خواجه عبدالله انصاری

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

خواجه عبدالله انصاری (۳۹۶-۴۸۱ ق)، محدث و عارف قرن پنجم هجری و از نوادگان ابو ایوب انصاری است. خواجه عبداالله نه تنها محدث و مفسر و عارفی وارسته بود، بلکه خطیبی بلیغ، واعظی توانا و شاعری بزرگ نیز بود. «مناجات نامه» از آثار عرفانی و ادبی معروف اوست.

Khaje-abdollah-ansari.jpg
نام کامل خواجه عبدالله انصاری
زادروز ۳۹۶ قمری
زادگاه کهندژ، هرات
وفات ۴۸۱ قمری
مدفن گازرگاه، هرات

Line.png

اساتید

ابوسعید ابوالخیر، ابوالحسن خرقانی، یحیی بن عمار شیبانی، ابومحمد خلال بغدادی،...


آثار

مناجات نامه، منازل السائرین، زادالعارفین، تفسیر الهروى، صد میدان،...

ولادت و شهرت

ابواسماعیل عبدالله بن ابی‌ منصور محمد متولد دوم شعبان سال ۳۹۶ هجری قمری در کهندژ هرات می باشد، او از نوادگان ابو ایوب انصاری، صحابی بزرگ رسول الله (صلی الله علیه وآله) است که رسول خدا هنگام هجرت از مکه به مدینه مدتی در خانه‌‌اش سکنی گزید.

این عارف نامدار، معروف به پیر هرات، پیر انصار، خواجه عبدالله انصاری، انصاری هروی و شیخ الاسلام می باشد که این لقب آخر را ظاهراً نخستین بار "مقتدى عباسى" در سال ۴۷۴ قمری به او داد و از آن پس این لقب براى پیر هرات رسمیت یافته است.

تحصیلات و اساتید

خداوند به عبدالله هوش و حافظه ای خارق العاده عطا کرده بود و شاید بدلیل همین هوش سرشار و شگفت بود که او را خیلی زود یعنی در سن چهار سالگی به مکتب فرستاند، اﺑﻮﻣﻨﺼﻮر ﭘﺪر خواجه عبدالله در ﺗرﺑﻴﺖ و ﺁﻣﻮزش ﻓﺮزﻧﺪ بسیار کوشید.

استعداد و حافظه عبدالله از همان زمان توجه استادانش را به خود جلب می کرد. روش او در کسب علم و دانش چنین بود که بامداد برای قرآن خواندن نزد مُقری می رفت و پس از آن به درس خواندن مشغول می شد، مشق روی ورق می نوشت و از حفظ می کرد، هنگامی که از این کارها فراغت می یافت چاشتگاه بود و زمان رفتن نزد ادیب و نوشتن و حفظ کردن. او ساعات روز و شب را برای انجام درسهای مختلف تقسیم کرده بود.

در نه سالگی بدان درجه از فهم و دانش رسیده بود که می توانست از محضر استادانی چون قاضی ابومنصور ازدی و جارودی استفاده نموده، املای حدیث کند و در چهارده سالگی بدان پایه رسید که بر منبر بر آمد و مجلس گفت. در همین سن او بیش از هفتاد هزار و به روایتی صد هزار بیت شعر از شعرای عرب از حفظ داشت.

از جمله استادانش یحیی بن عمار شیبانی را نام برده‌‌اند که از شیراز به هرات آمده و به تعلیم و تدریس مشغول بود. وی در تفسیر، حدیث، شعر و ادب بسیار توانا بود و خواجه از محضر او استفادۀ بسیار کرد.

خواجه عبدالله انصاری در سال ۴۱۷ قمری در سن ۲۱ سالگی برای تکمیل تحصیلات به نیشابور رفت. سپس به طوس و بسطام سفر کرد و به شنیدن و ضبط و ثبت احادیث همت گماشت و در این راه تلاش بسیاری نمود چنانچه خود گفته است: "سیصد هزار حدیث و هزار هزار سند حفظ کرده ام."

وی در این راه رنجهایی را بر خویش هموار کرد که کمتر کسی کرده بود و یک نمونه از آن پیمودن راه میان نیشابور و دزبار بحالت رکوع در زیر باران بود تا جزوه های حدیث را که بر شکم خود گرفته بود خیس نشود.

خواجه در سال ۴۲۳ قمری عازم سفر حج شد و بر سر راه مکه در بغداد توقف کرد تا مجلس درس ابومحمد خلال بغدادی را درک کند. در بازگشت از سفر حج به زیارت شیخ ابوالحسن خرقانی رفت که این دیدار در وی تاثیر گذاشت و ذوق عرفانی او را بارورتر کرد.

