اجتبا

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۷ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی 'گزينش بندگان خاص براى رهايى از تشتّت و بهره‌مندى از فيض‌هاى ويژه. واژه اجتبا ا...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

گزينش بندگان خاص براى رهايى از تشتّت و بهره‌مندى از فيض‌هاى ويژه.

واژه اجتبا از باب افتعال و از ريشه «ج ب ى» است. لغويان، جبى را به ‌معناى جمع كردن (گردآورى) دانسته‌اند؛[۱] بدين سبب حوض را كه محل گردآورى آب است، جابيه و خراج را كه از اطراف و اكناف گردآورى مى‌شود، مَجْبى ناميده‌اند.[۲]

از آن‌جا كه باب افتعال بر قصد و اختيار دلالت مى‌كند مى‌توان اجتبا را به ‌معناى اختيار كردن شىء براى گردآورى و رهايى بخشيدن آن از تشتت و پراكندگى دانست.[۳]

اجتبا و برگزيدن بنده از ناحيه خداوند به ‌معناى اختصاص دادن او به فيض‌هاى خاص الهى است كه نتيجه آن حاصل شدن انواع نعمت‌ها براى او بدون هيچ‌گونه سعى و تلاشى است و اين موهبت تنها براى پيامبران و صديقان و شهدا خواهد بود.[۴]

در قرآن كريم، مشتقّات «جبى» 12 بار بكار رفته كه 10 مورد آن به بحث «اجتبا» مربوط است. در موارد ياد ‌شده به جز يك مورد كه به ‌معناى لغوى اجتبا (سوره اعراف/7، 203) ارتباط دارد به حقيقت اجتبا (معناى مصطلح آن) همراه با علم به تأويل احاديث (سوره يوسف/12، 6) و هدايت (مانند سوره نحل/16، 121؛ سوره انعام/6، 87 و‌...‌) و صلاح (سوره قلم/68، 50) و علم به غيب (سوره آل ‌عمران/3، 179) و نفى حرج (سوره حج/22، 78) اشاره شده است.

حقيقت اجتبا:

همان‌گونه كه از تأمل در معناى لغوى و اصطلاحى اجتبا بدست مى‌آيد و نيز دقت در موارد كاربرد آن در قرآن مؤيّد است، حقيقت اجتبا آن است كه خداوند، بنده خود را برگزيند و وى را از هر گونه تشتّت و تفرق و سرگردانى و تمايل به جوانب گوناگون و متضاد رهايى بخشد؛ آنگاه او را به ‌سوى خود متمايل و راه هدايت و رستگارى را برايش فراهم آورد.[۵]

برخى مفسران، ذيل آيه‌ 6 سوره يوسف/12 آورده‌اند: در همه موارد كاربرد و همه مشتقات اين ماده (جبايه) جمع‌آورى چيزى و حفظ آن از تفرقه و تشتت لحاظ شده است؛ بنابراين، اجتباى بنده‌اى از بندگان خداى سبحان به ‌وسيله او به اين معنا است كه بخواهد او را مشمول رحمت خود سازد و به مزيد كرامت، اختصاص دهد و به اين منظور، او را از تفرق در راه‌هاى پراكنده شيطانى حفظ كرده، در شاهراه صراط مستقيمش بيندازد.[۶]

از آنچه گفته شد، روشن مى‌شود كه تفسير اجتبا به مطلق برگزيدن، درست نيست زيرا گزينش، معنايى است كه ما آن را از صيغه افتعال كه بر قصد و اختيار دلالت دارد، استفاده مى‌كنيم و به ماده اجتبا اختصاص ندارد بلكه معناى مزبور را از هر ماده‌اى كه به باب افتعال برده شود، مى‌توان فهميد.

بلى مى‌توان گفت: شخصى كه مُجْتَبى است، او را براى اختصاص به مقام اجتبا يا جهت كارهاى خطيرى چون رسالت و امامت و ولايت برمى‌گزينند؛[۷] ولى بايد توجه داشت كه برگزيدن اول، سابق بر اجتبا يا همراه آن است و برگزيدن بعدى، متفرِّع بر اجتبا خواهد بود.

