البیت (کعبه): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:Bayt.jpg|بندانگشتی|بیت الله الحرام]]
+
[[پرونده:Bayt.jpg|۲۵۰px|بندانگشتی|بیت الله الحرام]]
 +
کلمه «بَیت» عموما در معنای خانه به کار رفته، اما در [[قرآن|قرآن کریم]] در بسیاری از موارد، مراد از بیت، خانه «[[کعبه]]» است و آن نخستین خانه‌ای است که برای پرستش خدای یگانه ساخته شد: {{متن قرآن|«إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکةَ مبارکاً»}} ([[سوره آل عمران]]، ۹۶) و [[حضرت ابراهیم]] و [[حضرت اسماعیل]] پایه آن را بالا آوردند: {{متن قرآن|«وَإِذْ یرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَإِسْمَاعِیلُ»}} ([[سوره بقره]]، آیه ۱۲۷).
  
بیت در معنای عمومی آن یعنی خانه (آن که ما امروز اطاق می گوئیم)، خیمه چادرنشینان. اما در [[قرآن]] در بسیاری از موارد، مراد از بیت، خانه [[کعبه]] است و آن نخستین خانه ای است که برای پرستش خدای یگانه ساختند: {{متن قرآن|«إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ»}} ([[سوره آل عمران]]، 91) و [[حضرت ابراهیم]] و [[حضرت اسماعیل]] پایه آن را بالا آوردند: {{متن قرآن|«وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ»}} ([[سوره بقره]]، آیه 127)
+
به «کعبه»، بیت الله الحرام، بیت العتیق و بیت الحرم نیز می‌گویند. دلیل نامگذاری کعبه به بیت الحرام این است که خداوند ورود مشرکان را به این مکان مقدس [[حرام]] و ممنوع فرموده است.
  
به کعبه، خانه خدا، بیت الله الحرام، بیت العتیق و بیت الحرم نیز می‌گویند. دلیل نامگذاری کعبه به بیت الحرام این است که خداوند ورود مشرکان را به این مکان مقدس [[حرام]] و ممنوع فرموده است.
+
خداوند آن را پناهگاه و مأمن قرار داد. هر کس بدانجا می آمد از تعرض دیگران ایمن بود: {{متن قرآن|«وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً»}} (سوره بقره، آیه ۱۲۵). و فرمود: {{متن قرآن|«جَعَلَ اللّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرَامَ قِیامًا لِّلنَّاسِ»}} ([[سوره مائده]]، آیه ۹۷). اعراب با آن که دولتی نداشتند و در [[قصاص]] کینه جو بودند، اگر قاتلی بدانجا پناه می برد، تا چند میل در اطراف آن ایمن بود و کسی متعرض او نمی شد. و این حکم را عرب به صرافت طبع خویش اجرا می کردند نه به الزام حکومت و سلطان و از اینجا معلوم می شود با همه بدویت در عقل و شعور و ادراک، مصالح اجتماع و تقدیم مصلحت جامعه بر مصلحت فردی به اختیار، از اکثر ملل متمدنه آن عهد بلکه عهد ما نیز پیش بودند.
  
خداوند آن را پناهگاه و مأمن قرار داد. هر کس بدانجا می آمد از تعرض دیگران ایمن بود: {{متن قرآن|«وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً»}} (سوره بقره، آیه 125). {{متن قرآن|«جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِّلنَّاسِ»}} ([[سوره مائده]]، آیه 97) اعراب با آن که دولتی نداشتند و در [[قصاص]] کینه جو بودند اگر قاتلی بدانجا پناه می برد تا چند میل در اطراف آن ایمن بود و کسی متعرض او نمی شد. و این حکم را عرب به صرافت طبع خویش اجرا می کردند نه بالزام حکومت و سلطان و از اینجا معلوم می شود با همه بدویت در عقل و شعور و ادراک، مصالح اجتماع و تقدیم مصلحت جامعه بر مصلحت فردی به اختیار از اکثر ملل متمدنه آن عهد بلکه عهد ما نیز پیش بودند.
+
خداوند کعبه را خانه خود نامید (بیت الله) و فرمود به [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] و [[حضرت اسماعیل علیه السلام|اسماعیل]]: {{متن قرآن|«أن طَهِّرَا بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکفِینَ وَالرُّکعِ السُّجُودِ»}} (سوره بقره، آیه ۱۲۵)؛ خانه مرا پاک کنید برای طواف کنندگان و ایستادگان به عبادت و رکوع و سجده کنندگان. و نیز فرمود: {{متن قرآن|«وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکانَ الْبَیتِ...»}} ([[سوره حج]]، آیه ۲۶)؛ ما جای خانه را برای حضرت ابراهیم علیه السلام آماده کردیم.
  
