنه ذکر شده و لقبش سُکَینه به معنی وقار و سکون است.<ref>ابن خلکان، وفیات الاعیان، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۳۹۷</ref> پدرش [[امام حسین]] علیه السلام و مادرش [[رباب همسر امام حسین علیه السلام|رباب]] دختر امری‌القیس و مادر [[عبدالله رضیع]] ([[حضرت علی اصغر علیه السلام|علی اصغر]]) است.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۹۲</ref> زمان ولادت او معلوم نیست اما از شواهد تاریخی می توان دریافت که در زمان واقعه [[کربلا]] بانویی رشیده و بین ۱۰ تا ۱۳ سال سن داشته است. از جمله اینکه او را کوچکتر از خواهرش [[فاطمه دختر امام حسین علیه السلام|فاطمه]] دانسته اند<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۶۴ </ref> و اینکه امام حسین هنگام وداع از حرم او را خیرة النساء (بهترین بانوان) خواند.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰</ref> و اینکه پیش از سفر به کربلا، [[حسن مثنی]] یکی از دختران امام حسین را خواستگاری کرد، امام او را در انتخاب بین سکینه و فاطمه مخیر کرد.<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۷۹</ref>
  
درباره همسر یا همسران او اختلاف است. برخی همسر او را عبدالله پسر امام حسن علیه السلام می دانند که در کربلا شهید شد<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۶.</ref> نامهای دیگری نیز در منابع تاریخی به عنوان همسر سکینه مطرح شده که عبارتند از: [[ابوبکر بن حسن بن علی]] <ref>ابن صوفی، المجدی فی انساب الطالبیین، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۱</ref>،  عبدالله بن مسلم بن عقیل <ref>محلاتی، ریاحین‌الشریعة، ۱۳۷۰ش، ج۴، ص۲۵۵</ref>
+
درباره همسر یا همسران او اختلاف است. برخی همسر او را [[عبد الله بن حسن|عبدالله]] پسر [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]] علیه السلام می دانند که در کربلا شهید شد.<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۶.</ref> افراد دیگری نیز در منابع تاریخی به عنوان همسر سکینه مطرح شده که عبارتند از: [[ابوبکر بن حسن بن علی]]،<ref>ابن صوفی، المجدی فی انساب الطالبیین، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۱</ref> [[عبد الله بن مسلم بن عقیل|عبدالله بن مسلم بن عقیل]].<ref>محلاتی، ریاحین‌الشریعة، ۱۳۷۰ش، ج۴، ص۲۵۵</ref>
  
 
==حضور در کربلا==
 
==حضور در کربلا==
بی تردید بانو سکینه یکی از بانوان حاضر در صحرای کربلا بوده است و در منابع تاریخی گزارشهایی درباره ایشان وجود دارد.   
+
بی تردید بانو سکینه یکی از بانوان حاضر در صحرای [[کربلا]] بوده است و در منابع تاریخی گزارشهایی درباره ایشان وجود دارد.   
  
==وداع با امام حسین (ع) ==
+
===وداع با امام حسین (ع)===
در روز عاشورا، امام حسین(ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به سوی اهل بیت خود بازگشت و با آنان وداع کرد سپس نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشه‌ای نشسته و می‌گریست. امام حسین(ع)او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید، اشک از چشمان او پاک کرد و در ضمن اشعاری به سکینه گفت<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰</ref>:
+
در [[روز عاشورا]]، [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]](ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به سوی اهل بیت خود بازگشت و با آنان وداع کرد، سپس نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشه‌ای نشسته و می‌گریست. امام حسین(ع) او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید، اشک از چشمان او پاک کرد و در ضمن اشعاری به سکینه گفت:<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰</ref>{{بیت|سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی|منک البکاء اذا الحمام دهانی}}
{{بیت|سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی|منک البکاء اذا الحمام دهانی}}
 
 
{{بیت|لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة|مادام منی الروح فی جثمانی}}
 
