کیمیا

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مقوله «کیمیاگرى» برآیند علم و فن و جادو بود که تدریجاً شکل اولیه شیمى را به خود گرفت. موضوع کیمیاگرى، تبدیل مواد در حضور عاملى روحانى بود که غالباً «حجر الفلاسفه» نامیده مى‌شد.

آغاز علم شیمی

کیمیا که واژه شیمی از آن گرفته شده است، صورت خاصی از دانش شیمی کاربردی بود که حدود سال ۵۰ میلادی در شهر اسکندریه در مصر متداول شد. برخی، کیمیا را واژه‌ای مصری و به معنی هنر مصری می‌دانند که در مصر باستان، دانشی مقدس و هنر الهی محسوب می‌شد و در انحصار کاهنان بود. آنها با سوگندهای موکد در جلوگیری از انتقال آن به دیگران و انتشار آن به نقاط دیگر و نیز جلوه دادن آن به صورت رمز و معما اصرار می‌ورزیدند.

برخی دیگر، کیمیاگری (Multiplication) را هنر سیاه‌گری نیز می‌دانند زیرا در واقع عمل سیاه کردن سطح فلزات، اولین مرحله کیمیاگری بود. مثلاً با ایجاد رنگ زرد و طلایی بر سطح سیاه شده فلزات، ادعا می‌کردند که آنها را به طلا تبدیل کردند.

کیمیا یکى از انواع علوم مخفى بود که اصطلاحاً به آنها «کُلّهُ سِرّ» برگرفته از حرف اول نام پنج علم کیمیا، لیمیا، هیمیا، سیمیا و ریمیا گفته مى‌شد.

در کیمیا، از مادّه‌اى بحث مى‌شد که با بکاربردن آن، تبدیل فلزات پست چون آهن و مس به طلا و نقره ممکن مى‌شد. آن ماده را کیمیاگران «اکسیر» مى‌نامیدند.

عالمان اسلامى در علم کیمیا

در کیمیاى اسلامى که به سرعت پس از ظهور اسلام، در سده نخست هجرى پیدا شد و سنتى پیوسته تا زمان حال دارد، متون فراوانى در دست است که در دوازده سده گذشته نوشته شده و در همه مراحل این صنعت بحث مى‌کند. مهم‌ترین این مجموعه از آنِ جابر بن حیان است که نه تنها در جهان اسلام، بلکه در مغرب زمین نیز بزرگ‌ترین حجت در کیمیا به ‌شمار مى‌رود.

با ظهور جابر بن حیان، کیمیا در نزد مسلمانان از صورت «صنعت زَر خرافى» به ‌صورت «دانش تجربى آزمایشگاهى» درآمده است. جابر به تقطیر مایعات خالص مانند آب و شیره و روغن و خون و مانند آن مى‌پرداخت و چنین مى‌پنداشت که هر بار که آب را تقطیر مى‌کند، ماده‌اى تازه بر ماده خالص پیشین افزوده مى‌شود تا عدد این تقطیر به هفتصد برسد. به نظر او دست یافتن به اکسیر از طریق جوشاندن و تقطیر طلا در مراحل خلوص گوناگون تا هزار بار مقدور بود. شمار آثارى که نویسنده آنها نام جابر دارد چندان فراوان است که درباره درستى انتساب برخى از آنها به جابر بن حیان تولید شک کرده است. به نظر بعضى از دانشمندان غربى و پژوهشگران درباره‌ جابر، تعدادى از این رسائل را پیروان فرقه اسماعیلیه و در سده چهارم هجرى نوشته‌اند.

پس از جابر، دیگر کیمیاگر مشهور دوره اسلامى، بدون شک محمد بن زکریاى رازى است. رازى پیش از آن که به تحصیل پزشکى بپردازد، کیمیاگر بوده است و نقل شده که بر اساس تجربه‌هاى بیش از حد و سخت کیمیایى، دید چشمان او کاهش یافت و به همین سبب، مأیوسانه دست از کار کیمیا کشید. رازى خود را شاگرد جابر مى‌شمرد و حتى عنوان بیشتر نوشته‌هاى کیمیایى او مانند عناوین مجموعه جابرى است، ولى کیمیاى جابرى بر پایه تفسیر و تأویل باطنى طبیعت به ‌عنوان کتاب تکوین بوده است که در تشیع و تصوف یکى از ارکان اعتقادى است. با بکاربردن این روش تأویلى معناى باطنى اشیاى هر علم جابرى و به ‌ویژه کیمیا، هم بر جنبه نظرى و نمودها مربوط مى‌شده است و هم به معنى رمزى و باطنى آنها. رازى با انکار تأویل روحانى، از جنبه رمزى کیمیا چشم‌پوشى کرده و آن را به‌ صورت شیمى درآورده است. بر این اساس، کتاب هاى کیمیایى رازى در اصل نخستین کتابهاى علم شیمى است. کتاب «سرّ الاسرار» که مهم‌ترین اثر کیمیایى رازى است، در واقع کتابى شیمى است که با اصطلاحات کیمیا بیان شده است. در این کتاب، ذکر فرایندها و آزمایش هایى از شیمى به میان آمده که خود رازى آنها را انجام داده است و مى‌توان آنها را با اشکال برابر آن اعمال در شیمى جدید همچون تقطیر و تکلیس و تبلور و غیره مطابق دانست. رازى در این کتاب و دیگر آثارش بسیارى از آلات را همچون قرع و انبیق و دیگ و چراغ نفتى شرح کرده است که بعضى از آنها تا زمان حاضر کاربرد دارند.

در سده چهارم هجرى، ابن‌سینا و ابونصر فارابى درباره اکسیرها و برخى از موضوعات مربوط به کیمیا چیزهایى نوشتند. اما هیچ کدام از این افراد رساله جداگانه‌اى درباره کیمیا تألیف نکردند. ابن‌سینا اولین پزشکی بود که با روش علمی، مواد گیاهی را استخراج و از آنها برای معالجه بیماران خود استفاده می‌کرد و کتابی نیز در کیمیاگری نوشت. فارابی و ابوریحان بیرونی نیز سهم بسزایی در پیشبرد علم کیمیا داشتند.

از دیگر کیمیاگرانى که در این دوره و پس از آن مى‌شناسیم، باید از ابوالحکیم محمد بن عبدالملک صالحى خوارزمى، صاحب رساله «عین الصنعة و عون الصُّناع» یاد کرد. پس از او ابوالقاسم عراقى که در سده هفتم مى‌زیست، کتاب «المکتب فى زراعةالذهب» را به رشته تحریر درآورد.

عبداللَّه ‌بن على کاشانى کیمیادان سده هفتم و اوایل سده هشتم هجری نیز از اشخاص صاحب‌نام به شمار مى‌آید. آخرین ستاره فروزان در آسمان کیمیا در دوره اسلامى، عزالدین جلدکى است که نوشته‌هایش از مآخذ درس و مصدر فهم زمان او و پس از او بوده است. «المصباح فى اسرار علم المفتاح» و «البدر المنیر فى اسرار الاکسیر» دو نمونه از آثار کیمیایى او به‌شمار مى‌روند.[۱]

زوال کیمیاگری

در قرن هیجدهم میلادی، بررسی های تجربی توسعه یافت و نتایجی به بار آورد که برای توجه آنها نظریات جدیدی ارائه داده شد. این نظرها بر اساس روش علمی استوار بود و با نظرهای کیمیاگران مغایرت داشت.

لاووازیه (بنیانگذار شیمی نو) معتقد بود که همواره باید استدلال خود را بر پایه تجربی قرار داد. وی ثابت کرد که عمل احتراق، در حقیقت ترکیب اکسیژن هوا با ماده سوختنی است. همچنین قانون بقای جرم را در سال ۱۷۸۹م. کشف کرد و بسیاری از عناصر و ترکیبات شناخته شده زمان خود را به روش جدید نامگذاری کرد. وی ثابت کرد اکسید فلز، ماده مرکب از فلز و عنصر اکسیژن است و آب از سوختن هیدروژن حاصل می‌شود. وی اولین بار نام هیدروژن و نام اکسیژن را متداول کرد و ثابت کرد که اسیدها، ترکیبی از اکسیژن و غیرفلزند.

پانویس

  1. پرش به بالا سید حسین نصر، علم و تمدن در اسلام، ترجمه احمد آرام، ج۲، تهران، ۱۳۵۹، ص۲۳۴؛ على‌اصغر حلبى، تاریخ تمدن اسلام، ج۱، تهران، ۱۳۵۶، ص۲۱۳ و ۲۳۴-۲۳۳.

منابع