ام انس: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
ام أنس (ام سلیم)، (محدث، متوفی سال 25 ه) دختر ملحان بن خالد انصاری، به او الغمیصاء یا الرمیصاء، سهله، رمیله، انیفه و رمیثه نیز گفته اند.مادرش ملیکه بنت مالک، و خواهرش ام حرام همسرش مالک بن النضر و فرزندش انس بن مالک است.از زنان مؤمن، محدث، با فهم و درایت و شجاع بود.ابن سعد بن سند خود از فرزندش انس می نویسد: «روز جنگ حنین ام سلیم در حالی که حامله بود، برای کشتن مشرکان خنجر به دست گرفته بود.پیشتر نیز در جنگ احد شرکت کرده بود و تشنگان را آب می داد و مجروحان را مداوا می کرد.»
+
«امّ أنس» یا «امّ سلیم» (متوفی سال ۲۵ ق)، از زنان [[محدث]]، مؤمن و شجاع مسلمان صدر اسلام است. او دختر ملحان بن خالد انصاری، همسر ابوطلحه مالک بن نضر و مادر [[انس بن مالک]] بود.  
  
وقتی فرزندش ابا عمیر مریض شد و از دنیا رفت، ام سلیم بی آنکه شیون و زاری کند او را غسل داد، کفن و حنوط کرد و روی او پارچه ای کشید و در گوشه ای گذاشت.سفارش کرد کسی ابو طلحه را خبر نکند تا خود به او بگوید، سپس با تأمل و آرامشی خاص، خبر فوت فرزندش را به شوهرش داد.
+
[[ابن سعد]] در «[[الطبقات الکبری (کتاب)|الطبقات الکبری]]» به [[سند حدیث|سند]] خود از فرزندش انس نقل می کند: «روز [[غزوه حنین|جنگ حنین]] ام سلیم در حالی که حامله بود، برای کشتن مشرکان خنجر به دست گرفته بود. پیشتر نیز در [[جنگ احد]] شرکت کرده بود و تشنگان را آب می داد و مجروحان را مداوا می کرد.»
  
ام سلیم از بانوان عاقل و دانا بود.نوشته اند وقتی ابو طلحه از وی خواستگاری کرد، ام سلیم به او گفت: آیا نمی دانی خدایی که می پرستی گیاهان را از زمین می رویاند؟ ابو طلحه گفت: بلی، ام سلیم گفت: آیا خجالت نمی کشی چوب را می پرستی؟ سخن او در ابوطلحه اثر کرد، مسلمان شد و اسلام او کابین ام سلیم گردید.پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ام سلیم را اکرام می نمود و به دیدار او می رفت.ابن سعد روایاتی به سند خود از انس و دیگران در این باره بیان داشته است، از جمله: «زار رسول الله صلی الله علیه و آله ام سلیم فصلی فی بیتها...» : پیامبر صلی الله علیه و آله به دیدن ام سلیم رفت و در منزل او نماز گزارد.
+
در روایت دیگری انس می‌گوید: وقتی که [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله به [[مدینه]] آمد، مادرم مرا که هشت سال سن داشتم به خدمت آن حضرت برد و گفت: یا رسول الله! مردان و زنان [[انصار]] هر کدام هدیه‌ای برای شما آوردند. من پسرم را آورده‌ام که در خدمت شما باشد. از آن پس من به مدت ده سال به پیامبر خدمت کردم. انس را به همین دلیل خادم رسول الله صلی الله علیه وآله لقب دادند.
 +
 
 +
ام سلیم از بانوان عاقل و دانا بود. نوشته اند وقتی ابوطلحه از وی خواستگاری کرد، ام سلیم به او گفت: آیا نمی دانی خدایی که می پرستم گیاهان را از زمین می رویاند؟ ابوطلحه گفت: بلی، ام سلیم گفت: آیا خجالت نمی کشی چوب را می پرستی؟ سخن او در ابوطلحه اثر کرد، مسلمان شد و [[اسلام]] او، کابین ام سلیم گردید.
 +
 
 +
همچنین نقل شده: وقتی یکی از فرزندانش مریض شد و از دنیا رفت، او بی آنکه شیون و زاری کند او را [[غسل]] داد، کفن و حنوط کرد و روی او پارچه ای کشید و در گوشه ای گذاشت. سفارش کرد کسی ابوطلحه را خبر نکند تا خود به او بگوید، سپس با تأمل و آرامشی خاص، خبر فوت فرزندش را به شوهرش داد.
  
 
==منابع==
 
==منابع==
معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها
+
 
 +
* [[بانوان عالمه و آثار آنها (کتاب)|بانوان عالمه و آثار آنها]]، معاونت پژوهش مرکز حوزه‌های علمیه خواهران.
 +
 
 +
* "انس بن مالک"، دانشنامه پژوهه، سید مرتضی میرتبار.
  
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:زنان نمونه قرن اول]]
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]
 
[[Category:زنان راوی حدیث]]

نسخهٔ ‏۱۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۳

«امّ أنس» یا «امّ سلیم» (متوفی سال ۲۵ ق)، از زنان محدث، مؤمن و شجاع مسلمان صدر اسلام است. او دختر ملحان بن خالد انصاری، همسر ابوطلحه مالک بن نضر و مادر انس بن مالک بود.

ابن سعد در «الطبقات الکبری» به سند خود از فرزندش انس نقل می کند: «روز جنگ حنین ام سلیم در حالی که حامله بود، برای کشتن مشرکان خنجر به دست گرفته بود. پیشتر نیز در جنگ احد شرکت کرده بود و تشنگان را آب می داد و مجروحان را مداوا می کرد.»

در روایت دیگری انس می‌گوید: وقتی که رسول خدا صلی الله علیه وآله به مدینه آمد، مادرم مرا که هشت سال سن داشتم به خدمت آن حضرت برد و گفت: یا رسول الله! مردان و زنان انصار هر کدام هدیه‌ای برای شما آوردند. من پسرم را آورده‌ام که در خدمت شما باشد. از آن پس من به مدت ده سال به پیامبر خدمت کردم. انس را به همین دلیل خادم رسول الله صلی الله علیه وآله لقب دادند.

ام سلیم از بانوان عاقل و دانا بود. نوشته اند وقتی ابوطلحه از وی خواستگاری کرد، ام سلیم به او گفت: آیا نمی دانی خدایی که می پرستم گیاهان را از زمین می رویاند؟ ابوطلحه گفت: بلی، ام سلیم گفت: آیا خجالت نمی کشی چوب را می پرستی؟ سخن او در ابوطلحه اثر کرد، مسلمان شد و اسلام او، کابین ام سلیم گردید.

همچنین نقل شده: وقتی یکی از فرزندانش مریض شد و از دنیا رفت، او بی آنکه شیون و زاری کند او را غسل داد، کفن و حنوط کرد و روی او پارچه ای کشید و در گوشه ای گذاشت. سفارش کرد کسی ابوطلحه را خبر نکند تا خود به او بگوید، سپس با تأمل و آرامشی خاص، خبر فوت فرزندش را به شوهرش داد.

منابع

  • "انس بن مالک"، دانشنامه پژوهه، سید مرتضی میرتبار.