مقولات عشر
فلاسفه قدیم مجموعه جوهر و اَعراض نُهگانه را که جنس عالی همه موجودات هستی است (یعنی بالاتر از آن جنسی وجود ندارد) «مقولات عَشر» نامیدهاند که به آنها «اجناس عالیه» نیز گفته میشود. مقولات عشر در تقسیم اولی بر دو گونه است: جوهر و عَرَض.
تعریف مقولات عشر
برای تعریف "مقولات عشر" اول باید دانست که "مقولات" جمع "مقوله" است که در لغت به معنای "گفته شده" می باشد، اما در اصطلاح منطقیین و فلاسفه به هر موضوعی که گفته بشود "مقوله" نمی گویند، بلکه تنها به آنچه در جواب سؤال "ما هو" گفته می شود "مقوله" می گویند؛ به عبارت ساده تر، زمانی که ما از چیستی یک شیء می پرسیم درباره "مقوله" آن شیء سوال کرده ایم و پاسخی که می شنویم همان "مقوله" آن شیء است؛ برای مثال کسی که تا کنون "فِنج" ندیده و از چیستی "فنج" می پرسد به او می گویند فنج یک پرنده است، یعنی پرنده مقوله ای است که فنج یکی از انواع آن است و به همین ترتیب همه اشیاء به نوبه خود دارای یک مقوله هستند.
حال اگر همان شخص تا به حال پرنده نیز ندیده باشد و از چیستی پرنده بپرسد در جوابش می گویند پرنده یک جانور است که ویژگی های خاصی مانند توانایی پریدن دارد؛ بنابراین پرنده نیز به نوبه خود "نوعی" از یک مقوله بالاتر به نام "جانور" است و به همین ترتیب هر مقوله "زیر مجموعه" یا یک "نوع" برای "مقوله ای" بالاتر است؛ این سلسله مقولات همین طور بالا می رود تا آنجا که به مقوله ای برسیم که این مقوله دیگر نوعی برای هیچ مقوله بالاتر از خود نباشد، به تعبیر دیگر این مقوله خود نقطه شروع مقوله ها باشد و بالاتر از آن دیگر مقوله ای نتوان یافت؛ به این مقولات که دیگر بالاتر از آنها هیچ مقوله ای نیست "ماهیات اولیه" یا "اجناس عالیه" می گویند.
ارسطو برای اولین بار در رساله "قاطیغوریاس" ادعا کرد "ماهیات اولیه" یا "مقولات اولیه"، ده مقوله بیشتر نیستند و تمام مقولات دیگر از همین ده مقوله سرچشمه می گیرند. در زمان ترجمه رساله قاطیغوریاس به عربی، نام این کتاب را به دلیل ده مقوله بودن این ماهیات، از "قاطیغوریاس" به "مقولات عشر" یا "مقوله های دهگانه" تغییر دادند و این مقولات در زبان عربی به "مقولات عشر" معروف شدند.
البته در تعداد واقعی اجناس عالیه اختلاف های اساسی وجود دارد و عددهای بسیار متفاوتی برای این مقولات بیان شده است. بعضی تنها چهار مقوله را پذیرفته اند و بعضی دیگر تا بیست و چهار مقوله پیش رفته اند، خود ارسطو نیز در دیگر رساله های خود تعداد مقولات را کمتر از ده مقوله بیان کرده است. اما به هر حال تعداد ده مقوله در بین اکثر منطق دانان مورد قبول واقع شد و مقولات دهگانه به عنوان اجناس عالیه پذیرفته شد.[۱]
تعداد و انواع جوهر و عرض
«جوهر» جنس موجودی است که در بودن خود نیاز به هستی موجود دیگری ندارد، مانند مقوله ماده؛ و «عَرَض» جنس موجودی است که در بودن خود نیازمند بودن موجود دیگری است، مانند مقوله رنگ. عَرَض بر نه قسم است: کمّ، کَیف، وضع، أین، لَه، مَتی، اضافه، فعل، انفعال، که در این بیت آمده است:
کمّ و کیف وضع أین له زبعدش هم متی * همچنین باشد مضاف و فعل و بعدش انفعال.
در مورد تعداد و اقسام جوهر و عَرَض بین فلاسفه قدیم و متأخر اختلاف نظر است. متقدمین و فلاسفه قدیم اقسام جوهر را پنج گونه: عقل، نفس، ماده، هیولا و صورت، و در مورد اعراض همان نُه گونه یادشده را می دانند. ارسطو این موارد را در کتاب خود بنام «ارغنون» آورده است.[۲] [۳]
اما متأخرین معتقدند که هیولا و صورت بدون ترکیب، وجود خارجی ندارد ولذا از اقسام جوهر خارج است و ماده را که از ترکیب آن دو است جوهر اصلی می دانند. از طرف دیگر، آنان به عالم ملکوت نیز معتقدند ولذا مثال را که موجود آن عالم است به عنوان جوهر میشناسند. بنابراین با توجه به عوالم هستی، آنان اقسام جوهر را عقل، مثال، نفس و ماده میشمارند.
در مورد اَعراض نیز آنان معتقدند که اولاً کمیت عَرَض نبوده، بلکه از شئون جسم است و جسم بدون کمیت مفهومی ندارد. و دوم اینکه بجز کیف که عرض حقیقی است، سایر موارد مفاهیمی ذهنی اند و در عالم خارج حضور ندارند و همه آنها بعنوان (نسبت) میان دو چیز میباشند؛ بنابراین تنها عرض حقیقی کیف است و در نتیجه مقولات عشر در نزد فلاسفه اسلامی و ایرانی به موارد زیر منحصر میگردد:[۴]
- عقل، جنس موجودات عالم جبروت یا فرشتگان است.[۵]
- مثال، جنس موجودات عالم ملکوت یا مثال است.
- نفس، جنس موجودات عالم ناسوت است، یعنی همان روح گیاه، جانور، جن و انسان.
- ماده، جنس موجودات عالم ناسوت است، یعنی ماده در جمادات و یا در ترکیب با نفس در جانداران.
- کَیف، تنها عرض حقیقی و اقسام آن عبارتند از: محسوس نفسانی مخصوص به کمیات استعدادی.
پانویس
- پرش به بالا ↑ علی اصغر نجابت، مقولات عشر، دانشنامه پژوهه، بازیابی: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۴.
- پرش به بالا ↑ ارغنون قاطیغوریاس.
- پرش به بالا ↑ ابن سینا، الشفاء، کتاب المنطق.
- پرش به بالا ↑ آموزش فلسفه، محمدتقی مصباح یزدی، جلد ۲، درس ۴۷و۴۸.
- پرش به بالا ↑ رساله فی ماهیة العقل، فارابی.