خداوند کعبه را خانه خود نامید و ما آن را بیت الله گوئیم و فرمود: به [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] و اسماعیل هر دو (سوره بقره، آیه 125) و به ابراهیم تنها ([[سوره حج]]، آیه 27) «طهرا» یا {{متن قرآن|«طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ»}} خانه مرا پاک کنید برای طواف کنندگان و ایستادگان به عبادت و رکوع و سجده کنندگان. و نیز فرمود: ما جای خانه را برای حضرت ابراهیم علیه السلام آماده کردیم. (سوره حج، آیه 27) و فرمودیم شرک نیاورد به خدا یعنی خانه را از شرک دور دارد و مردم را به [[حج]] خواند.
+
خداوند دلیل عقلی اقامه فرمود بر این که خانه کعبه از حضرت ابراهیم علیه السلام است: {{متن قرآن|«فِیهِ آیاتٌ بَیـنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ کانَ آمِنًا»}} ([[سوره آل عمران]]، آیه ۹۷). [[مقام ابراهیم|مقام ابراهیم]] از دیرباز به نام او مشهور بوده و به [[تواتر]] به او منسوب است، دلیل آن که ساخته حضرت او است و نیز مأمن بودن آن و احترام عرب و متعرض نشدن کسی که به آن پناه برد بی سبب و علت نیست، وگرنه بتخانه بسیار داشتند حرمت آنها را نگاه نمی داشتند. این احترام هیچ علت نداشت جز عظمت و تأثیر [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام در نفوس مردم، و در میان عرب کسی بدان بزرگی و حرمت نبود.
  
خداوند دلیل عقلی اقامه فرمود بر این که خانه کعبه از حضرت ابراهیم علیه السلام است. {{متن قرآن|«فِيهِ آيَاتٌ بَيِّـنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا»}}. ([[سوره آل عمران]]، آیه 97) [[مقام ابراهيم|مقام ابراهیم]] از دیرباز به نام او مشهور بوده و به [[تواتر]] به او منسوب دلیل آن که ساخته حضرت او است و نیز مأمن بودن آن و احترام عرب و متعرض نشدن کسی که به آن پناه برد بی سبب و علت نیست وگرنه بتخانه بسیار داشتند حرمت آنها را نگاه نمی داشتند. این احترام هیچ علت نداشت جز عظمت و تأثیر [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام در نفوس مردم و در میان عرب کسی بدان بزرگی و حرمت نبود.
+
اما [[مسیحیت|نصاری]] شک دارند که کعبه بنای ابراهیم علیه السلام باشد و آن را از معابد بت پرستان قدیم می دانند، با آن که در [[تورات]]، بیرون بردن [[هاجر]] و اسماعیل توسط ابراهیم به سرزمین جنوب و بی آب ماندن هاجر و برکت خداوند نسبت به اسماعیل و فرزندان او، وارد است.  
  
[[نصاری]] شک دارند که کعبه بنای ابراهیم علیه السلام باشد و آن را از معابد بت پرستان قدیم می دانند با آن که در [[تورات]] بیرون بردن ابراهیم [[هاجر]] و اسماعیل را به زمین جنوب و بی آب ماندن هاجر و برکت خداوند نسبت به اسماعیل و فرزندان او وارد است.  
+
اگر معبد [[بت پرستی]] چنین حرمت داشت، بت خانه بسیار بود و عرب [[جاهلیت]] کعبه را مانند سایر بت خانه ها می شمردند، و به حرمت کعبه حرم را تا چند میل احترام نمی کردند. آنها در ماههای [[حج]]، راه آمدن و بازگشتن حجاج را امن نگاه می داشتند و جنگ نمی کردند تا حاجیان نترسند. در [[اسلام]] هم قتال در ماه حرام را گناه بزرگ شمرده فرمود: {{متن قرآن|«قِتَالٌ فِیهِ کبِیرٌ ۖ وَصَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَکفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ»}} (سوره بقره، آیه ۲۱۷). قتال منع کردن از راه خدا و مسجدالحرام است. و فرمود: {{متن قرآن|«لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْی وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّینَ الْبَیتَ الْحَرَامَ»}} ([[سوره مائده]]، آیه ۲).  
  
