ارهاص

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از اِرهاص)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اِرهاص» در اصطلاح متکلمان، حوادث خارق‌العاده یا شگفتى است که در آستانه میلاد پیامبران الهی و یا بعد از آن و پیش از بعثت ایشان به وقوع مى‌پیوندد و از نبوت آن‌ها در آینده حکایت دارد. آیاتى از قرآن کریم به وقایعى اشاره دارد که از ارهاصات پیامبران دانسته شده‌اند.

واژه‌شناسی

«ارهاص» در لغت به ‌معناى «اثبات» و «اصرار» از ریشه «ر‌ـ‌ هـ ‌ـ‌ ص» (تأسیس بنیان، ساختن رگه‌زیرین بنا)[۱] و «رِهص» (شالوده، چینه و بنیان) آمده است.[۲] براى ارهاص معانى دیگرى نیز گفته ‌شده است.[۳]

در اصطلاح متکلمان، حوادث خارق‌العاده[۴] یا شگفتى[۵] است که در آستانه میلاد انبیاء علیهم‌السلام و یا بعد از آن و پیش از بعثت ایشان به وقوع مى‌پیوندد[۶] و از نبوت آن‌ها در آینده حکایت دارد تا مردم با مشاهده آن امور، آماده شنیدن دعوت انبیا شوند.[۷]

آنچه مقدمه آماده‌سازى پیامبران براى نبوت باشد مانند تذکرات غیبى به ایشان نیز، ارهاص دانسته شده است.[۸] تناسب بین معناى لغوى و اصطلاحى آن، این است که با ارهاص، شالوده نبوت پى‌ریزى مى‌شود.[۹]

ارهاص همچون معجزه و کرامت از باب لطف است؛[۱۰] و زمینه انجام اطاعت و دورى از گناه را فراهم مى‌سازد.[۱۱] تفاوت ارهاص با معجزه در این است که ارهاص، پیش از زمان دعوت و بدون تحدى (مبارزه‌طلبى) است.[۱۲] گرچه متکلمان گاهى از باب مجاز و ‌مشابهت یا تغلیب، به ارهاص، معجزه نیز ‌گفته‌اند.[۱۳]

بعضى از متکلمان معتزلى ارهاص را نپذیرفته‌اند، چنان‌که کرامت را نیز انکار نموده‌اند.[۱۴] آنان ارهاصات واقع شده در هر عصرى را به پیامبر موجود در آن عصر نسبت داده و از معجزات وى مى‌دانند[۱۵] و این در ‌حالى است که برخى از ارهاصات در زمانى تحقق یافته که پیامبرى وجود نداشته است.[۱۶]

برخى، آماده‌سازى اذهان براى وقوع ولایت اولیاء را نیز ارهاص دانسته‌اند؛ بنابراین، سخن گفتن حضرت فاطمه علیهاالسلام در رَحم مادرش حضرت خدیجه[۱۷] و خواندن سوره مؤمنون به ‌وسیله امام على علیه‌السلام لحظاتى پس از ولادت[۱۸] و سخن گفتن دیگر امامان پس از ولادت و کرامات آنان در خردسالى را ارهاص به ‌شمار آورده و تفاوت آن با کرامت را در پیش از موعد بودن ارهاص دانسته‌اند.[۱۹]

ارهاصات برخی از پیامبران

در اخبار و تاریخ، ارهاصات بسیارى براى پیامبران علیهم‌السلام به خصوص پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نقل شده است.[۲۰] در قرآن گرچه به کلمه ارهاص تصریح نشده است، ولى آیاتى از آن به وقایعى اشاره دارد که از ارهاصات پیامبران دانسته شده و یا مى‌توان آن‌ها را از مصادیق ارهاص دانست.

ارهاصات یوسف علیه‌السلام

خواب حضرت یوسف:

با توجه به این ‌که غالباً خواب‌هاى صادق پیامبران را که از نبوت ایشان گزارش مى‌دهد، ارهاص مى‌خوانند،[۲۱] ممکن است خوابى که حضرت یوسف علیه‌السلام براى پدر خود نقل مى‌کند که یازده ستاره، خورشید و ماه براى وى سجده مى‌کنند: «إِذْ قَالَ یوسُفُ لِأَبِیهِ یا أَبتِ إِنِّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کوْکبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ» (سوره یوسف/۱۲، ۴) را از ارهاصات وى به ‌شمار آورد.

