حدید: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | (حدید)به معنای تیزو برنده | + | (حدید)به معنای تیزو برنده و نیز به معنای آهن است. |
==حدید در قرآن == | ==حدید در قرآن == | ||
سطر ۱۷: | سطر ۱۷: | ||
فرستادیم آهن را. | فرستادیم آهن را. | ||
− | خداوند در قرآن می فرماید ما همه چیز را فرو می فرستیم حتی | + | خداوند در قرآن می فرماید ما همه چیز را فرو می فرستیم حتی گاو و گوسفند و جامه و فرمود {{ متن قرآن | ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم}} <ref> [[سوره حجر]]/آیه21 </ref>هیچ چیز نیست مگر آنکه خزانه او نزد ما است و آن را فرو نمی فرستیم مگر به اندازه معلوم{{ متن قرآن |انزل لکم من الانعام ثمانیه أزواج}} <ref> [[سوره زمر]]/آیه8 </ref> {{ متن قرآن | یا بنی آدم قد أنزلنا علیکم لباسا یواری سؤاتکم و ریشاء}} <ref> [[سوره اعراف]]/آیه26 </ref> |
− | گاو و گوسفند و جامه و فرمود {{ متن قرآن | ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر | ||
− | معلوم}} <ref> [[سوره حجر]]/آیه21 </ref>هیچ چیز نیست مگر آنکه خزانه او نزد ما است و آن را فرو نمی فرستیم مگر به اندازه معلوم{{ متن قرآن |انزل لکم من الانعام ثمانیه أزواج}} <ref> [[سوره زمر]]/آیه8 </ref> {{ متن قرآن | یا بنی آدم قد أنزلنا علیکم لباسا یواری سؤاتکم و ریشاء}} <ref> [[سوره اعراف]]/آیه26 </ref> | ||
البته مراد فرستادن از آسمان محسوس نیست بلکه از عالم روحانی به عالم جسمانی است . چون هر چه مخلوق است از نزد خدا به این جهان آمده است و آنچه نزد خداست روحانی و مجرد است و گفتیم لفظ سماء و آسمان بر عالم مجردات نیز اطلاق می شود. در بعضی روایات آست که آدم آلاتی از آهن از بهشت آورد اما به صحت نپیوسته است | البته مراد فرستادن از آسمان محسوس نیست بلکه از عالم روحانی به عالم جسمانی است . چون هر چه مخلوق است از نزد خدا به این جهان آمده است و آنچه نزد خداست روحانی و مجرد است و گفتیم لفظ سماء و آسمان بر عالم مجردات نیز اطلاق می شود. در بعضی روایات آست که آدم آلاتی از آهن از بهشت آورد اما به صحت نپیوسته است |
نسخهٔ ۹ ژوئن ۲۰۱۵، ساعت ۰۸:۳۵
(حدید)به معنای تیزو برنده و نیز به معنای آهن است.
حدید در قرآن
حدید به معنای تیز و برنده
فکشفنا عنک غطاءک فبصرک الیوم حدید[۱]خداوند در روز قیامت با کفار خطاب می فرماید که پرده از پیش تو باز کردیم امروز چشم تو تیز است .
دلالت بر آن دارد که هم اکنون در عذاب نکالند اما چشمشان نمی بیند چون پرده از پیش آنها بیکسو رفت و از عالم مادی بیرون شدند، آن عذاب را دیدند.
سلقوکم بالسنة حداد [۲]
حدید به معنای آهن
«حدید» به معنی آهن نیز آمده است.
و أنزلنا الحدید [۳] فرو فرستادیم آهن را.
خداوند در قرآن می فرماید ما همه چیز را فرو می فرستیم حتی گاو و گوسفند و جامه و فرمود ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم [۴]هیچ چیز نیست مگر آنکه خزانه او نزد ما است و آن را فرو نمی فرستیم مگر به اندازه معلومانزل لکم من الانعام ثمانیه أزواج [۵] یا بنی آدم قد أنزلنا علیکم لباسا یواری سؤاتکم و ریشاء [۶]
البته مراد فرستادن از آسمان محسوس نیست بلکه از عالم روحانی به عالم جسمانی است . چون هر چه مخلوق است از نزد خدا به این جهان آمده است و آنچه نزد خداست روحانی و مجرد است و گفتیم لفظ سماء و آسمان بر عالم مجردات نیز اطلاق می شود. در بعضی روایات آست که آدم آلاتی از آهن از بهشت آورد اما به صحت نپیوسته است
النا له الحدید [۷] برای داود آهن را نرم کردیم (تا از آن زره می ساخت نظیر این در سوده (انبیا/آیه80) آمده است.
مفسران بعضی گویند این از معجزات حضرت داود بود که خدای تعالی آهن را بر دست او نرم ساخت بی آتشی و او از آن زره می ساخت، و بعضی گویند او را زره ساختن آموخت و او نفقه خود از آن صنعت حاصل می کرد، از بیت المال برای خود چیزی برنمی گرفت.
و اهل تاریخ در عصر ما گویند انسان در زمان بسیار قدیم آهن را نمی شناخت و آلات خویش از مفرغ می ساخت و عصر آهن از هزار سال پیش از میلاد مسیح علیه السلام شروع می شود. (مقارن عصر حضرت داود علیه السلام) و استعمال آن و به کار بردن در آلات و صنایع از آن عهد رواج گرفت و دوره زندگی بشر را به سه قسم کرده اند:
اول عصر حجر آغاز زندگی بشر است که هیچ فلزی را نمی شناخت و آلات دفاع از سنگ می ساخت،
دوم: عصر مفرغ،
سوم: عصر حدید که آهن به کار برد.
باری عصر حدید از زمان حضرت داود (ع) است و مردم تا آن عهد نرم کردن آهن به آتش را نیز نمی دانستند و به منافع این فلز پی نبرده بودند بلکه آن را تازه شناخته بودند، جماعتی تصور می کنند گداختن و استعمال آهن پیش از حضرت داود نیز رواج داشت صحیح نیست آثار قدیمه بر آن دلالت ندارد نرم ساختن به آتش هم نعمتی بزرگ است براو و برهمه مردم.
پانویس
منابع
- نثر طوبی، علامه شعرانی، واژه "بصر" (ج1، ص78)
- نثر طوبی، علامه شعرانی، واژه "حدید" (ج1، ص163)