اگر معبد بت پرستی چنین حرمت داشت بت خانه بسیار بود و عرب جاهلیت کعبه را مانند سایر بت خانه ها می شمردند به حرمت کعبه حرم را تا چند میل احترام نمی کردند و در ماههای [[حج]] راه آمدن و بازگشتن حجاج را امن نگاه می داشتند و جنگ نمی کردند تا حاجیان نترسند. در [[اسلام]] هم قتال در ماه حرام را گناه بزرگ شمرده فرمود: {{متن قرآن|«قتال فیه کبیر و صد عن سبیل الله والمسجدالحرام»}} (بقره، آیه 217). قتال منع کردن از راه خدا و مسجدالحرام است.
+
و برای آن که نپندارند [[طواف]] خانه خدا یا [[سعی بین صفا و مروه|سعی]] میان [[صفا و مروه]] شرک است، فرمود: هر کس حج خانه کند یا [[عمره]]، گناهی نیست که سعی کند میان صفا و مروه: {{متن قرآن|«إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ ۖ فَمَنْ حَجَّ الْبَیتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِ أَنْ یطَّوَّفَ بِهِمَا»}} (سوره بقره، آیه ۱۵۸)؛ و فرمود: {{متن قرآن|«وَلْیطَّوَّفُوا بِالْبَیتِ الْعَتِیقِ»}} ([[سوره حج]]، آیه ۲۹) باید به خانه قدیم [[طواف کعبه|طواف]] کنند.
  
{{متن قرآن|«لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ»}}. ([[سوره مائده]]، آیه 2) برای آن که نپندارند [[طواف]] خانه خدا یا [[سعی بین صفا و مروه|سعی]] میان [[صفا و مروه]] شرک است، فرمود: هر کس حج خانه کند یا [[عمره]]: {{متن قرآن|«فلا جناح علیه أن یطوف بهما»}} گناهی نیست که سعی کند میان صفا و مروه و فرمود: {{متن قرآن|«وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ»}} ([[سوره حج]]، آیه 30) به خانه قدیم طواف کنند.
+
اما نصاری پندارند طواف خانه نوعی [[بت پرستی]] است، چنانکه گروهی [[زیارت|زیارت]] قبور [[ائمه اطهار|ائمه]] را بت پرستی می دانند. درحالی که [[عبادت]] و پرستش به [[نیت]] است نه به ظاهر عمل؛ [[شرک]] و [[ایمان]] هر دو عمل قلب است نه عمل جوارح، چنانکه اگر کسی عمل نیک کند و اعتقاد به [[خدا]] و [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] نداشته باشد، مؤمن نیست. هر که رسول را به غیر عنوان [[رسالت]] احترام گذارد، مؤمن نیست.
  
نصاری پندارند طواف خانه نوعی [[بت پرستی]] است چنانکه گروهی [[زیارت قبور]] [[ائمه اطهار|ائمه]] را بت پرستی می دانند. [[عبادت]] و پرستش به [[نیت]] است نه به ظاهر عمل، [[شرک]] و [[ایمان]] هر دو عمل قلب است نه عمل جوارح، چنانکه اگر کسی عمل نیک کند و اعتقاد به [[خدا]] و [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] نداشته باشد، مؤمن نیست. هر که رسول را به غیر عنوان [[رسالت]] احترام گذارد، مؤمن نیست.
+
کسی که [[حجرالاسود]] و خانه کعبه و قبور صلحا و [[قرآن]] و انگشتری و اسامی [[معصوم|معصومین]] و [[تربت امام حسین علیه السلام|تربت]] مقدسه را احترام کند، نه به عنوان آن که اینها خدا و بی واسطه او مؤثرند، پرستش نکرده، و [[شرک]] آن است که چیزی را مؤثر داند به استقلال و از او حاجت خواهد و پندارد بی [[اراده الهی|اراده پروردگار]] یا برخلاف اراده او می تواند عملی انجام دهد.
  