دور ساختن از گناه:

با این ‌که تمام شرایط و امکانات تحقق گناه براى یوسف علیه‌السلام فراهم بود،[۲۲] وى خدا را در خلوت‌ها شاهد و ناظر دیده، بندگى او را برگزید و خود را آماده پذیرش هر گونه سختى نمود: «...قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَای إِنَّهُ لاَ یفْلِحُ الظَّالِمُونَ» (سوره یوسف/۱۲، ۲۳) و با کمک برهان الهى از ارتکاب گناه خوددارى کرد: «...لَولا اَن رَءا بُرهنَ رَبِّهِ... لِنَصرِفَ عَنهُ السّوءَ والفَحشاءَ‌...».(سوره یوسف/۱۲، ۲۴)

شفاى چشمان یعقوب با پیراهن:

حضرت یوسف علیه‌السلام به برادرانش گفت: پیراهنم را ببرید بر صورت پدرم بیندازید تا بینا شود: «اذْهَبُواْ بِقَمِیصِی هَـذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِی یأْتِ بَصِیرًا...» (سوره یوسف/۱۲، ۹۳).

نجات از چاه و پرورش در خانه عزیز مصر، (سوره یوسف/۱۲، ۱۰۰) و علم تعبیر خواب (سوره یوسف/۱۲، ۲۱) نیز از ‌جمله مواردى است که شاید بتوان آن‌ها را از دیگر ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست. گفتنى است تمام این حوادث را در ‌صورتى مى‌توان از ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست که پیش از نبوت آن حضرت باشد.

ارهاصات موسى علیه‌السلام

وحى به مادر حضرت موسى:

خداوند به مادر حضرت موسی وحى (الهام) کرد که او را شیرده و در دریا بینداز و ترس و اندوه به دل راه مده که ما او را به ‌تو باز ‌مى‌گردانیم: «وَأَوْحَینَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیک...».(سوره قصص/۲۸، ۷)

نجات حضرت موسى از دریا:

هنگامى که کارگزاران فرعون، حضرت موسى علیه‌السلام را از آب گرفته به نزد وى آوردند، چون چشم همسر فرعون به موسى افتاد به فرعون گفت: او چشم روشنى براى من و تو است. او را نکشید؛ شاید برایمان سودمند باشد یا او را به فرزندى بگیریم: «وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَینٍ لِّی وَلَک لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَن ینفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا...». ‌(سوره قصص/۲۸، ۹)

بازگشت موسى به دامان مادر:

خداوند مى‌فرماید: موسى را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش بدو روشن شود و غم نخورد و بداند که وعده خداوند درست است: «فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کی تَقَرَّ عَینُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ...». (سوره قصص/۲۸،‌ ۱۳)

ارهاصات عیسى علیه‌السلام

باردار شدن مریم بدون شوهر:[۲۳]

وقتى فرشتگان بشارت فرزند را به مریم دادند، او گفت: پروردگارا! چگونه فرزنددار شوم؛ در ‌حالى ‌که بشرى با من تماس نداشته است؟ گفت: چنین است، خداوند هر چه بخواهد مى‌آفریند: «قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یکونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کذَلِک اللّهُ یخْلُقُ مَا یشَاء...». (سوره آل ‌عمران/۳، ۴۷)

بارور شدن نخل خشک:[۲۴]

پس از وضع حمل حضرت مریم و نیاز وى به غذاى مناسب در آن حال، خداوند به وى فرمود: این تنه نخل را به ‌طرف خود تکان ده، رطب تازه‌اى بر تو فرو ‌مى‌ریزد: «وَهُزِّی إِلَیک بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیک رُطَبًا جَنِیا». (سوره مریم/۱۹، ۲۵)

جاری شدن جوى آب از کنار مریم:[۲۵]