از آنچه گفته شد، روشن مى‌شود كه مرادف دانستن اجتبا با واژه‌هايى چون اصطفا و اخلاص (خالص گردانيدن)، درست نيست؛ زيرا اصطفا از مادّه صفو (‌=‌صاف و خالص بودن)[۸] و به ‌معناى گزينش كسى جهت خالص و پاكيزه ساختن وى از آلودگى‌ها است[۹] و اخلاص نيز از آن‌جا كه از باب افتعال و مفيد معناى اختيار نيست نمى‌تواند مرادف اجتبا قرار گيرد.

برخى مفسران به رغم آن‌كه اجتبا را به گزينش تفسير كرده‌اند، با كمك حديث «إذا أحبّ اللّه عبداً ابتلاه فإن صبر اجتباه و إن رضى اصطفاه»، اجتبا را مقدمه اصطفا دانسته و گفته‌اند: آن‌چه در روايت آمده، مراتب محبت خدا است؛ خواست و گرفتارى و درگيرى، آنگاه پایدارى و كوشش و پذيرش و گزيدگى، سپس خلوص و تصفيه.[۱۰]

اجتبا و هدايت:

خداوند درباره شمارى از پيامبران مى‌فرمايد: ما آن‌ها را اجتبا و به راه راست هدايتشان كرديم: «واجتَبَينهُم و هَدَينهُم اِلى صِرط مُستَقيم». (سوره انعام/6، 87) آمدن اجتبا همراه هدايت به ‌ويژه پيش از هدايت، گوياى اين نكته است كه بين اجتبا و هدايت، رابطه علّى و معلولى برقرار است و نيز تقدم ذكرى «اجتَبَينهُم» بر «هَدَينهُم» بر زمينه‌ساز بودن اجتبا براى هدايت دلالت دارد.(11)

گويا خداى متعالى خواسته است، بگويد: ما پيامبران ياد ‌شده را از سرگردانى ميان كثرات و تمايل و ركون به مظاهر خلقيّة نجات داده و آن‌ها را به ‌سوى خود متمايل ساخته و به صراط مستقيم هدايتشان كرده‌ايم.[۱۱]

برخى به رغم اين‌كه اجتبا را در آيه ياد ‌شده به مطلق برگزيدن معنا نكرده بلكه برگزيدن را لازمه آن دانسته‌اند، در تصوير معناى جمع به ‌گونه‌اى ديگر مشى كرده و گفته‌اند: اين معنا (برگزيدن) گرچه از موارد كاربرد اجتبا استفاده مى‌شود؛ ولى معناى اصلى آن نيست بلكه لازم آن معنا به ‌شمار مى‌رود و معناى اصلى اجتبا همان جمع‌آورى است و از سياق آيات مورد بحث بدست مى‌آيد كه همان معناى اصلى لغت مورد عنايت است و خواسته براى بيان هدايت به صراط مستقيمى كه بعد ذكر مى‌كند، زمينه‌سازى كرده باشد.

گويى فرموده است: ما سلسله جليله انبياء عليهم‌السلام را كه در طول تاريخ بشر متفرق بوده‌اند و هر يك از آنان در زمانى مى‌زيسته، يك جا جمع و همه را با يك عنايت، به ‌سوى صراط مستقيم هدايت كرديم. مقصود از سياق اين آيات، بيان اتصال رشته هدايت ‌يافتگان به هدايت فطرى الهى است و مناسب چنين بيانى اين است كه اين سلسله يكجا تصور شده و هدايتشان يك هدايت و صراط مستقيمشان يك صراط گرفته شود تا آن ‌كه اختلاف در زمان و احوال و اختلاف پويندگان باعث اختلاف در هدايت و صراط نشود.[۱۲]

در آيات 13 سوره شورى/42 58 سوره مريم/19؛ 122 سوره طه/20 و 121 سوره نحل/16 نيز رابطه اجتبا و هدايت مطرح شده است. در خصوص آيه‌ 13 سوره شورى، اجتباى خداوند مسبوق به نهى از تفرقه و سابق بر هدايت ذكر شده است و اين خود، گوياى سير طبيعى تبدل تفرقه به جمع و زمينه‌سازى جمع جهت هدايت است:[۱۳]

«شَرَعَ لَكُم مِنَ الدّينِ ما‌وصّى بِهِ نوحـًا والَّذى اَوحَينا اِلَيكَ و ما‌وصَّينا بِهِ اِبرهيمَ و موسى و عيسى اَن اَقيموا الدّينَ ولاتَتَفَرَّقوا فيهِ كَبُرَ عَلَى المُشرِكينَ ما‌تَدعوهُم اِلَيهِ اللّهُ يَجتَبى اِلَيهِ مَن يَشاءُ و يَهدى اِلَيهِ مَن يُنيب».

برخى از مفسران، ذيل آيه‌ 122 سوره طه/20 «ثُمَّ اجتَبهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيهِ و هَدى» گفته‌اند: كلمه اجتبا به ‌معناى جمع كردن براى برگزيدن است. در اين آيه نيز خداى متعالى بنده خود (آدم) را براى خويش جمع‌آورى كرده، به ‌طورى كه كسى غير از خدا در او شريك نباشد. بنابراين معنا است كه تفرّع جمله «فَتابَ عَلَيهِ و هَدى» بر آن به خوبى روشن مى‌شود.

گويا او را داراى اجزايى فرض كرده و اجزايش را از اين‌جا و آن‌جا گرد آورده، سپس به او رجوع و هدايتش كرده و به ‌سوى خود به راهش انداخته است.[۱۴] اين مفسر، ذيل آيه‌ 121 سوره نحل/16 «شاكِرًا لاَِنعُمِهِ اجتَبهُ و هَدهُ اِلى صِراط مُستَقيم» كه به حضرت ابراهيم عليه‌السلام مربوط است، پس از اشاره به ريشه واژه اجتبا نيز آورده است: اجتباى انسان به وسيله خدا به اين است كه او را براى خود خالص، و از مذهب‌هاى گوناگون جمع‌آورى كند.[۱۵]

اجتبا و نفى حرج:

در آيه 78 سوره حج/22، به رابطه ميان نفى حرج و اجتبا اشاره شده است: «و‌جهِدوا فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجتَبكُم و ما جَعَلَ عَلَيكُم فِى الدّينِ مِن حَرَج». اين آيه را خواه خطاب به همه امت اسلامى بدانيم ـ همان ‌گونه كه بيشتر مفسران گفته‌اند ‌ـ [۱۶] و خواه خطاب به اهل‌بيت عصمت و طهارت ـ همان ‌طور كه مفاد برخى از روايات است و برخى از مفسران نيز آن را پسنديده‌اند‌.‌[۱۷]

بين نفى حرج و حقيقت اجتبا رابطه علّى و معلولى برقرار است؛ زيرا حرج و هر گونه گرفتارى دست و پاگيرى، اضطراب و تشتت را بر انسان حاكم كرده، اطمينان و تمركز وى را از بين مى‌برد و در نتيجه نخواهد توانست به آسانى به ‌سوى ملكوت روى آورد و در جهت آن حركت كند و به هدف نايل آيد؛ برخلاف صورتى كه حرج از او نفى و گرفتارى‌هاى دست و پاگير زندگى از مسير تكاملى وى برداشته شود؛ زيرا در اين صورت تشتت و تفرق انسان به تمركز و اضطراب او به آرامش مبدل مى‌شود و سير او را به سمت ملكوت آسان ‌مى‌كند.

علم به غيب و اجتبا:

سر از راز غيب درآوردن و بر امور غيبى مطلع شدن، نصيب كسى كه در كثرات منغمر است و تفرق و تعدد مظاهر گوناگون عالمِ كثرت، او را متفرق كرده و هر جزئى از اجزايش را به جانبى مى‌كشاند، نمى‌شود.

اطلاع بر غيب، تمركز مى‌طلبد و تمركز، تجمع مى‌خواهد؛ از اين ‌رو، خداوند در سوره آل ‌عمران/3 آيه‌ 179 مى‌فرمايد: اين ‌گونه نيست كه خدا شما را از غيب آگاه سازد؛ بلكه او از ميان پيامبران، عده‌اى را به مقام اجتبا اختصاص داده؛ آنگاه آنان را بر امور غيبى آگاه مى‌سازد:[۱۸]

«و‌ما ‌كانَ اللّهُ لِيُطلِعَكُم عَلَى الغَيبِ ولكِنَّ اللّهَ يَجتَبى مِن رُسُلِهِ مَن يَشاءُ» و نيز به همين جهت، حق تعالى در آيه‌ 6 سوره يوسف/12، علم به تأويل احاديث را كه خود نوعى از آگاهى بر غيب شمرده مى‌شود، پس از اجتباى حضرت يوسف عليه‌السلام مطرح مى‌كند: «و ‌كَذلِكَ يَجتَبيكَ رَبُّكَ و يُعَلِّمُكَ مِن تَأويلِ الاَحاديثِ‌...».

صلاح و اجتبا:

در سوره قلم، آيه ‌50 خداوند پس از آن‌كه به قصه حضرت يونس و گرفتارى و سرگردانى وى اشاره مى‌كند، مى‌فرمايد: اگر نعمتى از پروردگارش به فريادش نرسيده بود، در ‌حالى‌ كه نكوهيده بود به هامون افكنده مى‌شد؛ ولى پروردگارش او را به مقام اجتبا اختصاص داد و از صالحانش قرار داد: «فَاجتَبهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصّلِحين».

در اين آيه، تأخر اجتبا از حالت خاص يونس و تقدم آن بر «فَجَعَلَهُ مِنَ الصّلِحين» آن هم با فاى تفريع مفيد اين معنا است كه اجتبا، يونس را از تفرق بال و تشتت و حيرانى رهايى بخشيد؛ آنگاه وى را لايق درجه صالحان كرد.

كاربرد «اجتبا» در آيه‌ 203 سوره اعراف/7 به اجتباى اصطلاحى ربطى ندارد؛ بلكه فقط معناى لغوى آن مقصود است؛ زيرا اين آيه به تعريض مشركان هنگام تأخير نزول وحى بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله اشاره دارد و مى‌گويد: آنان وقتى براى مدتى وحى نازل نمى‌شد و رسول ‌خدا صلى الله عليه و آله منتظر نزول وحى بود، مى‌گفتند: آيات پيشين را كه از اين سو و آن سو جمع كرده‌اى، حال نيز چنين كن: «و ‌اِذا لَم ‌تَأتِهِم بِايَة قالوا لَولاَ اجتَبَيتَها».

پانویس

  1. لسان‌العرب، ج 2، ص 174؛ الصحاح، ج‌ 6، ص‌ 97؛ ترتيب‌العين، ص‌ 126.
  2. النهايه، ج‌ 1، ص‌ 231؛ ترتيب العين، ص‌ 126.
  3. التّحقيق، ج‌ 2، ص‌ 53.
  4. مفردات، ص‌ 186، «جبى»؛ دائرة‌الفرائد، ج‌ 5، ص‌ 41.
  5. الميزان، ج‌ 11، ص‌ 79.
  6. الميزان، ج‌ 11، ص‌ 79.
  7. مجمع‌البيان، ج 3، ص‌ 511؛ التبيان، ج 9، ص‌ 151.
  8. ترتيب العين، ص‌ 452؛ لسان‌العرب، ج‌ 7، ص‌ 370.
  9. لسان‌العرب، ج‌ 7، ص‌ 370.
  10. پرتوى از قرآن، ج‌ 5، ص‌ 94‌ـ‌95.
  11. الميزان، ج‌ 7، ص‌ 247.
  12. همان، ص‌ 246‌ـ‌247.
  13. منهج‌الصادقين، ج‌ 8‌، ص‌ 209؛ الميزان، ج‌ 18، ص‌ 31.
  14. الميزان، ج‌ 14، ص‌ 223.
  15. الميزان، ج‌ 12، ص‌ 368.
  16. تفسير ابن ‌كثير، ج‌ 3، ص‌ 246؛ تفسير قرطبى، ج‌ 12، ص‌ 67‌.
  17. الكافى، ج 1، ص 197؛ البرهان، ج 3، ص 910ـ911.
  18. الميزان، ج‌ 4، ص‌ 79.

(11)‌. الميزان، ج‌ 7، ص‌ 246‌ـ‌247.


منابع

حسن رمضانی، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 116-120