کسی که [[حجرالاسود]] و خانه کعبه و قبور صلحا و [[قرآن]] و انگشتری و اسامی [[معصوم|معصومین]] و [[تربت امام حسین علیه السلام|تربت]] مقدسه را احترام کند نه به عنوان آن که اینها خدا و بی واسطه او مؤثرند، پرستش نکرده، و شرک آن است که چیزی را مؤثر داند به استقلال و از او حاجت خواهد و پندارد بی اراده پروردگار یا برخلاف اراده او می تواند عملی انجام دهد.
+
اعتقاد به [[شفاعت]] به اذن خدا، شرک نیست و بی اذن او شرک است: {{متن قرآن|«مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ»}} (سوره بقره، آیه ۲۵۵). بت پرستان، بت را شفیع می دانستند، نه به اذن او، بلکه معتقد بودند اراده بت در اراده حق تغییر می دهد و خدا را به اجرای غیر [[مشیت الهی|مشیت]] خود وادار می کند. نظیر این، بوسیدن که گاه برای شهوت باشد مانند بوسیدن زن، یا برای محبت باشد مانند بوسیدن فرزند، یا برای حرمت باشد مانند بوسیدن دست بزرگان و بوسیدن خانه خدا و [[حجر الأسود‌‌|حجر]] و متبرکات دینی، از این قبیل است.
 
 
اعتقاد [[شفاعت]] به اذن خدا شرک نیست و بی اذن او شرک است: {{متن قرآن|«مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ»}}. بت پرستان بت را شفیع می دانستند نه به اذن او بلکه معتقد بودند اراده بت در اراده حق تغییر می دهد و خدا را به اجرای غیرمشیت خود وادار می کند. نظیر این بوسیدن که گاه برای شهوت باشد مانند بوسیدن زن یا برای محبت باشد مانند بوسیدن فرزند یا برای حرمت، مانند بوسیدن دست بزرگان و بوسیدن خانه و [[حجر الأسود‌‌|حجر]] و متبرکات دینی از این قبیل است.
 
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*[[نثر طوبی (کتاب)|نثر طوبی]]، [[علامه شعرانی]]، کتابفروشی اسلامیه، ص100.
+
*[[نثر طوبی (کتاب)|نثر طوبی]]، [[علامه شعرانی]]، کتابفروشی اسلامیه، ص۱۰۰.
 
+
*[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%DA%A9%D8%B9%D8%A8%D9%87&SSOReturnPage=Check&Rand=0 "کعبه"، دانشنامه رشد].
*[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%DA%A9%D8%B9%D8%A8%D9%87&SSOReturnPage=Check&Rand=0 کعبه، دانشنامه رشد].
 
  
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:کعبه]]
 
[[رده:کعبه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۰

بیت الله الحرام

کلمه «بَیت» عموما در معنای خانه به کار رفته، اما در قرآن کریم در بسیاری از موارد، مراد از بیت، خانه «کعبه» است و آن نخستین خانه‌ای است که برای پرستش خدای یگانه ساخته شد: «إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکةَ مبارکاً» (سوره آل عمران، ۹۶) و حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل پایه آن را بالا آوردند: «وَإِذْ یرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَإِسْمَاعِیلُ» (سوره بقره، آیه ۱۲۷).

به «کعبه»، بیت الله الحرام، بیت العتیق و بیت الحرم نیز می‌گویند. دلیل نامگذاری کعبه به بیت الحرام این است که خداوند ورود مشرکان را به این مکان مقدس حرام و ممنوع فرموده است.

خداوند آن را پناهگاه و مأمن قرار داد. هر کس بدانجا می آمد از تعرض دیگران ایمن بود: «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً» (سوره بقره، آیه ۱۲۵). و فرمود: «جَعَلَ اللّهُ الْکعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرَامَ قِیامًا لِّلنَّاسِ» (سوره مائده، آیه ۹۷). اعراب با آن که دولتی نداشتند و در قصاص کینه جو بودند، اگر قاتلی بدانجا پناه می برد، تا چند میل در اطراف آن ایمن بود و کسی متعرض او نمی شد. و این حکم را عرب به صرافت طبع خویش اجرا می کردند نه به الزام حکومت و سلطان و از اینجا معلوم می شود با همه بدویت در عقل و شعور و ادراک، مصالح اجتماع و تقدیم مصلحت جامعه بر مصلحت فردی به اختیار، از اکثر ملل متمدنه آن عهد بلکه عهد ما نیز پیش بودند.

خداوند کعبه را خانه خود نامید (بیت الله) و فرمود به ابراهیم و اسماعیل: «أن طَهِّرَا بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکفِینَ وَالرُّکعِ السُّجُودِ» (سوره بقره، آیه ۱۲۵)؛ خانه مرا پاک کنید برای طواف کنندگان و ایستادگان به عبادت و رکوع و سجده کنندگان. و نیز فرمود: «وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکانَ الْبَیتِ...» (سوره حج، آیه ۲۶)؛ ما جای خانه را برای حضرت ابراهیم علیه السلام آماده کردیم.