هنگامى که مریم علیهاالسلام به آب نیاز داشت جوى آبى از کنار آن حضرت جارى شد: «...‌قَدْ جَعَلَ رَبُّک تَحْتَک سَرِیا». (سوره مریم/۱۹، ۲۴)

سخن گفتن عیسى در گهواره:[۲۶]

عیسى به کسانى ‌که مریم را متهم ساخته بودند فرمود: من بنده خدا هستم. او مرا پیامبرى صاحب کتاب قرار داده است: «قَالُوا کیفَ نُکلِّمُ مَن کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیا × قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِی الْکتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیا». (سوره مریم/۱۹، ۲۹‌ـ‌۳۰) شایان ذکر است که حضرت عیسى علیه‌السلام با جمله «و‌جَعَلَنى نَبیـّا» از پیامبرى خویش در آینده خبر داده و به ‌دلیل حتمى بودن وقوع آن از فعل ماضى استفاده شده است.[۲۷] بنابراین سخن گفتن وى در گهواره از معجزات آن حضرت به حساب نیامده، بلکه از ارهاصات وى به ‌شمار مى‌آید. با این وجود برخی دیگر گفته اند سخن گفتن عیسى علیه‌السلام در گهواره به ‌دلیل کلام وى در قرآن « وَجَعَلَنِی نَبِیا» (سوره مریم/۱۹، ۳۰) معجزه و در زمان نبوت آن حضرت بوده است.[۲۸]

گروهى از معتزله که کرامات اولیا را انکار کرده‌اند، نزول مائده آسمانى بر حضرت مریم (سوره آل ‌عمران/۳،۳۷) و سخن گفتن فرشتگان با وى (سوره آل ‌عمران/۳،۴۲‌ـ‌۴۵) را نیز از ارهاصات حضرت عیسى علیه‌السلام دانسته‌اند.[۲۹]

ارهاصات پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله

نابودى اصحاب فیل:

در سال چهلم پیش از بعثت، همزمان با میلاد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله،[۳۰] اصحاب فیل که قصد حمله به خانه کعبه را داشتند، شکست خوردند: «أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ».(سوره فیل/۱۰۵، ۱) داستان اصحاب فیل قضیه‌اى است که در آن نمى‌توان شبهه کرد و در آن هنگامى که این قصه در قرآن آمد، برخى از کسانى ‌که آن واقعه را دیده بودند هنوز از دنیا نرفته و آن را به ‌خاطر داشتند.[۳۱]

شرح صدر:[۳۲]

گرچه برخى شرح صدر در آیه: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَک صَدْرَک» (سوره انشراح/۹۴، ۱) را امرى جسمانى و مادى (شکافتن سینه حضرت) گرفته‌اند،[۳۳] ولى برخى از محققان آن را ناظر به سعه وجودى رسول خدا صلی الله علیه وآله به نور الهى دانسته‌اند که به واسطه آن گنجایش همه معارف الهى را یافته و در برابر آن‌ها احساس ضیق و تنگى نکرده است و درباره قصه‌اى که موهم مادى بودن شرح صدر است (و ‌بعضى از تفاسیر آن را ذیل این آیه آورده‌اند) گفته‌اند، داستان مذکور از قبیل تمثل است و اعتقاد به مادى بودن آن اساساً باطل است.[۳۴]

چنانچه بتوان وقایعى را که در ارتباط با تحقق نبوت در عالم تکوین به وقوع مى‌پیوندد، ارهاص نامید، منع و رجم شیاطین از همه آسمان‌ها با تولد پیامبر‌اکرم صلی الله علیه وآله که در روایتى از امام صادق علیه‌السلام در ضمن تفسیر «وَحَفِظْنَاهَا مِن کلِّ شَیطَانٍ رَّجِیمٍ» (سوره حجر/۱۵، ۱۷) وارد شده است[۳۵] از ارهاصات آن‌ حضرت خواهد بود.

افزون بر موارد قرآنى، در تاریخ نیز نمونه‌هاى فراوانى از ارهاصات براى پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله گزارش شده است که برخى از آن‌ها عبارت‌ند از: فرو‌ریختن ۱۴ کنگره از ایوان کسرا و خاموش ‌شدن آتش‌کده فارس[۳۶] و خشک ‌شدن دریاچه ساوه هنگام ‌تولد آن حضرت،[۳۷] سایه ‌انداختن ابر بر سر آن حضرت[۳۸] و سلام‌کردن سنگ‌ها به آن ‌بزرگوار[۳۹] و‌... .