{{بیت|لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة|مادام منی الروح فی جثمانی}}
 
{{بیت|فاذا قتلت فانت اولی بالذی|تبکینه یا خیرة النسوان|}}
 
{{بیت|فاذا قتلت فانت اولی بالذی|تبکینه یا خیرة النسوان|}}
سطر ۲۱: سطر ۲۰:
 
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری
 
ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری
  
== مشاهده پیکر امام حسین(ع)==
+
===مشاهده پیکر امام حسین(ع)===
وقتی سپاه ابن سعد خانواده شهدا را از میان پیکرهای بر زمین افتاده آنان عبور داد سکینه بدن پدر را شناخت و خودش را روی پیکر پدر انداخت و در اثر گریه، بى‌هوش شد. سكينه جسد پدر را رها نمى‌كرد و كسى نمى‌توانست او را از پدرش جدا كند. تا اينكه گروهى از اعراب، وى را با زور از بدن پدر جدا كردند.<ref>موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه‌السلام، ص ۳۰۷.</ref>
+
وقتی سپاه [[عمر بن سعد|ابن سعد]] خانواده شهدا را از میان پیکرهای بر زمین افتاده آنان عبور داد، سکینه بدن پدر را شناخت و خودش را روی پیکر پدر انداخت و در اثر گریه، بى‌هوش شد. سکینه جسد پدر را رها نمى‌کرد و کسى نمى‌توانست او را از پدرش جدا کند. تا اینکه گروهى از اعراب، وى را با زور از بدن پدر جدا کردند.<ref>موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه‌السلام، ص ۳۰۷.</ref>
 
==کاروان اسرا در شام==
 
==کاروان اسرا در شام==
وقتی کاروان اسیران وارد سرزمین شام شدند مردم برای تماشای سرها و اسیران جمع شدند. سهل بن سعد ساعدی که از صحابه پیامبر اسلام(ص) بود می گوید: روز ورود اسرا به شام در دروازه ساعات دختری را دیدم که بر شتری بی‌محمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر امام حسین(ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا(ص) کاری کنم که نیزه‌داران سرهای شهدای کربلا را از اطراف اسیران دور کنند. سهل می‌گوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ۱۴۱۸ق، ص۶۰- ۶۱؛</ref>  
+
وقتی کاروان [[اسرای اهل بیت علیهم السلام|اسیران کربلا]] وارد سرزمین [[شام]] شدند، مردم برای تماشای سرها و اسیران جمع شدند. [[سهل بن سعد|سهل بن سعد ساعدی]] که از [[صحابی|صحابه]] [[پیامبر اسلام]](ص) بود می گوید: روز ورود اسرا به شام در [[دروازه ساعات]] دختری را دیدم که بر شتری بی‌محمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]](ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا(ص) کاری کنم که نیزه‌داران [[سرهای شهدای کربلا]] را از اطراف اسیران دور کنند. سهل می‌گوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ۱۴۱۸ق، ص۶۰- ۶۱؛</ref>  
==رؤیای سکینه در دمشق==  
+
===رؤیای سکینه در دمشق===  
برخی از منابع خوابی که حضرت سکینه در دمشق دیده اند را ایشان گزارش کرده ند: «ديدم زنى در هُودَجى نشسته و دستان خود را روى سرگذاشته است. پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند: او فاطمه ، دختر محّمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و مادر پدر تو است. گفتم: به خدا سوگند نزد او مى‌روم و ستم‌هاى وارد شده به ما را به او مى‌گويم. سپس با شتاب به سوى او رفتم تا به او رسيدم و برابرش ايستادم و مى‌گريستم و مى‌گفتم: مادر جان! به خدا سوگند حقّ ما را انكار كردند و جمع ما را پراكنده و حريم ما را هتک كردند. مادر جان! به خدا پدرمان، حسين (علیه‌السلام) را كشتند. فرمود: سكينه جانم! ديگر نگو. زيرا بند دلم را پاره كردى و جگرم را شكافتى. اين پيراهن پدرت حسين (علیه‌السلام) است كه از من دور نمى‌شود تا با اين پيراهن خدا را ملاقات كنم.»<ref>ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۲۲۰</ref>
+
برخی از منابع خوابی که حضرت سکینه در [[دمشق]] دیده اند را ایشان گزارش کرده اند: «دیدم زنى در هُودَجى نشسته و دستان خود را روى سر گذاشته است. پرسیدم: این زن کیست؟ گفتند: او [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه]]، دختر [[پیامبر اسلام|محّمد]] (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و مادر پدر تو است. گفتم: به خدا سوگند نزد او مى‌روم و ستم‌هاى وارد شده به ما را به او مى‌گویم. سپس با شتاب به سوى او رفتم تا به او رسیدم و برابرش ایستادم و مى‌گریستم و مى‌گفتم: مادر جان! به خدا سوگند حقّ ما را انکار کردند و جمع ما را پراکنده و حریم ما را هتک کردند. مادر جان! به خدا پدرمان، حسین (علیه‌السلام) را کشتند. فرمود: سکینه جانم! دیگر نگو. زیرا بند دلم را پاره کردى و جگرم را شکافتى. این پیراهن پدرت حسین (علیه‌السلام) است که از من دور نمى‌شود تا با این پیراهن خدا را ملاقات کنم.»<ref>ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۲۲۰</ref>
  