خداوند دلیل عقلی اقامه فرمود بر این که خانه کعبه از حضرت ابراهیم علیه السلام است: «فِیهِ آیاتٌ بَیـنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ کانَ آمِنًا» (سوره آل عمران، آیه ۹۷). مقام ابراهیم از دیرباز به نام او مشهور بوده و به تواتر به او منسوب است، دلیل آن که ساخته حضرت او است و نیز مأمن بودن آن و احترام عرب و متعرض نشدن کسی که به آن پناه برد بی سبب و علت نیست، وگرنه بتخانه بسیار داشتند حرمت آنها را نگاه نمی داشتند. این احترام هیچ علت نداشت جز عظمت و تأثیر حضرت ابراهیم علیه السلام در نفوس مردم، و در میان عرب کسی بدان بزرگی و حرمت نبود.

اما نصاری شک دارند که کعبه بنای ابراهیم علیه السلام باشد و آن را از معابد بت پرستان قدیم می دانند، با آن که در تورات، بیرون بردن هاجر و اسماعیل توسط ابراهیم به سرزمین جنوب و بی آب ماندن هاجر و برکت خداوند نسبت به اسماعیل و فرزندان او، وارد است.

اگر معبد بت پرستی چنین حرمت داشت، بت خانه بسیار بود و عرب جاهلیت کعبه را مانند سایر بت خانه ها می شمردند، و به حرمت کعبه حرم را تا چند میل احترام نمی کردند. آنها در ماههای حج، راه آمدن و بازگشتن حجاج را امن نگاه می داشتند و جنگ نمی کردند تا حاجیان نترسند. در اسلام هم قتال در ماه حرام را گناه بزرگ شمرده فرمود: «قِتَالٌ فِیهِ کبِیرٌ ۖ وَصَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَکفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ» (سوره بقره، آیه ۲۱۷). قتال منع کردن از راه خدا و مسجدالحرام است. و فرمود: «لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْی وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّینَ الْبَیتَ الْحَرَامَ» (سوره مائده، آیه ۲).

و برای آن که نپندارند طواف خانه خدا یا سعی میان صفا و مروه شرک است، فرمود: هر کس حج خانه کند یا عمره، گناهی نیست که سعی کند میان صفا و مروه: «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ ۖ فَمَنْ حَجَّ الْبَیتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِ أَنْ یطَّوَّفَ بِهِمَا» (سوره بقره، آیه ۱۵۸)؛ و فرمود: «وَلْیطَّوَّفُوا بِالْبَیتِ الْعَتِیقِ» (سوره حج، آیه ۲۹) باید به خانه قدیم طواف کنند.

اما نصاری پندارند طواف خانه نوعی بت پرستی است، چنانکه گروهی زیارت قبور ائمه را بت پرستی می دانند. درحالی که عبادت و پرستش به نیت است نه به ظاهر عمل؛ شرک و ایمان هر دو عمل قلب است نه عمل جوارح، چنانکه اگر کسی عمل نیک کند و اعتقاد به خدا و رسول خدا نداشته باشد، مؤمن نیست. هر که رسول را به غیر عنوان رسالت احترام گذارد، مؤمن نیست.

کسی که حجرالاسود و خانه کعبه و قبور صلحا و قرآن و انگشتری و اسامی معصومین و تربت مقدسه را احترام کند، نه به عنوان آن که اینها خدا و بی واسطه او مؤثرند، پرستش نکرده، و شرک آن است که چیزی را مؤثر داند به استقلال و از او حاجت خواهد و پندارد بی اراده پروردگار یا برخلاف اراده او می تواند عملی انجام دهد.

اعتقاد به شفاعت به اذن خدا، شرک نیست و بی اذن او شرک است: «مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ» (سوره بقره، آیه ۲۵۵). بت پرستان، بت را شفیع می دانستند، نه به اذن او، بلکه معتقد بودند اراده بت در اراده حق تغییر می دهد و خدا را به اجرای غیر مشیت خود وادار می کند. نظیر این، بوسیدن که گاه برای شهوت باشد مانند بوسیدن زن، یا برای محبت باشد مانند بوسیدن فرزند، یا برای حرمت باشد مانند بوسیدن دست بزرگان و بوسیدن خانه خدا و حجر و متبرکات دینی، از این قبیل است.

منابع