پانویس

  1. لسان‌العرب، ج‌ ۵، ص ‌۳۴۳، «رهص».
  2. الصحاح، ج‌ ۳، ص‌ ۱۰۴۲، «رهص».
  3. لغت‌نامه، ج‌ ۲، ص‌ ۱۶۳۷، «ارهاص».
  4. کشاف اصطلاحات الفنون، ج‌ ۱، ص‌ ۱۴۱، «ارهاص».
  5. کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹۱.
  6. روح البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۵۱۰.
  7. همان؛ تلخیص المحصل، ص‌ ۳۵۰.
  8. منشور جاوید، ج‌ ۱۲، ص‌ ۳۵۸.
  9. تلخیص المحصل، ص‌ ۳۵۰.
  10. کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹.
  11. کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹۲؛ کشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۴۴۴.
  12. شرح المقاصد، ج‌ ۵، ص‌ ۱۲.
  13. شرح المقاصد، ج‌ ۵، ص‌ ۱۲‌ـ‌۱۳.
  14. کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹۱.
  15. شرح المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۶.
  16. شرح المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۶.
  17. منتهى‌الآمال، ج‌ ۱، ص‌ ۲۱۵.
  18. مناقب، ج‌ ۲، ص‌ ۱۹۸.
  19. مهر تابان، ص‌ ۲۲۵.
  20. کشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۳۵۳؛ البدایة والنهایه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۱۳؛ شرح المقاصد، ج‌ ۵، ص‌ ۱۲.
  21. منشور جاوید، ج‌ ۱۲، ص‌ ۳۵۸.
  22. المیزان، ج‌ ۱۱، ص‌ ۱۲۰‌ـ‌۱۲۵.
  23. بحارالانوار، ج‌ ۱۴، ص ‌۲۲۴؛ الفرقان، ج‌ ۱۶، ص‌ ۲۹.
  24. التفسیر الکبیر، ج‌ ۱۳، ص‌ ۵۲۸؛ الفرقان، ج‌ ۱۶، ص‌ ۲۹۶.
  25. التفسیر الکبیر، ج‌ ۲۱، ص ‌۵۲۸؛ الفرقان، ج‌ ۱۶، ص‌ ۲۹۶‌ـ‌۲۹۷.
  26. مجمع‌البیان، ج‌ ۲، ص‌ ۲۹۵؛ بحارالانوار، ج‌ ۱۴، ص‌ ۲۲۲.
  27. شرح المواقف، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۶.
  28. بحارالانوار، ج‌ ۱۴، ص‌ ۲۲۲.
  29. کشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۴۷۶.
  30. التبیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۴۱۰؛ مجمع‌البیان، ج ‌۱۰، ص‌ ۸۲۵؛ التفسیرالکبیر، ج‌ ۱۱، ص‌ ۲۹۳؛ شرح تجرید، ص‌ ۴۹۱.
  31. کشف المراد، شعرانى، ص‌ ۴۹۰.
  32. التفسیرالکبیر، ج ۳۲، ص ۲؛شرح‌المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۵.
  33. التفسیرالکبیر، ج‌ ۳۲، ص ‌۲۰۶؛ شرح المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۵.
  34. المیزان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۳۴۱، ۳۱۷‌ـ‌۳۱۸.
  35. البرهان، ج‌ ۳، ص‌ ۳۳۴؛ مناقب، ج‌ ۱، ص‌ ۵۶.
  36. کشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۳۵۳؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ ۲، ص‌ ۲۱۳.
  37. کشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۳۵۳؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ ۲، ص‌ ۲۱۳.
  38. کشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ ۳۵۳؛ شرح المواقف، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۵؛ روح‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۵۱۰.
  39. شرح المواقف الایجى، ج‌ ۸، ص‌ ۲۲۵.

منابع

پیامبران
پیامبران اولوالعزم
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم
سایر پیامبران
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون