جامعیت مقاله متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اذان

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از ‌‌اذان)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اذان» که در لغت به معنای اعلام کردن و آگاه کردن است، مجموعه اذکاری مشخص است که برای اعلام فرا رسیدن وقت نماز خوانده می‌شود. اذان به عنوان شاخص‌ترین نمونه از شعائر اسلامی، از حیث محتوا تعالیم پایه‌ای اسلام را دربر دارد و بر تکبیر و شهادت به یگانگی الله و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه وآله و دعوت به نماز به عنوان بهترین عمل مشتمل است.[۱]

جملات اذان

اذان شیعه شامل هیجده جمله است: «اللّه أکبر»، چهار بار، «أشهد أن لا اله الا اللّه»، «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه»، «حىّ على الصّلاة»، «حىّ على الفلاح»، «حىّ على خیرالعمل»، «اللّه أکبر» و «لا اله الا اللّه» هر کدام دوبار.[۲]

جمله «أشهد أنّ علیّا ولىّ اللّه» جزء اذان نیست اما شیعه از جهت اشتیاقی که به آشکار کردن محبت خود به امام علی علیه السلام دارد، این جمله را به جهت تبرک (نه به عنوان جزئی از اذان) پس از «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه» می گوید که این کار اشکالی در اذان به وجود نمی آورد.[۳]

مشهور اهل ‌سنت، با ‌حذف «حىّ على خیرالعمل» و گفتن یک بار «لا إله إلاّ ‌اللّه» در آخر اذان، آن را داراى ۱۵ جمله مى‌دانند. آنان جمله «الصلوة خیرٌ مِن النوم» را در اذان صبح بعد از «حى على الفلاح» مى‌افزایند.[۴]

جمله «حىّ على خیرالعمل» نزد امامیه یکى از جملات اذان است که در روایت معراج به آن تصریح شده است.[۵] و بر پایه منابع روایى، این فقره در زمان ابوبکر و عمر در اذان گفته مى‌شد، اما عمر با این پندار که این جمله مردم را از هر کارى به ‌سوى نماز مى‌کشاند و از جهاد باز‌مى‌دارد، دستور داد آن را از اذان حذف کنند![۶]

تشریع اذان

از نظر شیعه و برخى از اهل ‌سنت، جملات اذان به ‌صورت وحى به ‌وسیله جبرئیل بر پیامبر اکرم عرضه گشت؛[۷] بر پایه منابع امامیه، پیامبر(ص) کیفیت اذان را از طریق وحی دریافت کرد. یک بار جبرئیل در شب معراج بانگ اذان سرداد و چون باری دیگر اذان گفت پیامبر(ص) علی(ع) را دستور داد تا بلال را فراخوند و او را اذان بیاموزد.[۸]

اما در برخی منابع اهل سنت بدون آنکه آغاز تشریع نماز به وحی باز گردانده شود، چنین آمده است که مسلمانان برای اعلام وقت نماز در انتخاب وسیله ای برای فراخوانی مردم به ادای این فریضه آرائی گوناگون ابراز می داشتند چنانکه برخی بر افروختن آتش یا نواختن ناقوس یا بوق را پیشنهاد می کردند. در این میان، عمر معتقد بود بهتر آن است که مردی را مامور کنند تا مردم را به نماز بخواند و بدین ترتیب پیامبر بلال را بر این کار گمارد.[۹]

در برخی منابع نیز گفته شده فقرات اذان در ابتدا در خواب به عبدالله‌ بن ‌زید القا شد،[۱۰] اما درباره این روایات شافعی چنین داوری کرده که اذان برتر از آن است که برگرفته از رویای کسی چون عبدالله بن زید بوده باشد.[۱۱]

احکام و آداب اذان

اختلافی در مشروعیت اذان براى نمازهاى یومیه اعم از ادا و قضا نیست، لیکن در وجوب و استحباب آن اختلاف است. بیشتر فقها قائل به استحباب آن هستند؛ اما نمازهای مستحبى اذان و اقامه ندارد. همچنین گفتن اذان در گوش راست نوزاد در روز تولد، در بیابان هنگام ترس از جنیان، در گوش کسى که چهل روز گوشت نخورده و نیز در گوش انسان تندخوى و نیز حیوان چموش، مستحب است.[۱۲]

نیت (قصد قربت)، دخول وقت نماز، ترتیب و موالات بین جملات به معناى فاصله طولانى بین آن‌ها نینداختن، به زبان عربى و درست خواندن، از شرایط صحت اذان براى نماز است.[۱۳]

برخی از آداب اذان نماز عبارت است از: رو به قبله اذان گفتن، وقف بر آخر هر جمله، فاصله انداختن میان اذان و اقامه به دو رکعت نماز یا سجده و یا یک گام به جلو برداشتن، صحبت نکردن بین جملات اذان و بلند کردن صدا براى مرد.[۱۴]

اقتصار (تخفیف) در اذان، به این معناست که مسافر و کسى که عجله دارد، مى‌تواند جملات اذان را یک بار بگوید. براى زن نیز جایز است به تکبیر و شهادتین، بلکه تنها به شهادتین اذان بسنده کند.[۱۵]

پانویس

  1. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مدخل اذان و اقامه، ج۷، ص۳۸۵.
  2. جواهرالکلام، ج۹، ص۸۱.
  3. تعدای از علمای اهل سنت در نامه ای از علامه شعرانی در این مورد استفتاء نمودند. علامه شعرانی جواب آنها را به تفصیل بیان داشت. از جمله در آن جواب آمده است: اما علت جائز بودن گفتن این کلام در بین اذان آن است که این سخن حقی است و گفتار مشروعی است و فقهای مذاهب چهارگانه اهل سنت اتفاق نظر دارند که در وسط اذان سخن گفتن اشکالی ندارد فقط شرطش این است که به نحوی طولانی نباشد که به پشت سر هم بودن بخشهای اذان ضرر بزند. (هزار و یک نکته، حسن حسن زاده آملی، نکته 903 (ص 745)
  4. مستمسک العروه، ج‌۵، ص‌۵۴۴‌ـ‌۵۴۵.
  5. بحارالانوار، ج‌۸۱‌، ص‌۱۴۱.
  6. همان، ص‌۱۴۰.
  7. الکافى، ج‌۱، ص‌۳۰۲؛ الفقه الاسلامى، ج‌۱، ص‌۶۹۲.
  8. ر.ک: کلینی، الکافى، ج‌۱، ص‌۳۰۲؛ ابن بابویه، من لایحضر الفقیه، ج۱، ص۱۸۳، طوسی، تهذیب، ج ۲، ۲۷۷، الاستبصار، ج ۱ ص ۳۰۶ـ۳۰۵ برای تفصیل بیشتر، ر.ک: علل، ج ۲، ۳۱۴ـ۳۱۲
  9. بخاری، صحیح بخاری، ج ۱ ص ۱۵۰؛ مسلم، صحیح مسلم، ج ۱، ص ۲۸۵
  10. السیرة النبویه، ابن‌هشام، ج‌۲، ص‌۵۰۸.
  11. نگاه کنید: حاکم نیشابوری، المستدرک، ۱۳۲۴ق، ج۲، ص۱۷۱
  12. العروة الوثقى، ج۱، ص ۶۰۱-۶۰۲.
  13. همان، ص ۶۰۸-۶۰۹.
  14. همان، ص ۶۰۹-۶۱۰.
  15. همان،‌ ص۶۰۲-۶۰۳.

منابع

  • دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، عبدالامیر سلیم، مدخل "اذان و اقامه".
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود شاهرودى، ج۱، ص۳۲۷.
  • قاموس قرآن، على اکبر قرشى بنایى، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ ششم، ۱۴۱۲ق.
  • هزار و یک نکته، حسن حسن زاده آملی، مرکز نشر فرهنگی رجاء، 1365 ش.
  • پیرامون مقام عصمت و شهاد ت به حضرت فاطمه در فصول اذان و اقامه، صمدی آملی، مجموعه فرهنگی نجم الدین ساری