داستان دیدار خواجه عبدالله با ابوالحسن خرقانی از آغاز با نوعی جذبه و شوق همراه بوده است. خواجه عبدالله انصاری در سال ۴۲۴ قمری برای بار دوم به عزم سفر حج از هرات خارج شد. در بازگشت از ری به سوی خراسان به دیدار شیخ ابوالحسن خرقانی رسید. خرقانی چنانکه از گفتار خواجه عبدالله انصاری در طبقات و منابع دیگر بر می آید، شخصی عامی بود که "الحمد" را "الهمد" می خواند. ولی خواجه عبدالله می گوید من از وی پنج سؤال کردم؛ سه به زبان و دو به دل، همه را جواب گفت و در تمام این احوال دستهای مرا در میان دو دست خویش گرفته بود.

خواجه پیران فراوان دیده بود و سخنان فراوان شنیده بود، ولی در یک ساعت که با خرقانی بود، همه سخنان که شنیده بود و همه پیران که دیده بود، را رها کرد. چنانچه گفته است: "مشایخ من در حدیث و علم شرع بسیارند، اما پیر من در این کار یعنی در تصوف و حقیقت، شیخ ابوالحسن خرقانی است." و باز گفته است: "اگر من خرقانی را ندیدمی، حقیقت ندانستمی و همواره این با آن در می آمیختمی، یعنی نفس با حقیقت." و البته خرقانی نیز به خواجه عبدالله توجه خاصی داشت چنانچه مریدان خرقانی گفته اند: "سی سال است که تا با وی صحبت می داریم، هرگز ندیده ایم که کسی را چنان تعظیم کند که تو را و چنان نیکو داشت که تو را."

خواجه عبدالله انصاری همچنین از دیگر مشایخ صوفیه عصر خود مانند شیخ ابوسعید ابوالخیر نیز درک فیض کرده است.

خواجه عبدالله در اواخر عمر که دورۀ اوج شهرت او محسوب می شد، با خواجه نظام الملک و پادشاهان ادب پرور سلجوقی (الب ارسلان و ملکشاه) هم عصر بود.

آثار و تألیفات

خواجه عبدالله انصاری، آثار خود را با نثر مسجع به زبانهای عربی و فارسی دری نوشته است. تعداد نوشته هایش به ۳۲ اثر می رسد. چند کتاب معروف ایشان عبارت است از:

  1. مناجات نامه، یا «الهی نامه» شامل بخشی از مناجات ها و سخنان عرفانی ـ حكمی خواجه عبدالله انصاری است. الهی نامه كه از قدیمی ترین و مهم ترین متون عرفانی فارسی است، شامل مناجات ها، دعاها و سخنان عرفانی در قالب نثری مسجّع و موزون است.
  2. منازل السائرین، مهمترین اثر خواجه در سیر و سلوک عرفانی به زبان عربى است، که منازل چندگانه اى را که عارف در طى مقامات خویش مى باید به سر آورد را بیان می دارد. این کتاب را خواجه در اواخر عمر تصنیف کرده است.
  3. طبقات الصوفیه، این کتاب از امالى پیر هرات است. اصل آن کتابى است که ابوعبدالرحمن سلمى، زاهد و مفسر و محدث و عارف نامدار خراسان، در ۴۱۲ ق به عربى نگاشته است.
  4. تفسیر الهروى، که میبدی بر اساس آن کتاب «کشف الاسرار و عدة الابرار» را تألیف کرده، گذشته از شریعت، به آنچه نزد خواجه تعبیر به طریقت و حقیقت مى شده، نیز نظر دارد.
  5. الاربعین فى الصفات، کتاب طرز تلقى خواجه از مسائل کلامى و مخصوصاً نماینده رأى او در باب تشبیه و تجسیم است.
  6. صد میدان، کتابی است فارسی که خواجه عبدالله انصاری هزار مقام میان انسان و خدا را به رشته تحریر درآورده است. صد میدان از کتاب‌های تصوف تشریعی پیر هرات است که مراحل سیروسلوک را از توبه شروع و به بقا ختم می‌کند و در هر میدان استدلالی از آیات قرآنی می‌آورد.
  7. ذمّ الکلام و اهله، این رساله ظاهراً مربوط به اواخر عمر خواجه است، که شیخ نسبت به مسائل کلامی و متکلمان اظهار تبرى مى کند، این رساله مجموعه اى است از احادیث در باب ضرورت دورى از خوض در کلام.

خواجه عبدالله علاوه بر اینها، کتابهای دیگری نیز دارد مانند: نصایح، زاد العارفین، کنز السالکین، قلندر نامه، محبت نامه، هفت حصار، رساله دل و جان، الهی نامه و... که همگی به نثر مسجّع هستند.

وفات

آرامگاه خواجه عبدالله انصاری در شمال شهر هرات

هشت سال آخر عمر خواجه عبدالله انصاری یعنی از سال ۴۷۳ هجری به بعد، در کوری و نابینایی گذشت، ولی نه کوری و نه پیری هیچکدام او را از تفسیر و تذکیر و مخالفت با مخالفان باز نداشت. خواجه عبدالله سرانجام روز جمعه ۲۲ ذی الحجه سال ۴۸۱ قمری در سن ۸۵ سالگی درگذشت و در گازرگاه (۱۰ کیلومتری هرات) به خاک سپرده شد.

منابع