 
==بازگشت به مدینه==
 
==بازگشت به مدینه==
حضرت سكينه همراه با کاروان اسیران به مدینه بازگشت و در مدینه همراه دیگر بانوان بنی هاشم برای شهیدان کربلا شب و روز به سوگواری نشست <ref>موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه علیهاالسلام، ص82 </ref>
+
حضرت سکینه همراه با کاروان اسیران به [[مدینه]] بازگشت و در مدینه همراه دیگر بانوان [[بنی هاشم]] برای [[شهدای کربلا|شهیدان کربلا]] شب و روز به سوگواری نشست.<ref>موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه علیهاالسلام، ص۸۲ </ref>
  
==درگذشت==
+
==وفات==
از زندگی ایشان  در مدینه پس از واقعه کربلا اطلاعات زیادی در دسترس نیست. چگونگی وفات و محل دفن ایشان نیز مورد اختلاف است. برخی وفات سکینه را ۵ ربیع‌الاول سال ۱۱۷ قمری در مدینه نقل کرده‌اند.<ref> ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۲۱۸ </ref> برخی نیز معتقدند سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز ازدواج کرد و از مدینه به طرف مصر حرکت کرده و دمشق درگذشت.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۴۲۱ </ref> برخی درگذشت او را در مصر دانسته اند<ref> خسروشاهی، اهل البیت فی مصر، ۱۴۲۷ق، ص۲۱۶ </ref>
+
از زندگی حضرت سکینه در [[مدینه]] پس از واقعه [[کربلا]] اطلاعات زیادی در دسترس نیست. چگونگی وفات و محل دفن ایشان نیز مورد اختلاف است. برخی وفات سکینه را ۵ [[ماه ربیع الاول|ربیع‌الاول]] سال ۱۱۷ قمری در مدینه نقل کرده‌اند.<ref> ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۲۱۸ </ref> برخی نیز معتقدند سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز [[ازدواج]] کرد و از مدینه به طرف [[مصر]] حرکت کرده و در [[دمشق]] درگذشت.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۴۲۱ </ref> اما برخی درگذشت او را در مصر دانسته اند.<ref> خسروشاهی، اهل البیت فی مصر، ۱۴۲۷ق، ص۲۱۶ </ref>
  
در قبرستان باب الصغیر دمشق، قبری منسوب به سکینه وجود دارد. بقعه‎ای در قاهره نیز به سکینه بنت الحسین منسوب است.
+
در قبرستان [[باب الصغیر]] دمشق، قبری منسوب به حضرت سکینه وجود دارد. بقعه‎ای در قاهره نیز به سکینه بنت الحسین منسوب است.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
*ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، قم، الشریف الرضی، ۱۳۶۴ش.
 
*ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، قم، الشریف الرضی، ۱۳۶۴ش.
سطر ۴۵: سطر ۴۳:
 
*ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر-دار، بیروت، ۱۹۶۵م.
 
*ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر-دار، بیروت، ۱۹۶۵م.
 
*ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
 
*ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
*ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف
+
*ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف.
*موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه‌السلام
+
*موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه‌السلام.
*خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ۱۴۱۸ق
+
*خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ۱۴۱۸ق.
 +
 
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده

نسخهٔ ‏۷ سپتامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۸

سُکَینه لقب یکی از دختران امام حسین علیه السلام است که احتمالاً بزرگتر از رقیه و کوچکتر از فاطمه -دختران دیگر امام علیه السلام- بوده است. او در واقعه کربلا حضور داشت و همراه با قافله اسیران به شام رفت. برخی همسر او را عبدالله بن حسن علیه السلام می دانند که در کربلا شهید شد.

ولادت و نسب

نام او در منابع تاریخی، امینه، امنیه و آمنه ذکر شده و لقبش سُکَینه به معنی وقار و سکون است.[۱] پدرش امام حسین علیه السلام و مادرش رباب دختر امری‌القیس و مادر عبدالله رضیع (علی اصغر) است.[۲] زمان ولادت او معلوم نیست اما از شواهد تاریخی می توان دریافت که در زمان واقعه کربلا بانویی رشیده و بین ۱۰ تا ۱۳ سال سن داشته است. از جمله اینکه او را کوچکتر از خواهرش فاطمه دانسته اند[۳] و اینکه امام حسین هنگام وداع از حرم او را خیرة النساء (بهترین بانوان) خواند.[۴] و اینکه پیش از سفر به کربلا، حسن مثنی یکی از دختران امام حسین را خواستگاری کرد، امام او را در انتخاب بین سکینه و فاطمه مخیر کرد.[۵]

درباره همسر یا همسران او اختلاف است. برخی همسر او را عبدالله پسر امام حسن علیه السلام می دانند که در کربلا شهید شد.[۶] افراد دیگری نیز در منابع تاریخی به عنوان همسر سکینه مطرح شده که عبارتند از: ابوبکر بن حسن بن علی،[۷] عبدالله بن مسلم بن عقیل.[۸]

حضور در کربلا

بی تردید بانو سکینه یکی از بانوان حاضر در صحرای کربلا بوده است و در منابع تاریخی گزارشهایی درباره ایشان وجود دارد.

وداع با امام حسین (ع)

در روز عاشورا، امام حسین(ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به سوی اهل بیت خود بازگشت و با آنان وداع کرد، سپس نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشه‌ای نشسته و می‌گریست. امام حسین(ع) او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید، اشک از چشمان او پاک کرد و در ضمن اشعاری به سکینه گفت:[۹]

سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی منک البکاء اذا الحمام دهانی

لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة مادام منی الروح فی جثمانی

فاذا قتلت فانت اولی بالذی تبکینه یا خیرة النسوان

ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.

تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.

ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری

مشاهده پیکر امام حسین(ع)

وقتی سپاه ابن سعد خانواده شهدا را از میان پیکرهای بر زمین افتاده آنان عبور داد، سکینه بدن پدر را شناخت و خودش را روی پیکر پدر انداخت و در اثر گریه، بى‌هوش شد. سکینه جسد پدر را رها نمى‌کرد و کسى نمى‌توانست او را از پدرش جدا کند. تا اینکه گروهى از اعراب، وى را با زور از بدن پدر جدا کردند.[۱۰]

کاروان اسرا در شام

وقتی کاروان اسیران کربلا وارد سرزمین شام شدند، مردم برای تماشای سرها و اسیران جمع شدند. سهل بن سعد ساعدی که از صحابه پیامبر اسلام(ص) بود می گوید: روز ورود اسرا به شام در دروازه ساعات دختری را دیدم که بر شتری بی‌محمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر امام حسین(ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا(ص) کاری کنم که نیزه‌داران سرهای شهدای کربلا را از اطراف اسیران دور کنند. سهل می‌گوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم.[۱۱]

رؤیای سکینه در دمشق

برخی از منابع خوابی که حضرت سکینه در دمشق دیده اند را ایشان گزارش کرده اند: «دیدم زنى در هُودَجى نشسته و دستان خود را روى سر گذاشته است. پرسیدم: این زن کیست؟ گفتند: او فاطمه، دختر محّمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و مادر پدر تو است. گفتم: به خدا سوگند نزد او مى‌روم و ستم‌هاى وارد شده به ما را به او مى‌گویم. سپس با شتاب به سوى او رفتم تا به او رسیدم و برابرش ایستادم و مى‌گریستم و مى‌گفتم: مادر جان! به خدا سوگند حقّ ما را انکار کردند و جمع ما را پراکنده و حریم ما را هتک کردند. مادر جان! به خدا پدرمان، حسین (علیه‌السلام) را کشتند. فرمود: سکینه جانم! دیگر نگو. زیرا بند دلم را پاره کردى و جگرم را شکافتى. این پیراهن پدرت حسین (علیه‌السلام) است که از من دور نمى‌شود تا با این پیراهن خدا را ملاقات کنم.»[۱۲]

بازگشت به مدینه

حضرت سکینه همراه با کاروان اسیران به مدینه بازگشت و در مدینه همراه دیگر بانوان بنی هاشم برای شهیدان کربلا شب و روز به سوگواری نشست.[۱۳]

وفات

از زندگی حضرت سکینه در مدینه پس از واقعه کربلا اطلاعات زیادی در دسترس نیست. چگونگی وفات و محل دفن ایشان نیز مورد اختلاف است. برخی وفات سکینه را ۵ ربیع‌الاول سال ۱۱۷ قمری در مدینه نقل کرده‌اند.[۱۴] برخی نیز معتقدند سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز ازدواج کرد و از مدینه به طرف مصر حرکت کرده و در دمشق درگذشت.[۱۵] اما برخی درگذشت او را در مصر دانسته اند.[۱۶]

در قبرستان باب الصغیر دمشق، قبری منسوب به حضرت سکینه وجود دارد. بقعه‎ای در قاهره نیز به سکینه بنت الحسین منسوب است.

پانویس

  1. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۳۹۷
  2. اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۹۲
  3. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۶۴
  4. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰
  5. اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۷۹
  6. اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۶.
  7. ابن صوفی، المجدی فی انساب الطالبیین، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۱
  8. محلاتی، ریاحین‌الشریعة، ۱۳۷۰ش، ج۴، ص۲۵۵
  9. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰
  10. موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه‌السلام، ص ۳۰۷.
  11. خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ۱۴۱۸ق، ص۶۰- ۶۱؛
  12. ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۲۲۰
  13. موسوی مقرم، عبدالرزاق، السیّده سکینه علیهاالسلام، ص۸۲
  14. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۲۱۸
  15. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۴۲۱
  16. خسروشاهی، اهل البیت فی مصر، ۱۴۲۷ق، ص۲۱۶

منابع

  • ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، قم، الشریف الرضی، ۱۳۶۴ش.
  • ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق.
  • ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، قم، انتشارات علامه، ۱۳۷۶ق.
  • ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر-دار، بیروت، ۱۹۶۵م.
  • ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف.
  • موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین علیه‌السلام.
  • خوارزمی، مقتل الحسین علیه‌السلام، ۱۴۱۸ق.